جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۰
عید واقعی روزی است که هیچ زندانی وجود نداشته باشد

حوزه/همسر شهید آیت‌الله قدوسی روایت می‌کند: شبی پرسان پرسان به دنبال همسرش گشت، تا او را در حالی یافت که مخفیانه برای خانواده‌ای زندانی مایحتاج زندگی می‌برد. این تنها بخشی از داستان مردی بود که عید واقعی را نه در لباس نو، که در نگاه شاد کودکان محروم و خانواده‌های زندانیان جستجو می‌کرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «داستان‌هایی از علما» به قلم علیرضا خاتمی شامل ماجراها و نکته‌های آموزنده از زندگی علما و دانشمندان دینی است که در شماره‌های گوناگون تقدیم شما فرهیختگان می‌شود.

همسر شهید آیة اللّه حاج شیخ علی آقا قدّوسی (ره ) می گوید:


ایشان یک گروه از بچّه ها و نزدیکان را سراغ داشتند که هر سال یکماه مانده به عید می رفتند و اندازه لباس آنها را می گرفتند و نمره کفش آنها را می پرسیدند و برای آنها لباس و کفش تهیه می کردند.
حتّی یادم هست یکسال خانواده ای آمدند که خیلی بچّه داشتند، یکی یکی اندازه بچه ها را گرفت تا برایشان کفش و لباس تهیّه کند.
من به ایشان گفتم : شما که برای اینها لباس می خرید بچّه های ما: محمّدحسن و محمّدحسین نیز هم سن اینها هستند. پس چرا برای اینها چیزی نمی خرید؟
ایشان پاسخ داد: اینها خودشان می دانند عید ما روزی است که یک زندانی وجود نداشته باشد. عید روزی است که همه خوش باشند.

ایشان با خانواده هایی که شوهرهایشان زندانی بودند سر می زدند، مایحتاج آنها را می خریدند و شبها به منزل آنها می بردند. حتّی به منزل نمی گفتند که کجا می روند.

یک روز برادرش آمد و سراغ او را از من گرفت . گفتم : رفت بیرون .
پرسید: این موقع شب کجا رفته ؟
گفتم : نمی دانم .
گفت : می روم دنبالش .
وقتی رفت و برگشت دیدم خیلی در فکر فرو رفته بعدها گفت : می دانی آن شب علی آقا کجا رفته بود؟
گفتم : نه .
گفت : او را پیدا کردم در حالی که دیدم به درب خانه ای رفت و به خانواده فلان آقایی که در زندان بود کمک کرد.

این ماجرا مربوط به زمان شاه بود.

نشریه راه رشد: نیمه اسفند ۱۳۷۸، شماره ۳، ص ۳

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha