سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۳ شوال ۱۴۴۵ | Apr 23, 2024
برجام

حوزه/ دانشیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: آمریکا احیای برجام را مترادف با افزایش تعهدات ایران معنا می‌کند.

به گزارش  خبرگزاری حوزه، هادی آجیلی در نشست بررسی آینده کلان راهبرد بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران که به همت موسسه آموزش عالی طلوع مهر قم برگزار شد، در بررسی سابقه مذاکرات منتهی به برجام بیان کرد: بعد از حمله اتمی به ژاپن در جنگ جهانی دوم به دنیا اعلام شد که سلاحی وجود دارد که در هر جنگی می‌تواند حرف آخر را بزند. به تدریج تعداد کشورهایی که می‌خواستند این سلاح را داشته باشند بالا رفت. در سال ۱۹۶۵ چین هم آزمایش بمب اتم انجام داد و این منجر شد که آمریکا چین اخراج شده را مجددا وارد شورای امنیت کند و به وی حق وتو داده شد. در این جا این سوال ایجاد شد که اگر همینطور تعداد کشورهای دارای سلاح اتمی بالا برود این سلاح خاصیت راهبردی بودن خود را از دست خواهد داد.

این دانشیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: نهایتا در سال ۱۹۶۸ پیمان mpt در جهت منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایجاد شد و کشورهای جهان به عضویت در این پیمان دعوت شد. اعضای این پیمان باید تعهد دهند که فعالیت هسته‌ای آن‌ها صلح‌آمیز بوده، تحت نظارت قرارگیرند و به سمت تولید سلاح اتمی حرکت نکنند. از طرفی کشورهای دارای سلاح اتمی عضو این پیمان نیز باید فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای را در اختیار سایر کشورهای عضو پیمان بگذارند، به علاوه تعهد می‌دادند که خودشان به تدریج سلاح‌های اتمی خود را از بین ببرند اما پرواضح است که به تعهدات خود عمل نکرده‌اند. به علاوه قرار بود که به کشورهای غیر عضو فناوری هسته‌ای داده نشود در حالی که به هند، پاکستان و اسرائیل داده شد.  امروزه بین ۸۰۰ تا ۲۰۰ کلاهک اتمی برای اسرائیل تخمین زده می‌شود و از آن جا که اسرائیل عضو پیمان مذکور نیست اجازه نظارت بر تاسیسات هسته‌ای وی نیز وجود ندارد.

وی  تاکید کرد: به علاوه باید به کشورهای عضو فناوری هسته‌ای داده می‌شد که این مورد هم درباره ایران اتفاق نیفتاد. از نظر فنی باید گفت که فعلا دو روش مرسوم روش آب سنگین و آب سبک مورد استفاده است که از سنگ معدن اورانیوم به انرژی می‌رسیم. از این فرآیند زباله‌ای به نام پلوتونیوم به دست می‌آید که برای ساخت بمب اتم قابل فرآوری است. از نظر کشورهای دارنده سلاح هسته‌ای کشوری که امکان غنی‌سازی بومی داشته باشد، اینکه به تولید بمب اتمی منجر شود یا خیر، کاملا مبتنی بر اراده خود کشور خواهد بود.

*خودکفایی ایران در غنی‌سازی هسته‌ای، آغاز تغییر معادلات*

این کارشناس روابط بین‌الملل بیان کرد: آمریکائی‌ها در اوایل دهه هشتاد فهمیدند که ایران می‌خواهد به سمت غنی‌سازی حرکت کند درحالی که  سو ظن قبلی به ایران داشتد، از طرفی تحولات خاورمیانه  در آن زمان به گونه‌ای بود که بهانه‌ای برای تحت فشار گذاشتن ایران نیز مورد نیاز بود. به این خاطر اینطور گفته شد که ایران به دنبال سلاح هسته‌ای است و پرونده  ایران در مجامع بین‌المللی در چهارچوب کنترل تسلیحات مطرح شد.

آجیلی ادامه داد: تا سال‌های ۹۰ و ۹۱ خواسته طرف مقابل در مذاکرات این بود که غنی‌سازی ایران باید به صفر برسد. اما در سال ۱۳۹۰ ایران به پیشرفت‌های فنی بسیار گسترده‌ای رسیده بود و درخواست طرف مقابل مبنی بر غنی‌سازی صفر درصد بی‌معنا شد چرا که ایران در غنی‌سازی به یک نقطه غیرقابل بازگشت رسیده بود.  در این حالت بحث کنترل میزان غنی‌سازی مطرح شد و طرف مقابل تلاش کرد تا بین امکان غنی‌سازی و امکان ساخت بمب اتم تفاوتی قائل شود. در سال ۱۳۹۱ در مذاکره با ایران در عمان و قطر اصل غنی‌سازی ایران پذیرفته شد اما محدودیت‌هایی برای میزان غنی‌سازی ایران در نظر گرفته شد که طرف ایرانی هم پذیرفت.

این دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی عنوان کرد: در سال ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۱ کلیات بسته شد و بحث پیرامون جزئیات با دولت جدید آقای روحانی هم‌زمان شد. در این مرحله تلاش طرف آمریکایی  این بود که مدت زمان ساخت بمب اتم را یکسال برای ایران افزایش دهد و نظارت‌های شدیدی را به ایران تحمیل کند. نهایتا در ۱۳۹۴ برجام امضا شد. برجام یک رژیم کنترل تسلیحات است.

*برجام برای آمریکا قراردادن ایران در جعبه‌ی محدودیت‌ها و نظارت‌ها بود*

وی ادامه داد: طرف غربی می‌دانست که نه امکان حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را دارد و نه می‌تواند روی غنی‌سازی صفر درصد پافشاری کند تا جایی که طرف ایرانی نپذیرد و کار از کار بگذرد. در این حالت بهترین روش قراردادن ایران  تحت نظارت‌ها بود. برجام برای آمریکا قراردادن ایران در جعبه‌ی محدودیت‌ها و نظارت‌ها بود. از طرفی ایران که اساسا نمی‌خواست بمب اتم بسازد برای داشتن یک تنفس اقتصادی به این محدویت‌ها تن داد.

آجیلی تشریح کرد: برجام از نظر طرف آمریکایی و دولت آقای روحانی بنا نبود تک مرحله‌ای باشد، یک پروسه بود نه پروژه. اما مجموعه حاکمیت در داخل کشور معتقد بودند که برجام باید یک پروژه باشد که اگر موفق شد، ما سراغ پروژه‌های بعدی خواهیم رفت و اگر طرف غربی به تعهدات خود عمل کرد، پروژه‌های بعدی هم انجام خواهد شد. طرف آمریکایی هم معتقد بود که الان اولویت با رفع خطر هسته‌ای ایران است و با ایران غیرهسته‌ای راحت‌تر می‌توان درمورد سایر مسائل مذاکره کرد و در ادامه‌ی این فرآیند درباره سایر موارد نیز مذاکره خواهد شد.

این استاد و پژوهشگر حوزه روابط بین الملل گفت: پیش‌بینی‌ها درست از آب در نیامد و با روی کارآمدن ترامپ، برداشتن گام‌های بعدی ممکن نشد. مطلوب  دولت آقای روحانی این بود که در داخل کشور نشان دهد که حل بسیاری از مشکلات به تعامل بین‌المللی صحیح بازمی‌گردد و مردم هم تغییرات محسوس را احساس خواهند کرد و درنتیجه برداشتن گام‌های بلندتر در مذاکرات ممکن می‌شود و نظام و مردم همراهی بیشتری خواهند کرد. اما با روی کارآمدن ترامپ مسیر مورد انتظار دولت ایران و اوباما محقق نشد. در نهایت در ایران اجماع شد که برجام موفق نشده است.

برجام تصمیم نظام نبود

وی ادامه داد: گفته می‌شود که برجام تصمیم نظام بوده است، یعنی رهبری و شورای امنیت ملی موافق برجام بودند. در بررسی درستی و یا نادرستی این گزاره باید گفت که در سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ تحریم‌هایی ایجاد شد که کشور را در شرایط اضطرار قرار می‌داد و هر کس در ایران رئیس جمهور می‌شد باید برای رفع تحریم مذاکره می‌کرد. آن چه که تصمیم نظام بود، انجام مذاکرات با طرف آمریکائی بود. اصل مذاکرات و حصول توافق اجازه داده شده بود. آن‌چه که مورد انتقاد منتقدین قرار گرفت، محتوای توافق بوده است.باید بین اصل مذاکره و توافق و محتوای توافق تفاوت قائل شویم. بنابراین می‌توان گفت که توافق با این ویژگی‌ها و خصوصیات خاص خود، تصمیم نظام نبوده است. رهبری نظام بعدها در یکی از دیدارهای دانشجویی خود اشاره کرد که ۹ خط قرمز برای توافق در نظر گرفتند که به اذعان خود مذاکره کنندگان همه این ۹ خط قرمز رعایت نشدند.

همه یا هیچ!

این استاد دانشگاه بیان کرد: وقتی برجام به تهران آورده شد به گونه‌ای تدوین شده بود که نظام جمهوری اسلامی ایران باید یا همه‌ی آن را رد می‌کرد و تمام آن را می‌پذیرفت. در برجامی که در سوئیس امضا شده بود جایی برای جر و تعدیل پایتخت‌ها باقی نگذاشته شده بود. قطعنامه شورای امنیت نیز بر آن تاکید داشت. آمدن برجام به مجلس هم نوعی خاص داشت چون مجلس شورای اسلامی نه می‌توانست تایید کند و نمی‌توانست رد کند.

آجیلی در بررسی علل عدم موفقیت برجام عنوان کرد: در بررسی این گزاره که چون ایران نگاه تاکتیکی به برجام داشته است نتوانسته از عواید آن استفاده کند باید گفت که طرف غربی هم به برجام نگاه تاکتیکی داشته است. وقتی طرف آمریکائی راهبرد مهار ایران را دارد و کنترل تسلیحاتی بخشی از این راهبرد است، پس طرف غربی هم از تاکتیک استفاده کرده است. هر دو طرف نگاه تاکتیکی داشتند و نمی‌توان گزاره مذکور را تایید کرد.

وی ادامه داد: سطح انتظارات ما از برجام این بود که تحریم‌های هسته‌ای برداشته شود. برجام یک سند متعادل نیست و بنده بین سطح تعهدات طرف غربی و ایران تعادل نمی‌بینم. سند به لحاظ حقوقی هم درست تنظیم نشده بود اما حتی همین تعهدات اندک نیز از سوی طرف غربی انجام نشد. هم آمریکای دوران اوباما و هم آمریکای دوران ترامپ به تعهدات خود در برجام عمل نکردند.

*علل عدم رغبت طرف آمریکائی به برجام در ابتدای دولت بایدن*

این کارشناس حوزه روابط بین الملل در خصوص امکانی احیای برجام گفت: با روی کارآمدن بایدن، تصور دولت آقای روحانی این بود که طرف آمریکائی به برجام بازخواهد گشت چون طیفی که بر سرکار آمده است خود از متولیان برجام بوده‌ است. تیم سیاست خارجه بایدن اغلب افرادی هستند که خود در تیم مذاکره‌کنندگان برجام بودند، مانند وندی شرمن، ویلیام برز، جک سالیوان. اما این مورد هم تحقق پیدا نکرد. از آن‌جا که عملکرد آمریکا نیز تاکتیکی است و نه راهبردی، با تغییر شرایط سیاست این طیف نیز تغییر کرد.

*آمریکا احیای برجام را مترادف با افزایش تعهدات ایران معنا می‌کند *

آجیلی تشریح کرد: منظور دولت بایدن از احیای برجام به منظور ما متفاوت است و اشکال اینجاست. منظور ما از احیای برجام این است که آمریکا به پیمانی که نقض کرده بازگردد و تعهدات خود را انجام دهد تا در مقابل ایران هم چنین کند. منظور طرف مقابل از احیای برجام طبق صراحت بیان آن‌ها این است که برجام قوی‌تر شود  تعهدات بیشتری به تعهدات ایران اضافه شود، زمان‌بندی تعهدات ایران طولانی‌تر شود. به علاوه دولت بایدن اعلام کرد که باید ایران درمورد مسائل موشکی و منطقه‌ای نیز مذاکره کند. یعنی ادامه مذاکرات درباره برجام، صرفا درباره برجام نخواهد بود. همان‌طور که وندی شرمن هم صراحتا گفت که "شرایط در۲۰۲۱ با ۲۰۱۵ متفاوت است! " تصور آن‌ها از احیای برجام تقویت تعهدات ایران و گسترده کردن دایره تعهدات ایران است.

وی در تبیین علل عدم بازگشت آمریکا به تعهدات خود توضیح داد: دولت بایدن معتقد بود که ایران درگیر مشکلات اقتصادی و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری است و دولت ایران تحت چنین شرایطی آسان‌تر پیشنهادات را خواهد پذیرفت. به علاوه از عدم وجود تحرکات هسته‌ای در داخل ایران نیز اطمینان داشت. عین پنج گام هسته‌ای که در راستای کاهش اجرای تعهدات هسته‌ای ایران در دولت آقای روحانی انجام شد، اقدامات نگران کننده‌ای برای آمریکا محسوب نمی‌شد. دولت بایدن صحنه را چنین دید و تصمیم گرفت که سطح انتظارات خود را از طرف ایرانی بالا ببرد.هنوز بایدن به کاخ سفید نرفته بود که آقای روحانی اعلام کرد با یک دستورالعمل رئیس جمهور جدید آمریکا می‌توان برجام را به سال ۲۰۱۶ بازگرداند. این موارد تمایل دولت بایدن را به برگشت به برجام کم می‌کرد.

این دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص مذاکرات وین بیان کرد: در نهایت با بازگشت ایران به غنی‌سازی ۲۰ درصد و نصب سانتریفیوژهای پیشرفته سرعت غنی‌سازی ایران چند برابر می‌شد و دولت بایدن این بار در وین به میز مذاکره کشانده شد. علاوه بر این دولت بایدن نیم‌نگاهی نیز به دولت آینده ایران داشت. آن چه که امروز در وین مورد بحث است به این شرح است که برخی تحریم‌ها (حدود ۶۰۰ الی ۷۰۰ مصداق تحریمی) بعد از برجام توسط اوباما به تحریم‌های ایران اضافه شد.

وی ادامه داد: ترامپ ضمن خروج از تعهدات برجامی، حدود ۸۰۰ مصداق تحریمی نیز به تحریم‌های ایران اضافه کرد. از طرفی به یکسری از تحریم‌هایی که قرار بود که  توسط برجام و ذیل تحریم‌های هسته‌ای برداشته شود برچسب‌های غیر تحریمی مانند پولشویی، موشکی، تروریستی و ... زد. خواسته ایران در وین این است که همه ۱۶۰۰ مصداق تحریمی برداشته شود. اما دولت بایدن تحریم‌ها را به سه رنگ سبز و زرد و قرمز تقسیم کرد، تحریم‌های قرمز تحریم‌های ابداعی ترامپ بودند که مورد موافقت دولت بایدن نیز قرار گرفته بودند. عملا شرایط پیشنهادی برای طرف ایرانی یک میدان مین بود.

*راهکار احیای برجام چیست؟*

این کارشناس روابط بین الملل درخصوص راهکاراحیای برجام عنوان کرد: باید توجه داشت که منطق روابط بین‌الملل، حقوقی نیست هرچند حقوق بین‌الملل نیز در این فضا بسیار مورد نیاز است. انصاف و اخلاق نیز در این دایره جایی ندارد و منطق قدرت در روابط بین الملل حکم‌فرما است. این منطق در شرایط کنونی می‌گوید که برجام در چهارچوب خلع سلاح جمهوری اسلامی است و تنها قدرتمندی ما است که مانع از خلع سلاح ما و عهدشکنی طرف مقابل در برابر ما می‌شود. باید سطح قدرت ما در مذاکرات به گونه‌ای باشد که طرف مقابل چندان هم از بالا به پایین نگاه نکند. اگر ایران بتواند سطح قدرت خود را در مسائل اقتصادی افزایش دهد در برجام نیز به اهداف خود خواهد رسید  و تنها در این حالت است که می‌توان برجام را احیا کرد. کسی می‎تواند در روابط بین‌الملل منطق خود را غالب کند که قدرت داشته باشد.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha