شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۸ شوال ۱۴۴۵ | Apr 27, 2024
محمد مهدی طائب

حوزه/ مردان بزرگ گمنامند، آخر مجلس نشینند، کفش جفت کنند، آمده‌اند که خدمت کنند، خواه دیگران بفهمند، خواه نفهمند. فقط و فقط با خدا معامله کرده‌اند و انتظار پاداش از احدی ندارند.

به گزارش خبرگزاری حوزه،حجت‌الاسلام محمدمهدی طائب در صفحه اجتماعی‌اش نوشته است:

بسم الله
چند سالی است که خدا نعمت همراه بودن و خادمی سربازان امام زمان را به این حقیر عنایت کرده است. یک دنیا خاطره و یک دنیا مطلبی که هر روز از ایشان آموخته ام چیزی است که بیانش در توان این قلم و این نوشتار نیست.

مسیر تحصیل در حوزه بسیار طولانی و طاقت فرساست. معیشت هم از حداقل‌ها حداقل‌تر. بسیاری از ایشان دانشجویانی هستند که بعد از اتمام دروس دانشگاهی تازه به حوزه آمده اند و با خرواری از درس های سنگین مواجه شده اند. آنقدر درس زیاد است که عملا نمیشود هم درس را خوب بخوانی و هم کار کنی و در عین حال باید همسر و فرزندان را شاد و راضی‌ نگه داری.

هر جا حرف از کمک رسانی باشد، سیل یا زلزله، کرونا یا سرکشی به خانوارهای آسیب دیده اجتماعی فرقی نمیکند در هر جایی که نیاز به کمک است حضور دارند تازه باید درس را هم خوب بخوانند و تبلیغ هم بروند و به خانواده هایشان هم رسیدگی کنند.

چقدر از همین بچه ها را دیده‌ام که در خرج درمان فرزندانشان مانده‌اند یا آن دیگری که ازدواج کرده و درگیر مخارج شخصی است اما باز هم سرکشی شبانه به فقرا را ترک نکرده و در میدان جهاد آماده است.

چقدر با اینها بودن خوب است به قول بعضی سراسر انرژی مثبت. عزیزی از ایشان بعد از دانشگاه به حوزه آمده و قبلا درآمد بالایی هم داشته حالا که مشغول درس و خدمت است وضع چندانی ندارد. در ایام کرونا پدر و برادرش را از دست داد و همچنان در بیمارستان دوشادوش کادر درمانی به بیماران رسیدگی میکرد و با آن حالش به آنها روحیه هم میداد.

در گرمای تابستان خوزستان همین ها برای ساخت منزل سیل زدگان در روستاها مشغول بنایی و رسیدگی به آسیب دیدگان بودند آن هم در شرایطی که نه غذای درستی داشتند و نه اسکان مناسبی اما هرگاه که میدیدمشان لبخند رضایت بر لب داشتند و شرمنده که نتوانسته اند به فلان فقیر یا یتیم بهتر رسیدگی کنند.

از کجایش بگویم؟ از محافل روضه و تضرعشان که بوی کربلا میدهد؟ از تلاش های علمیشان که یادآور مجاهدت عالمان شیعه است؟ از تنگ دستی و غربتشان که از صفات شیعیان راستین است یا از صفا و خوش مشربیشان که دل هر انسانی را میبرد. تازه در نهایت اینها میشوند بلاکش مسئولانی که آنچه باید بکنند نمیکنند.

همه‌ی این کارها را هم که انجام میدهند دست آخر میگویند مدرسه فلانی فلان کار را کرده و بچه های فلانی فلان جا بوده اند و باز اسمی از آنها به میان نیست.

مردان بزرگ گمنامند، آخر مجلس نشینند، کفش جفت کنند، آمده‌اند که خدمت کنند، خواه دیگران بفهمند، خواه نفهمند. فقط و فقط با خدا معامله کرده‌اند و انتظار پاداش از احدی ندارند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha