سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۶ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 14, 2024
آیت الله غروی

حوزه/ دبیر دوم شورای عالی حوزه های علمیه با اشاره به اینکه کشتار و قتل عام مردم متدین در 15 خرداد حقیقتا لکه سیاه و ننگی برای پرونده محمدرضا پهلوی بود، گفت: همچنین این قیام آغازی بر نهضت امام بود و بیداری بسیار مهمی به برکت خون شهدای این روز در مردم شکل گرفت.

خبرنگار خبرگزاری «حوزه» به مناسبت فرا رسیدن سالروز قیام تاریخی 15 خرداد با آیت الله  سید محمد غروی دبیر دوم شورای عالی حوزه های علمیه،  عضو هیئت رئیسه جامعه مدرسین، عضو هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی و مدیرگروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،که بیش از 13 سال سن نداشته است و از راهپیمایان قیام 15 خرداد 1342 بوده، شاهدی بر اتفاقات آن روز در تهران می باشد  که در خصوص این قیام، نقش امام در پیشبرد نهضت، تاثیر مراجع و علما در حمایت از امام، نقش بازار در حمایت از امام و انقلاب، دلایل محبوبیت امام، فضای امنیتی سنگین رژیم پهلوی، امید امام به پیروزی نهضت و مدیریت بنیانگذار کبیر انقلاب نسبت به برخی وقایع به گفت وگو نشسته است که حاصل آن در پی می آید:

س) چرا محمدرضا پهلوی پس از ارتحال آیت الله العظمی بروجردی، فرصت را برای آغاز اصلاحات آمریکایی نظیر تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی مناسب دانست؟

بسم الله الرحمن الرحیم. پس از گذشت یک سال از رحلت آیت الله العظمی بروجردی شاه احساس کرد خلا قدرتی در روحانیت ایجاد شده و خودش علاقه داشت مرجعیت در نجف متمرکز و در کشور پراکنده باشد چرا که در این صورت، فضا را برای اقداماتی که در ذهن داشت فراهم تر می دید که البته موفق نشد.

البته بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی مرجعیت واحدی وجود نداشت و مرحوم آیات حکیم، شاهرودی، خوئی، شریعتمدار و مرعشی نجفی در نجف و قم و برخی مناطق مقلد داشتند و طبیعی بود وقتی تمرکززدایی صورت گیرد، قدرت کاهش پیدا می کند.

شاه این زمان را فرصت مناسبی برای اصلاحات آمریکایی دانست و رژیم در اولین گام، لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را به تصویب رساند.

س) واکنش علما و مراجع نسبت به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چگونه بود؟

بنده به یاد دارم در اعتراض به این مسئله همه مراجع عظام قم، نجف و علمای تهران به میدان آمدند؛ آیت الله خوانساری، شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ محمدتقی آملی و آقا میرزا احمد آشتیانی از علمایی بودند که در تهران از نفوذ بسیاری برخوردار بودند.

بسیاری از علمای تهران از شاگردان درجه یک مرحوم حضرت آیت الله نائینی و آقاضیاء یا شاگردان متقدم مرحوم حضرت آیت الله خوئی بودند که از نظر علمی و فقهی برجسته بودند.

با حضور و نقش آفرینی علما و مراجع، دولت هم مجبور شد بعد از مدتی عقب نشینی کند.

س) شما شاهد قیام 15 خرداد در تهران بودید؛ وقایع این روز را تشریح بفرمایید.  

پس از دستگیری امام در سحرگاه 15 خرداد در قم، خبر این جریان صبح این روز منتشر و روزنامه ها نوشتند آیت الله خمینی و قمی دستگیر شدند.      

با شنیدن خبر دستگیری امام(ره)، جمعیت چند هزار نفری مردم صبح روز 15 خرداد از ناحیه جنوب شهر به سمت مسجد حاج ابوالفتح آمدند و سپس از طرف خیابان صاحب جم که میدانی های متدین داشت به سمت چهارراه مولوی و چهارراه سیروس(شهید مصطفی خمینی فعلی) به طرف خیابان ارگ تظاهرات کردند و رژیم نیز بنا داشت در صورتی که جمعیت به کاخ شاه نزدیک شود، به آن ها تیراندازی کند.

