گفتگوی اختصاصی خبرنگار خبرگزاری حوزه با دکتر محمد رضا قاسمی دبیر ستاد راهبری فناوری های هوشمند حوزه های علمیه با محوریت ضرورت تشکیل بازارگاه داده حوزوی را در ادامه بخوانید.
یکی از مشکلاتی که معمولاً برای دستیابی و تولید سامانههای هوشمند بومی مطرح میشود بحث دادههای بزرگ یا همان Bigdata است. لطفاً درباره وضعیت فعلی دادهها و اطلاعات موجود در مراکز حوزوی توضیح دهید.
سلام و سپاس. به موضوع بسیار مهمی اشاره فرمودید. چه در مدل یادگیری ماشین (ML) و چه در شیوه یادگیری عمیق (DL) که الگوریتمها دادهها را پردازش کرده و الگوها را کشف میکنند، نیاز به حجم زیاد دادههای معتبر داریم. دادههایی که تا حدّ امکان صحیح بوده و اعتبارسنجی شده باشند.
خبر خوب این است که چنین دادههایی در حجم بسیار بالا در حوزههای علمیه وجود دارد. مراکز بسیاری از دهها سال پیش مشغول دادهپردازی و اصلاح و ویرایش دادگان بودهاند. کتابهای بسیاری با روشهای معتبری مانند دوبار تایپ و یکبار تصحیح ماشینی شده و از حالت مکتوب به نسخههای دیجیتال و رقومی تبدیل گشتهاند. هزاران ساعت وقت گذاشته شده و کارشناسان و متخصصان متنشناس زحمت کشیده و این دادهها را که میراث علمی حوزهها هستند برچسب زده و تگگذاری کردهاند. حدیث را از آیه متمایز کرده، همه را آدرسدار به منبع مرتبط کرده، پاورقیها و حاشیهها و تعلیقهها را از متن جدا کردهاند. این یک گام بزرگ در دستیابی به هوش مصنوعی است که بحمدالله فرصت بزرگی پیشاپیش حوزههای ما قرار داده است.
اما خبر بد این است که متأسفانه در حال حاضر این دادههای ذیقیمت و پرارزش در بسیاری از مراکز حوزوی به صورت جزیرهای و غیرمتمرکز نگهداری میشود و عملاً حبس دادهها اتفاق افتاده است. مراکز هم دسترسی کاملی به دادههای سایر مراکز ندارند و این باعث اتلاف زمان و منابع و تکرار بیهوده دادهکاویها میشود.
این مانع چگونه قابل رفع است و چه تلاشهایی برای آن باید صورت گیرد؟
ابتدا باید این آگاهی را گسترش داده و در میان مدیران مراکز ترویج کنیم، اینکه متوجه شویم در عصر حاضر دادهها به عنوان سرمایهای ارزشمند شناخته میشوند و مانند گذشته صحیح نیست آن را انحصاری تلقّی نماییم. باید توجه نماییم که مدیریت، دسترسی و تبادل مؤثر اطلاعات و دادگان برای پیشرفت هر مجموعهای حیاتی است. حوزه علمیه نیز با گستردگی فعالیتها، پژوهشها و مؤسسات متعدّد و داشتن حجم قابل توجهی از دادههای علمی، پژوهشی، آموزشی و اداری ضرورت دارد به تبادل و مدیریت یکپارچه دادههای خود بیاندیشد. اگر این فهم حاصل شود که پراکندگی این دادهها و نبود استانداردهای مشترک چه چالشهای جدّیای را در مسیر بهرهبرداری حداکثری از این سرمایه اطلاعاتی ایجاد کرده است نیمی از مشکل حل شده است.
در مرحله بعد، پیشنهاد ما دقیقاً تشکیل یک شبکه مرتبط با عنوان «بازارگاه داده حوزوی» است. یک پلتفرم یا زیرساخت یکپارچه برای مدیریت و تبادل دادهها که به نظر میرسد پاسخی ضروری به این چالشها و گامی مهم در جهت ارتقای فعالیتهای حوزوی باشد.
بازارگاه داده حوزوی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ لطفاً بیشتر توضیح بفرمایید.
بازارگاه داده یک بستر مرکزی یا شبکهای است که دادهها را از منابع مختلف جمعآوری، استانداردسازی و قابل دسترس میکند. ابزاری که جلوی حبس دادهها را میگیرد. با این سکو دسترسی سریعتر و هدفمندتر به دادهها فراهم میشود و در نهایت این ابزار همکاری بین مختلف مراکز حوزوی را تسهیل میکند. بازارگاه داده میتواند زمینه تحقیقات مشترک و ارتقای کیفیت تولیدات علمی و پژوهشی در حوزههای دینی را فراهم آورد.
اصلیترین اقدامی که با تأسیس این بازارگاه اتفاق میافتد شکستن انحصار و پراکندگی دادههاست که اشاره کردید. بسیاری از مراکز حوزوی، مؤسسات پژوهشی، مدارس علمیه و حتی اساتید و طلاب، دادههای خود را در سامانههای متفاوت، با فرمتها و شکلهای مختلف نگهداری میکنند. این دادهها شامل پایاننامهها، مقالات، کتب دیجیتال، دادههای پژوهشی خام، اطلاعات آماری و محتوای دروس میشود. وقتی این دادهها به صورت مستقل و بدون ارتباط با یکدیگر نگهداری میشوند، دسترسی به آنها برای محققان، پژوهشگران و حتی مدیران در سایر بخشهای حوزه دشوار یا غیرممکن میشود.
نتیجه چیست؟
این وضعیت، منجر به دوبارهکاری در پژوهشها، کندی فرآیندهای علمی، عدم امکان تحلیلهای جامع و کلان و در نهایت، کاهش بهرهوری کلی نظام حوزوی میشود. بازارگاه داده دقیقاً پاسخی برای همین مشکل است. با ایجاد یک نقطه کانونی نرمافزاری و با یکسانسازی فرمتها و استانداردسازی دادگان، راهی ایجاد میکند برای کشف، دسترسی و تبادل این دادهها، البته با رعایت سطوح دسترسی و ملاحظات امنیتی و حقوق معنوی که تولیدکنندگان دادهها طالب آن هستند.
بدیننحو است که حبس شدگی از بین میرود و امکان گردش آزاد و هدفمند اطلاعات فراهم میشود و این یعنی تضارب آرا و اندیشهها و افزایش سرعت پیشرفت علمی.
اشاره کردید به استانداردسازی دادهها. این مسئله چه اهمیتی دارد و چگونه انجام میشود؟
استانداردسازی برای بازارگاه داده بسیار حیاتی است. بدون آن، حتی با وجود پروتکل تبادل، دادههای مبادله شده قابل فهم و پردازش توسط سیستمهای مقصد نخواهد بود. استانداردسازی باعث میشود دادهها «قابل همکاری» (interoperable) شوند. یعنی سیستمها و نرمافزارهای مختلف بتوانند آنها را به راحتی درک کرده و مورد استفاده قرار دهند. یکسانسازی فرمتها اساس تحلیلهای کلان داده، هوش مصنوعی و ایجاد ابزارهای پژوهشی پیشرفته است.
دادهها معمولاً در مراکز مختلف با فرمتها، ساختارها و متادیتاهای متفاوت ذخیره شوند. یکجا از اکسل استفاده میکنند، یکجا از اکسس، یک مرکز برای خود نرمافزار اختصاصی نوشته است، بعضی هنوز متون خود را در زرنگار نگهداری میکنند و انواع مختلفی از سکوهای بانک اطلاعاتی، مانند: فاکسپرو، SQL server، My SQL. امکان تبادل و تحلیل مشترک میان این همه ساختار مختلف دشوار است.
استانداردسازی یعنی تعریف قالبها، اصطلاحات و پروتکلهای یکسان برای ثبت، ذخیره و انتقال دادهها. با این کار، دادهها سازگار، خوانا و قابل استفاده برای نرمافزارها و تحلیلهای بعدی خواهند بود. سامانه هوش مصنوعی برای تغذیه دادگان خود به این سازگاری نیاز دارد.
در خصوص پروتکل تبادل داده بین مراکز حوزوی بیشتر توضیح دهید. چه موانع و چالشهایی در این مسیر وجود دارد و چگونه باید برطرف شود؟
یکی از موانع اصلی، عدم وجود توافق مشترک و چارچوب قانونی یا فنی برای انتقال امن و معتبر دادهها بین مراکز است. همچنین نگرانیهای امنیتی و حفظ حریم اطلاعاتی برای دادههای حساس. برای رفع این چالشها باید پروتکلهای دقیق، شامل قوانین دسترسی، رمزگذاری، تأیید هویت و گزارشگیری طراحی شود و همه مراکز به این پروتکلها متعهد شوند و آنها را اجرایی کنند. علاوه بر آن، نیاز است تا فرهنگ اعتماد متقابل بین مراکز تقویت شود تا همکاری پایدار ایجاد شود.
یکی از چالشها بحث فنی پروتکلهای ارتباطی و تبادل داده است. توسعه و نگهداری پلتفرم بازارگاه و ابزارهای مرتبط نیازمند سرمایهگذاری و تخصص فنیست. این کار هم به نیروی انسانی توانمند نیاز دارد و هم سرورهای مناسب و هم البته شبکهها و تجهیزات ارتباطی مطمئن و پایدار.
بحث دیگر و چالش دیگر مقاومت در برابر تغییر است که یک بحث فرهنگیست. عدم آشنایی کافی با مفاهیم مدیریت داده و عدم درک مشترک از ضرورت استانداردسازی. مراکز مختلف ممکن است تمایلی به اشتراکگذاری دادههای خود نداشته باشند یا فرآیندهای داخلی خود را منطبق با استانداردها تغییر ندهند و حاضر نباشند روشهای تولید داده و پردازش را اصلاح کنند. این منجر به دوبارهکاری میشود. یعنی یکبار دیگر باید افراد دیگری بیایند و دادهها را مجدّداً پردازش کنند، تا به فرمت استاندارد تبدیل گردد.
نکته آخر چالش حقوقیست. لازم است سیاستها و مقررات روشنی در خصوص مالکیت داده، حریم خصوصی، امنیت دادهها و سطوح دسترسی در بازارگاه وجود داشته باشد. برای این منظور باید ضوابط خاصی تدوین شود و این ضوابط به تصویب مراکز بزرگ و عمده تولیدکننده داده برسد، تا باقی مراکز نیز خود را ملزم به تبعیّت بدانند.
در این زمینهها چه باید کرد و راهحل چیست؟
برای غلبه بر این چالشها، به یک عزم جدی در سطح مدیریت عالی حوزه نیاز داریم. نشستهای توجیهی بسیاری لازم است. تشکیل کارگروههای تخصصی با حضور نمایندگان کلیه بخشهای ذینفع، چه مراکز پژوهشی، چه نهادهای آموزشی، خصوصاً بخشها و واحدهای فناوری اطلاعات. همه مدیران و کارشناسانی که تأثیرگذار هستند بر روند تولید و نگهداری دادهها باید برای تدوین پروتکلها و استانداردها دعوت شوند و مشارکت کنند.
با برگزاری کارگاههای آموزشی برای آشنایی بدنه حوزه در جهت تبیین اهمیت داده و استانداردسازی آن و ایجاد مشوقهایی برای مراکز جهت پیوستن به بازارگاه و به اشتراکگذاری دادهها میشود ایجاد رغبت و انگیزه کرد. همچنین تدوین سند جامع حکمرانی داده حوزوی نیز از جمله راهکارهای اساسی است.
در پایان گفتگو بهصورت خلاصه مزایای عملی و بلندمدت بازارگاه داده حوزوی را برای حوزههای علمیه و جامعه دینی جمعبندی کرده و اگر نکتهای باقیمانده اضافه بفرمایید.
توسعه و راهاندازی بازارگاه داده حوزوی در کوتاه مدت، دسترسی سریعتر به منابع و اطلاعات را فراهم میکند. صرفهجویی در هزینهها و جلوگیری از دوبارهکاریهای پژوهشی از مزایای مهم این ابزار است.










نظر شما