شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۸ شوال ۱۴۴۵ | Apr 27, 2024
تصاویر / همایش سیاسی مرکز بسیج اساتید حوزه علمیه قم

حوزه/حجت الاسلام والمسلمین سعیدی گفت:باید مرز های اندیشه امام و رهبری در همه گفتمان های دولتی تبیین شود، جامعه باید آگاه شود و در انتخابات برترین و مفیدترین گفتمان را انتخاب کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین علی سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی ستاد فرماندهی کل قوا در همایش بصیرتی سیاسی اساتید؛ مدیران و نخبگان بسیجی حوزه علمیه قم که با حضور حجت الاسلام اکبری مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه استان قم و سردار صدرالحسینی کارشناس ارشد مسائل منطقه، با موضوع تحلیل انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و مسائل روز بین الملل در مصلای قدس برگزار شد، به بیان سخنانی درباره مسائل اساسی و چالش‌هایی که نظام جمهوری اسلامی و انقلاب تا کنون با آن‌ها روبه رو بوده است، پرداخت.

رئیس دفتر عقیدتی سیاسی ستاد فرماندهی کل قوا  گفت: اولین مسئله اساسی که نظام اسلامی تا کنون از اول انقلاب با آن روبه رو بوده، بحث نفوذ تفکر لیبرال و سکولار غربی است. باید مرزهای اندیشه امام و رهبری در همه گفتمان‌های دولتی تبیین شود، جامعه باید آگاه شود و در انتخابات برترین و مفیدترین گفتمان را انتخاب کند.

حجت الاسلام والمسلمین سعیدی افزود: دومین مسئله اساسی و مهم، قرار گرفتن مردم در تضاد منافع ملی و شخصی است، مردم نباید در قبال وصیت‌های امام راحل، دوگانه عمل کنند.

وی خاطرنشان کرد: امام خمینی (ره) در وصیت مهم و حیاتی خود ۳ ویژگی فرموده اند: اول، پشتیبان ولایت فقیه بودن تا آسیبی به مملکت نرسد؛ دوم، نسپردن و ندادن کشور به دست دشمنان و نا اهلان؛ و سوم اینکه آمریکا شیطان رجیم است.

حجت الاسلام والمسلمین سعیدی ادامه داد: در وصیت اول امام خمینی (ره)، مردم حقیقتا همراه و پشتیبان ولایت فقیه بوده اند، هم در جنگ هم در همه فتنه ها؛ مردم با همه وجود احساس میکنند که رهبری محور انسجام، وحدت، اقتدار و صلابت در برابر دشمنان است.

وی اضافه کرد: اما نسبت به وصیت دوم و سوم امام راحل، باید بیشتر تلاش کنیم و در جریانی مثل انتخابات منافع ملی را لحاظ کنیم و منافع شخصی را ترجیح ندهیم و همچنین باید تشخیص بدهیم که وعده‌های نامزدهای انتخاباتی با خط و مشی امام همخوانی دارد یا ندارد، مردم عزیز ایران باید  همیشه منافع شخصی را در راستای منافع ملی ببینند و گرفتار تضاد بین منافع ملی و شخصی نشوند.

رئیس دفتر عقیدتی سیاسی ستاد فرماندهی کل قوا ادامه داد: از دیگر مسائل مهم، روبه روی نظام، یک دموکراسی باز و غیرکنترل شده است. در دنیا چنین دموکراسی وجود ندارد؛ امروزه با توجه به مشکلات و مسائل جامعه و همچنین تحریم‌ها و دشمنانی که داریم، این مدل دموکراسی در راستای براندازی نظام است.

وی خاطر نشان کرد: دموکراسی که عقل را جایگزین وحی کند، انسان را جایگزین خداوند قرار می‌دهد، باید اصلاح شود و این دموکراسی باید تغییر یابد.

حجت الاسلام والمسلمین سعیدی گفت: باید از این فرصت ایجاد شده نهایت استفاده را ببرید و برنامه ریزی کنید و ورود جدی در عرصه‌های مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی داشته باشید.

وی در پایان در رابطه با انتخابات اخیر ریاست جمهوری گفت: این انتخابات، سالم‌ترین انتخابات کشور بود. امسال همه دشمنان پای کار آمده بودند که انتخاباتی با شور حداقلی برگزار شود که با مدد الهی و حضور حماسی مردم عزیز ایران؛  ناامید و مایوس شدند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۰۵:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۰
    4 0
    بنظرمن،اگر دموکراسی یاهمان خواسته اکثریت،برخلاف حق وحکم عقل وشرع باشد دیکتاتوری است،دیکتاتوری اکثریت است. یعنی اکثریت جامعه نظرباطل خودرا به تمام افرادجامعه تحمیل کرده اند.واین عین ظلم است. *امادرمقابل،مردم سالاری دینی یعنی حکومتی متکی بمردم که خودرا موظف به اجرای دستورات اسلام درجامعه میداند.که درقانون اساسی ما آمده است.
    • IR ۰۸:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۰
      4 1
      درودبر شهید بهشتی که بهترین قانون اساسی تاریخ معاصر را برای ما بیادگارگذاشت.
  • IR ۰۶:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۰
    2 3
    درودبر روحانی بزگوار اقای سعیدی، که سخنان ایشان هماره موجب بصیر مومنین است.
  • IR ۰۰:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
    1 0
    استعمارگران غربی واژه هایی مثل دموکراسی وآزادی وحقوق بشرو... را،صرفا برای فریب مردم دنیا درست کرده اند.
  • امیر US ۰۳:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
    1 3
    اصطلاح مردم سالاری دینی یک واژه من درآوردی است که در دوران اصلاحات توسط آقای خاتمی به کرات استفاده می شد، اساسا این اصطلاح در ذات بی معنی ست چون دین انسان ها را مطیع، پیرو و به شکل امت و تابع خلیفه و حاکم شرع می خواهد، در دمکراسی های غیر دینی، مخالف و منتقد مفهوم دارد و تحمل می شود حال آنکه دین کوچکترین ظرفیتی در تحمل مخالف و منتقد خود ندارد و اغلب برای فرار از تحملِ مخالف، وی را با چوب تکفیر می راند و به قول مرحوم مصباح حقی برای انسان، در این حوزه قائل نیست، برای همین است که در تمام دمکراسی های غربی بعد از رنسانس دین را در حیطه اجتماعی و سیاسی بازنشسته کرده و به کلیساها فرستادند و تا امروز اجازه ظهور و بروز در بستر سیاست و اجتماع به دین داده نشده، موردی که بشریت به عینه در طی قرون مختلف دیده بیشتر دیکتاتوری دینی بوده نه مردم سالاری دینی
    • IR ۱۲:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
      0 0
      اطاعتی که دین می طلبد در کنار شرایطی است که برای مطاع می گذارد و یکی از آن شرایط عصمت یا عدالت است. مردم سالاری به گونه واقعی و مطلقش یا نیست و اگر باشد تکثیر خودکامگی به همه کامگی است. اصولا دنیا محل کامروایی مطلق و بی قید و شرط نیست ، و کامراوییهایش هم می بایست در خدمت رشد و کمال انسان قرار بگیرد . خالق گیتی آن را یله و رها نگذاشته اولین انسان پیام آور اوست و همین طور ادامه یافته تا خاتم رسل صلوات الله علیه و علیهم . موضوع حکومت داری هم یکی از موضوعاتی است که کامروایی در آن راه ندارد خواه فردی و خواه جمعی .
    • ۲ IR ۱۲:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
      0 0
      «در دمکراسی های غیر دینی، مخالف و منتقد مفهوم دارد و تحمل می شود» الآن فرانسه نمونه مفهوم داشتن مخالف و منتقد هست ؟ فشردن گلوی سیاه پوست آمریکایی علامت تحمل محسوب میشه ؟ گور بچه های بومیان کانادا حاکی از چیست ؟
    • ۳ IR ۱۲:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
      1 0
      «حال آنکه دین کوچکترین ظرفیتی در تحمل مخالف و منتقد خود ندارد و اغلب برای فرار از تحملِ مخالف، وی را با چوب تکفیر می راند» دین یا حق است یا باطل . اگر حق باشد مخالفت با آن ظلم نیست ؟ پذیرش ظلم عقلا زشت و ممنوع است یا زیبا و مطلوب ؟ چنین مخالفی اگر کافر و حقیقت پوش نیست پس چیست ؟
    • ۴ IR ۱۲:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
      0 0
      «برای همین است که در تمام دمکراسی های غربی بعد از رنسانس دین را در حیطه اجتماعی و سیاسی بازنشسته کرده و به کلیساها فرستادند و تا امروز اجازه ظهور و بروز در بستر سیاست و اجتماع به دین داده نشده» مسحیت و دیگر شرایع منسوخ که کتب آسمانیشان دچار تحریف شده است ، قابل مقایسه با اسلام نیست . اساسا آنها در اولیات اعتقادیشان دچار انحرافات پایه ای شدند و یافته های علمی را باعث تکفیر و اعدام دانستند و جدای از سیاست دچار سقوط شدند ، لذا از جهات مختلف امکان اداره جامعه را نداشتند . ولی اسلام هم یادگیری و دانش افزایی را نامحدود بر همگان فرض کرد ، و هم گستره جغرافیایی دانش جویی را تا اقصی نقاط ، جلو چشم انسانها معرفی نمود و هم از لحاظ زمانی تا پایان زندگی دنیوی مطمع نظر قرار داد . و موضوع حکمرانی را با توجه به نیاز آن به دانش حکومتی هدایتی ، مشروط به دارندگی شرایطی نمود ، تا حاکمیت ابزار سعادت دنیوی و اخروی خلایق گردد ، نه میدان جولان هواهای شخصی و گروهی .
    • IR ۱۲:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
      0 0
      هوسرانی با برچسب دموکراسی مشروعیت پیدا نمی کند .
  • ۵ IR ۱۲:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
    0 0
    «موردی که بشریت به عینه در طی قرون مختلف دیده بیشتر دیکتاتوری دینی بوده نه مردم سالاری دینی» اولا بایستی دین اسلام را از منسوخات جدا در نظر گرفت ثانیا در دین اسلام هم ، مذهب حق را معیار قرار داد ثالثا زمامداران معصوم علیهم السلام مذهب اثناعشریه معیارند رابعا برای قضاوت لازم است ابتدا ذهن را از منظره نگاه به دین با توجه به تجارب مبتنی بر مطالعه شریعت های دچار اشکالهای اصلی و غیر اصلی تطهیر کرد . با توجه به توضیحات ، هیچ دیکتاتوری و خودکامگی امکان نداشته ، و حتی نسبت به زمام دار غیر معصوم هم با توجه به اشتراط عدالت ، متصور نیست . زمام دار ظالم مشروعیت زمام داری ندارد و در نتیجه از منظر دینی حاکم محسوب نمی شود تا در عداد حکام دینی ابزار انتقاد به دین بشود .
  • IR ۱۵:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
    11 0
    نفی هم‌زمان هر 4 رییس‌جمهوری در 32 سال؟ (1) / «اولین‌بار است که پس‌از ۳۲ سال منافع شخصی مردم با منافع ملی همسان شده و به رئیس‌جمهوری رأی دادند که هم حافظ منافع ملی و هم حافظ منافع شخصی است.» این سخن را حجت‌الاسلام علی سعیدی رییس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا گفته و می‌توان آن‌را این‌گونه تفسیر کرد که از میان رییسان جمهوری در 32 سال پس‌از درگذشت امام خمینی تا کنون هیچ‌یک به اندازه آقای رییسی برای رهبری مطلوب یا به ایشان نزدیک نبوده یا گوینده چنین تصور می‌کند. برخی عبارات دیگر مؤید این تفسیر است: - «مردم ایران نسبت به وصایای امام دوگانه عمل کردند. درباره ولایت فقیه نمره خوب گرفتند و پس‌از