جمعه ۶ تیر ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۰
دانلود روضه و منبرِ مکتوب ویژه مبلغان (شب دوم)

حوزه/ رسانه رسمی حوزه به مناسبت ماه محرم الحرام به تولید و انتشار محتوای منبر و روضه برای مبلغان محترم پرداخته که تقدیم شما می گردد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از وظایف طلاب و فضلا در ماه محرم‌الحرام، تبلیغ چهره به چهره در مساجد و هیئات مذهبی سراسر کشور است که در حوزه‌نیوز در این راستا به تولید و انتشار محتوای منبر و روضه برای مبلغان محترم پرداخته که به صورت روزانه منتشر خواهد شد.

السّلامُ علی شهیدِ الشُهداء

السّلامُ علی غَریبِ الغُرَباء

السّلامُ علی مَن جَعَلَ اللهُ الشِّفاءَ فی تُربَتِه

هر که هست اهل وِلا با ما بیاید کربلا هر که میخواهد بلا با ما بیاید کربلا

هر که بیمار است و از هر در جوابش کرده‌اند می‌دهد مولا شفا، با ما بیاید کربلا

(مقدمه روضه)

* ان شاءالله به زودی روزی همه کربلا باشه

کدوم کربلا؟

آقا امام صادق علیه السلام در کتاب کامل الزیارات می‌فرماید: «اذا کَانَ یَوْمَ اَلْقِیَامِهِ نَادِی منادٍ أین زُوَّارِ اَلْحُسَیْنِ فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ اَلنَّاسِ لاَ یُحْصِیهِمْ اِلاّ اَللَّه»

امام صادق می فرماید: هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو می‌کندای کاش امام حسین علیه السلام را زیارت کرده بودم آن هنگامی که می‌بیند که با زوار امام حسین علیه السلام چه می‌کنند، چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می‌شوند.( وسائل الشیعه، جلد ۱۴، صفحه۴۲۴)

علامه طباطبایی: برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد: یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله.(مقدمه کتاب سیل اشک)

شب دوم شب رسیدن کاروان اهل بیت اباعبدلله به کربلاست

* وقتی کاروان ابا عبدلله وارد این سرزمین شد حضرت سوال کرد، اسم این سرزمین چیه؟ همین که شنیدند کربلا ابا عبدالله چشم هاشون پر اشک شد و فرمودند: «اللّهم أعوذُ بکَ مِن الکَربِ وَ ألبَلاء»

* سید بن طاووس در لهوف می‌نویسد امام حسین ۲ ساله بودند که پیامبر اکرم (ص) دردر بین راه تا اسم کربلا رو شنیدند «وَ اسْتَرْجَعَ وَ دَمَعَتْ عیناه »

در حالی که اشک می‌ریختند، فرمودند: « إنا لِلَّهِ وَ أَنَا الیه راجِعُونَ »

علت گریه را از پیامبر پرسیدند، فرمودند: «یُقْتَلُ عَلَیْهَا وَلَدِیَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ فاطمه»

یا رسول الله اسم کربلا رو شنیدید اینطور گریه کردید، امان از دل زینب

_____________________________________________________________________________________________

(شروع روضه)

از امشب دیگه دل حضرت زینب آشوبه، دیگه خانوم زینب بوی اسارت و تنهایی رو حس میکنه!

(زبانحال حضرت زینب)

بوی غم بوی جدایی بوی هجران می‌رسد کربلا آغوش واکن، که مهمان می‌رسد

گو فرات بی‌مروت اینقدر هوهو مکن کودک شش ماهه ای با کام عطشان می‌رسد

کمتر از ده روز دیگر بی‌برادر می‌شوی روزگار عشق بازی ها به پایان می‌رسد

کمتر از ده روز دیگر از فراز نیزه‌ها در چهل منزل به گوشم صوت قرآن می‌رسد

ابا عبدالله اهل بیتش رو جمع کرد؛

مقتل می‌نویسد: «ثم نَظَرَ إِلَیْهِمْ فَبَکی سَاعَةً» اباعبدالله نگاهی به زن و بچه ها و یارانش کرد و گریه کردند «وَ بَکی نِسوهُ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ » و زن و بچه ها گریه میگردند و به صورت های خودشون می‌زدند

سید بن طاوس میگه: اباعبدالله دستور داد خیمه ها را بر پا کردن همه اهل بیت خودش رو جمع کرد «فَجَمَعَ الحُسَین وُلْدَهُ وَإِحْوَتَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِهِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَیهِم فَبَکَی ساعةً»؛ نگاه به چهره این زن و بچه کرد و گریه میکرد طوری که همۀ زن و بچه بزرگ و کوچک به گریه افتادن

«فَعَزّاها الحسین» اینجا اباعبدالله کنار اهل بیتش بود اومد بانوان حرم رو دلداری داد.

_____________________________________________________________________________________

(گریز روضه)

اما دلا بسوزه برا اون لحظه ای که «کَانَ اِجْتِمَاعُ حَرَمِ الْحُسَیْنِ وَبَنَاتِهِ وَأَطْفَالِهِ فِی أَسْرِ الْأَعْدَاءِ» دشمن دور این زن و بچه رو گرفته بود.«مَشْغُولِینَ بِالْحُزْنِ وَالهُمُومِ و البکاء» همه داشتن گریه می کردن دیگه کسی نبود این زن و بچه رو آروم کنه عوض دلداری، با سیلی و تازیانه آروم کردن

«وَ تَسَابَقَ الْقَوْمُ عَلَی نَهْبِ بُیوتِ آلِ الرَّسُولِ»؛ یعنی نه یک نفر نه ده نفر دست جمعی همه حمله کردن به خیمه ها عمر سعد ملعون دستور داد به شمر اول خیمه گاه رو محاصره کنن همه محاصره کردن بعد گفت شمر خیمه ها رو با اهلش زنده زنده بسوزون اگه امام سجاد نمی فرمود «عَلَیْکُنَّ بالفرار»؛ این زن و بچه مثل مادرشان فاطمه تو آتیش میسوختن

از من به لاله های حرم ،عمه جان بگو حتی به روی خار «عَلَیْکُنَّ بالفرار»

حتما به دختران حرم گوشزد کنید تا هست گوشواره «عَلَیْکُنَّ بالفرار»

* بی بی دو عالم همه را فراری داد. دشمن‌ها اومدن خیمه ها رو یکی یکی سوزوندند. شمر دستور داد هر چی تو خیمه‌ها هست به غارت ببرید، فاطمه بنت الحسین می فرماید: حتی به زور چادر از سر ما می‌کشیدن زینت‌ها را به زور از گوش بچه‌ها و پاهاشون می‌کشیدن.
* یکی از لشکریان دشمن میگه، من دیدم بچه ها فرار کردن، دلم سوخت، دیدم یه نازدانه‌ای دامنش آتیش گرفته. از ترس دست روی سر گذاشته. رسیدم به او گفتم، نترس اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم، به من فرمود: جرعه‌ای آب داری به من بدی یا نه؟ پیاده شدم از مرکبم (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، مگه قدم‌های یه دختر بچه چقده؟ چقدر سرعت داره که اینها با اسب به دنبالشون بودند) جرعه‌ای آب به او دادم دیدم نمی‌نوشد، به من گفت: بگو ببینم گودال کجاست؟ بهش گفتم مگر تشنه نیستی؟ چرا نمی‌‎نوشی؟ گفت ای مرد! پدرم که میدان رفت، تشنه لب بود، می‌خوام برم بابای غریبم رو سیرابش کنم.

برای دانلود فایل PDF روضه اینجا کلیک کنید.

برای دانلود فایل PDF منبر اینجا کلیک کنید


اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha