چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۲ شوال ۱۴۴۵ | May 1, 2024
استکبار ستیزی

حوزه/ آرمان استکبارستیزی محصول تفکرات شخصی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب نبوده و ریشه در عمق تعالیم اسلامی دارد و تمامی کسانی که خود را پیرو راه اولیاء الهی و داخل در جبهه حق پرستان می دانند، موظف به ستیز با مستکبران هستند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در جمع دانشجویان بسیجی به تبیین استکبارستیزی برمحور معارف نهج‌البلاغه پرداخت و با تقدیر و تشکر از سربازان مخلص امام زمان(ع)در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دفاع جانانه آنان از بیت المال مسلمین در دریای عمّان،  گفت: آرمان استکبارستیزی محصول تفکرات شخصی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب نبوده و ریشه در عمق تعالیم اسلامی دارد و تمامی کسانی که خود را پیرو راه اولیاء الهی و داخل در جبهه حق پرستان می دانند، موظف به ستیز با مستکبران هستند.
از جمله اهدافی که در مسیر استکبار دنبال می شود استضعاف است.عملیات استضعاف، اَشکال مختلفی می تواند داشته باشد که از جمله آنها می توان به سه استضعاف فکری، اقتصادی و سیاسی اشاره کرد:

الف- استضعاف فکری:
 هدف مستکبرین از جمله مظاهر استضعاف، استضعاف فکری است.در این استضعاف، فرد از جهت فکری ضعیف و ناتوان نگه داشته می شود و اجازه رشد فکری به وی داده نمی شود.
امیرالمؤمنین(ع)در جریان جنگ صفین با اشاره به همین حقیقت در خطبه ۵۱ فرمودند که معاویه گروهی از نادانان و گمراهان را دور خویش جمع کرده است و حقیقت را از آنان پوشیده نگاه داشته است(قاد لُمَةً من الغواة و عمس علیهم الخبر)از لوازم استضعاف فکری، حساسیت زدایی از جامعه نسبت به مسائل اساسی و به عبارتی غیر سیاسی کردن آنها و نیز مشغول کردن آنها به مسائل سطحی و دست چندم است.امیرمومنان(ع)بارها از اینکه جامعه نسبت به تعطیلی” حق” و انجام”باطل” حساسیت نشان نمی دهد ناراحت می شود و از همگان می خواهد که از گفتن کلام حق و مشورت دادن عادلانه کوتاه نیایند.بدیهی است لازمه چنین گفتمانی، در جریان قرار گرفتن و پیش از آن حساس بودن و تحلیل کردن است. در جـامـعه استکبار زده، عموم مردم عوام نگه داشته می شوند و قدرت تـحـلیـل و فـهـم مـسائل از آنها گرفته می شود.
مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: همان مدینه ای که اولین پایگاه تشکیل حکومت اسلامی بود، بعد از اندک مدتی به مرکز بهترین موسیقی دانان و آوازخوانان و معروف ترین رقاصان تبدیل شد؛ تا جایی که وقتی در دربار شام می خواستند بهترین مغنیان را خبر کنند، از مدینه آوازه خوان و نوازنده می آوردند! این جسارت، پس از صد یا دویست سال بعد انجام نگرفت؛ بلکه در همان حول وحوش شهادت جگر گوشه ی فاطمه زهرا(سلام الله علیها)و نور چشم پیامبر و حتی قبل از آن، در زمان معاویه اتّفاق افتاد! بنابراین، مدینه مرکز فساد و فحشا شد و آقازاده ها و بزرگ زاده ها و حتی بعضی از جوانان وابسته به بیت بنی هاشم نیز، دچار فساد و فحشا شدند! بزرگان حکومتِ فاسد هم می دانستند چه کار بکنند و انگشت روی چه چیزی بگذارند و چه چیزی را ترویج کنند. این بلیّه، مخصوص مدینه هم نبود؛ جاهای دیگر هم به این گونه فسادها مبتلا شدند. 


ب- استضعاف اقتصادی:
در استضعاف اقتصادی، مستکبر به جهت برخورداری از مال و مکنت، دیگرانی را که بی بهره هستند تحقیر می نماید.
امیرالمومنین(ع)در خطبه قاصعه به شدت بر این نوع نگاه حمله کرده و می فرمایند: پس همانا خداوند سبحان بندگان متکبّر را با دوستان خود که در چشم آنها ناتوانند می آزماید، وقتی که موسی بن عمران و برادرش هارون بر فرعون وارد شدند، و جامه های پشمین به تن، و چوب دستی در دست داشتند، و با فرعون شرط کردند که اگر تسلیم پروردگار شود، حکومت و ملکش جاودانه بماند و عزّتش برقرار باشد، فرعون گفت: «آیا از این دو نفر تعجّب نمی کنید که دوام عزّت و جاودانگی حکومتم را به خواسته های خود ربط می دهند در حالی که در فقر و بیچارگی به سر می برند اگر چنین است چرا دستبندهای طلا به همراه ندارند» این سخن را فرعون برای بزرگ شمردن طلا و تحقیر پوشش لباس پشمی گفت، در حالی که اگر خدای سبحان اراده می فرمود، به هنگام بعثت پیامبران، درهای گنج ها، و معدن های جواهرات، و باغات سرسبز را به روی پیامبران می گشود، و پرندگان آسمان و حیوانات وحشی زمین را همراه آنان به حرکت در می آورد. امّا اگر این کار را می کرد، آزمایش از میان می رفت، و پاداش و عذاب بی اثر می شد، و بشارت ها و هشدارهای الهی بی فایده می بود، و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شدگان واجب نمی شد، و ایمان آورندگان ثواب نیکوکاران را نمی یافتند، و واژه ها، معانی خود را از دست می داد.

در صورتی که خداوند پیامبران را گرچه با ظاهری ساده و فقیرانه زندگی می کردند،ولی با عزم و اراده قوی، مبعوث کرد،اگر پیامبران الهی، دارای چنان قدرتی بودند که مخالفت با آنان امکان نمی داشت،و توانایی و عزّتی می داشتند که هرگز مغلوب نمی شدند، و سلطنت و حکومتی می داشتند که همه چشم ها به سوی آنان خیره بود،از راه های دور بار سفر به سوی آنان می بستند ولی اعتبار و ارزششان در میان مردم اندک می شد، و به اجبار متکبّران در برابرشان سر فرود می آوردند و تظاهر به ایمان می کردند،چرا؟ بخاطر ترس یا علاقه ای که به مادّیات داشتند.نکته مهم آنکه بهره مندی مستکبر در سایه فقر و ناداری مستضعف رقم می خورد.امیرالمومنین(ع)در این باره در حکمت ٣٢٠ می فرمایند: إِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلاَّ بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِی، وَاللهُ تَعَالَی سَائِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ. در این بیان ایشان می فرمایند:درویشی گرسنه نمی ماند مگر آنکه ثروتمندی از حق او خود را به نوایی برساند.

ج- استضعاف سیاسی:
پایین نگاه داشتن سطح اطلاعات مردم در عرصه مسائل سیاسی یکی از اهداف مهم مستکبرین است. 
اگر در جامعه ای امثال یزید و عبدالملک مروان و… حکومت می کنند نشانه آن است که شخصیت آن جامعه در همان حدّ است. واضح است اگر مردم رشد کنند، تن به حاکمیت چنین اشخاصی نمی دهند.از نظر اسلام، معیار همه چیز حقیقت و معیار حقیقت، خود حقیقت است.هرکس طالب حق است، ارزشمند است و هرکس در پی باطل است‏ بی ارزش و بی اعتبار است. به همین جهت است که می‏ بینیم امیر مؤمنان(ع)به عنوان وصیتی که باید پس از خودش به مرحله اجرا دربیاید،در خطبه ۶٠ فرمود:
«لا تقتلوا الخوارج من بعدی فلیس من طلب الحق فاخطاه کمن طلب الباطل فادرکه‏».
پس از من خوارج را نکشید؛چون کسی که طالب حق بود و در راه رسیدن به حق به خطا رفت، مانند کسی نیست که طالب باطل بود و به باطل دست‏ یافت.
فرق خوارج و اصحاب معاویه در این است که خوارج مردمی متعبد و متعصب بودند و در آن فتنه ‏ای که به پا کردند، در طلب باطل نبودند و اگر با علی(ع)نمی‏ جنگیدند،امیرالمومنین(ع)با آنها نمی ‏جنگید، ولی اصحاب معاویه، تعبد به دین نداشتند و در راه رسیدن به حق، تعصبی نشان نمی دادند و با علم و آگاهی در پی باطل بودند. بنابراین، توصیه امام این است که پس از وی اگر می ‏کشند، کسانی را بکشند که در پی باطلند وباطل را یافته ‏اند، نه کسانی که حق را طالبند و به خاطر قصوری که داشته ‏اند، به آن نرسیده ‏اند.
حضرت در حکمت ٢۶٢ در جریان جنگ خونین جمل، به شخصی به نام حارث بن حوط که دچار سرگردانی شده بود فرمود:یَا حَارِثُ [حَارِ] إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ، فَحِرْتَ؛ إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ [أَهْلَهُ]، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ، فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّی أَعْتَزِلُ مَعَ [سَعْدِ] سَعِیدِ بْنِ مَالِکٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ. فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ [سَعْداً] سَعِیداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ یَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ یَخْذُلَا الْبَاطِلَ.
«حارث بن حوط» (که از یاران آن حضرت(ع)محسوب می شد ولی راه خطا را می پیمود) خدمت حضرت آمد وعرض کرد: شما فکر می کنید من هم لشکر جمل را گمراه می دانم؟ (چنین نیست)»؛ (وَقِیلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَتَرانی أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ کانُوا عَلی ضَلالَةٍ؟).
امام(ع)فرمود: «ای حارث! تو به زیر دست خود نگاه کردی نه به بالای سرت به همین دلیل حیران و سرگردان شدی (اگر به من و جمعیت مهاجران و انصار پیامبر(صلی الله علیه وآله)نگاه می کردی در شناخت حق گرفتار سرگردانی نمی شدی) تو حق را نشناختی تا کسانی را که به سراغ حق آمده اند بشناسی. باطل را نیز نشناخته ای تا کسانی را که به سراغ باطل رفته اند شناسایی کنی». اگر جامعه از لحاظ تفکر سیاسی رشد پیدا کند آنگاه تشخیص می دهد که پیراهن حکومت برای تن چه کسی گشاد و برای تن چه کسی تنگ و برای چه کسی مناسب است. بر اساس آنچه گفته شد مستکبر کسی است که در رفتار با دیگران، با خود برتر بینی به ایجاد رفتاری یک طرفه و نامتعادل می پردازد؛ و مستکبر در حدّ جهانی می شود آمریکای جنایتکاری که حرف از حقوق بشر می زند، حرف از توافق برجامی می زند، حرف از تعامل با ایران می زند ولی یک طرفه و نامتعادل.
لذا امام راحل فرمود:خطر آمریکا به قدری جدی است که اگر کوچکترین غفلتی کنید نابود می شوید.
رهبر معظم انقلاب هم به عنوان هشدار گفتند: بعضی ها می گویند شروع اختلافات با آمریکا از تسخیر لانه جاسوسی بوده! مراقب تحریف تاریخ باشیم.امروز استکبار ستیزیِ ما علاوه بر پشتیبانی و تبعیت از فرامین رهبر فرزانه انقلاب، تقویت بینش و اصلاح نگرش فکری، اقتصادی و سیاسی آحاد افراد جامعه است.
 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۱۳:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
    1 3
    سلام علیکم بسیار عالی بود متشکر
  • طباطبایی IR ۱۴:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
    0 2
    چقدر تشکیل اینگونه جلسات تبیینی در جمع دانشجویان عزیز اذت بخش است و از اینکه خبرگزاری اینگونه اخبار را انعکاس می دهد حقیقتاً تشکر می کنم... رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اصل استكبار ستیزی و كوتاه نیامدن در مقابل دشمن در سخنانی یادآور شدند: «...در مقابل دشمن مستكبر نباید كوتاه آمد بلكه باید نظام اسلامی به حدی از اقتدار، استحكام و مصونیت برسد كه دشمنان احساس كنند كاری از دست آنها برنمی آید...» (دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان هفتم شهریور 1387) مستدام باشید
    • IR ۱۷:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
      1 0
      ببخشید بالا نوشتید ( اذت)؛ اگر عزت است با عین هست و اگر لذت هست با لام هست. لطفا اصلاح بفرمایید