به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، جنگ اسرائیل با ایران، نبردی ۱۲ روزه میان رژیم صهیونیستی و ایران بود که در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ با حمله هوایی اسرائیل به تأسیسات هستهای، پایگاههای نظامی و مناطق مسکونی ایران آغاز شد. هدف اعلامشدهٔ اسرائیل از این جنگ، نابودی برنامههای هستهای و موشکی ایران، تغییر در ساختار سیاسی کشور و کاهش تهدیدات منطقهای بود. در جریان این حملات، بیش از هزار نفر از جمله شماری از فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای به شهادت رسیدند؛ افزون بر آن، بیش ۱۵۰ زن و کودک نیز جان باختند.
خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، در گفتوگو با حجت الاسلام والمسلمین علی سعیدی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظّم کل قوا به واکاوی و بررسی ابعاد پیدا و پنهان جنگ ۱۲ روزه و فراز و فرود نقشه بزرگ آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران پرداخته است که در ادامه میخوانید:
انقلابها و ملتها گونه میتوانند تاریخ ساز و تحول آفرین باشند؟
در تاریخ ملّت ها و امّت ها حوادثی پیش می آید که می تواند سرنوشت یک کشور، منطقه را مثبت یا منفی دستخوش تغییر و تحوّل قرار داده و در عرصه بین المللی و تاریخ آینده، تأثیرگذار باشد.
انقلاب ها در تاریخ معاصر همچون انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب چین، انقلاب الجزایر وانقلاب شوروی، این واقعیت را نشان دادکه انقلاب ها و ملّت ها می توانند تاریخ ساز و تحول آفرین باشند.
انقلاب های مذکور به رغم آثار مثبت آن ها درعرصه های مختلف مادی و اجتماعی اما هر یک آثار و پیامدهایی منفی داشته اند که توانسته، مسیر حرکت انسان را تغییر داده و بشریت را در سرگردانی و تحیّر و به ورطه نیهیلیستی و پوچ گرایی بکشاند.
انقلاب های توحیدی هم از این اصل مستثنی نبوده اند و در چارچوب قوانین و سنّت های الهی هر کجا مردم با محوریّت رهبری الهی، تاب آوری و استقامت ورزیدند، با اذن الهی پیروز شده و هرکجا سنّت های الهی را نقض نموده و از تحقق فرامین و دستورات رهبری سرپیچی نمودند گرفتار بحران و عذاب الهی شده اند.
امّت موسی بن عمران (علیه السّلام) تا آنجا که بر عهد و پیمان خود با پیامبر الهی استوار بوده و با تاب آوری و استقامت خود رنج ها و سختی ها و فشار دستگاه فرعونی را تحمل نمودند به پیروزی های شگرفی دست یافته و به تعبیر قرآن به سرزمینی که دارای مشارق و مغارب متفاوتی بود، دست یافته اند. بیان امام علی(علیه السّلام) در خطبه قاصعه (نهج البلاغه خطبه ۱۹۲) این است: "فصاروا ملوکاً حکاماًو ائمةً اعلاماً"
اما هنگامی که تن پروری و خوشگذرانی را پیشه خود قرار داده و شعارها و اهداف انقلاب را فراموش نمودند، گرفتار بحران ها شده و بار دیگر بردگی قیصرها و کسراها را بر خود ارزانی داشته اند.
سخن امام علی(علیه السّلام) در ادامه همان خطبه این است که "قد خَلَعَ الله عنهم لباسَ کرامّته" خداوند لباس کرامّت را از تن بنی اسرائیل درآورد .
امّت محمّد(صلی الله علیه وآله) که تاریخ پر فراز و نشیب امّت های پیشین فراروی آن ها بوده و افتخار پیروی از خاتم پیامبران را با خود همراه داشتند، با تبعیت همه جانبه از رسول خدا و تحمل سختی ها و مشقت ها به ویژه محاصره و تحریم کامل در شعب ابی طالب توانستند با شکست حاکمان و طاغوتیان عصر جاهلیت به قدرت دست یافته و تأسیس حکومت دینی را رقم بزنند و با سپری کردن دوران پیروزی و استقرار، عنوان امّت نمونه را به خود اختصاص دهند البته همین امّت با خیانت جمعی از خواص در نقض عهد و پیمان خود با پیامبر، در مرحله استکمال و انتقال رهبری پیامبر به علی(علیه السّلام) با ولایت ستیزان همراه شده و ولایت گریزی را پیشه خود قرار داده و به فریادها و هشدارهای ولایت پذیران توجه نکرده و زمینه ساز انحراف در حرکت انقلاب و حاکمیت جباران و فاسدان بنی امیّه و بنی عباس گردیدند.
اما ملّت ایران و امّت خمینی و امام خامنه ای با بهره گیری از درس ها و عبرت های امّت های پیشین در این عصر شگفتی آفرین و تاریخ ساز شدند و در طول بیش از چهاردهه در برابر توطئه ها و دسیسه ها، فتنه ها و جنگ ها با رفتار و عملکردشان و با پیروی از رهبران خود، خوش درخشیدند و به عنوان الگو سرمشقی برای دیگرامّت ها شدند.
از جمله شگفتی های ملّت ایران، حمایت همه جانبه از رهبری و آرمان های نظام اسلامی در تهاجم رژیم صهیونیستی وآمریکا علیه ایران و ایستادگی در برابر دو قدرت اتمی و شکست بزرگترین طرح دشمنان برای فروپاشی نظام اسلامی با عنایات ذات باری تعالی بود.
روشن است که تداوم عزّت و اقتدار مستلزم توجه به سنّت های الهی بوده که همان دفاع از اسلام و پیروی از رهبری الهی است که فرمود: "اِن تنصرالله یَنصُرکم و یثبّت اقدامکم" و یا فرمود: لَاِن شَکرتُم لَاَزیدنّکم"
جریانی بودن حوادث منطقه غرب آسیا
حوادث جهان اسلام و منطقه غرب آسیا جریانی و امتداد گذشته و مرتبط به آینده است یا واقعهها و حوادث منقطع از گذشته و آینده است؟ به دیگر سخن حوادث مرکب است یا بسیط؟
پاسخ روشن است که حواث کنونی ریشه در گذشته داشته و دقیقاً در ارتباط با آینده می باشد و با اتکاء به درس ها و عبرت ها و استقامت و پایداری، می توان چشم انداز روشنی از آینده ارائه نمود.
پیشینه جریان حق و باطل را بیان کنید.
در عرصه وپهنه تاریخ، شاهد تقابل حق و باطل هستیم، از تقابل هابیل و قابیل تا ابراهیم (علیه السّلام) و نمرود و موسی (علیه السّلام) و فرعون همینطور تا تقابل پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با ابوسفیان ها، ابولهب ها و ابوجهل ها و تقابل امامان معصوم(علیهم السّلام) با باند و قبیله فاسد بنی امیّه و بنی عباس و تا امروز تقابل بین ولایت اهل بیت با ولایت یهود، بیان کننده سابقه و ریشه تقابل می باشد. علی(علیه السّلام) می فرماید: "حقٌ و باطلٌ و لکلٍ اهل" قهراً این تقابل همچنان تا فرارسیدن حکومت حقه نهمین فرزند امام حسین(علیه السّلام) امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادامه دار خواهد بود.
جریانهای عینی در عرصه بینالمللی
در پهنه بین المللی سه جریان در برابر جبهه حق، صف آرایی دارند که درک این سه جریان خمیرمایه اصلی تقابل ها و ریشه تخاصمات می باشد.
الف - تقابل بین حق و باطل به صورت عینی در عرصه جهانی و بین المللی که پرچم داری جبهه حق؛ ایران و جبهه مقاومت که در این طرف از هر نژاد، زبان، مذهب و جغرافیا وجود دارد و پرچم داری جبهه باطل؛ آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی و طیفی وسیع از هر زبان، نژاد، مذهب و جغرافیا با ترکیبی از انواع تقابل ها چه سخت افزاری و یا نرم افزاری در ستیز هستند.
ب - تقابل بین جریان بنی اسماعیل و بنی اسرائیل یعنی بین مدعیان زعامت فرزندان حضرت اسحاق در آخرالزمان بر جهان از یک سو و جریان معتقدان به زعامت فرزندان حضرت اسماعیل یعنی حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) به عنوان خاتم انبیاء و سلسله امامان معصوم بعد از او و سرانجام وراثت صالحان بر زمین با محوریّت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) از سوی دیگر برقرار است.
البته قرآن از حضرت اسحاق(علیه السّلام) به عنوان یکی از فرزندان حضرت ابراهیم(علیه السّلام)و یعقوب(علیه السّلام) و پیامبران بعد از آن ها حضرت سلیمان ، یوسف و موسی(علیهم السّلام) با عظمت یاد می کند و حضرت موسی به عنوان پیامبر قَدَر و اولوالعزم معرفی می شود، اما تدبیر خداوند متعال بر این قرار گرفت، زعامت و وراثت زمین از آن فرزندان اسماعیل(علیه السّلام) باشد. بنی اسرائیل این تدبیر ذات ربوبی را بر نتابیده و هم با حضرت عیسی(علیه السّلام) در تقابل برخاستند و هم با پیامبر اعظم(صل الله علیه وآله) آنچه در توان داشتند برای عدم تحقق وعده الهی به میدان آوردند. اما تاکنون وعده خدا محقق شده و در آینده نیز وعده الهی تحقق خواهد یافت و این جمعیت صهیونیست با پشتیبانی آمریکا و اروپا ادامه دهنده ی راه پیشینیان خود، در حقیقت با خدا در تقابل هستند و درصدد جلوگیری از تحقق اراده الهی هستند که تحقق وعده خدا قطعی است.
ج - تبلور استمرار تقابل جریان حق و باطل بین بنی هاشم و بنی امیّه
با تحقق امر ولایت و زعامت در نسل حضرت اسماعیل و شکل گیری دودمان بنی هاشم، (آبا و اجداد پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله))، سلسله خبیثه ابوسفیان (سرکرده دودمان فاسد بنی امیّه) با تداوم امامت در نسل بنی هاشم به مقابله برخاسته و درصدد ریشه کن کردن دودمان پاک نبوی و علوی برآمدند و در ادامه راه آن ها بنی عباس از آن ها کم نگذاشته و هر چه توان داشته اند به میدان آوردند تا تدبیر خداوند محقق نشود تا جایی که آخرین حجت خدا در سخت ترین شرایط پا به عرصه وجود گذاشت و آنچنان در مخاطره قرار گرفت که از همان ابتدا به صورت پنهانی توسط پدر بزرگوارشان امام عسکری(علیه السّلام) به خواص معرفی می شود. و این تقابل تا امروز ادامه داشته و تا حاکمیت حکومت حق ادامه خواهد داشت.
اینکه داعش، جبهة النصره و تحریرالشام و جماعت تکفیری در کنار صهیونیست ها در تقابل با تشیّع قرار گرفته و جولانی در کنار نتانیاهو، نمایانگر تقابل جریان بنی هاشم و بنی امیّه در دو جبهه حق و باطل می باشد.
طراحی و پشتیبانی دو جریان در آمریکا به عنوان آتش بیار معرکه حق و باطل
دو جریان مهم در عرصه حاکمیت آمریکا آتش بیاران معرکه حق و باطل می شوند:
جریان اوّل؛ جریان اصلی است از ترکیب قدرت و ثروت که ترکیبی از سه رکن:
الف- سرمایه داران، صاحبان شرکت ها و مؤسسات بزرگ
ب- جنگ سالاران و صاحبان کارخانه های اسلحه سازی
ج- سیاستمداران و مقامات دولتی که تحت سیطره لابی صهیونیستی هستند.
جریان دوّم جریان ایدئولوژیکی و بنیادگرا که ترکیبی است از سه رکن صهیونیسم یهودی، نومحافظه کاران با محوریت حزب جمهوری خواه و صهیونیسم مسیحی یعنی پرتستانتیسم و پروتستان ها مجموعه ای از کشیشان دارای عقاید افراطی که در حقیقت دست ساخت و تحت تأثیر جریان اوّل قرار دارند، ایفای نقش می کنند.
نظریه پردازان و تئوریسین های دو جریان مذکور
در آمریکا، پژوهشگاه ها، اندیشکده ها و چهره های شاخصی هستند که پشتوانه فکری و تحلیلی صهیونیسم یهودی و مسیحی بوده و مدام بر کوره ی افراط گرایی در حمایت از صهیونیست ها می دمند. چهره های شاخصی همچون فوکویاما، هانتیگتن، تافلر و ملک لوهان از جمله این عناصر هستند که با تبلیغ تفکر برتری آمریکا و القاء جنگ تمدن ها و با تکیه بر اسلام هراسی، زمینه ساز وتغذیه کننده فکری این اضلاع سه گانه صهیونیسم یهودی، صهیونیسم مسیحی و نومحافظه کاران هستند.
تلاقی بین دو جریان آشکار و جریان پنهان
اشاره شد صهیونیسم یهودی و صهیونیسم مسیحی در تدارک سلطه آمریکا و رژیم صهیونیستی بر جهان بوده و در تلاش هستند جلوی حاکمیت بنی اسماعیل را بر جهان بگیرند و اجازه ندهند وعده الهی محقق گردد اما یک لایه پنهان هم وجود داردکه شواهدی از خود بروز می دهد ولی همچنان همبستگی آنان با دو جریان مذکور پنهان است و آن صهیونیسم سلفی، تکفیری است که در پنهان با دو لایه آشکار همکاری جدی دارند اما هنوز روی صحنه، آشکار نشده اند.
محوریت ایران و مقاومت در برابر جبهه کفر، شرک، استکبار و جریان وهابی سلفی
واقعیت های میدان و صحنه ی بین المللی بیان کننده دو صف مجزا از یکدیگر، یکی جبهه حق و مقاومت با محوریت ایران و دامنه گستره ی آن در سراسر جهان و دیگری جبهه ای مرکب از جریان کفر، شرک و جریان سلفی، وهابی به سرکردگی آمریکا، در مصاف یکدیگر، تجلّی بخش تقابل تمام عیارحق و باطل در عرصه بین الملل می باشد و در این میدان جبهه حق باید جایگاه خود را بیابد و با هوشمندی و هوشیاری و با اتکاء به رهبری قدرتمند، اندیشمند و هوشیار و ملّتی مصمم و با اراده به حرکت توفنده خود (هر چند با دشواری ها همراه باشد) ادامه دهند، تا درکنار جبهه مقاومت، جام پیروزی را بالا برده و زمینه ساز استقبال از منجی عالم بشریت حضرت خاتم الاوصیاء مهدی عزیز(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و مطمئن باشند باطل پایان عمر خود را می گذراند و قطعاً با اذن و قدرت الهی رفتنی است مشروط بر آنکه جبهه حق بر مقاومت خود استمرار بخشیده و کوچکترین تردیدی در حقانیت و پیروزی خود نداشته باشد.
جنگ های رژیم صهیونیستی
در طول ۷۵ سال از عمر ننگین رژیم حاکم بر سرزمین فلسطینیان، رژیم صهیونیستی درگیر ۱۲ جنگ بوده که ۵ جنگ قبل از انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته و ۷ جنگ پس از انقلاب واقع شده است و جنگ در پس طوفان الاقصی دوازدهمین جنگ به شمار می آید که طولانی ترین جنگ های رژیم منحوس می باشد.
در جنگ های قبل از انقلاب اسلامی که با اعراب بوده، همواره با پیروزی رژیم صهیونیستی همراه بوده است. اما در جنگ های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حرکت مقاومت و بیداری ملّت های مسلمان، همواره تلاش رژیم غاصب با شکست همراه بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد چه جنگهایی از سوی اسرائیل بوده ایم؟
جنگ های اسرائیل پس از پیروزی انقلاب اسلامی عبارتند از :
۱- جنگ لبنان و اسرائیل در سال ۲۰۰۰ میلادی
جنگ لبنان و اسرائیل در سال ۲۰۰۰ که با شکل گیری حزب الله، زمینه خروج مفتضحانه اسرائیل از جنوب لبنان فراهم گردید، در حقیقت اولین گام از اقدام جریان حزب الله در لبنان به شمارمی آید.
۲- جنگ اسرائیل علیه لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی
جنگ نیابتی اسرائیل علیه لبنان در سال ۲۰۰۶ تحت عنوان خاورمیانه بزرگ، مهمترین حرکت آمریکا در راستای تغییر در وضعیت منطقه غرب آسیا به شمار می آیدکه در طراحی بنا بود از لبنان آغاز و با حذف حزب الله مراحل بعدی طرح، یکی پس از دیگری به مرحله اجراء در آید. اما این جنگ که به "جنگ ۳۳ روزه" مشهور گردید با مقاومت شجاعانه حزب الله، باعث شکست اسرائیل و خنثی شدن طرح خاورمیانه بزرگ در نخستین گام آن گردید.
۳- جنگ اسرائیل علیه فلسطین در سال ۲۰۰۸ میلادی
تهاجم رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۸ که ۲۲ روز طول کشید و هیچ حاصلی جزکشتار مردم بی پناه و وارد کردن خسارت، برای رژیم نداشت.
۴- تهاجم رژیم صهیونیستی علیه فلسطین در سال ۲۰۱۲ میلادی
از دیگر موارد تهاجم رژیم صهیونیستی به فلسطین، حمله در سال ۲۰۱۲ بود که ۸ روز طول کشید، خسارت و تلفاتی را از مردم بی پناه در پی داشت و از مصادیق جنایات رژیم غاصب به شمار می آید.
۵- جنگ اسرائیل علیه فلسطین در سال ۲۰۱۴ میلادی
جنگ دیگر تحمیلی رژیم غاصب فلسطین و مردم مقاوم آن در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاد که ۵۱ روز طول کشید اما رژیم صهیونیستی به اهداف خود نرسید.
۶- جنگ اسرائیل علیه فلسطین در سال ۲۰۲۱ میلادی
جنگ دیگر رژیم صهیونیستی علیه فلسطین در سال ۲۰۲۱ اتفاق افتاد و ۱۲ روز طول کشید، بیان کننده اهداف تجاوزگری رژیم بود اما رژیم، طرفی نبست.
۷- جنگ ۲۰۲۳ میلادی بعد از طوفان الاقصی
آخرین جنگ اسرائیل علیه فلسطین جنگ۲۰۲۳ است که بعد از حادثه مهم طوفان الاقصی شروع شد و طولانی ترین جنگ را به خود اختصاص داد که دشمن صهیونیستی تهاجم همه جانبه ای را علیه مردم غزه آغاز و بیش از ۶۰ هزار نفر را به شهادت رساند.
۸- تهاجم اسرائیل به ایران و جنگ ۱۲ روزه
هشتمین جنگ رژیم صهیونیستی و یا سیزدهمین جنگ از بدو تأسیس این رژیم غاصب، حمله همه جانبه به ایران درتاریخ ۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ بود که به رغم آمادگی ها، دشمن، در دستیابی به اهداف خود ناکام ماند و ضربات سنگینی بر پیکره آن وارد آمد.
چه زمینه سازیهایی رژیم صهیونیستی برای تهاجم داشت؟
رژیم صهیونیستی سالهای طولانی و به اعتراف خود آنها از ۱۵ سال قبل دستاندرکار طراحی و برنامهریزی برای فروپاشی نظام اسلامی بوده و مرحله به مرحله به بازشناسی و بازسازی طرح پرداخته بودند که به برخی مراحل اشاره میشود:
۱- استفاده از ظرفیتهای گوناگون برای شناسایی و دستیابی به اطلاعات موردنیاز همچون، عناصر نفوذی، شنود، سرقت اطلاعات، سفارتخانههای کشورهای پشتیبان آنها.
۲- طراحی رزمایشهای مختلف با شبیهسازیها و بهرهگیری در شرایط مناسب.
۳- استخدام عناصر جاسوس و نفوذی از طرق مختلف بهویژه شبکههای مجازی و بهطور خاص واتس آپ و دیگر سکوهایی که در خدمت دشمنان بوده است.
۴- هماهنگیهای لازم با آمریکا و حمایت همهجانبه آمریکا و اروپا و آمادگی برای پشتیبانیها، همانطور که در وعده صادق یک و دو پدافند آمریکا و اروپا در منطقه، در خدمت رژیم غاصب قرار داشت.
۵- نفوذ دادن تجهیزات مورد نیاز همچون ریز پرندهها و دیگر ابزار مربوطه از طریق برخی کولبرها و در قالب کارتنهای مشروب و یا در پوشش کالای قاچاق از معبرهای ورودی انحرافی.
۶- پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا بهعنوان یک عنصر ماجراجو و عامل محرک رژیم صهیونیستی برای اجرای طرح.
۷- تلاش ترامپ برای جلوگیری از صدور نفت ایران به عنوان اهرم فشار و تحریک مردم و وارد کردن شوک به بازار
۸- تحریک جریان های داخلی در جهت دست زدن به اعتصابات که بعضاً هم اتفاق افتاد.
۹- تلاش در جهت سوژه سازی از زنان و شعلهورکردن جریان اغتشاش و تلاش برای سوءاستفاده از الهه حسین نژادها و...
۱۰- گزارش مغرضانه گروسی رئیس سازمان انرژی اتمی در جهت ایجاد آتش تهیه و همراهی با اهداف شوم آمریکا و رژیم صهیونیستی.
۱۱- طرح پیشنهاد مذاکره با این هدف که ایران مذاکره را نپذیرد و بهانهای را برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران به وجود بیاورند که ایران با پذیرش اصل مذاکره، این ترفند را خنثی نمود.
دشمن صهیونی با خیال خام خود و با زمینهسازیهای فوق شرایط را برای تهاجم به سرزمین مقدس ایران اسلامی فراهم دیده و با حمایت همپیمانان خود به سرکردگی آمریکا، تهاجم همهجانبهای را علیه ایران آغاز نمود با این تصور باطل که ظرف مدت کوتاهی میتواند به اهداف شوم خود دست یابد.
اشتباهات محاسباتی دشمن
از اشتباهات محاسباتی دشمن در جنگ ۱۲ روزه بگویید.
علاوه بر زمینهسازیها و برنامهریزیهای مختلف و ایجاد همبستگی و آمادگیها، شرایطی را در کشور ارزیابی داشت که به تصور باطل خود میتواند با توجه به شرایط داخلی به اهداف خود دست یابد که دقیقاً در دام اشتباهات محاسباتی قرار گرفت. برخی تصورات اشتباهی دشمن عبارتنداز:
۱- تضعیف بازوان ایران
با حذف سوریه از گردونه مقاومت و لطمات واردشده بر پیکر حزبالله لبنان، در اثر توطئه پیجرها و شهادت رهبری حزبالله، دشمن تصور میکرد بازوان ایران تضعیف شده و از آن ناحیه مشکلی نخواهد داشت.
۲- توهم ضعف و چالش درون نظام و دولت
از دیگر تصورات واهی جنایتکاران حاکم بر سرزمین اشغالی، برداشت اشتباه از چالشهای درونی نظام، اختلافسلیقهها و دیدگاهها و دوقطبیهای کاذب و مشکلات دولت و اینکه با فشاری که وارد میشود میتوان دولت را به عقبنشینی وادار و به اهداف دستیافت.
۳- عدم شناخت از ملّت ایران
مشکلات و تنگناهای اقتصادی و معیشتی مردم ناشی از تحریم ظالمانه و ناترازیهای اخیر در موضوع آب و برق، برداشت غلطی را در ذهن دشمن صهیونی به وجود آورده بود که با فشار اوّلیه و ایجاد ناامنی اجتماعی از سوی مزدوران و جاسوسان داخلی، مردم علیه نظام دست به اقدام خواهند زد، در حالی که فهم درستی از ماهیت ملّت ایران نداشتند و به پیشینه تقابل مردم با انواع دسیسهها، فتنهها وتهاجم دشمن در طول چهار دهه گذشته توجه نکردند و نمیفهمیدند که ملّت ایران نسبت به اساس اسلام، ولایتفقیه، حاکمیت دینی، استقلال و تمامیت ارضی سخت پایبند بوده و در برابر هر حرکتی، عکسالعمل محکمی از خود بروز میدهند.
۴- پیشنهاد مذاکره برای ایجاد بهانه
از سوی یکی از اندیشکده های آمریکا به ترامپ پیشنهاد می شود که ایران براساس نظر رهبری، با مذاکره مخالف است و مناسب این است که مذاکره با ایران در دستورکار قرار گیرد که در صورت مخالفت ایران، بتوان اجماع جهانی و بستر مناسب را برای حمله فراهم نمود، اما برخلاف تصور آنان ایران پیشنهاد را پذیرفت و با حفظ مواضع اصولی، روی مذاکره غیرمستقیم پافشاری نمود و با این عمل، نقشه دشمنان را نقش برآب کرد.
۵- اتکاء به عناصر جاسوس در داخل
امید واهی دشمن به عناصر مزدور داخلی و تجهیزات فراهم شده برای آنها که قصد داشت با آغاز حمله، توسط این عناصر در کشور ناامنی ایجاد و با استفاده از ریز پرندهها رعب و وحشت زیادی در مردم ایجاد نموده تا آنها بتوانند اهداف خود را عملی سازند. اما با هوشیاری و حرکت سریع نیروهای انتظامی و بسیجی توانستند به سرعت اوضاع را تحت کنترل گرفته و بسیاری از این مزدوران را در اولین فرصت دستگیر نمایند.
۶- اعتماد به سیستم دفاعی
دشمن صهیونیستی با پشتیبانی همه جانبه آمریکا و تقویت سیستم های پدافندی فلاخن داود و گنبد آهنین و دیگر ظرفیت ها و دریافت سیستم پدافندی تاد از آمریکا و اطمینان از بهره گیری از ظرفیت های پدافندی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در منطقه، مطمئن بود که می تواند در برابر موشک های ایران به دفاع برخیزد و از رسیدن موشک ها به اهداف مورد نظر جلوگیری نماید. اما در عمل قدرت فناوری و ظرفیتهای پیشرفتهی ایران در عرصه موشکی به ویژه موشکهای هایپرسونیک و رادارگریز، دشمن را از خواب غفلت بیدار کرد با چشم باز بتواند ویرانه ها را در سرزمین های اشغالی مشاهده نماید.
۷- باور به پشتیبانی و ورود آمریکا
از دیگر برداشت های مغرورانه رژیم غاصب، انتظار دخالت مستقیم آمریکا در جنگ و پشتیبانی از آن بود که آمریکا از سویی در محافل داخلی و خود ترامپ در نحوه و شیوه حمله با رژیم غاصب اختلاف داشت و از سوی دیگر نگران گسترش و غیرقابل کنترل شدن آن بود و از جهت سوم نگران مقابله بود، لذا چندان تمایل بر دخالت نداشت اما به علت شرایط خاصی که برای رژیم صهیونیستی به وجود آمد، سرانجام در یک عملیات وارد گردید که با ضربه سخت ایران مواجه شد.
۸- برداشت ناقص از ظرفیت دفاعی ایران
دشمن زبون با قیاس حمله وعده صادق یک و دو، توان و ظرفیت دفاعی را در همان حد تصور می کرد و به خیال خود قابل تحمل می دانست اما با آشکار شدن ظرفیت های خیره کننده موشکی و پهپادی ایران که چشم جهانیان را خیره نمود، دشمن متوجه شد سخت گرفتار اشتباه محاسباتی شده و با ویرانی های سنگین موشک های ایران، احساس کرد در آستانه شکست قطعی و سقوط قرارگرفته لذا ملتمسانه از آمریکا درخواست آتش بس نمود.
در مجموع دو عرصه، زمینه ساز ورود رژیم صهیونیستی در معرکه جنگ علیه ایران گردید: یکی طراحی ها، برنامه ریزی ها وهماهنگی ها در عرصه منطقه ای وبین المللی و دیگری برداشت های غلط و خطاهای محاسباتی از وضعیت درونی بود که سرانجام رژیم با تحمل خسارات سنگین تن به آتش بس داد.











نظر شما