به گزارش خبرگزاری حوزه، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (متوفای ۳۲۶ق) سومین نایب خاص از نواب اربعه امام زمان (عجلاللّهفرجهالشریف) است که حدود بیست و یک سال نیابت خاصه را بر عهده داشت و نیابت او توسط نایب دوم اعلام و سپس توقیعی از طرف امام عصر (عج) در تایید حسین بن روح صادر شد.
خاندان نایب سوم
حسین بن روح از خاندان ایرانی نژاد، به نام «آل نوبخت» سرچشمه گرفته است.
نوبخت جدّ اعلای این خاندان به شمار می آید که در عهد منصور خلیفه دوّم عباسی (۱۵۸ ـ ۱۳۶ ق.) از دین زرتشت پیروی می کرد. سپس با قبول اسلام به دربار خلفای عباسی راه یافت و در راه نشر علوم و تمدّن اسلامی خدمات چشمگیری از خود نشان داد.
او در علم نجوم سرآمد ستاره شناسان عصر خود بود. فرزندان و نوادگان نوبخت در عصرهای مختلف به ترتیب از مترجمان چیره دستِ زبان فارسی به عربی و از ستاره شناسان، راویان، متکلّمان، فیلسوفان، فقیهان و شعرای سرشناس بوده اند و حتّی برخی از آنان به مسئولیتهای مهم حکومتی نیز دست یافته اند.
گرچه خود نوبخت پس از مسلمان شدن در مذهب خلفای بغداد، سنی به سر برد اما بعداً همه نوبختیان به مذهب شیعه گرویدند و جزو شیفتگان اهل بیت(علیهم السلام) شدند که در اینجا به اسامی بعضی از آنها اشاره می شود:
۱. ابوسهل بن نوبخت، ستاره شناس.
۲. ابوسهل فضل بن نوبخت، فیلسوف و متکلّم.
۳. ابواسحاق بن اسحاق بن ابی سهل، متکلّم و صاحب کتاب «الیاقوت».
۴. ابوسهل اسماعیل بن علی، از اصحاب امام هادی و امام عسکری(علیهما السلام) .
۵. ابومحمد حسن بن موسی نوبختی، رجال شناس وصاحب کتاب «فرق الشیعه».
۶. حسن بن سهل نوبختی، منجم مشهور.
۷. ابو عبدالله احمد بن عبدالله نوبختی، شاعر.
۸. ابو حسین علی بن عباس نوبختی، شاعر....
شخصیتهای خاندان نوبختی به خاطر شیفتگی و ارتباط نزدیک با ائمه اطهار(علیهم السلام)، همکاری خوبی با دستگاه نیابت و سفارت داشتند. در این میان نقش حسین بن روح از دیگران چشمگیرتر بود. او در امر وکالت و نیابت به نایب اول و دوم(عثمان بن سعید و محمد بن عثمان) یاری می کرد. سالها این خدمتگزاری و همکاری به طور صادقانه و مستمر ادامه داشت.
علاوه، وی با کاردانی و هوشیاری کامل با بستگان خود از خاندان «نوبختی» و «بنو فرات» که در رده های بالای حکومت عباسی مسئولیت و نفوذ داشتند، تماس می گرفت و مشکلات شیعیان را بر طرف می ساخت؛ به طوری که حتی کارگزاران مهم حکومت نیز نمی توانستند از آن مانع شوند. در سال ۲۹۸هـ .ق. وقتی علی بن عیسی جرّاح، وزیر حکومت وقت در بغداد از حلّ مشکل یکی از علویان به نام «عقیقی» امتناع ورزید، او به حسین بن روح پناه آورد، وی نیز با ارسال پیامی علی بن عیسی را در تنگنا قرار داد تا این مشکل را بر طرف کند و او نیز چنین کرد.
با گذشت زمان، شخصیت جامع حسین بن روح بیش از پیش آشکار شد و او یکی از یاران نزدیک نایب دوم (محمد بن عثمان عمری) بود؛ چنانکه تعداد زیادی از شخصیتهای سرشناس دستگاه نیابت زیر نظر او فعالیت می کردند.
براساس گزارشهایی در کتاب الغیبه طوسی، بیشتر امامیه انتظار داشتند کسان دیگری چون جعفر بن احمد بن مُتَیل قمی یا پدرش ــ که از اصحاب خاص نایب دوم بودند ــ یا عالم و متکلم مشهور، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی (متوفی ۳۱۱) برای مقام نیابت انتخاب شوند.
اما باید گفت حسین بن روح، چنانکه در گزارشی از امّ کلثوم دختر نایب دوم نقل شده است، سالها وکالت ابوجعفر را بر عهده داشته و از خواص و نزدیکان او بوده تا آنجا که ابوجعفر مسائل خصوصی زندگیاش را به او میگفته و علاوه بر وجوهات معمول، مقرری ویژهای به او میداده است. این توجهات فراوان نایب دوم به حسین بن روح موجب جلالت قدر و منزلت رفیع او نزد شیعیان شد و این امر تا آن زمان که نیابت حسین بن روح اعلام شد ادامه داشت.
آغاز نیابت
بر اساس منابع، ابوجعفر عَمْری در حال احتضار، گروهی از بزرگان شیعه از جمله ابوسهل نوبختی، ابوعلی محمد بن همام اسکافی و ابوعبدالله بن محمد کاتب را نزد خود گرد آورد و در حضور ایشان بهطور رسمی حسین بن روح را به عنوان نایب بعد از خود اعلام کرد. عمری در این جلسه تصریح کرد که مأمور به انجام این کار بوده و به این ترتیب به تکلیف خود عمل کرده است.
حسین بن روح بعد از وفات نایب دوم در ۳۰۴ یا ۳۰۵، طی تشریفات رسمی در دارالنیابه بغداد مقام نیابت امام غایب را بر عهده گرفت. زکاء، خادم نایب دوم، بنا به وصیت او عصا و کلید صندوقچهاش را به حسین بن روح تحویل داد. نخستین توقیع از جانب امام عصر بهدست او در شوال ۳۰۵ عرضه شد.
صدور توقیع
بعد از اندکی، روز یکشنبه پنجم شوال ۳۰۵هـ .ق. نخستین توقیع از ساحت مقدس حضرت مهدی(عج) در تأیید و تأکید و نیابت حسین بن روح نوبختی به طور صریح این چنین صادر شد:
«...نعرفه عرفه الله الخیر کلّه و رضوانه و أسعده بالتوفیق وقفنا علی کتابه و ثقتنا بما هو علیه و أنّه عندنا بالمنزلة و المحلّ اللّذین یسرّانه زاد الله فی إحسانه إلیه إنّه ولیّ قدیر و الحمد لله لا شریک له و صلی الله علی رسوله محمّد و آله و سلّم تسلیماً کثیراً...».
«ما او (حسین بن روح) را می شناسیم. خداوند تمام خوبی ها و خوشنودی های خویش را به وی بشناساند و او را با عنایت خود خرسند گرداند. از نامه او آگاه شدیم و در مسئولیت محوّله به وی اطمینان داریم. او در نزد ما دارای مقامی است که موجب شادی وی خواهد شد. خداوند احسان خود را نسبت به وی زیاد گرداند...»
البته شخصیت جامع حسین بن روح چنان بود که انتصاب وی برای نیابت امام زمان(عج) بی درنگ مورد توجه و استقبال دست اندرکاران دستکاه نیابت و علمای سرشناس و صاحب نفوذ در مناطق مختلف قرار گرفت و در نهایت این فقیه فرزانه توانست دوران حساس و بحرانی این مقطع را به خوبی پشت سر بگذارد.
حتّی فقهای بزرگ شهر قم که در آن ایام از قدرت و منزلت خاصی برخوردار بودند، با این حال در نهایت بردباری و اشتیاق، از دستورات وی پیروی کردند؛ از جمله فقیه سترگ، علی بن بابویه، پدر شیخ صدوق (از فقهای پر نفوذ شهر قم) در این هنگام جهت دیدار با نایب سوّم، به شهر بغداد سفر می کند، چند روزی در محضر حسین بن روح مانده، مسائلی را عنوان کرده و پاسخش را می گیرد و سپس به شهر قم بر می گردد.
از سوی دیگر عنایات غیبی شامل حال حسین بن روح شد. مردم که از سرزمین های دور اسلامی و غیر آن حضورش می رسیدند، شاهد کرامات متعدد از وی می شدند و همه این رخدادها منشأ اطمینان قلبِ توده مردم شد و زمینه رهبری و نیابت او را بیش از پیش تثبیت و آماده تر کرد. در اینجا به چند مورد از این کرامات اشاره می شود:
۱. یک شمش طلا
شیخ صدوق(رحمه الله) از حسین بن علی بن محمّد، مشهور به (ابو علی بغدادی) نقل می کند: هنگامی که در شهر بخارا بودم، یکی از شیعیان به نام «ابن جاوشیر» ده شمش طلا به من داد تا آن را به خدمت حسین بن روح آورم. هنگام بازگشت آنها را با خود به بغداد می آوردم که یکی از آنها را در حوالی رودخانه آمویه (بین ترکمنستان و خراسان) گم کردم تا اینکه به بغداد رسیدم و تازه از گم شدن آن با خبر شدم. بناچار عوض آن را خریده، جایگزین کردم، بعد به حضور نایب سوم شرفیاب شدم، ده شمش طلا را تحویل دادم وی آن یکی را نپذیرفت و فرمود: طلایی را که در آمویه گم کرده ای در نزد ماست، بعد آن را به من نشان داد و من دیدم همان شمش است که من گم کرده بودم.
۲. بی نیاز از مترجم
محمد بن علیّ بن متّیل نقل می کند: «زنی به نام زینب، از اهالی «آبه» از توابع ساوه، سیصد دینار سهم امام نزد عمویم جعفربن محمد قبیل آورد و گفت: دوست دارم این وجه را به دست خودم خدمت حسین بن روح تقدیم کنم. در این حال، عمویم مرا به همراه آن زن به خدمت نایب سوم برد. او به زبان فصیحِ آبی با زن به احوال پرسی پرداخت و از فرزندان وی سراغ گرفت، وقتی این چنین دیدم، از ترجمه خودداری کردم و بازگشتم.»
۳. تولّد فقیهان
علی بن بابویه، فقیه نامدار قم، چند سالی بود که با دختر عمویش ازدواج کرده بود اما صاحب فرزند نمی شد، روزی نامه ای از قم به حسین بن روح نوشت و از وی خواست تا از ساحت مقدس حضرت مهدی(عج) بخواهد که خداوند فرزندانی برایش عطا کند. وقتی نامه به دست حسین بن روح رسید، از جانب حضرت جواب آمد: «از این زن دارای فرزندی نخواهی شد ولی در آینده نزدیک با یک زن دیلمی و بیوه ازدواج خواهی کرد و از او صاحب دو پسر فقیه و دانشمند خواهی شد. پس از مدتی این پیش بینی به وقوع پیوست و علی بن بابویه صاحب دو فرزند فقیه به نامهای: ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه، معروف به شیخ صدوق و ابو عبدالله حسین بن علی بن بابویه شد؛ که این دو، هرگاه با علما و مردم روبرو می شدند، از نظر اشراف و تسلّط به فقه، حدیث و علوم اسلامی، همه را به حیرت و تعجب وا می داشتند و آنها نیز اعتراف می کردند کسی که با دعا و عنایت حضرت ولی عصر(عج) به دنیا آمده باشد، از او جز این انتظاری نیست.»
ویژگیهای منحصربفرد
شیخ طوسی در کتاب الغیبة گفته است حسین بن روح از عاقلترین مردم عصر خود بود و در معاشرت با مخالفان، تقیه میکرد تا آنجا که یکی از خدمتکارانش را به علت ناسزا گفتن به معاویه برکنار کرد!
به گفته جاسم حسین در کتاب تاریخ سیاسی غیبت، آنچه حسین بن روح را به این مقام رساند، اوصاف، شایستگیها و کارآییهای وی بود که او را مطلوب مقام نیابت ساخته بود.[ام کلثوم دختر محمد بن عثمان، درباره روابط حسین با پدرش میگوید حسین از خواص و نزدیکان او بود و پدرش مسائل خصوصی زندگیاش را به ابن روح نوبختی میگفته است.
ابوسهل نوبختی درباره رازداری حسین بن روح گفته است اگر او امام را زیر دامن خود پنهان دارد و بدنش را با قیچی قطعهقطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد.
زندانیشدن و ماجرای شلمغانی
حسین بن روح نوبختی از سال ۳۱۲ تا ۳۱۷ق، در زندان مقتدر، خلیفه عباسی حبس بود.برخی از پژوهشگران، سبب حبس او را شهرتش در مقام نیابت، ارتباط با شیعیان و مقبولیت او در ساماندهی وضعیت آنان و جمعآوری نامهها و وجوهات و تسلیم آنها به حضرت مهدی(عج) دانستهاند.اما برخی نیز معتقدند دستگیری او به سبب دشمنی شلمغانی و به دست محسن بن علی بن فرات (پسر علی بن فرات وزیر و از طرفداران شلمغانی) در دوران وزارت علی بن فرات در سالهای ۳۱۱ ۳۱۲ق انجام شده است.
پس از آزادی او از زندان، به دلیل وجود چهرههای سرشناس از خاندان نوبخت در حکومت که جایگاههای مهمی هم داشتند، دیگر کسی نتوانست مزاحمتی برای او ایجاد کند.
شلمغانی از عالمان شیعه در بغداد و از نزدیکان حسین بن روح بود. حسین بن روح پس از انتصاب به مقام نیابت، او را وکیل خود معرفی کرد و اداره امور شیعه را به دست او سپرد، تا جایی که در دوره زندگی مخفیانه حسین بن روح، توقیعات امام زمان توسط ابن روح و به دست شلمغانی صادر میشد اما وی، در ایام حبس حسین بن روح و با سوءاستفاده از موقعیت خود، ابتدا خود را به جای او باب معرفی کرد و بعدها مرتد شد و انحرافات عقیدتی پیدا کرد. با آشکار شدن انحراف وی، حسین بن روح که در حبس بود، شیعیان را از این امر آگاه ساخت و معاشرت با او را منع کرد تا اینکه در سال ۳۱۲ق توقیعی از سوی حضرت مهدی(عج) در لعن او صادر شد.
وفات جناب نوبختی
ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، پس از ۲۱ سال نیابت خاص و وکالت از جانب امام غائب عجل الله تعالی فرجه الشریف، که بیشتر آن در حال تقیه گذشته بود، در چهارشنبه ۱۸ شعبان سال ۳۲۶ ه.ق در بغدادبه سرای باقی شتافت. او را در «نوبختیه» در دروازه ای که خانه علی بن احمد نوبختی در آنجا بود، به خاک سپردند. او قبل از مرگ خویش، علی بن محمد سمری را به امر امام زمان علیه السلام به عنوان نایب چهارم ایشان معرفی کرد.
منابع:
کتاب الغیبه شیخ طوسی ره
تاریخ عصر غیبت
ویکی شیعه
پایگاه دانشنامه اسلامی
نظر شما