رحلت امام، محکم پای کار آمدند و از جایگاه ولایت و حکومت اسلامی حمایت کردند. درباره وصیت دوم امام کمی ضعیف و ناقص عمل کردند زیرا گرفتار تضاد بین منافع ملی و شخصی می‌شوند.» - «نظام دینی از رهبری، شریعت الهی و مردم تشکیل شده و تا مردم در کنار رهبری حضور فیزیکی نداشته باشند حاکمیت دینی شکل نمی‌گیرد.» - «مردم درباره وصیت دوم امام کمی ضعیف و ناقص عمل کردند زیرا گرفتار تضاد بین منافع ملی و شخصی می‌شوند و گاه به جای در نظر گرفتن منافع ملی به کاندیدایی رأی دادند که به آن‌ها امتیاز بیشتری داد و رأی مردم به رؤسای جمهور به گونه‌ای نبود که این منتخبین به میراث امام پای‌بند باشند.» این سخنان اما بیش‌از آن‌که ستایش آقای رییسی و سرزنش اسلاف او باشد، جفا به رهبری و مردم و ساز و کارهای انتخابات است. چرا؟ 1. در این 32 سال آقایان هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی رییس جمهوری بوده‌اند و دوران آخری هنوز تمام نشده است. در همان خرداد 1368 و قبل‌از انتخابات و در آغاز رهبری آیت‌الله خامنه‌ای با صفات متعدد از هاشمی رفسنجانی ستایش شد و در سال 68 یگانه رقیب هم دکتر عباس شیبانی بود. با این وصف چگونه مردم را سرزنش می‌کنند که به هاشمی‌یی رأی دادند که عملاً گزینه مورد اجماع تمام جناح‌های حاکمیت بود؟ در سال 72 نیز روال چهار سال قبل ادامه یافت و تنها احمد توکلی کمی جدی‌تر ظاهر شد و آرای اعتراضی هم‌میهنان کُرد به او تعلق گرفت بی آن‌که خود نسبتی با مردمان کُرد داشته باشد. ... ادامه دارد
  • IR ۱۵:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
    11 0
    نفی هم‌زمان هر 4 رییس‌جمهوری در 32 سال؟ (2) / رأی هاشمی رفسنجانی در سال 72 البته به میزان چشم‌گیری کاهش یافت ولی قطعاً مراد آقای سعیدی این نیست که باید به جای هاشمی رقبای او برگزیده می‌شدند: عبدالله جاسبی، احمد توکلی یا رجب‌علی طاهری. قابل درک و فهم است که منظورشان سیاست‌های اقتصادی هاشمی رفسنجانی دوران سازندگی یا مباحثات درون‌ساختاری با رهبری به عنوان رفیق دیرین بوده است، اما صبح دوم خرداد 1376 و در پایان کار دولت هاشمی مگر رهبری به صراحت و پای صندوق رأی و در پاسخ به پرسش خبرنگار سیما - «بیژن نوباوه وطن» - نگفتند: «هیچ‌کس برای من آقای هاشمی نمی‌شود.» اختلافات سال 88 به بعد یا حتی 84 چه ربطی به دوران ریاست‌جمهوری دارد؟ 2. انتخابات بعدی دوم خرداد 76 است که نفطه عطف به حساب می‌آید و مسیر انتخابات را به‌رغم نظارت استصوابی تغییر داد. به این معنی که به جای اجماع قبلی و رقابت ضعیف با نامزد مورد قبول جناح‌های مختلف، رقابت جدی درگرفت. به این خاطر که قبل از بازنگری، بر سر ریاست‌جمهوری توافق می‌شد و نخست‌وزیری را به رقابت مجلسیان می‌سپردند و بعد از حذف نخست‌وزیر هم نفوذ هاشمی رفسنجانی چنین مجالی نمی‌داد. سال 76 اگرچه تصور این بود که از قبل بر سر علی‌اکبر ناطق نوری اجماع و توافق شده و روزنامه ابرار با تیتر چهارشنبه 31 اردیبهشت به نقل از مرحوم مهدوی کنی درصدد القای این نکته بود اما نامزد پیروز سیدمحمد خاتمی بود. وجه طعنه‌آمیز قضیه اما این است که اگر ناطق نوری هم پیروز شده بود حجت‌الاسلام سعیدی بر اساس امروز، همین حرف را می‌زد چون ناطق هم ناطقِ سابق نیست و در طیف اعتدال‌گرایان تعریف می‌شود و دیدیم که باجناق او را هم با سال‌ها سابقه وزارت رد کردند (عباس آخوندی). با‌مزه‌تر این‌که نامزد دیگر 76 –سیدرضا زواره‌ای– هم چند سال بعد رد شد. در سال 80 هم که اصول‌گرایان 8 تن را به رقابت فرستادند و طرفی نبستند. 3. سال 84 البته قابل تأمل‌تر است و رییس‌جمهوری برآمده آن هیچ مشابهت و نسبتی با اسلاف خود نداشت. از این‌رو همین ستایش‌ها به جانب محمود احمدی‌نژاد روان شد و هنوز سخنان آقایان مصباح یزدی و احمد جنتی در یادها مانده است. ... ادامه دارد
  • IR ۱۵:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
    12 0
    نفی هم‌زمان هر 4 رییس‌جمهوری در 32 سال؟ (3) / با این وصف در رده‌بندی خود چرا 84 و 88 را هم انکار می‌کنند و مثلاً از 32 سال «84 تا 90» را کسر و مستثنا نمی‌کنند و نمی‌گویند 32 منهای 6؟ به یک دلیل روشن: مواضع احمدی‌نژاد از 90 به بعد و خصوصاً احمدی‌نژاد کنونی. به عبارت دیگر تاریخ را از جلو به عقب می‌خوانند 4. در سال 92 هم دیدیم که دکتر ولایتی مشاور عالی رهبری با انتقاد از سعید جلیلی به عنوان گزینه اصول‌گرایان، این ذهنیت را خواسته یا ناخواسته ایجاد کرد که مجموعه عالی نظام اراده کرده قفل پرونده هسته‌ای باز شود و حسن روحانی رییس‌جمهوری شد و توافق هسته‌ای هم به تأیید مجلس اصول‌گرا رسید و هم شورای عالی امنیت ملی. 5. داستان سال 96 البته متفاوت است. مأموریت حسن روحانی را برخی تمام‌شده می‌دانستند و ادامه حضور او را برنمی‌تافتند خاصه که از برجام دو و سه هم سخن به میان آمده و هاشمی رفسنجانی هم درگذشته و در آمریکا دونالد ترامپ روی کار آمده بود. در آن انتخابات، همین جمعیت غالباً غایب 1400 به صحنه آمد، چون نگران بودند «به عقب برگردیم» و «برجام لغو شود» یا « جنگ درگیرد»؛ و روحانی مجدداً انتخاب شد. ... ادامه دارد
  • IR ۱۵:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
    11 0
    نفی هم‌زمان هر 4 رییس‌جمهوری در 32 سال؟ (1) / آقای سعیدی و دوستان‌شان از ابقای حسن روحانی در سال 96 عمیقاً ناخرسند بودند و تحریم‌های ترامپ و کرونا و اتفاقات دی 96 و آبان 98 هم دست به دست هم دادند و با این‌همه بازهم شورای نگهبان بی‌احتیاطی نکرد و هرکه را که احتمال تأثیرگذاری می‌داد، پیشاپیش کنار گذاشت ولو علی لاریجانی را که خود رییس سه دوره مجالسی بود که با نظارت استصوابی شکل گرفته بودند. منظور آقای سعیدی روشن است. این است که نه هاشمی رفسنجانی، نه محمد خاتمی، نه محمود احمدی‌نژاد و نه حسن روحانی هیچ‌یک به اندازه آقای رییسی هماهنگ نبودند. منتها این سخن جفا به رهبری و مردم است. درباره رهبری به این خاطر که انگار همواره کاندیدایی جز رییس‌جمهوری منتخب داشته‌اند و درباره مردم از این منظر که انتخاب درست نداشته‌اند. به این ترتیب در سال 68 باید بین هاشمی رفسنجانی و عباس شیبانی، دومی را و در سال 72 باز بین هاشمی رفسنجانی و سه رقیب دیگر، احمد توکلی را انتخاب می‌کردند. در سال 76 هم اگر ناطق‌نوری مدنظر بود، چرا حالا همان ناطق نوری باب طبع نیست. در سال 84 چه؟ اگر حالا از چشم افتاده، آن‌زمان که مطبوع و مطلوب بود. ایضاً 88. درباره 92 هم توضیح داده شد ولی درباره 96 آری، داستان متفاوت است. مهم‌ترین نکته مورد غفلت آقای سعیدی اما این است که اگر دولت و حاکمیت و حکومت، نزد مردم مساوی و مساوق تلقی شوند و امید به اصلاح از طریق تغییر دولت‌ها رنگ ببازد، بحران‌های سیاسی و اجتماعی درمی‌گیرد. دفاع از نظام و رهبری درگرو کوتاه کردن ارتفاع و فاصله رأس آن با دولت‌ها نیست. // عصر ایران؛ مهرداد خدیر.