خبرگزاری حوزه | قلب انسان بیش از یک عضو جسمانی است و مرکز حیات و محور گردش زندگی او بهشمار میرود.
شریانهایی از این مرکز حیات برمیخیزند و به آن بازمیگردند، و این عضو حیاتی در هر تپش خود، جوهر زندگی را به سراسر وجود انسان سرازیر میکند. نامگذاری این عضو حیاتی نیز بیدلیل نیست؛ نامی که ریشه در واژهی عربی «قَلب» به معنای تغییر و دگرگونی دارد، گویا خون را دائماً متحول میسازد. بدون قلب تپنده، جسم بیجان میماند.
این روزها در ایام اربعین سیدالشهدا علیهالسلام، جهان با تجلی همین حقیقت قلب روبهرو میشود. گویا، حرمین شریف حسینی و عباسی قلب عالم هستیاند و و راههای منتهی به این دو آستان مقدس، شریانهای روح جمعی بشریتاند. شریانهایی که در هر ضربان قلب هستی، سیل عاشقان را از اقصا نقاط عالم به این مرکز عشق میکشانند و پس از تطهیر جان، باز به سوی جهان میفرستند.
این سیر و سلوک به سمت کربلا، تنها در مرزهای جغرافیایی محدود نمیشود؛ بلکه خانه و دل هر محب صادق، مویرگی از این شریانهای اصلی عشق به شمار میآید که جوهر حسینی را در خود جاری کرده است.
حسین علیهالسلام، قلب تپندهی اسلام و باعث بقای کرامت انسانی و شریعت محمدی است. همان قلبی، که از لحظهی شهادتش، بعد از آنکه خون قلبش در راه خدا و برای هدایت بندگان خداوند بر زمین ریخته شد (و بذل مهجته فیک لیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ و حَیرَةِ الضَّلالَةِ) نه تنها از حرکت باز نایستاد، بلکه تپندهتر از قبل، حیات انسانیت را به خود گره زد و روحی تازه بر این کالبد بیجان دمید.
آنچه امروز در کربلا مشاهده میشود، معنای حقیقیِ زندگیبخشیِ امام است؛ اکنون این حسین است که برای ظهور فرزندش زمینهسازی میکند، او همه را به کربلا و مسیر اربعین فرا میخواند، از پیروان ادیان الهی گرفته تا حتی ادیان غیرالهی، از مسلمان تا غیرمسلمان. او با دستی که بر قلبهای عاشقانش میکشد، محبت و ایثار و بذل مال و جان را در آنها زنده میکند؛ با ورود هر زائر در این حرم الهی، سموم گناه را از وجود ایشان پاک میکند و سبکبال رهایشان میکند.
او عواطف بشری را پررنگتر و الهیتر میکند و جهتی خدایی به آنها میدهد؛ از خودخواهیها میکاهد و دیگرخواهی را تقویت میکند؛ افقی برتر را به آنها نشان میدهد، افقی که مجالی برای بالگشودن در عالمی آشنا اما ناشناخته فراهم میآورد. این همان رمز جاودانگی حسین است؛ رمزی که با بقای انسانیت گره خورده است و حسین احیاگر انسانیت است.
زائران و خادمان مکتب حسینی با اشک بر امام و توجه به مقام الهی او، صفای درونی برای روح خود فراهم میکنند؛ صفایی که چون کیمیایی، حیات قلب انسان را تضمین میکند. به همین دلیل است که در سراسر این مسیر، همهی گروههای انسانی برای خدمت به زائران از هیچ خدمتی دریغ نمیکنند و مال و جان و داراییهای خود را در این راه تقدیم مینمایند.
آنان شب و روز نمیشناسند و با فروتنی و التماس از زائران میخواهند که چند دقیقهای هم که شده، مهمان سفره موکب و خانههایشان باشند. آنها تمام معادلات دنیا را که بر پایه سود و زیان مادی بنا شده، برهم میزنند و معادلهای نوین پایهگذاری میکنند؛ معادلهای که در آن منفعت و سود شخصی معنایی ندارد.
هر آنچه در این معادله وجود دارد، بذل مال و جان است در جهت رضایت پسر فاطمه، تسکین قلب شکستهی دختر فاطمه و همدردی با اسرای اهلبیت. پاسخ این معادله، ظهور منتقم حسین است و این همان معنای حقیقی اربعین میباشد.
سیده رباب سیدکاظمی










نظر شما