دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 29, 2024
رستم نژاد آموزش حوزه

حوزه/ معاون آموزش حوزه‌های علمیه گفت: حضرت زهرا(س) یک بسیجی بودند و فدایی ولایت شدند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مهدی رستم‌نژاد در وبینار گرامیداشت هفته بسیج با موضوع بسیج و بسیجی در آیینه نهج البلاغه، که به همت پایگاه بسیج شهدای روحانی مرکز مدیریت حوزه های علمیه برگزار شد، با اشاره به اینکه بسیجی سرشار از امید و توکل به خدا است، اظهار کرد: بسیجی درحال معامله با خداست و در این مسیر به تبلیغات منفی دیگران توجه نمی‌کند.

متن کامل سخنان معاون آموزش حوزه های علمیه                                                                                                                                                                                                       

 در ابتدا عرض سلام و ادب و احترام و عرض تسلیت سالروز شهادت بزرگ بانوی اسلام حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها)هفته بسیج را که در حال و هوای آن قرار داریم گرامی می داریم. موضوع ما بسیج و بسیجی از منظر امیرالمومنین(ع) و با تکیه بر نهج البلاغه است که بیشتر مطالب آن مربوط به زمان حمکرانی ایشان و در قسمت اخیر عمر شریفشان است این زمان، زمان جنگ و خونریزی و مقاومت و پایداری بوده و اطراف امام بزرگمردان بسیجی مانند مالک و عمار بوده اند که دور حضرت را گرفته بودند و از فدویان و فداییان ایشان بودند به تعبیر امام راحل(ره) بسیجی لشکر مخلص خداست. این کلام، حاصل تعریفی است که از کلمات امیرالمومنین(ع) استفاده می شود.

بسیجی در نگاه امیرالمومنین(ع) و به خصوص از منظر نهج البلاغه دارای روحیاتی است که افعال و رفتار در برونداد این روحیات دیده می شود و رفتار از خصال درونی انسان نشأت می گیرد، و در بیرون به صورت عملکرد بروز می کند، و روحیات عبارتند:

  1. خلوص: بسیجی با عظمت یاد می شود چون خالص است و لشکر مخلص خداست چون خلوص دارد، خدارا می بیند از این رو چشم داشتی هم ندارد و توقع تجلیل و تمجید را هم ندارد. 

در قرآن مجید و در باره زندگی خود امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) آمده است: وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا[۱] و این همان روحیه بسیجی است که نه توقع مزد دارد و نه حتی یک تشکر خشک و خالی

  1. روحیه مقاومت و استقامت و پایداری که از صفات نفس و درون است. این روحیه ای ست که در میدانهای نبرد تبلور پیدا می کند در زمانی که در کوران حوادث و در اوج مشکلات، پای مردان مرد می لرزد و از کار می افتد ، بسیجی حاضر است میدان بسیجی میدان وسیعی است. مثال بارز این نمونه در ایام کروناست که برخی ها درجا زدند، بسیجی با اینکه مسئولیتی نداشت به خط مقدم زد. این مورد در لسان قرآن و حدیث به " ثبات قدم" تعبیر شده امام در خطبه ای ناظر به جریانات جنگ «جمل» پرچم را به دست فرزند شجاعش «محمّد بن حنفیه» می سپارد و در عباراتی کوتاه، قسمت مهمّی از دستورات جنگی را برای او در چند جمله بیان می دارد: از جمله می فرماید: «اگر کوه ها متزلزل شود، تو تکان مخور!» (تَزُولُ الجِبالُ وَ لا تَزُلْ). این عبارت یعنی بسیجی باید پایدار و مقاوم بماند.
  2. روحیه امیدواری، بسیجی منبع امید است. سرشار از توکل به خداست. لذا طبق کدهایی که در آیات و روایات وجود دارد از جمله:  وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ[۲] ، از ملامت سرزنش گران نمی ترسد.

در دنیای امروز که برخی یأس آفرینی و سیاه نمایی می کنند، بسیجی کارش را انجام می دهد او در حال معامله با خداست و این سه خصلت از خصال انسان بسیجی است و هرکدام دارای تظاهرات و تبلورات بیرونی در رفتار انسان است در نماز، حرف زدن، راه رفتن، لباس پوشیدن، رعایت ادب، انتظارات و عملکردهای رفتاری در همه جا خود را نشان می دهد.

همه این سه خصال از نهج البلاغه مستفاد است و اینها مقدمه ای بود بر شرح حکمت ۴۴۳ نهج البلاغه که در آنجا با نگاه تطبیق بر توصیفات حضرت علی(علیه السلام) بر یکی از فدائیان آن حضرت یعنی مالک اشتر، بزرگ بسیجی امیرمومنان(ع)

جا دارد از بزرگ بسیجی دوران خودمان شهید قاسم سلیمانی (ره) یاد کنیم. بسیجی یعنی ایشان که روی خاک بخوابد و ببیند خدا چه می خواهد، ۴۰ سال دنبال شهادت بدود، دنبال خدا راه بیفتد. لشکر مخلص خدا بودن یعنی کار، بدون ساعت زدن و دنبال ساعت کاری بودن بلکه به دنبال خروجی کار با نظم و انضباط بودن است.

اما حکمت ۴۴۳ نهج البلاغه سید رضی (ره) : فضای این حکمت در زمانی است که نافع غلام خلیفه سوم با شرارت معاویه، شربت عسلی را درست می کند و در راهی که مالک اشتر برای حکمرانی مصر در سه منزلی مصر قرار گرفته وی را مسموم و به شهادت می رساند.

این حکمت در ایام شهادت مالک اشتر بیان شده است خبر شهادت مالک اشتر، در دو طیف افراد دو عکس العمل متفاوت را ایجاد کرده است.

  1. معاویه این خبر را شنید چیزی گفت و در واقع بسیجی علی(ع) را اینگونه معرفی کرد: فَقالَ : إنَّ عَلِیّا کانَت لَهُ یَمینانِ ، قُطِعَت إحداهُما بِصفّینَ یَعنی عَمّارا واُخرَی(مالک الاشتر) الیَومَ ؛ معاویه خوب فهمید و این بسیجی را شناخت، بسیجی، دست راست امام خود است و واقعا مالک اشتر دست راست علی(ع) بود.
  2. امیرالمومنین(ع) نیز درباره مالک فرمودند: «رحم الله مالکاً و لقد کان لی کما کنتُ لرسول الله (ص)»[۳] یعنی مالک برای من به منزله خودم برای رسول الله(ص) بود می دانیم امیرمومنان نسبت به پیامبر مانند هارون برای موسی بود.

در روایت آمده است وقتی خبر شهادت مالک اشتر به امام رسید به مسجد رفته بر منبر نشست و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون و الحمد لله رب العالمین، اللهم انی احتسبه عندک فان موته من مصائب الدهر ثم قال: رحم الله مالکا فقد کان أوفی بعهده و قضی نحبه و لقِیَ ربّه، مع أنا قد وطنا انفسنا ان نصبر علی کل مصیبة بعد مصابنا برسول الله(ص) فانها من اعظم المصیبات»[۴]. در این کلام بر چند مطلب اشاره می فرمایند. الف. وفای به عهد که دلالت بر ثبات قدم دارد. ب. قضی نحبه یعنی اینکه مدتش را هم به همین منوال به صورت خستگی ناپذیر به پایان برد. ج. لقی ربه یعنی تا آخرین نفس بسیجی ماند.

خویشاوندان مالک اشتر از مشایخ نخع خدمت امام رسیدند چنان امام را مصیبت زده و غمبار دیدند که گویا امام خویشاوند اصلی مالک اشتر است و آنجاست که امام می فرمایند: «لله درٌّ مالک، و ما مالک لو کان من جبل لکان فِندا،و لو کان من حجر لکان صَلدا، اما و الله لیهدّنّ موتک عالما و لیفرحنّ عالَما، علی مثل مالک فلیبک البواکی و هل موجود کمالک»[۵] یعنی خدا به مالک خیر دهد، مالک و چه مالکی؟ که اگر از کوه بود کوهی بی مانند و اگر از سنگ بود سنگی بسیار سخت بود، هان به خدا سوگند که مرگ تو جهانی را لرزاند و جهانی را خرسند کرد و بر مانند مالکی باید گریه کنندگان بگریند، و آیا مانند مالک وجود دارد؟

امام اصلا بسیجی را در حد خودش تعریف می کند. اما والله لیهدّنّ موتک عالَما یک جهانی با مرگ و شهادت تو دچار غم شدند یعنی اهل عراق و لیفرحنّ عالَما یک جهانی هم خوشحال و خرسند شدند یعنی اهل شام، یعنی بسیجی باید برّنده باشد و بسیجی خنثی فایده ای ندارد بسیجی آنقدر رشد کند که وقتی از دنیا می رود جهان پیرامون خود را به دو قسمت موافق و مخالف تقسیم می کند یعنی دارای جاذبه و دافعه با هم است و اینها نکات بسیار دقیق قرآنی است. خود امیرمومنان(ع) که قسیم النار و الجنه است نیز انسانها را دو دسته می کند، یا اورا قبول دارند، بهشتی می شوند، یا او را رد می کنند، جهنمی خواهند شد. بسیجی هم باید بداند حق یک جاست  فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ[۶]  و مقوله امر به معروف و نهی از منکر یعنی همین و انسان باید خط و ربطش را مشخص کند برخی با سکوتشان رضایت به منکر می دهند و این خط بسیجی نیست.

علقمة بن قیس نخعی که در آن جمع بود می گوید علی(ع) پیوسته اندوهگین و ناراحت بود، تا آن جا که پنداشتیم اوست که مصیبت دیده است نه ما، که هم قبیله او بودیم. این اندوه، چندین روز در چهره آن حضرت آشکار بود.

یکی دیگر از خصوصیات مالک این که همانگونه که اسماً مالک بود رسماً و حقیقتا هم مالک نفسش بود . او علیرغم اینکه فرمانده لشکر علی(ع) بود ولی بسیار ساده زیست بود و زاهدانه زندگی می کرد.

نقل است که  مالک اشتر لباس ساده ای پوشیده بود و از بازار کوفه عبور می کرد. سبزی فروشی مقداری سبزی گندیده به سمت مالک پرتاب کرد، فرمانده لشکر امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) که در میدان جنگ، قهرمانان دشمن، تاب مقابله با وی را نداشتند بی اعتنا به این اهانت به راه خود ادامه داد. همکاران سبزی فروش به او گفتند: «این مرد را شناختی؟ او مالک اشتر فرمانده لشکر حضرت علی(علیه السلام) است. ممکن است تو را به خاطر این اهانت مجازات سختی کند، در پی او برو و عذرخواهی کن». سبزی فروش در جستجوی مالک از این کوچه به آن کوچه رفت تا این که در نهایت وی را در مسجد در حال نماز یافت. صبر کرد نماز مالک به پایان رسید، سپس خود را به روی دست و پای مالک انداخت و از وی عذرخواهی کرد. مالک گفت: «به مسجد نیامدم، مگر برای این که از خدا برای تو طلب بخشش کنم!».[۷]

در مالک اشتر، صفات بسیجی تمام عیار یعنی خلوص ، استقامت ، امیدورای ، تاثیر ناپذیری از شبهات و دشمنی ها، روحیه بردباری، صبوری و اخلاق و رفتار انسانی در او ظهور و بروز کامل داشت.

در دوگانه هایی مثل أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ[۸] خروجی این شدت و لینت بسیجی می شود. بسیجی جهادگری است که منطقش لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا[۹] است بسیجی قلیلُ المؤونةِ ، و کثیر المَعونةِ[۱۰] است یعنی هیچ چشم داشتی ندارد خرجش کم و کمکش زیاد است. هنر بسیجی اینهاست.

امروز روز شهادت حضرت زهرا (س) است او هم بسیجی و فدایی ولایت است یعنی اطاعت محض از ولایت داشت و جان خود را در این مسیر فدا نمود. و به ما، بسیجی بودن را آموخت و به عنوان نمونه، وقتی در برابر شفاعت علی(ع) از خلیفه که برای عیادت او اذن می‌ خواستند، قرار می‌گیرد، با این عبارت متواضعانه پاسخ می ‌فرماید: ««یا عَلی! اَلبَیتَ بَیتُکَ وَ الحُرَّةُ زَوجَتُکَ فَافعَلَ مَا تَشاءُ؛

علی جان! خانه، خانه ی توست و من همسر تو می باشم. هر آنچه می خواهی انجام ده.»[۱۱]

ان شاء الله  خداوند متعال حشر و نشر ما با بزرگ بسیجی عالم قرار دهد.

ما را از بسیجی های خستگی ناپذیر تا لقاء رب قرار دهد.

به ما ثبات قدم در راه ولی خودش را عنایت فرماید.

روح امام (ره) را که سلسله جنبان حقیقی فرهنگ بسیج و بسیجی بودن است  را شاد فرماید.

این پرچم فتح و ظفر را که ازحصار ایران گذشته و بالاتر از مرزهای جغرافیایی ظاهر شده است را در مسیر اعتلای کلمه الله مستدام بدارد.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

[۱] . آیات ۸ و ۹ سوره انسان

.[۲] سوره مائده آیه ۵۴

[۳] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج ۱،ص ۱۸۵ و ج ۳،ص ۴۱۶،قاموس الرجال،ج ۷،ص .۴۶۴

[۴] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج ۲،ص .۲۹

[۵] . همان،ج ۲،ص ۳۰،در نهج البلاغه امیر المؤمنین در باب حکم و مواعظ«حکم ۴۳۴» این گونه است«مالک و ما مالک و الله لو کان جبلا لکان فندا و لو کان حجرا لکان صلدا،لا یرتقیه الحافر،و لا یوفی علیه الطائر».

[۶] . سوره یونس آیه ۳۲.

[۷] . منتهی الآمال عربی، ج ۱، ص ۴۰۶.

[۸] . سوره محمد آیه ۲۹.

.[۹] سوره انسان آیه ۹.

[۱۰] .  بحار الأنوار جلدهای  ۶۷ / ۷۱ / ۳۴ و صفحات ۳۱۰ / ۴۵  

[۱۱] . بحارالأنوار، ج۲۸، ص ۳۰۳؛ دلائل الائمة، ج۱، ص ۱۴.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha