جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۵
اربعین؛ ناقض نظریه جامعه مدنی غرب

حوزه/ راهپیمایی اربعین با میزبانی میلیون‌ها انسانِ فارغ از منافع فردی، بزرگ‌ترین چالش نظریۀ جامعهٔ مدنی غرب را رقم زد. این رویداد عظیم نشان داد برخلاف مبانی لیبرالیستی، «ایثار» می‌تواند نیروی محرکۀ powerfulتری نسبت به «نفع شخصی» برای مشارکت عمومی باشد. اربعین نه یک کنش جمعی معمول، که جلوه‌ای از تمدن متعالی اسلامی است که معنویت را جایگزین حسابگری مادی می‌کند.

خبرگزاری حوزه | نظریه جامعه مدنی به عنوان عصاره‌ی مدنیت غربی و نقطه تعالی علوم انسانی، بر دو اصل اساسی استوار است.

یکی فرد خصوصی و اینکه افراد غایتی جز خود ندارند و تنها نفع خصوصی خود را دنبال می کنند.

و دومی ساحت عامی است که به عنوان میانجی در میان این افراد عمل می کند زیرا فرد خصوصی برای کسب منافع و رفع نیازهای خود چاره‌ای جز برقراری ارتباط با دیگران ندارد.

طبق این تفسیر، نفع شخصی تنها عامل پشتیبانی افراد از مصالح عمومی است.

چون افراد جامعه اساسا دنبال چیز دیگری جز نفع خصوصی خود نیستند و مشارکت آنها در امور عمومی، تنها به جهت تأمین منافع شخص خودشان است‌.

همانطور که در دانشنامهٔ سیاسی، از جامعه مدنی به نظامی از افراد تعبیر شده که نفع خصوصی خود را دنبال می کنند.

اصلا نمایندگی ارادهٔ و خواست عمومی که به عنوان وظیفه جامعه مدنی شناخته می شود نیز تابع همین نفع خصوصی افراد است.

به طوری که افراد در راه تحقق منافع خود، به کمک دیگران نیاز پیدا می کنند و این احساس نیاز منجر نمایندگی اراده‌ای می شود که اگرچه ارادهٔ جامعه نیز هست ولی از آنجا که متضمن منافع شخصی افراد جامعه‌ی مدنی است، پشتیبانی لازم از آن صورت می گیرد.

حتی مطالبه جامعه مدنی از دولت مبنی بر رفع نیازهای عمومی نیز در همین راستا تحلیل می شود.

یعنی از این‌ جهت که نفع خصوصی افراد جامعه مدنی در گرو تحقق مطالبات عمومی توسط دولت است، دست به چنین اقدامی می زنند.

مثلا ‌وقتی افراد جامعه مدنی خود را نیازمند تأمین آزادی و حقوق فردی می بینند، این نیاز شخصی را به عنوان درخواست عمومی مردم تلقی می کنند و بدین وسیله برای تحقق آن به دولت فشار می آورند تا در حقیقت به نفع شخصی خود برسند؛ اگرچه ممکن است تحقق این نفع شخصی شامل منافع سایر افراد نیز شود اما آنچه برای جامعه مدنی اولویت دارد، نفع شخصی است و برای مشارکت در امور عمومی، انگیزه‌ای جز آن ندارد.

اکنون اما همین تجربه راهپیمایی اربعین، مبانی نظری فوق را به چالش کشیده.‌

اینک که میلیون ها نفر از افراد، بدون انگیزه شخصی در راهپیمایی عمومی اربعین شرکت می کنند و با این اقدام نشان می دهند که گاهی برای مشارکت در امور عمومی هیچ نیازی به نفع شخصی وجود ندارد، عجز جامعه مدنی در رفع مشکلات نمایان می گردد.

اربعین امر عامی است که نه تنها نفع خصوصی افراد در آن دخیل نیست بلکه همواره با صرف نظر افراد از منافع خصوصی همراه است.

این یعنی نیروی محرک حرکت اربعین در هر زمان و در هر شرایطی می تواند در عرصه عمومی حضور پیداکرده و مشکلات را حل کند .

در حالی جامعه مدنی تنها زمانی قادر به رفع نیازهای عمومی بود که رفع این نیازها، نفع شخصی برای افراد جامعه مدنی به دنبال داشته باشد.

در قلمروی علوم انسانی غرب اصلا برای فعالیت مدنی هیچ نیروی محرکی جز منافع شخصی قابل تصور نیست.

حال آنکه راهپیمایی اربعین مصداق بارز نقض این پیش فرض غلط است.

مدنیت جز به معنای ترقی بشر در فرهنگ و تمدن نیست که در مظاهر متعالی آیین اسلام نظیر همین رویداد اربعین، به اوج تکامل می رسد.‌

همان جا که فرهنگ مترقی انسان ها با بریدن از منافع شخصی و حرکت به سمت خرد و معنویت حسینی تداوم می یابد.

بدون آنکه در این حرکت عظیم فرهنگی که خرد و معنویت مترقی انسان ها را به رخ جهان مادی غرب می کشد، ذره‌ای نفع شخصی نهفته باشد.

محمد عرفان خانی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha