حجتالاسلاموالمسلمین فرزانه، دبیر شورای عالی حوزه علمیه خراسان، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، ضمن مرور خاطرات آشنایی خود با شهید بهشتی، به تبیین ابعاد شخصیتی ایشان پرداخت.
آشنایی با شهید بهشتی پیش و پس از انقلاب
وی درباره نحوه آشنایی خود با شهید بهشتی، اظهار داشت: آشنایی من با شهید بهشتی قبل از پیروزی انقلاب، بسیار کم بود. بعد از پیروزی انقلاب، با تشکیل حزب جمهوری اسلامی و اطلاعاتی که من از طریق مقام معظم رهبری داشتم، این آشنایی بیشتر شد. گاهی که شهید بهشتی به مشهد میآمدند، در خدمتشان بودم و وقتی تهران میرفتم، در شورای مرکزی حزب جمهوری با ایشان گفتوگو و تعامل داشتم.
دبیر شورای عالی حوزه علمیه خراسان افزود: به نظرم شهید بهشتی در سالهای پس از انقلاب، اولین سالهای بروز و ظهور خودشان را شروع کرده بودند. یعنی آن میدانی که برای شهید بهشتی مناسب بود تا خودش را نشان بدهد و معرفی بشود، این میدان قبل از انقلاب نبود، بعد از انقلاب بود این فضا ایجاد شد. گرچه زمان کوتاه بود، ولی اثری از خودشان گذاشتند که کم نظیر بود. معتقدم اگر بخواهیم تعریفی کامل از روحانی شیعی داشته باشیم، باید نام شهید بهشتی را ببریم؛ چون ایشان یک روحانی به تمام معنا و ممتاز شیعی بود. یعنی هر چیزی که باید یک روحانی شیعی داشته باشد، شهید بهشتی انصافاً به تمام و کمال داشت.
ویژگیهای شخصیتی شهید بهشتی؛ الگویی از روحانی تراز انقلاب
وی درباره ویژگیهای برجسته شخصیتی شهید بهشتی بیان کرد: وقتی به رفتار و گفتار ایشان نگاه میکنید، هیچ چهرهای متعارفی مثل ایشان نمیدیدید. در عینحالی که مجتهد بودند و میشد از ایشان تقلید کرد، اما دیدگاههای عجیبی داشتند که در هر کسی پیدا نمیشد. اگر بخواهم خصوصیاتی از خصائص ایشان نام ببرم، یکی ایمان قوی ایشان به خداوند بود. در آن شرایط برای یک روحانی، ظهور ایمان، یک گام نخستین بود، اولین گام بود، و هر کسی که ایمان بیشتری داشت، مشخص بود بیشتر وارد این حالت خاص شده است. ایشان ایمانشان به این معنا بود که آگاهی صددرصد به هدف و به راه داشتند؛ وقتی انسانی به این حد از آگاهی برسد، میگوییم ایمان خاص دارد. آگاهی صددرصد به هدف و صددرصد به راهی که انسان با هدف به آن میرسد؛ ایشان از چنین ایمانی برخوردار بود و من در همه رفتار و گفتارشان این ایمان را میدیدم.
روایت دیدار و سلوک اخلاقی با دشمنان
حجتالاسلام والمسلمین فرزانه در بخشی از خاطراتش عنوان کرد: روزی خدمتشان رفتم، قرار ملاقاتی داشتم در دفتر روزنامهی جمهوری اسلامی، ایشان مسئول روزنامه بودند. وقتی که صحبتم تمام شد و خواستم خداحافظی کنم، ایشان دست مرا چند لحظهای گرفتند و گفتند که امیدوارم دوستان در مشهد بیش از پیش توجه کرده باشند که اگر انسان خلاف رفتار کند، خدا او را رها میکند. این نکته دقیقا بعد از حادثه بنیصدر بود. زمانی که به ایشان تیرها شلیک میشد؛ حتی دوستان قدیمی ایشان هم جرأت نداشتند از ایشان حمایت کنند. منافقین هم بهشدت در مقابل ایشان راهپیمایی راه میانداختند، شعارهای عجیبوغریبی میدادند.
وی افزود: در همان ایام، ایشان در تهران به دانشگاه میرفت. دانشگاههای آن موقع هم دانشگاه عجیبوغریبی بود! بیشترین قدرت را منافقین و مارکسیستها داشتند. خب، طبیعی بود که اینها از بودن شهید بهشتی در دانشگاه خشمگین بودند. یک روز در دانشگاه تهران وقتی ایشان صحبتهایش را شروع کرد، شاید چند دقیقه هم بیشتر طول نکشید، آنها شروع کردند به سروصداکردن؛ ایشان نشست، ساکت که شدند، دوباره حرکت کرد. باز آنها شروع کردند به سروصداکردن؛ باز ایشان نشستند، دفعه سوم که حرکت کردند، آنها شروع کردن به بددهنی و فحاشی، ایشان فرمودند که معلوم است که هنوز حرف دارید. این بچهها حزباللهی که کم هم بودند، دهپانزده نفر، آنهم در میان چندصد نفر، به ایشان گفتند شما سخنرانی نکنید. همینطور که داشتیم از درب پشتی میرفتیم، ایشان گفتند من نمیروم، گفتیم آخر چرا نمیآیید؟ فرمودند: میترسم من که بیرون بروم، شما این بچهها را بزنید و من نمیخواهم اینها را بزنید، من میخواهم اینها هدایت بشوند. این نکته در آن لحظه برای ما بسیار تکاندهنده بود و به نظرم به جز ایمان چیزی دیگری نیست. این اخلاق، منحصر به فرد است، این برخورد با دشمن. این از خصوصیات شهید بهشتی بود، روحانیت به این ایمان نیاز دارند، این صف اول و درجه اول ایمان است که باید داشته باشیم.
دشمنشناسی و موضع قاطع مقابل آمریکا
دبیر شورای عالی حوزه علمیه خراسان با اشاره به دیگر ویژگیهای برجسته شهید بهشتی گفت: دو سه علامت برجستهای که ایشان داشت، یکی دشمنشناسی بود. جریان دشمن را، در حدأقل این صدساله اخیر، بهخوبی میشناخت که از کجا آغاز شده، با چه شعارهایی آغاز شده، چه مسیری را طی میکنند و به چه هدفی میخواهند برسند؛ دقیقا این جریان را زیر نظر داشت و میشناخت.
وی در پایان تصریح کرد: شهید بهشتی حساسیت و خصومت عجیبی نسبت به آمریکا داشت. این جمله معروف از ایشان است که در طی یک سخنرانی فرمودند: «آمریکا از مردم ایران خشمگین باش و از این خشم بمیر»، نشانه همین آمریکاستیزی ایشان بود.











نظر شما