تیراندازی ماموران از ساعت 10 صبح تا غروب روز پانزدهم خرداد ادامه داشت و از ساعت 11 صبح به بعد آمبولانس ها آژیر می کشیدند و مجروح می بردند و از شب حکومت نظامی آغاز شد که وضعیت نامناسبی بود.

طیب و حاج اسماعیل رضایی را نیز دستگیر کردند؛ همچنین حدود پنجاه تن از علمای برجسته تاثیرگذار نظیر مرحوم فلسفی و شهرستانی دستگیر شدند.

س) واکنش رژیم پهلوی نسبت به امام با وجود عکس العمل قاطع مردم نسبت به دستگیری ایشان چه بود؟

رژیم شاه در نظر داشت امام خمینی(ره) را احیانا محاکمه کند و به همین دلیل هم دنبال توجیهات قانونی خود بود.

س) واکنش علما و مراجع نسبت به دستگیری امام در 15 خرداد چه بود؟

به دنبال واکنش گسترده مردم در قم و تهران و سایر شهرها، علما به میدان آمدند و ارتباط با نجف برقرار شد؛ مرحوم آیت الله حکیم به این مسئله ورود جدی کرد؛ چرا که وزنه مرجعیت ایشان سنگین تر از دیگر آقایان بود؛ شاه هم بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی، به ایشان پیام تسلیت تلگراف کرده بود.

اگر اشتباه نکنم، این مرجع تقلید مرحوم آقاسید یوسف حکیم پسر ارشد خود را به ایران فرستاد؛ مرحوم آیت الله خوئی نیز ابراز تاسف کردند و مراجع قم نیز نظیر آیات عظام مرعشی نجفی، شریعتمدار و میلانی به رسم اعتراض به تهران آمدند؛ مرحوم آیت الله العظمی  گلپایگانی با وجود اعتراض تشخیص دادند در قم حضور داشته باشند؛ آیت الله خوانساری نیز متناسب با شرایط خود، فشار به رژیم وارد کردند.   

اعتصاب ائمه جماعات روشی بود که کمتر بازگو می شود؛ ائمه جماعات نیز مساجد تهران را به رسم اعتراض تعطیل کردند.

واقعا در آن سال ها خصوصا تا سال 1343 علما نقش خوبی را ایفا کردند و بعضی از وعاظ نظیر مرحوم آقای فلسفی منبرهای سنگینی را در حمایت از امام داشتند.

ما شاهد بودیم در نتیجه فشارهای جدی علما و مراجع، شاه نتوانست به امام آسیبی وارد کند.

س) رژیم پهلوی قصد محاکمه و احیانا اعدام امام را در دستورکار داشت؟ 

قطعا قصد آسیب رساندن به ایشان را داشت؛ آقایان مراجع نامه نوشتند که امام از مراجع تقلید است تا خطری ایشان را تهدید نکند، چرا که مرجعیت مصونیت قانونی داشت؛ برخی از آقایان نیز دغدغه داشتند با محاکمه امام، مرجع کشی باب شود.

در نتیجه شاه عقب نشینی کرد و امام مدتی در قیطریه محصور بودند و بعد به قم آمدند؛ در اواخر دوران حصر نیز دیدارهای بسیار محدودی داشتند.

س) به دستگیری طیب و حاج اسماعیل رضایی نیز در قیام 15 خرداد اشاره داشتید.

رژیم از کسانی که در سطح پایین این قیام، تاثیرگذار بودند طیب و حاج اسماعیل رضایی را دستگیر کرد؛ طیب در تهران دسته وسیعی داشت؛ رژیم از طیب در کودتای 28 مرداد به نحوی استفاده کرده بود و وی از نظر فردی و اجتماعی شاید آن گونه متدین محسوب نمی شد؛ اما عاقبت به خیر شد و کارهایی را برای امام حسین(ع) می کرد، علی رغم اینکه برخی منبری ها تعریض جدی به وی داشتند.

حاج اسماعیل رضایی وضع متفاوتی نسبت به طیب داشت؛ وی از میدانی های بسیار محترم و متدین بازار میوه و تره بار محسوب می شد که اهل مسجد و هیئت بود.

س) چرا طیب و حاج اسماعیل رضایی در حمایت از امام در 15 خرداد تاثیرگذار بودند؟

آن ها تعصب و غیرت دینی داشتند و مرجعیت و روحانیت برای آنها اهمیت داشت؛ از طرفی احترام زیادی نیز برای سادات قائل بودند.

س) چرا رژیم پهلوی طیب و حاج اسماعیل رضایی را دستگیر و اعدام کرد؟ 

رژیم شاه نمی توانست در واکنش به سخنرانی امام خمینی(ره) و حمایت مردم، فشار به ایشان و آیت الله قمی وارد کند چراکه شهرت امام نیز بیشتر شده بود و نفوذ و جایگاه بالاتری در مردم پیدا کرده بودند.

رژیم به دنبال کلید زدن سناریویی بود مبنی بر اینکه طیب و حاج اسماعیل رضایی مصاحبه و اعتراف کنند که از امام پول گرفتند و به همین دلیل مردم را تحریک کردند؛ اما این دو تن مردانگی کردند و پای اعتقاد خود ایستادند و رژیم نیز نتوانست از آن ها بهره برداری کند و مجبور شد این دو تن را اعدام کند.

رژیم پهلوی می خواست توجیه کشتار مردم را گردن طیب و حاج اسماعیل رضایی بیاندازد و اگر بتواند آن ها را به روسیه و انگلیس نیز مرتبط کند؛ در آن دوران گاهی حرکت های صحیح مردمی را می گفتند به تحریک توده ای ها یا انگلیسی ها انجام شده است.

در نهایت طیب و حاج اسماعیل رضایی عاقبت به خیر شدند و به هیچ وجه امام(ره) را متهم نکردند.

س) چرا مردم در 15 خرداد با وجود اینکه می دانستند جان آن ها در خطر خواهد بود در حمایت از امام به خیابان ها آمدند؟ 

بدون تردید مسئله دین دخیل بود؛ روشنگری امام نیز در انجمن های ایالتی و ولایتی موجب محبوبیت ایشان شد و مردم متوجه شدند امام برای حفاظت از دین گام بر می دارد و سختی ها را متحمل می شود.

س) بازاریان متدین در قیام 15 خرداد چه نقش و تاثیری داشتند؟

بازار نقشی محوری در واکنش مردم تهران به دستگیری امام داشت؛ حدود ساعت 8 صبح بود که خبر دستگیری امام به بازاریان رسید و همین که بازاریان خود را برای آغاز روز کاری دیگر آماده می کردند با شنیدن خبر دستگیری امام، کرکره مغازه های خود را پایین کشیدند و دست به اعتصاب و تعطیلی زدند؛ این تعطیلی را انقلابیون بازار حضرتی کلید زدند.

پدر بنده نیز علاوه بر اینکه اهل علم و روحانی بود در بازار حضرتی نیز مغازه داشت؛ عموی آقای محتشمی پور(وزیر کشور دولت چهارم انقلاب)، حاج آقا رضایی، حاج مهدی شفیق، حاجی توکلی و پدر بنده از انقلابیون بازار حضرتی بودند و نقش کلیدی در تعطیل کردن بازار داشتند به گونه ای که تا هفت روز بعد از قیام 15 خرداد بازار تعطیل بود.       

س) رژیم پهلوی واکنشی نسبت به این مسئله نشان نداده بود؟

آنها مغازه پدر و پسرعموی ما سید جعفر غروی، آقا سید محمود محتشمی و حاجی توکلی را تیغه آهنی کشیدند؛ بعد از 40 روز متوجه شدند تیغه کشیدن برای وجهه حکومت مناسب نیست و به تدریج باز کردند.

ماموران سدمعبر هرمرتبه به بهانه هایی به انقلابیون سخت گیری می کردند؛ یک مرتبه مامور و مسئول سدمعبر رژیم به عموی ما در بازار فحاشی زشت کرده بود و ایشان هم یک سیلی به این مامور زده بود؛ ماموران رژیم ظهر آمدند عموی ما را دستگیر کنند که با اشاره پدر بنده بازار حضرتی تا نزدیک بازار نجاران تعطیل شد.

س) به بازاری های متدین اشاره کردید؛ مرحوم آقای عسکراولادی نیز نقش مهمی در نهضت داشتند.   

ایشان از کسانی بود که به امام و مرجعیت بسیار علاقه داشت و در تعطیلی بازار و در فشار قرار دادن رژیم تاثیرگذار بود.

مرحوم آقای عسکر اولادی از معدود افرادی بود که با وجود خطرات زیاد در خدمت امام و انقلاب بود؛ اگر بخواهیم ده تن از انقلابیونی را نام ببریم که در جریان نهضت خطر می کردند، یکی از آنها آقای عسکراولادی بود.   

روحانیون، بازاریان، وعاظ و علما و طلاب جوان از جمله گروه هایی بودند که همواره پای کار نهضت امام بودند و با وجود خطراتی که از سوی رژیم آن ها را تهدید می کرد اما نقش تاثیرگذاری داشتند.

امام در آن دوران مقلدانی داشت که سخن ایشان واقعا برای آن ها حجت بود و توجیه نمی کردند؛ یکی از این مقلدان مرحوم آقای عسکراولادی بود؛ روحانیون جوان نیز در خدمت امام بودند و یکی از افرادبرجسته آقای هاشمی رفسنجانی بود.

اعضای جامعه مدرسین نیز نسبت به امام اعتقاد داشتند و پیش از تشکیل رسمی این تشکل از امام حمایت می کرد

س) چرا امام، 15 خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام کردند؟

کشتار و قتل عام مردم متدین در 15 خرداد حقیقتا لکه سیاه و ننگی برای پرونده محمدرضا پهلوی بود؛ همچنین آغازی برای نهضت امام بود و بیداری بسیار مهمی به برکت خون شهدای این روز در مردم شکل گرفت.

س) تا پیش از قیام 15 خرداد، ماهیت حکومت محمدرضا پهلوی برای مردم آشکار نشده بود؟ 

مردم همزمان با جریان ملی شدن صنعت نفت از سوی دکتر مصدق و آیت الله کاشانی و در ادامه کودتای 28 مرداد می گفتند شاه بد است اما توجیهاتی نیز برای خود داشتند و در واقع مسئله برای آن ها هنوز به طور کامل روشن نبود.

جریان انجمن های ایالتی و ولایتی تا اندازه ای برای مردم روشنگر بود اما در قشر متدین و معتقد به مرجعیت، قیام 15 خرداد و دستگیری امام نقطه عطفی بود؛ امام نیز این مسئله را حفظ کرد و در هر مقطعی که انحرافات برجسته ای نظیر جشن های شیراز و تاج گذاری صورت می گرفت، با وجود اینکه در تبعید به سر می بردند، اما در جهت روشنگری اطلاعیه صادر می کردند.

س) برای افرادی که با امام مرتبط بودند و واعظان و مبلغانی که در ایام تبلیغ به حمایت از امام می پرداختند، چه تهدیدات و مشکلاتی از سوی رژیم برای آن ها پیش می آمد؟       

تنگناهای جدی برای مرتبطان با امام وجود داشت؛ رژیم از منبری ها تعهد می گرفت که در منبر حرف سیاسی نزنید؛ رژیم حتی مبلغان روستاها را نیز تحت فشار قرار می داد؛ در محرم سال 1353، به همراه مرحوم پدر به اطراف رودهن و بومهن رفتیم و ایشان در این هیئت سخنرانی می کرد؛ از طرف رژیم افرادی آمدند در این سال از ما تعهد بگیرند که حرفی برخلاف نظام نگوییم؛ پدر بنده نیز گفت زیربار تعهد نمی رویم و تشخیص اینکه چه مطالبی مطرح شود با خود ما است.

به خاطر دارم از سوی رژیم، یک شب آمدند به پدر ما گفتند شما که می خواهید سخنرانی کنید نباید هرگونه که خواستید صحبت کنید؛ این افراد حتی با کمال نافهمی می گفتند اسم شمر و یزید را نیاورید چرا که یزید و شمر سنبل ظلم بودند.

بسیار کار سختی بود که واعظان و ائمه جماعات در مسجد نظر فقهی امام را مطرح کنند اما با این وجود، برخی بزرگواران این کار را به خصوص در ایام فاطمیه و محرم این کار را می کردند و رژیم وقتی متوجه می شد در ابتدا آن ها را تهدید می کردند و سپس تعهد می گرفتند و در مراحل بعد تبعید و زندان نیز همراه داشت.

س) در واقع فضای امنیتی سنگینی از سوی رژیم پهلوی نسبت به مقلدان و علاقه مندان به امام وجود داشت؟ 

سخن از امام و آیت الله خمینی کردن و ارجاع دادن مسائل به رساله عملیه ایشان بسیار پرخطر بود؛ رساله عملیه امام از کتاب های قاچاق در آن دوران محسوب می شد؛ نهج البلاغه، کتاب های انقلابی و در مقطعی کتاب های شریعتی نیز چنین وضعیتی پیدا کرد.

ساواک در تمام تاروپود کشور نفوذ یافته بود و افراد حتی در منازل خود نیز با احتیاط و ملاحظه صحبت می کردند!

س) چرا مردم با وجود اینکه نمی دانستند آیا نهضت پیروز خواهد شد یا خیر، خود را در معرض انواع خطرات به عشق امام قرار می دادند؟

واقعا برای حمایت از دین و مرجعیت بود؛ مردم با اعتقاد شعار «یا مرگ یا خمینی» می گفتند و از گذشتن جان خود نیز هراسی نداشتند.

س) آیا مردم و خواص از همان ابتدا فکر می کردند نهضت پیروز شود و نظام اسلامی شکل بگیرد؟

مردم در ابتدا بیشتر با هدف تحت فشار قرار دادن دولت تظاهرات می کردند؛ همان گونه که امام تاکید داشت برای مردم مهم بود که شاه نوکر بیگانه نباشد؛ مردم ابتدا حتی با تکریم و امر به معروف تلاش کردند شاه را از نوکری بیگانه و اقدامات خلاف اسلام برحذر دارند اما بعد وضعیت، شکل دیگری به خود گرفت و علما و مردم به این نتیجه رسیدند که دیگر فایده ندارد.

اما با این وجود برخی عقلای قوم تا پیش و بعد از قیام 19 دی نیز احتمال سقوط رژیم را نمی دادند و برخی افراد تا نزدیک انقلاب نیز این مسئله را باور نمی کردند؛ آن ها می گفتند اعتباری به ارتش شاهنشاهی نیست و رژیم نیز با روی کار آوردن چهره های ملی و جراحی دولت یا حادثه ای مشابه کودتای 28 مرداد، اجازه نمی دهد نهضت به تشکیل حکومت اسلامی منجر شود.

س) از چه زمانی امید به پیروزی نهضت با هدف سرنگونی رژیم پهلوی بیشتر شد؟     

همه از همان ابتدا به رحمت خداوند امید داشتند، اما در خصوص سرنگونی رژیم با کشتار مردم در واقعه 17 شهریور، امیدها افزایش یافت.

رژیم حتی در روز بیست و یکم بهمن، حکومت نظامی را کلید زد و بنا داشت کودتا کند؛ حتی می خواستند افراد نزدیک به امام و چهره های برجسته نهضت و انقلابیون را ترور و اعدام کنند؛ اما امام(ره) با بصیرتی مثال زدنی، دستور به شکستن حکومت نظامی داد و نهضت پیروز شد.

با اشاره به دلایل ذکر شده نظیر احتمال کودتا و بی اعتمادی به ارتش، اینکه حکومت اسلامی و ولایت فقیه شکل بگیرد و حکومت پهلوی سقوط کند تا اواخر نهضت مسئله خیلی معقولی تلقی نمی شد اما بعد از کشتارها و خون هایی که ریخته شد، مردم قانع به تغییر دولت نبودند و دنبال تشکیل حکومت اسلامی بودند.

س) اطلاعیه های کوبنده، سخنرانی ها و ایمانی که امام خمینی(ره) نسبت به نهضت داشتند، چه نقشی در گرمابخشی به انقلابیون داشت؟ 

هیچ فردی مثل امام(ره) به مسائل امید نداشت؛ ایشان واقعا نقش بی بدیل و تاثیرگذاری در نهضت داشتند؛ اطلاعیه های کوبنده امام، مرحله به مرحله در پیشبرد نهضت تاثیر داشت و حیات دیگری به افراد و گروه های انقلابی می دادند.

با این وجود روند انقلاب از 19 دی سرعت بسیاری پیدا کرده بود و بیشتر مرهون شخص امام (ره)بود؛ ایشان در اطلاعیه های خود، هیچ ملاحظه شاه و رژیم را نمی کرد.

س) بعد از واقعه 17 شهریور و کشتار بی رحمانه مردم تهران، ترس و هراسی برای ادامه نهضت شکل نگرفت؟ 

بعد از سرکوب جدی مردم در واقعه 17 شهریور، بهت عجیبی در عصر این روز شکل گرفت؛ بهتی که برخی فکر می کردند شاید ترمزی برای روند انقلاب باشد؛ اینکه ما این همه خون می دهیم که چه شود.

امام روز 18 شهریور بیانیه ای از نجف صادر کردند که « ای کاش "خمینی" در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‌شد»؛ با تاکید امام که کشته شدگان واقعه 17 شهریور شهید هستند و خون های آن ها به هدر نرفته است حیات مجددی به نهضت داده شد؛ اگر گرمی اطلاعیه امام در بین انقلابیون اثر نمی کرد ممکن بود واقعه 17 شهریور در نقش ترمز نهضت به شمار آید.

س) امام راحل نیز از اواخر نهضت، امید به پیروزی انقلاب داشتند؟

امام از خیلی وقت قبل این امید را نسبت به سقوط رژیم و شاه داشت اما دیگران معمولا این گونه امید نداشتند؛ برای ایشان حل بود که این کشته ها در چه راهی است اما برخی افراد نمی توانستند خون ها را توجیه کنند.

س) اگر نقش تاثیرگذار امام خمینی(ره) وجود نداشت، نهضت به نتیجه می رسید؟

در عین حالی که روحانیت نقش کلیدی در پیروزی نهضت داشت اما اگر امام(ره) نبود نهضت  به نتیجه نمی رسید و حداکثر به روی کارآمدن چهره ای مثل شریف امامی یا ملی گراها ختم می شد.

س) نقش و تاثیر مرجعیت و علما در اواخر پیروزی نهضت چگونه بود؟

اگر مراجع و علما دست در دست هم نمی دادند شاید کار آن گونه که باید پیش نمی رفت؛ بیانیه های سه امضایی مرحوم آیات گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمدار تاثیر به سزایی در پیشبرد نهضت داشت؛ علمای بلاد و وعاظ و مردم نیز نقش مهمی در گسترش انقلاب در شهرستان ها، روستاها، ادارات و ارتش داشتند.

س) برخی معتقدند امام خمینی(ره) بیش از آن که عالم دینی باشد، یک سیاستمدار بود. نظر شما در این زمینه چیست؟

به شخصه اعتقاد ندارم امام سیاستمدار قهاری بود؛ حداقل بنده این مسائل را متوجه نمی شوم؛ امام فقط بر اساس تکلیف دینی تشخیص می داد و عمل می کرد. 

س) امام راحل از کم نظیرترین رهبران تاریخی بودند که به دنبال مقام و مسائل دنیایی نبودند؛ این روحیه از کجا منشا می گرفت؟  

امام اخلاص بسیاری داشت؛ هیچ ترسی در وجود خود راه نمی داد؛ واقعا هیچ مقام و مالی برای ایشان مطرح نبود؛ آن چه تکلیف بود انجام می دادند.

اساتید برجسته ای نظیر مرحوم آیت الله شاه آبادی در بافت شخصیتی امام نفوذ کرده و در تقویت جنبه های عرفانی و نفسانی ایشان تاثیر بسیاری داشتند.

س) چرا امام در بین مردم و اقشار مختلف جامعه محبوب بودند؟   

واقعا مردم با تمام وجود ایشان را می فهمیدند و این مسئله نقش کلیدی در پیروزی انقلاب داشت؛ اخلاص، معنویت، سادگی و ساده زیستی امام در محبوبیت بین مردم تاثیر به سزایی داشت؛ مردم متوجه می شدند آن چه امام می گوید با تمام وجود و براساس اعتقادات است.

همان گونه که دین امر فطری می باشد و در وجود انسان نهادینه شده؛ مردم امام را هم مرتبط و متصل با دین می دانستند و احساس می کردند ایشان همه دارایی مادی و معنوی و اعتقاد خود را برای اسلام گذاشته است.

ایمان و تقوا و سبک زندگی امام مثل آفتاب روشن بود؛ ایشان واقعا تدین داشت و با غیبت علیه افراد برخورد می کرد.

بنده شاهد بودم افراد و گروه های مردمی که از دور و نزدیک خدمت امام می رسیدند به پهنای صورت اشک می ریختند.  

بدون تردید امام محبوب ترین شخصیت قرن است و با این وسعت و گستردگی فردی  محبوب نداشته ایم.

س) ارزیابی حضرتعالی از مدیریت امام در قبال حوادث مختلفی که بعد از پیروزی انقلاب بوجود آمد، چیست؟

جریانات مختلفی که در انقلاب پیش آمد شوخی نبود و هرکدام شکننده بود؛ جریاناتی نظیر عزل بنی صدر، غائله خلق عرب در خوزستان، حزب خلق مسلمان در تبریز از جمله وقایعی بودند که امام(ره) به خوبی آن ها را مدیریت کردند؛ به خصوص قضیه برکناری قائم مقام رهبری و اتمام جنگ از همه مهم تر بود؛ هیچ کسی نمی توانست غیر از امام، جنگ را تمام کند.

س) به عنوان پرسش پایانی، خبر رحلت امام را از چه طریقی اطلاع پیدا کردید و چه واکنشی نسبت به این مسئله داشتید؟

تقریبا از عصر اخباری منتشر می شد که حال امام رو به وخامت است و برای ایشان دعا کنید؛ تقریبا نزدیک صبح بود که مطلع شدیم ایشان رحلت کردند.

برای بنده هیچ سنگینی در تمام مواقع زندگی مثل رحلت امام نبود و واقعا تا اربعین ایشان نمی توانستیم اشک خود را کنترل کنیم.

با وجود اینکه ارتباط عاطفی با پدر ومادر داشتیم، اگر چنین وضعیتی برای آن ها پیش می آمد این مقدار سنگین نبود که نسبت به رحلت امام وجود داشت.

پدر بنده از وکلای سال 1341 به بعد امام(ره) در همه دوره ها بودند و همیشه تلاش می کردند وجوهات را به خود امام بدهند چرا که می دانستند ایشان از وجوهات برای زندگی خود استفاده نمی کنند.

به یاد دارم پدر بنده در زمانی که امام در نجف تبعید بودند، وجوه کلانی را با ترفندی خاص برای  ایشان بردند؛ گویا در همان ایام در واریز شهریه امام تاخیری صورت گرفته بود و همان وجوهاتی که پدر ما برای ایشان برده بود را جهت شهریه توزیع کرده بودند.

در ایامی که در تهران سکونت داشتیم، هر دوسه ماه یک مرتبه به همراه پدر دیدار امام می رفتیم و واقعا هرگاه ایشان را نمی دیدیم دل تنگی عجیبی پیدا می کردیم.

نسل های جدید شاید نتوانند این دل تنگی افراد را نسبت به امام درک کنند؛ چرا که در آن موقعیت و فضای معنوی نبودند.

گفت وگو: محمد مهدی عنایت پور

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha