پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
رضوانی

رضوانی با اشاره به اینکه در غرب، پژوهش‌های خوبی راجع به روانشناسی ایمان انجام شده، ولی در کشور ما به این موضوع کمتر پرداخته شده است، گفت: موضوع روانشناسی ایمان این است که نهال ایمان چگونه در وجود انسان شکل می‌گیرد و چه مراحلی را طی می‌کند تا به بلوغ برسد.

به گزارش خبرگزاری حوزه به نقل از روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، یزدان رضوانی، کارشناس نمایندگی مرکز ملّی پاسخگویی به سوالات دینی در اصفهان صبح امروز در نشستی با عنوان «مهارت‌های تربیت اعتقادی کودک و نوجوان» ویژه کارشناسان این مرکز اظهار داشت: در تربیت دینی کودک و نوجوان، نگاه‌ها بیشتر به سمت مسائل عبادی و شاخصه‌های رفتاری معطوف است و خانواده‌ها برای اینکه ببینند فرزندشان خوب تربیت شده است یا نه، معیارهایی مثل نماز خواندن، روزه گرفتن، حجاب داشتن و… را بررسی می‌کنند، در صورتی که زیربنا و ریشه رفتارهای دینی یا همان عبادیات به اعتقادات برمی‌گردد؛ چنانکه امیرالمؤمنین (ع) در روایتی می‌فرماید: «ریشه سستی در نماز، ضعف ایمان است». بنابراین، اگر خواهان تربیت فرزندانی هستیم که در عبادات و اخلاقیات درست رفتار کنند، بدون اینکه ایمان آنها را رشد دهیم، انتظار بی‌جایی است.

وی با اشاره به اینکه در غرب، پژوهش‌های خوبی راجع به روانشناسی ایمان انجام شده، ولی در کشور ما به این موضوع کمتر پرداخته شده است، افزود: موضوع روانشناسی ایمان این است که نهال ایمان چگونه در وجود انسان شکل می‌گیرد و چه مراحلی را طی می‌کند تا به بلوغ برسد.

ابعاد فطرت و رابطه آن با ایمان

کارشناس مرکز ملّی پاسخگویی به سوالات دینی اضافه کرد: در گام اول گفته می‌شود، تا قبل از دوسالگی، پایه‌های اولیه ایمان در انسان شکل می‌گیرد، بر این مبنا که کودک با نوعی میل و شناخت فطری به دنیا می‌آید. فطرت سه بعد شناختی و معرفتی، گرایشی و احساسی؛ و کنشی و رفتاری دارد. بعد معرفتی این است که انسان وقتی به دنیا می‌آید، پروردگارش را می‌شناسد و با او بیگانه نیست و با توجه به اینکه در بدو ورود به دنیا، دستگاه ذهنی علت و معلولی را به‌صورت پیش‌فرض با خود دارد، برای هر چیزی از جمله عالم هستی به دنبال علت می‌گردد که بعضاً این علت را خلق و گاهی نیز آن را شناسایی می‌کند.

وی ادامه داد: کودک علاوه بر شناخت خدا، نسبت به او گرایش و احساس محبت نیز دارد و اضافه بر این‌ها، میل به پرستش خدا نیز در وجودش تعبیه شده، لذا انسانی که به دنیا می‌آید، خداشناس، خداجو و خداپرست است. لذا، کودک هر سه مورد را در فطرت خود به صورت پیش‌فرض دارد و این پدر و مادر هستند که با رفتارهای خود جنبه شناختی یا احساسی فطرت او را شکوفا یا مختل می‌کنند.

رضوانی بیان کرد: اولین نهال ایمان که در این دوران در وجود کودک شکل می‌گیرد، حاصل تعامل وی با والدینش است. اگر نیازهای کودک به درستی تأمین شود، در این جهان احساس امنیت می‌کند و اگر این نیازها درست و به موقع تأمین نشود، جهان‌بینی‌اش این خواهد بود که چرا خدا عالمی به وجود آورده که کودک در آن بلاتکلیف است و کسی به او توجه نمی‌کند. در این دوران، هر کاری والدین انجام دهند، کودک آن را به حساب خدا می‌گذارد. بنابراین، کودک هر نیازی که دارد، پدر و مادر باید سریعاً آن را اجابت کنند.

تأمین نیاز کودک و نقش آن در تقویت ایمان

وی تصریح کرد: والدین در این دوران برای رشد ایمان فرزندان‌شان اولاً نباید در تأمین نیازهای آنها سر سوزنی تعلل و کوتاهی کنند، در غیر این صورت، نظام ذهنی و ایمان کودک آسیب می‌بیند؛ ثانیاً در برابر رفتارها و نیازهای طبیعی کودکان نباید واکنش‌های احساسی نادرست و منفی نشان دهند، چون کودک احساس می‌کند نیازهای طبیعی او مخل نظام زندگی دیگران است، این احساس اثر تربیتی دارد و نظام ذهنی کودک را شکل می‌دهد، البته نکاتی که به آنها اشاره شد، فقط شامل نیازهای مادی نمی‌شود، بلکه نیازهای معنوی مثل محبت و عواطف را نیز در برمی‌گیرد و بر نظام ذهنی و اعتقادی آنها اثر می‌گذارد. اگر کودک دچار خلأ عاطفی شود، هیچ چیز نمی‌تواند آن را جبران کند، مهم‌ترین چیزی که کودکان در این دوران نیاز دارند، احساس امنیت از بابت تأمین نیازهایشان است.

کارشناس مرکز ملّی پاسخگویی به سوالات دینی افزود: از دو تا هفت سالگی یا کودکی دوم، ایمان جنبه شهودی، تقلیدی و تخیلی دارد و اولین بارقه‌های تفکر در کودکان شکل می‌گیرد. این نوع تفکر، شهودی است و محورهای آن عبارتند از خودمحوری، تک کانونی، معنای مادی‌انگارانه از خدا و سحری‌نگری، یعنی ساختن علت به جای کشف آن. این‌ها مطابق با نظریات ژان پیاژه و گلدمن است، ولی اکنون گفته می‌شود این‌طور نیست که تصور کودکان از خدا تا قبل از هفت سالگی، انسان‌انگارانه باشد، بلکه توصیف آنها از خدا این‌گونه است و این توصیف نیز بستگی به فرهنگ هر جامعه‌ای دارد.

وی اظهار کرد: در روایتی از پیامبر (ص) آمده است که وقتی به کودکان وعده‌ای می‌دهید، به آن وفا کنید، چون آنها شما را رازق خودشان می‌دانند. یعنی پدر و مادر را به‌عنوان منبع اصلی ربوبیت خود درک می‌کنند، لذا، تمام رفتارهای پدر و مادر ولو اینکه به نام دین هم نباشد، ربوبیت را به آنها می‌چشاند، به همین دلیل، کودک از خلف وعده پدر و مادر، خواه ناخواه خلف وعده الهی را درک می‌کند، در این دوران، کودکان چون هنوز تفکر انتزاعی ندارند، ایمان آنها از جنبه‌های محسوس ایمان پدر و مادرشان شکل می‌گیرد، مثل عبادت‌ها و رفتارهای دینی. بنابراین، پدر و مادر باید سعی کنند جنبه‌های تقلیدی ایمان را از راه شنوایی، گویایی، بینایی (نمادهای دینی) و احساسی در کودکان تقویت کنند.

ایجاد عادت؛ راهبرد تقویت ایمان در دوره کودکی دوم

رضوانی تأکید کرد: از هفت تا ۱۲ سالگی، کودکان بیشتر می‌توانند ایمان آگاهانه، داستانی و لفظی به دست آورند و از ۹ تا ۱۲ سالگی، تلاش می‌کند موجود فوق طبیعی تصور کند. از ۷ سالگی به بعد، از نظر دستگاه شناختی، به تفکر عینی مجهز می‌شوند و قدرت ارتباط منطقی میان گزاره‌ها پیدا می‌کنند، ولی انگیزه‌های دینی آنها هنوز دیگر-پیروانه است، با این تفاوت که تا قبل از هفت سالگی، تقلید برای کودکان مهم بود و از هفت سالگی به بعد، جنبه‌های تقلیدی کمرنگ و جنبه‌های دیگر پیروانه در آنها بیشتر می‌شود و دنبال این هستند که ببینند آن گروه ایمانی که احساس تعلق نسبت به آن دارند، چه رفتارهایی انجام می‌دهد، آنچه بیشتر از همه زمینه‌ساز بروز این نوع از ایمان می‌شود، حکایت و داستان است و علاقه بچه‌ها به حکایت‌های تاریخی بیشتر از قبل می‌شود، ولی هنوز با عمق مفاهیم دینی آشنا نیستند.

وی اضافه کرد: در این مرحله گفته می‌شود خدا را با صفاتی نظیر مهربانی، بخشندگی، منعم و دوستدار بودن و اجابت‌کننده به بچه‌ها معرفی کنیم، بر خشم و غصب خدا و عذاب جهنم مانور ندهیم و سراغ براهین عقلی اثبات خدا نیز نرویم. همچنین در این دوران، آموزش آداب و تکالیف دینی بر ایمان آنها اثرگذار است. در هفت سال اول، راهبرد اصلی، ایجاد انس دینی محسوب می‌شود و بعد از آن، بچه‌ها آمادگی عادت کردن پیدا می‌کنند. عادت، بد نیست و آن عادتی در اسلام مذمت شده است که پشتوانه آگاهی و معرفت نداشته باشد. برای شکل‌گیری عادت نیز تا مدتی باید بچه‌ها را به انجام کار دعوت کرد. لذا، انتظار عبادت خودجوش از جانب آنها در این دوران، بجا نیست.

نوجوانی؛ اوج شکوفایی فطرت

کارشناس مرکز ملّی پاسخگویی به سوالات دینی با بیان اینکه بچه‌ها در مرحله نوجوانی، از حالت دیگر-پیروانه خارج می‌شوند و به ندای درون خود گوش می‌دهند، گفت: در این مرحله، نه آنچه پدر و مادر و دیگران می‌گویند، بلکه نظر خودش برایش مهم است، در دوره نوجوانی، مهم‌ترین اتفاقی که رخ می‌دهد، رشد و تحول قدرت عقلی است و شکوفایی عقل در این دوران با قبل از آن قابل مقایسه نیست، یعنی مرحله‌ای فرا می‌رسد که نوجوان از نظر فکری می‌تواند مستقل شود و استقلال فکری و اعتقادی پیدا می‌کند، حتی رفتار پدر و مادر خود را نقد و در مقابل آنها، مقاومت به خرج می‌دهد.

وی افزود: در این دوران، میل به ارتباط با خدا و تجربه احساس ایمان مجدداً رشد می‌کند و شاهد اوج شکوفایی فطرت هستیم؛ متقابلاً، رفتارهای به ظاهر دین گریزانه نیز در این دوران تشدید می‌شود، چون اتفاقی که با استقلال فکری رخ می‌دهد، این است که نوجوان در برابر تمام داشته‌های اعتقادی گذشته خود علامت سوال قرار می‌دهد؛ این‌ها نباید حمل بر مخالفت شود، در واقع نوجوان خودش می‌خواهد به نتیجه برسد و قرار است؛ در این دوران، منبع احساسات و ادراکات دینی که تا قبل از این بیرونی بود، درونی شود و این گذار، به این علامت سؤال‌ها نیاز دارد.

وی ادامه داد: هویت یعنی برقراری ارتباط میان افکار و ذهنیت‌های متعدد و ایجاد یک نظام فکری مستقل. اتفاق مهمی که در نوجوانی رخ می‌دهد و تأثیر زیادی بر شکل‌گیری هویت دارد، درک دیدگاه دیگران است، یعنی نوجوان می‌تواند با عینک دیگران به خودش نگاه کند و قضاوت آنها را بسنجد؛ بنابراین، قضاوت دیگران برایش مهم می‌شود و مهم‌ترین مانع در شکل‌گیری هویت، همین عامل است، در واقع، فرایند انتخاب هویت در نوجوان، فرایندی عقلی و مستقل نیست، بلکه عوامل محیطی به‌خصوص خارج از خانواده، در شکل‌گیری هویت وی بسیار اثرگذار می‌شود، لذا، مدیریت خانواده در اینجا به‌خصوص در رابطه با محیط دوستان نوجوان اهمیت زیادی پیدا می‌کند.

رضوانی بیان کرد: درست است که قدرت عقلی نوجوان شکل گرفته، ولی هنوز خام است و قدرت درگیر شدن با چالش‌های عقلی عمیق را ندارد، بنابراین، آن دسته از اشکالات و شبهات را می‌توان برای او شکافت که آلودگی فکری به آنها پیدا کرده است، یا در معرض آنها قرار دارد. اگر نوجوان درگیر یا در معرض بعضی از شبهات نیست، لازم نیست ذهن او را با این شبهات درگیر کنیم.

آنچه برای نوجوان لازم است، این است که باید شناخت و معرفت فطری را در او تقویت و شکوفا کرد که امر پیچیده‌ای نیست و با تفکر در آن می‌توان سریع به نتیجه رسید. در قرآن کریم نیز، این نوع تفکر و معرفت فراوان دیده می‌شود.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha