علی رویینتن کارگردان سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرگزاری حوزه درباره سینمای کودک و الزامات آن اظهار کرد: پس از انقلاب اسلامی، سینمای کودک توانست جایگاهی متفاوت نسبت به گذشته پیدا کند. با وقوع انقلاب و تغییر فضای فرهنگی کشور، نیاز به تولید آثار نمایشی برای معرفی فرهنگ انقلاب و ایجاد نشاط در جامعه احساس شد. در آن مقطع، سینمای کودک بهعنوان تنها بستری که میتوانست نشاط، موسیقی و ریتم را در شرایط سخت جنگ و تغییرات اجتماعی ارائه دهد، توانست به سرعت جای خود را در میان مردم باز کند و حتی نسل جدیدی از علاقهمندان به سینما را پرورش دهد.
وی ادامه داد: بسیاری از فیلمسازان امروز سینمای ایران در حقیقت مخاطبان همان فیلمهای کودک و نوجوان دهههای ابتدایی انقلاب بودند. این نسل با تماشای آن آثار وارد دنیای سینما شد و سینمای کودک توانست به رویاسازی و خاطرهسازی در مقیاس وسیعی دست بزند. اما به مرور و با تغییر نگاه در سینمای ایران، جریان اندیشه و گرایش به کمدیهای اجتماعی جای سینمای کودک را گرفت. وقتی فضای فیلمها به سمت رقص، آواز و کمدیهای اجتماعی متمایل شد، سینمای کودک کمرمق گردید و دیگر مورد توجه جدی قرار نگرفت.
رویینتن درباره هویت سینمای کودک ایران و تفاوت آن با سینمای کودک جهان توضیح داد: سینمای کودک در جهان چندان جایگاه بزرگی ندارد و اغلب محدود به آثار فانتزی و سرگرمکننده است. در حالیکه در ایران، نگاه به کودک و نوجوان در قالب سینمای جدیتر و گاه با بار آموزشی و فرهنگی مطرح بوده است. البته باید میان سینمای کودک و نوجوان تفاوت قائل شد، چراکه اغلب آثار جهانی به صورت ترکیبی به هر دو گروه میپردازند، اما ما معمولاً تمایزی میان آنها قائل میشویم.
وی تأکید کرد: در سالهای اخیر، تحولات فناوری بهشدت بر کودکان و نوجوانان جهان تأثیر گذاشته است. امروز هر کودک با دسترسی به فناوریهای جدید میتواند فیلمساز یا انیماتور باشد. همین مسئله موجب شده که کودکان سطح توقعشان از سینما تغییر کند. وقتی کودکان فیلمهای روز دنیا و جلوههای ویژه قدرتمند را میبینند، دیگر بهراحتی جذب آثار ساده و کمامکانات داخلی نمیشوند. در نتیجه، سینمای کودک ایران سادگی و بیآلایشی گذشتهاش را از دست داده و زیر سایه فضای مجازی و تکنولوژی قرار گرفته است.
این فیلمساز در ادامه به نقش هنرمندان قدیمی اشاره کرد و گفت: ما هنوز برای کودکان به آثار نسل ۵۰ و ۶۰ استناد میکنیم، در حالی که مخاطبان آن آثار امروز خودشان میانسال و کهنسال شدهاند. این نشان میدهد که ما دنیای کودکانه را از دست دادهایم. حتی در سطح جهانی میبینیم بزرگترین بازیگران با سادگی در نقشهای کودکانه ظاهر میشوند، اما در ایران فضای نمایشی تحت تأثیر تشریفات، فرش قرمزها و ظاهرسازیهای بیمورد، از آن سادگی فاصله گرفته است.
وی بیان کرد: ایران تجربههای خلاقانهای در گذشته داشته است. ما تنها کشوری بودیم که با چهار عروسک ساده اسفنجی توانستیم بیش از یک دهه تلویزیون را سرگرم کنیم و نسلها را با همان خلاقیت و سادگی جذب کنیم. اما امروز حتی اگر بزرگترین تکنولوژی عروسکسازی دنیا را وارد کنیم، آن جذابیت گذشته تکرار نمیشود، چراکه نگاه ما تغییر کرده است.
رویینتن در ادامه به موضوع پرداختهای دینی و اخلاقی در سینمای کودک پرداخت و گفت: متأسفانه در بسیاری از آثار، مسائل دینی به شکل نصیحت مستقیم مطرح میشود که نهتنها جذاب نیست بلکه نتیجه معکوس دارد. شرع ما برای کودکان الزام عبادی ندارد، بنابراین نباید او را با اجبار به سمت این موضوعات کشاند. باید بهزبان ساده و غیرمستقیم مفاهیم اعتقادی را منتقل کرد. در غیر این صورت، نصیحتهای مستقیم به ضد خود تبدیل میشوند.
این فیلمساز افزود: ما در ابتدای انقلاب نمونههای مترقی داشتیم. شخصیتهایی مثل آقای قرائتی برای عموم مردم مفاهیم دینی را ساده بیان میکردند و کودکان نیز با همان برنامهها ارتباط برقرار میکردند. اما امروز روحانیت حتی برای ایجاد ارتباط ساده با کودکان تلاشی نمیکند و همین موجب شده که فاصله میان نسلها بیشتر شود. نگاه روزمره، سیاسی و پروپاگاندایی به موضوع دین باعث شده بسیاری از ظرفیتهای تربیتی از بین برود.
رویینتن با اشاره به برخی آثار شاخص بعد از انقلاب گفت: «به نظر من سه فیلم «بچههای آسمان» مجید مجیدی، «نیاز» داوودنژاد و «باشو غریبه کوچک» بهرام بیضایی جزو ماندگارترین آثار کودک و نوجوان در تاریخ سینمای ما هستند. این آثار بدون شعار مستقیم، پیامهای عمیق دینی و انسانی را منتقل کردند و هنوز هم مرجعیت دارند. اما متأسفانه کمتر مورد توجه مسئولان فرهنگی قرار گرفتهاند.
وی در ادامه با انتقاد از کمتوجهی به تولید شخصیتهای ملی برای کودکان بیان کرد: امروز بچههای ما اسپایدرمن و هری پاتر را میشناسند، اما هیچ شناختی از قهرمانان ملی خود ندارند. این یعنی ما در ساختن الگوهای کودکانه برای نسل جدید کوتاهی کردهایم. سینمای کودک به جای اینکه رسالت فرهنگی خود را انجام دهد، بیشتر تبدیل به عرصهای شده برای برخی افراد که صرفاً به دنبال ورود به سینما هستند و پس از ساخت یکی دو فیلم، آن را رها میکنند.
این فیلمساز در انتها با گلایه از نبود سیاستگذاری جدی در سینمای کودک اظهار کرد: در ۲۱ سال اخیر، هیچگاه مسئول مشخص و با ثباتی برای سینمای کودک نداشتهایم. جشنواره فیلم کودک هم بیشتر بهانهای برای مدیران فارابی بوده تا خود را مطرح کنند، نه اینکه دغدغهای واقعی برای رشد این حوزه داشته باشند. حتی در انتخاب داوران و هنرمندان مدعو نیز سازوکاری مشخص وجود ندارد و بیشتر روابط شخصی حاکم است. اگر سینمای کودک ما تقویت نشود، آینده سینمای ایران هم با بحران جدی روبهرو خواهد شد، زیرا هیچ سینمایی بدون پشتوانه محکم در حوزه کودک و نوجوان نمیتواند ماندگار باشد.
انتهای پیام











نظر شما