پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
طلبه شهید میرحبیب موسوی تبار

حوزه/ روحانی شهید میرحبیب موسوی تبار، عاشق و دلباخته مولای خود اباعبدالله الحسین بود و از در کنار درس و بحث از فعالیت ها و خدمات اجتماعی هم غافل نبود.

به گزارش خبرگزاری حوزه از تبریز، طلبه شهید میرحبیب موسوی تبار، از کوچه باغ های روستای خوشه مهر با کوله باری از ایثار و عشق چون صبحگاهان زیبای زادگاهش شاد و پاک بود فرزندی آزاده از دیار آذربایجان بود که در اولین روز تیرماه گرم و سوزان سال ۱۳۴۱ در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود.

پدرش میراحمد، مرد زحمتکشی بود که برای تهیه نان حلال بسیار تلاش می کرد. مادرش زنی مومنه و باتقوا که برای تعلیم تربیت دینی فرزندانش بسیار تلاش می کرد

میرحبیب هفت ساله که شد راهی دبستان شد و مقطع ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و به هنرستان رفت و مشغول تحصیل شد تا اینکه موفق به اخذ دیپلم شد، اما عشق علاقه به خاندان عصمت و طهارت قدم به سوی کلاس صادق آل محمد(ص) گذاشت و در حوزه علمیه تبریز مشغول تحصیل شد. همراه درس به تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی همت گمارد و از فعالیت ها و خدمات اجتماعی هم غافل نبود.

همگام با انقلاب د راهپیمایی ها شرکت کرد و با پیروزی انقلاب در ایام تعطیلات با نهادهای انقلابی، همکاری مستقیم داشت. او برای استحکام مواضع جمهوری اسلامی و حاکمیت راه انبیاء و ائمه معصومین به روستاهای مختلف سفرهای تبلیغی داشت و در ارشاد جامعه و ترویج دین مقدس اسلام سهم بسزایی را به عهده گرفت.

میرحبیب با آغاز جنگ تحمیلی درس را رها کرد و به سوس جبهه ها شتافت. در جبهه های حق علیه باطل مسئولیت عقیدتی سیاسی پادگان قوشچی ارومیه را عهده دار شد.

 آری او ۲۵ بار به جبهه اعزام شد و سرانجام ۲۶ بهمن ماه سال ۶۸ در جاده ارومیه- قوشجی حین انجام مأموریت بر اثر واژگونی خودرو به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

پیکر پاک شهید بر روی دستان مردم شهیدپرور شهرستان بناب و در زادگاهش خوشه مهر به خاک سپرده شد.

 روحانی شهیدی که از خدمات اجتماعی غافل نبود

وصیت نامه شهید میرحبیب موسوی تبار

اکنون که حکومت حقه مسلمان در مقابل دشمنان دین قرار گرفته است و دفاع از دین مقدس اسلام از اوجب واجبات است، بنده هم باشنیدن ندای «ان امنوا بربکم» از ابتدای بلوغ این ندای ملکوتی را شنیده و با آگاهی و مطالعه تصمیم گرفتم در یاری و نصرت این آیین مقدس، تمام کوشش خود را مبذول بدارم و بهترین راه آن را در حوزه‌های علمیه یافتم که معارف اسلامی را فرا گرفته و در جامعه با ترویج این معارف، وظیفه خود را انجام داده باشم و زندگی خود را در آن چیزی که خداوند به خاطر آن خلقم کرده و فردای قیامت از آن سوال می‌نماید، صرف بنمایم و در حین تحصیل به ندای مسئولین جمهوری اسلامی، مبنی بر روی آوردن به سوی جبهه‌ها و دستور قرآن کریم«و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه» روی به سوی جبهه آوردم.

اگر در این راه مقدس لطف الهی شامل حالم شود و شهادت در راه خدا نصیبم گردد، در حقیقت به مقصود و هدف اصلی خود رسیده‌ام.

با سلام بر پدر و مادرم و برادران و خواهرانم و عیالم و فرزندم مرتضی و تمامی مومنین. همه عزیزانم را به تقوای الهی و صبر و استقامت وصیت می کنم.

ای عزیزانم! شما را وصیت می‌کنم که زندگی خود را در راه انجام وظایف دینی و دستورات الهی بگذرانید و از دنیا و آلودگیها و فتنه‌های آن به خدا پناه ببرید و همیشه در فکر ساختن آخرت خود باشید و از یاد خدا غفلت نکنید و نگذارید حب دنیا در قلبتان راه یابد.

در راه یادگیری و عمل به معارف اسلام و احکام شرع مقدس، تمام کوشش خود را بنمایید و علم دوست و عالم دوست باشید و با قرآن کریم و نهج البلاغه و مفاتیح و کافی و وسایل و سایر کتب حدیث، انس بیشتری داشته باشید و با جهل و بی‌سوادی و با بی‌فرهنگی مبارزه جدی بکنید و در ترویج فرهنگ عالی اسلامی و از بین بردن فرهنگ منحط شرق و غرب و آداب و رسوم جاهلانه محلی و ملی و جایگزین کردن آداب و رسوم اسلامی کوش مداوم داشته باشید.

راه خود را از راه فقهای عظام، بخصوص حضرت امام خمینی و سایر نواب حضرت بقیه الله‌الاعظم (ارواحنا فداه) جدا نکنید و در تبعیت از ولایت فقیه و دفاع از آن، از بذل مال و جان دریغ ننمایید.

فرزندم مرتضی! پدرت در نظر داشت که تو را یک مومن خالص و عالم مجاهد تربیت بکند. اکنون این مسئولیت را باید خودت بر دوش بگیری و راه و هدف شهدای اسلام و علمای عالیقدر شهید را ادامه دهی و خدمات ارزنده تو به اسلام و مسلمین موجب مغفرت پدرت باشد و خداوند در آخرت همه را در جنات الخلد در کنار هم و با اولیائش قرار دهد.

از خواهران عزیزم تقاضا دارم که با تمام تلاش اهداف عالیه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) را به مقصد برسانند و همه را در یادگیری علوم اسلامی و طلبگی تشویق نمایند.

از همه التماس دعا دارم و از اساتید و مربیان بزرگوارم و دایی‌ام و سایر ذوی الحقوق کمال تشکر را می نمایم و می خواهم که از تقصیرات بنده در ادای حقوق در گذرند.

چهل هزار تومان به پدر و مادرم مقروضم و دو سال هم نماز قضا و ده روز کفاره روزه دارم و حدود سیصد تومان بر گردن دارم از هر کسی که آنها را انجام بدهد تشکر می‌کنم و از همسرم که در این مدت شاید حقوقی را از او ضایع کرده‌ام، تقاضای بخشش می کنم و همه را به خدای بزرگ می سپارم.

والسلام علیکم.

 روحانی شهیدی که از خدمات اجتماعی غافل نبود

 روحانی شهیدی که از خدمات اجتماعی غافل نبود

 روحانی شهیدی که از خدمات اجتماعی غافل نبود

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha