یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۱
چهار رمز خوشبختی از نگاه أمیرالمؤمنین (علیه‌السلام)

حوزه/ در حکمت ۴۲ نهج البلاغه، امام علی (ع) به نقش بیماری در کاهش گناهان، اهمیت عمل صالح و نیت درست در رسیدن به بهشت اشاره می‌کنند. ایشان تاکید دارند که بیماری پاداشی ندارد، اما می‌تواند فرصتی برای پاک‌سازی روح باشد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، أمیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در نهج البلاغه نکاتی درباره «خوشا به حال چنین کسان» بیان می کنند که تقدیم شما فرهیختگان می شود:

حکمت ۴۴:

«طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ.»

ترجمه:

خوشا به حال کسی که (پیوسته) به یاد معاد باشد و برای روز حساب عمل کند. به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضی باشد.

شرح:

خوشا به حال چنین کسان:

امام(علیه السلام) در این گفتار پرمعنای خود به چهار جمله اشاره می کند و آن را مایه خوشبختی انسان می داند که جمله سوم و چهارم آن با حکمت ۴۳ مشترک است.

در جمله اول و دوم می فرماید: «خوشا به حال کسی که (پیوسته) به یاد معاد باشد و برای روز حساب عمل کند»; (طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ).

هنگامی که واژه معاد گفته می شود دنیایی در برابر انسان مجسم می گردد که در آن موازین سنجش اعمال برپاست و نامه های اعمال به دست افراد است; گروهی (نیکوکاران) به دست راست و گروهی (بدکاران) به دست چپ; همان نامه عملی که «(لاَ یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلاَ کَبِیرَةً إِلاّ أَحْصَاهَا); هیچ عمل کوچک و بزرگی از صاحب آن سر نزده مگر این که در آن احصا شده است»(۱) همه از سرنوشت خود نگرانند و اضطراب بر همه حاکم است. تمام اعضای بدن انسان در آن دادگاه بزرگ گواه بر اعمال او هستند و نیازی به گواهی فرشتگان ثبت اعمال نیست، هرچند آنها نیز گواهی می دهند.

آن کس که چنین دادگاهی را باور داشته باشد و به یاد آن بیفتد به یقین به سراغ گناه و ظلم و فساد نمی رود، زیرا چنین ایمانی انگیزه عمل است; عملی پاک و خالی از هرگونه آلودگی و اگر لغزشی از او سر زند به زودی توبه می کند و به سراغ جبران می رود. ممکن نیست ایمان به چیزی در دل انسان راسخ باشد و عملی هماهنگ آن انجام ندهد.

در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) در کتاب شریف کافی آمده است که شخصی از او سؤال کرد «أَلاَ تُخْبِرُنِی عَنِ الاِْیمَانِ أَقَوْلٌ هُوَ وَعَمَلٌ أَمْ قَوْلٌ بِلاَ عَمَل; عرض کرد آیا به من خبر نمی دهی که ایمان اعتقاد و عمل هر دو است یا فقط اعتقاد است» امام در پاسخ فرمود: «الاِْیمَانُ عَمَلٌ کُلُّهُ وَالْقَوْلُ بَعْضُ ذَلِکَ الْعَمَلِ; تمام ایمان عمل است و ایمان بعضی از آن عمل است. (اشاره به این که رکن اصلی ایمان عمل است)».(۲)

آن گاه در سومین و چهارمین جمله می فرماید: «به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضی باشد»; (وَقَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَرَضِیَ عَنِ اللَّهِ).

منظور از قانع بودن به مقدار کفایت این است که حداقل لازم زندگی را داشته باشد، زیرا بالاتر از آن خالی از مسئولیت نیست و کمتر از آن خالی از ذلت.

قانع بودن به مقدار کفایت به قدری اهمیت دارد که در حدیث معروفی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده که با یارانش از بیابانی می گذشت، ساربانی در آنجا بود، حضرت برای رفع عطش یا برای نیاز به غذا مقداری شیر از او طلب کردند (البته در برابر وجه) و او بخل ورزید و گفت: آنچه از شیر در پستان و یا در ظرف هاست همه برای صبحانه و شام قبیله است و به دیگری نمی رسد. پیامبر در حق او دعا کرد: خداوندا مال و فرزندانش را افزایش ده. بعدا به چوپان دیگری رسید و همین درخواست را نمود. چوپان نه تنها شیری را که در ظرف داشت بلکه آنچه در پستان گوسفند بود را نیز دوشید و به عنوان هدیه، با احترام به نزد پیامبر آورد و به آن حضرت تقدیم کرد.

پیغمبر در حق او نیز دعا کرد; ولی چنین عرضه داشت: «اللّهُمَّ ارْزُقْهُ الْکَفافِ; خداوندا به حد کفاف به او مرحمت کن» بعضی از یاران تعجب کردند که چگونه در حق آن بخیل پیغمبر اکرم دعای فزونی مال و فرزند کرد ولی درباره این مؤمن سخاوتمند دعایی کمتر از آن فرمود. از این مطلب سؤال کردند و پیامبر در جواب فرمود: «إِنَّ مَا قَلَّ وَکَفَی خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ وَأَلْهَی; مقدار کم که برای زندگانی انسان کافی باشد بهتر از مقدار فراوانی است که آدمی را از خدا غافل سازد».(۳)
منظور از رضایت پروردگار که در سخن پربار بالا به آن اشاره شده همان رضایت از مقدارات خداست چه مطابق میل انسان باشد و چه بر خلاف میل او همان گونه که در حدیثی از امام صادق می خوانیم: «رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَالرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ کَرِهَ وَلاَ یَرْضَی عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ إِلاَّ کَانَ خَیْراً لَهُ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ; برترین طاعت الهی صبر و شکیبایی و رضایت و خشنودی از خداست; چه در اموری که بنده او دوست دارد یا دوست ندارد و هیچ بنده ای از مقدرات الهی در آنچه دوست دارد یا دوست ندارد راضی نمی شود مگر این که در هر دو صورت خیر اوست»(۴). (۵)

پی نوشت:

(۱). کهف، آیه ۴۹.
(۲). کافی، ج ۲، ص ۳۳، ح ۱.
(۳). کافی، ج ۲، ص ۱۴۰، ح ۴ با تلخیص.
(۴). همان، ص ۶۰، ح ۱.
(۵). سند گفتار حکیمانه: همان گونه که در شرح مدرک حکمت ۴۳ آمد، جمعی آن جمله حکمت آمیز را جمله ۴۴ یک جا آورده اند و مدرک آن را در یک جا ذکر کرده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج ۴، ص ۴۰ و ۴۱).

منبع: کتاب پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha