خبرگزاری حوزه | یکی از مهمترین و طبیعیترین نیازهای انسان، نیاز او به الگو یا اسوه است که همواره وجود دارد و باید بهترین پاسخ را دریافت نماید؛ اما در کودکان و نوجوانان با توجه به سن شکلگیری شخصیت و ویژگیهای رشدی و شناختی، این امر، اهمیتی صد چندان مییابد.
روانشناسان بر این باورند که اصل رشد شخصیتی در فرد، بین سنین دو تا هفت سال و بعد از آن در سنین نوجوانی تا چهارده سالگی اتفاق میافتد. امری که به سبب همزمانی با دورهی تحصیل و مدرسه از سویی و کمتوجهی بعضی پدر و مادرها و هم چنین نهادهای فرهنگی و آموزشی، ازسوی دیگر ممکن است به خطر بیفتد.
نیاز به الگو بخصوص در نوجوانی بیشتر نمود پیدا میکند.اما متاسفانه کمکاری همهی ما در زمینههای الگوسازی، در بازار و به اصطلاح کف خیابان، بیشتر به چشم می آید.
مثلا پس از شهادت سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی در اندونزی و مالزی، میزان فروش تیشرتهایی با عکس ایشان، تعجب برانگیز بود؛ در لبنان نیز به فاصلهی چند ماه از شهادت ایشان، انیمیشنی ساخته شد که به زندگی و جایگاه او میپرداخت، درحالیکه در ایران، غیر از نبرد خلیجفارس یک و دو که در زمان حیات ایشان ساخته شده بود، و البته چند کلیپ و نماهنگ بعد از شهادت، هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است.
به عنوان مثال خیلی از پدر و مادرها اعلام میکنند حتی وقتی با دغدغهی خرید جنس ایرانی به خرید میروند، با حجم گستردهای از لباسها، لوازمالتحریر و اسباببازیهایی مواجه میشوند که فرد بین خرید آنها یا جنس بی کیفیت و یا طرح های ساده ایرانی، مردد میشود.
طبیعی است که در چنین شرایطی، همچنان شخصیتهای افسانهای مثل مرد عنکبوتی و یا شخصیتهای انیمیشنی محبوب مثل ماشین مک کویین و یا لاک پشتهای نینجا، السا، سیندرلا و امثال آنها، گوی رقابت را از اجناس ساده ولو باکیفیت ایرانی، خواهند ربود.
علاوه بر اینها، حجم انیمیشنهای خارجی در رسانهها، آنقدر زیاد است که کودک یا نوجوان در چنین بازاری، قطعا شخصیت تاثیرگذار انیمیشنهای خارجی را ترجیح خواهد داد.
و همهی اینها در حالیست که در جامعهی ایرانی، گذشته از شخصیتهایی مثل امام، رهبری و شهدای بسیار تاثیرگذار و مشهور، فرهنگی به بلندای تاریخ وجود دارد. کتابهایی مانند شاهنامه، حملهیحیدری، بوستان و گلستان و حتی در زمان کنونی شخصیتهای انیمیشنهای جذاب، مثل آرمن و شهرموشکی که از دل آنها میتوان چندین شخصیت جذاب، کاریزماتیک و تاثیرگذار بیرون کشید.
اما متاسفانه بعضی از این کتابها و داستانها، حتی برای فعالان این عرصه و دغدغهمندان هم ناشناخته ماندهاند.
موضوع غفلت از الگوهای ایرانی و اسلامی موضوعی است که سالها پیش در کلام رهبری در کنایهای شیرین، با این مضمون بیان شد: «ما در کشوری که چندین الگوی حقیقی میتوانیم داشته باشیم، سریال جومونگ خیالی را بارها و بارها پخش میکنیم.»
این ضعف الگوسازی اسلامی و لااقل ایرانی از یک سو، عدم دغدغهمندی کافی مسئولان ذیربط فرهنگی از دیگرسو و همچنین تخریب الگوهای اسلامی و اصیل توسط دشمنان خارجی و نفوذیها، بزودی دست ما را در تربیت فرزندانمان، خواهد بست.
به عنوان مثال، در سالهای اخیر مصاحبهای از رابرت مرداک، مدیر چندین شبکهی ضدایرانی فارسی زبان در خارج از کشور، منتشر شد که در آن با صراحت، حمله به سه نقطهی فرهنگی که اولین آن موضوع الگو بود، را به عنوان برنامهی درازمدت در شبکههای تحت نظر خود، بیان کرد.
نگاهی به تغییراتی که در زندگی رخ داده، اعم از توجه بیش از حد به زیبایی و اندام، پرداختن با نگاه فمینیستی به مقولهی مادری و ازدواج و همچنین توجه به پدیدهی تجملات، نشاندهندهی میزان موفقیت دشمن در اجرای نقشههای پلید مرداک و امثال اوست.
همچنین اقداماتی نظیر امضای سند نامبارک بیستسی و تغییرات بعضا محتوایی در کتابها که با هدف تغییر الگوها و به شکل نامحسوس منجر به تغییرات فرهنگی در نسل آیندهی ما میشود، همه، خواسته یا ناخواسته درجهت همین توصیه هستند.
موضوعاتی که تنها بخشی از آنها اخیرا ازسوی مجلس جدید، مورد بررسی قرار گرفته و امید است تغییراتی در آن، رخ دهد و اگرچنین نشود طبق همین طرح، ایران در آینده نه چندان دور، علیرغم وجود شخصیت های والا، متاسفانه دارای نسلی میانتهی، پوچ و غربگرا خواهد بود.
به نظر میرسد در میان خواب خرگوشی بعضی مسئولین، پدر ومادرها، به عنوان پایه گذاران تربیت فرزندشان، باید تلاشی مضاعف واهتمامی ویژه به این امر، داشته باشند.
باید هوشیار بود و به موقع، عمل کرد تا نسل آینده، نه تنها نسلی تهی بار نیاید، بلکه نسلی باشد قوی، خودشناس و آمیخته با فرهنگ ناب و اصیل ایرانی و اسلامی.
باران نجاتی، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان