خبرگزاری حوزه | در آستانه دومین سالگرد طوفان الاقصی، حجتالاسلاموالمسلمین مهدی ابوطالبی، رئیس انجمن تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حوزه علمیه قم، ریشههای شکلگیری این حرکت تاریخی و پیامدهای جهانی آن را بررسی کرد.
او تأکید میکند که طوفان الاقصی نه تنها واکنشی به محاصره فزاینده غزه و تجاوزات مکرر به مسجدالاقصی بود، بلکه پاسخی به ناکامی راهحلهای دیپلماتیک، شهرکسازیهای رژیم اشغالگر و بهویژه تلاشهای عادیسازی روابط عربی با اسرائیل در چارچوب «پیمان ابراهیم» محسوب میشد.
معاون پژوهش موسسه امام خمینی این را هم می گوید که تحولات پس از هفت اکتبر، نشان میدهد که این عملیات، نقطه عطفی در معادلات منطقهای و جهانی ایجاد کرد، از توقف پیمان ابراهیم و طرح آیمِک گرفته تا ورود فعال یمن، حزبالله و سایر محورهای مقاومت به میدان، و همچنین تغییر چشمگیر در افکار عمومی جهانی و محکومیت رژیم صهیونیستی در نهادهای بینالمللی.
او همچنین به نقش کلیدی «جنگ روایت» اشاره کرده و خواستههای مشروط حماس در طرح ترامپ را در چارچوب ادبیات سیاسی بینالمللی تبیین میکند. این مصاحبه عمیق و جامع، درکی روشن از تحولات کنونی فلسطین و جایگاه آن بهعنوان «مسئله اول جهان» ارائه میدهد و خواننده را به تأملی تاریخی و استراتژیک در مورد آینده مقاومت و مبارزه ارادهها دعوت میکند.
مشروح مصاحبه با حجتالاسلاموالمسلمین مهدی ابوطالبی را در ادامه بخوانید:
سؤال: در آستانه دومین سالگرد طوفان الاقصی و هفت اکتبر قرار داریم. از این رو، صحبت را بدون اطاله کلام آغاز میکنم و عوامل و زمینههایی را که منجر به شکلگیری خودِ طوفان الاقصی شدهاند، مورد پرسش قرار میدهم. همچنین تأثیرات این عوامل تاکنون چه بوده است که امروز شاهد ارائه طرح ترامپ هستیم و ظاهراً حماس نیز بهصورت مشروط با آن موافقت کرده است؟
طوفان الاقصی در پی تشدید مجموعهای از اتفاقات و عوامل متعدد رخ داد. یکی از این عوامل، تشدید محاصره غزه بود که از سال ۲۰۰۷ بهصورت جدیتر و شدیدتر، از طریق زمینی، دریایی و هوایی اعمال گردید و وضعیت زندگی فلسطینیان ساکن غزه را تحت فشار قرار داد. بهعبارت دیگر، از سال ۲۰۰۷، فشار شدید محاصرهای بر این جمعیت اعمال شده است.
از سوی دیگر، حملهها و تعرضات مکرر به مسجدالاقصی توسط ساکنان اراضی اشغالی و تندروهای جریان صهیونیستی نیز اتفاق افتاده است. تعرض به مسجدالاقصی برای فلسطینیان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و بیحرمتیهایی که در آنجا نسبت به نمازگزاران صورت میگیرد، احساسات عمیقی را در میان آنان برانگیخته است.
* طرح پیشنهادی رژیم صهیونیستی که خودشان هم قبول نداشتند
نکته دیگر این است که حتی طرح «دو دولتی» که دولت خودگردان فلسطینی آن را پذیرفته و مدتی در مورد آن مذاکره میکرد نیز در عمل مطلوب نبود، زیرا این طرح ضمن بهرسمیتشناختن رژیم اشغالگر، تنها بهصورت نسبی دولت فلسطین را نیز میپذیرفت. با این حال، رژیم غاصب حتی این طرح را نیز نپذیرفت و مذاکرات را بهاصطلاح به تعویق انداخت. در نتیجه، نوعی ناامیدی نسبت به راهحلهای دیپلماتیک و مذاکراتی در میان فلسطینیان پدید آمد و این مسیر نیز بهطور عملی مسدود گردید.
نکته بعدی، ادامه شهرکسازیهای رژیم اشغالگر در کرانه باختری و حملههای نظامی به برخی از اردوگاهها و شهرهایی مانند جنین و نابلس بود که منجر به کشتار مجدد فلسطینیان در این مناطق شد. شاید یکی از مهمترین اتفاقات در این دوره، «پیمان ابراهیم» باشد که هدف آن عادیسازی روابط میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی بود.
مستحضرید که در حال حاضر حدود سی کشور هنوز رژیم غاصب را بهرسمیت نشناختهاند؛ یعنی از سال ۱۹۴۷ تاکنون، این کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران و اکثر کشورهای عرب و اسلامی منطقه همواره از بهرسمیتشناختن این رژیم خودداری کردهاند. با این وجود، در یک یا دو سال منتهی به طوفان الاقصی، تلاشهایی برای عادیسازی روابط میان برخی کشورها از جمله امارات، بحرین و مراکش با رژیم اشغالگر صورت گرفت که تحت عنوان «پیمان ابراهیم» و با پیگیری آمریکا انجام شد. هدف این بود که کشورهای عرب و مسلمان، تحت عنوان پیروان حضرت ابراهیم، با یهودیان و مسیحیان متحد شوند.
این عادیسازی روابط، در واقع، تنها موضع جدی کشورهای عرب و اسلامی نسبت به مسئله فلسطین در طی نزدیک به هفتاد سال گذشته را -یعنی عدم بهرسمیتشناختن رژیم غاصب- در حال تضعیف قرار داد. پذیرش این پیمان توسط کشورهایی مانند امارات و بحرین، این روند را تقویت کرد و حتی عربستان نیز در آستانه ورود به این مسیر قرار گرفت.
* چشم امیدی که به سمت اعراب و اهل سنت بود
در مجموع، این مجموعه اتفاقات، فلسطینیان را به این نتیجه رساند که راهحلهای دیپلماتیک دیگر فایدهای ندارد، کشتارها ادامه دارد، محاصره شدید ادامه دارد و کشورهای عربی که شاید تنها امید فلسطینیان در میان جهان عرب و اهل سنت بودند نیز در حال عادیسازی روابط با رژیم غاصب هستند. در چنین شرایطی، چیزی باقی نمانده بود؛ راهحل جهانی وجود نداشت، هیچکس از آنان حمایت نمیکرد و بهتدریج، مسئله فلسطین در حال فراموششدن بود.
بنابراین، فلسطینیان دریافتند که دیگر هیچ راهی باقی نمانده و لازم است اتفاقی مهم رخ دهد تا هم رژیم اشغالگر و آمریکا مجبور به تجدیدنظر در اقدامات خود شوند، هم کشورهای عرب و مسلمان به تفکر وادار گردند و هم فضای عمومی جهانی — که در حال فراموشکردن فلسطین بود — دوباره به این مسئله توجه کند و وارد صحنه شود. این مجموعه عوامل، زمینهساز عملیات خاص «طوفان الاقصی» گردید.

سؤال: برخی افراد در فضای مجازی تحت عنوان تحلیل مطرح میکنند که ثمره این همه کشتار گسترده کودکان و زنان غزه و نابودی این منطقه — که بهنظر میرسد امروزه حتی نقطه سالمی در آن باقی نمانده باشد — چیست؟ همچنین افرادی هم معتقدند تحولات فلسطین بهویژه در عصر حاضر باید به دو دوره «قبل از طوفان الاقصی» و «بعد از طوفان الاقصی» تقسیم شود؛ یعنی این واقعه نقطه عطفی بوده است. اکنون این نقطه عطف چه تأثیراتی در حوزههای سیاسی، بینالمللی و منطقهای غرب آسیا — که همواره آبشخور حوادث مختلفی بوده — داشته است؟
واقعیت این است که این اتفاق، حداقل چند کار مهم را متوقف کرد. یکی از آنها، خود پیمان ابراهیم بود که پس از طوفان الاقصی متوقف گردید. اگرچه کشورهای عربی همچنان کمکی به فلسطینیان نمیکنند، اما دیگر نمیتوانند این داستان را دنبال کنند. این توقف بسیار مهم بود، زیرا اگر پیمان ابراهیم ادامه مییافت، عملاً دیگر هیچ چیزی برای کشورهای عرب و اسلامی جهت مقابله با رژیم اشغالگر باقی نمیماند؛ یعنی با بهرسمیتشناختن رژیم غاصب، این رژیم تثبیت میشد و غاصببودن آن دیگر زیر سؤال نمیرفت.
نکته دوم، طرح «آیمِک» بود که در حوزه اقتصادی، کریدوری را از سمت هند به بندر ایلات در نظر گرفته بود. این طرح تنها یک یا دو روز مانده بود که به مراحل نهایی خود برسد، اما با وقوع طوفان الاقصی، متوقف شد. این امر ضربهای جدی به رژیم غاصب از منظر اقتصادی وارد کرد.
* طوفان الاقصی هیمنه رژیم صهیونیستی را خرد کرد
پس از طوفان الاقصی، در سطح منطقهای غرب آسیا، شاهد درگیریهای شدید علیه رژیم غاصب بودهایم. حزبالله وارد جنگ شد و در دفاع از فلسطینیان پس از طوفان الاقصی یا همان جنگ سال گذشته، مشارکت فعال داشت.
یمن نیز بهشدت وارد جنگ شد که هنوز ادامه دارد و سابقهای نداشت که از یمن، فرودگاههای رژیم اشغالگر هدف قرار گیرد و تهدیدهایی از این دست علیه رژیم صهیونیستی مطرح شود. این تهدیدها همچنان استمرار دارد و آمریکا و رژیم اشغالگر نیز اعلام کردهاند که قصد دارند یمن را «در نطفه خفه کنند»، اما موفق نشدهاند.
همچنین سابقه ندارد که از لحاظ اقتصادی، کشتیهایی که به سمت بنادر رژیم صهیونیستی حرکت میکردند، توسط یمن توقیف یا مورد حمله قرار گیرند. اگر به دوران قبل از طوفان الاقصی بازگردیم، کسی جرئت نگاه کردن به این رژیم را نداشت، چه برسد به شلیک به فرودگاههای داخلی آن یا شهرهایش. اما پس از طوفان الاقصی، حملههای تقریباً همهجانبه جبهه مقاومت — از جمله توسط حشد الشعبی عراق — به داخل رژیم غاصب آغاز شد. این امر، اتحاد بیشتری را در منطقه ایجاد کرد و بهاصطلاح، ابهت سیاسی، امنیتی و نظامی دفاعی رژیم غاصب شکسته شد. خط قرمزی که تا پیش از این، حمله به داخل رژیم اشغالگر محسوب میشد، اکنون شکسته شده است. ملتهای مسلمان در منطقه دیدند که یمن حمله میکند، پا میگذارد و اتفاق جدیای نیز رخ نمیدهد.
* جهانیان علیه رژیم صهیونیستی بپا خاستند
از سوی دیگر، در سطح بینالمللی نیز سابقهای ندارد که حتی در نهادهای حقوقی بینالمللی مانند دیوان بینالمللی دادگستری (لاهه)، برای اولین بار، آقای نتانیاهو و وزیر جنگ وی بهصورت رسمی بهعنوان جنایتکار جنگی محکوم شوند. حتی برخی کشورهای اروپایی نیز اعلام کردهاند که در صورت ورود نتانیاهو به خاک آنها، وی را دستگیر خواهند کرد.
چنین حکمی علیه نتانیاهو از سوی یک دادگاه حقوقی بینالمللی، بیسابقه است. البته میدانیم که اجرای چنین حکمی بهراحتی ممکن نیست، اما در افکار عمومی جهانی، پس از طوفان الاقصی، مسئله فلسطین و مظلومیت فلسطینیان و جنایتکار بودن رژیم غاصب بهوضوح آشکار شده است.
امروزه شاهد راهپیماییهای صدها هزار نفری دانشجویان دانشگاههای اروپا و آمریکا هستیم که این امر بسیار شگفتانگیز و بیسابقه است. فوتبالیستها، هنرمندان و سایر اقشار نیز با اعتصاب و اعتراض، از فلسطینیان حمایت میکنند. چند وقت پیش، در ایتالیا، کارکنان حملونقل عمومی بهنفع فلسطینیان اعتصاب کردند.
برای اولین بار، پیشنهاد شده است که فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا)، رژیم اشغالگر را از رقابتهای جهانی محروم کند. هرچند این اقدام هنوز انجام نشده، اما صرف طرح چنین موضوعی نشاندهنده تغییر در افکار عمومی جهانی است؛ بهطوری که در میان ورزشکاران و هنرمندان، رژیم اشغالگر محکوم میشود.
* اهداف حرکت کاروان صمود محقق شد
همین «کاروان صمود» که اخیراً به سمت غزه حرکت کرد، نیز نشاندهنده این تحولات است. اگر به مقدمات آن نگاه کنیم، افرادی از ادیان و مذاهب مختلف مسلمان، یهودی، مسیحی و هنرمندان و افراد عادی از طیفهای گوناگون، جان خود را در کف دست گرفتند و برای کمک به مردم مظلوم فلسطین حرکت کردند. حدود چهل تا پنجاه کشتی یا قایق به سمت غزه حرکت کردند که اکثر آنها توقیف و سرنشینانشان به بازداشتگاههایی با شرایط بسیار بد — که گفته میشود در آنجا شکنجه نیز صورت میگیرد — منتقل شدند. رژیم اشغالگر هیچ ابایی ندارد که کودکان و فرزندان را با گرسنگی بکشد؛ حتی اینها را هم بکشد.
بنابراین، میخواهم بگویم که فضای مربوط به فلسطین امروز بهگونهای شده که، خدا رحمت کند مرحوم امام (ره) که فرمودند: «فلسطین مسئله اول جهان اسلام است»، امروز فلسطین مسئله اول جهان است. این مسئله نهتنها در افکار عمومی، بلکه در نهادهای بینالمللی -از جمله سازمان ملل و نهادهای حقوقبشری- مطرح است. حتی ترامپ، بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، در پی حل این مسئله است؛ یعنی این موضوع به مسئله اول آمریکا، اروپا و منطقه تبدیل شده است.
* تفاوتی ۱۸۰درجه ای
در اقصی نقاط جهان و در قشرهای مختلف اعم از بینالمللی، دیپلماتیک، نهادهای دولتی، افکار عمومی، دانشگاهها و مراکز هنری شاهد این تحولات هستیم. امروزه در کنسرتهای متعدد، آثار هنری زیادی در حمایت از غزه و فلسطین و علیه رژیم غاصب تولید شده است. این اتفاقات، چیزی است که واقعاً قبل از طوفان الاقصی دیده نمیشد و میتوان گفت که در این زمینه، تفاوتی صد و هشتاد درجهای رخ داده است.
البته باید پذیرفت که از لحاظ ساختاری و شهری، غزه آسیبهای شدیدی دیده و در این اتفاقات، حدود شصت هزار نفر کشته شدهاند. اما در هر صورت، فلسطینیان از مرگی تدریجی تحت فشار، به این مرحله رسیدهاند. اگر در طی این هفتاد ساله، فلسطینیان چنین اقدامی را انجام نمیدادند، چه کاری میتوانستند بکنند؟ آیا باید دوباره مذاکره میکردند؟ در حالی که سالهاست یاسر عرفات، محمود عباس و دولت خودگردان در حال مذاکره بودهاند، اما رژیم اشغالگر هرگز از مواضع خود عقبنشینی نکرده و روزبهروز پیشروی کرده است. پس چه کاری میتوانستند بکنند؟ آیا دوباره مذاکره میکردند، در حالی که نتیجه آن کاملاً مشخص بود؟
بنابراین، نکته بسیار مهمی که باید در نظر گرفت این است که ایستادگی و وارد کردن ضربهای بیشتر -حتی اگر به قیمت شهید شدن مردم بیگناه تمام شود- در حال بهبود وضعیت کلان فلسطین است. البته این امر طبیعی است؛ همانگونه که در جمهوری اسلامی، بهخاطر ایستادگی بر آرمانهای انقلاب و حفظ استقلال، هشت سال جنگ به ما تحمیل شد و نزدیک به دویست و پنجاه هزار شهید دادیم؛ و اگر شهدای انقلاب را نیز در نظر بگیریم، شاید به سیصد هزار شهید برسد، تا به انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، استقلال و عزت دست یابیم. اکنون اگر بگوید که سیصد هزار نفر کشته شدند! پس چه کار باید میکردیم؟ اگر این کار را نمیکردیم، تمام آن حیات واقعی، هویت واقعی ما زیر سؤال میرفت؛ یعنی آن زندگی و بقا که تحت فشار باشد، هیچ ارزشی ندارد.
البته شکی نیست که اگر حرکتی تند و قاطع صورت نمیگرفت، رژیم اشغالگر این روند را ادامه میداد و روزبهروز پیشروی میکرد و فشارها را شدیدتر مینمود — همانگونه که روند تاریخی نیز گواه این امر است. بنابراین، تصور برخی که میگویند «از چاله بیرون آمد و افتاد تو چاه»، کاملاً نادرست است؛ بلکه دقیقاً برعکس است: از چاه بیرون آمدهاند، هرچند هنوز چالههایی وجود دارد که باید حل شوند.

سؤال: مقام معظم رهبری در سال ۱۴۰۰ در اجلاس «جوانان و بیداری اسلامی» فرمودند: «دنیا بر سر پیچ تاریخی بزرگی قرار دارد» و افزودند: «امروز مبارزه، مبارزه همت، عزم و اراده است.» بر اساس این صحبت ها، با توجه به اینکه امروز جنگ، جنگ ارادهها و جنگ روایتهاست و در این جنگ، هوشمندیهای جبهه مقاومت و مردم فلسطین و غزه - با وجود تمام محرومیتها و مظلومیتها- نقش داشته است، چگونه میتوان در بحث روایت و جنگ ارادهها از جبهه مقاومت و بهویژه مسئله فلسطین و مردم مظلوم غزه حمایت کرد و آنان را تقویت نمود؟ همچنین با توجه به طرح اخیر ترامپ و اهداف پشتپردهای که قطعاً در این قضیه وجود دارد، لطفاً اشارهای داشته باشید.
این که یک رسانه تیتر زده بود «صمود به مقصد نرسید، اما به مقصود رسید.» یکی از این اهداف، جهانیتر و بینالمللیتر کردن روایت غزه و فلسطین بود و همچنین، دوباره جنایتکار بودن رژیم غاصب و عدم پایبندی آن به هیچیک از قواعد انسانی و بینالمللی را نشان داد. آقایان، تعدادی افراد بدون هیچ سلاحی و بدون هیچ سابقه خصومتی به سمت غزه حرکت کردند. حتی ایرانیهایی که قصد داشتند در این کاروان شرکت کنند، از این کار خودداری کردند؛ یکی از دلایل آن این بود که نخواهیم گفت: «چرا ما نمیرویم؟» و پاسخ دادیم: «برای اینکه بهانهای به دشمن ندهیم که بگوید اینها ایرانی هستند و...»؛ همانگونه که اسرائیل اکنون اعلام کرده است که «تعدادی تروریست به سمت غزه آمدهاند و ما آنها را دستگیر کردهایم».
این داستان نشان داد که حتی بازیگران هنری و افرادی از این دست، بدون اینکه مسلمان باشند یا سابقهای از مواجهه با مسئله غزه و فلسطین داشته باشند، به سمت آن حرکت میکنند. این خود یک روایت و یک روایت کلان بینالمللی است. زمانی که افرادی از بیش از بیست کشور جهان — و شاید بیشتر — در این داستان مشارکت داشتهاند، این امر بهوضوح یک کار جهانی است و روایت آن نیز روایتی جهانی خواهد بود.
* با وجود این همه بیداری درجهان علیه اسرائیل، هنوز هم عده ای ناآگاه هستند
امروز میتوانیم چند کار را دنبال کنیم. یکی از آنها، پیگیری از طریق راههای دیپلماتیک است که جمهوری اسلامی همواره در این زمینه فعال بوده و با کشورهای منطقه، کشورهای اروپایی و نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل همکاری داشته است. اما در حوزه روایت، فضای رسانهای ما میتواند نقش بسیار مهمی ایفا کند. همانگونه که خود رهبر معظم انقلاب نیز بر این موضوع تأکید فراوان دارند، هر یک از ما میتوانیم از طریق فضاهای مجازی، با افرادی از کشورهای مختلف ارتباط برقرار کرده، فضا را روایت کنیم و موجی جهانی ایجاد نماییم.
هنوز افراد زیادی وجود دارند که ناآگاه هستند و تحت تأثیر رسانههای ضد فلسطینی قرار دارند. در آمریکا، قبل از این اتفاقات، آماری وجود داشت که نشان میداد تنها حدود بیست درصد از آمریکاییان، رژیم غاصب را جنایتکار میدانستند؛ اما امروز این رقم به حدود پنجاه تا شصت درصد رسیده است. این پیشرفت بسیار بزرگی است؛ یعنی در آمریکا، آگاهی عمومی بهطور چشمگیری افزایش یافته و شصت درصد آمریکاییان امروز، رژیم اشغالگر را غاصب میدانند. بنابراین، ما باید در این زمینه بهخوبی عمل کنیم.
* حماس در بُعد رسانه ای عملکرد خوبی داشت
بهنظر من، حماس در این یک یا دو سال اخیر بهویژه در بُعد رسانهای عملکرد بسیار خوبی داشته است. کلیپهایی که از اسیران رژیم غاصب منتشر کردهاند، وضعیت گرسنگی آنها را نشان دادهاند، نحوه آزادسازی تعدادی از آنها را به نمایش گذاشتهاند و این اقدامات بسیار مؤثر بودهاند.
بهنظر میرسد که فضای رسانهای ما باید پررنگتر، قویتر و هوشمندانهتر باشد؛ یعنی تولید خبر و برنامه — بهویژه در فضاهای تصویری — باید بهگونهای باشد که اثرگذاری زیادی داشته باشد. کار خوبی که رئیسجمهور محترم انجام داد، نمایش عکس شهدا در سخنرانی خود در سازمان ملل بود که خود یک اقدام شبهرسانهای محسوب میشود. چنین اقداماتی میتواند فضاهای بینالمللی را کاملاً علیه رژیم غاصب پررنگ کند و انشاءالله تأثیرگذار باشد.
* مشروعیت شروط حماس به جهانیان گفته شود
طرح اخیر ترامپ نیز همانگونه که میدانید، با موافقت مشروط حماس مواجه شده است. البته حماس شرایطی را برای این موافقت مطرح کرده است. خودِ این امر که آمریکا و رژیم غاصب باید شرایط حماس را بپذیرند، نیازمند یک پشتوانه معنوی است. اگر جمهوری اسلامی، فعالان رسانهای و فعالان بینالمللی، بر این شرایط تمرکز کنند و تبیین کنند که حماس قصد خلع سلاح ندارد و در نهایت باید در قالب یک ارتش ملی فلسطینی فعالیت کند، حتی اگر طرح دو دولتی پذیرفته شود، این دولت نیز نیاز به ارتش دارد.
همچنین، در مورد اسرا نیز شرایطی مطرح شده است؛ مثلاً حماس گفته است که مدیریت منطقه را به شخصیتی خارجی مانند تونی بلر نمیسپارد. این شرایط باید با ادبیات عرفی بینالمللی مورد توجه قرار گیرد.
یکی از هوشمندیهای مقام معظم رهبری در مورد وضعیت کنونی فلسطین این است که راهحل جمهوری اسلامی را روشن کردهاند. ما میگوییم که اسرائیل باید محو شود. امام (ره) نیز فرمودند: «اسرائیل باید نابود شود.» این عبارات باید بهدرستی توضیح داده شوند. منظور از «نابودی»، نابودی یک کشور نیست، بلکه نابودی یک دولت غاصب است که در این سرزمین شکل گرفته است. نابودی این دولت، بهمعنای نابودی افراد آن نیست؛ یعنی هدف ما این نیست که تمام سران رژیم غاصب را بکشیم. هدف همان چیزی است که مقام معظم رهبری فرمودهاند: فلسطینیان واقعی باید در یک انتخابات آزاد، سرنوشت خود را تعیین کنند. این، یک ادبیات عرفی بینالمللی است.
بهعبارت دیگر، اگر بخواهیم بگوییم که حماس خلع سلاح نخواهد کرد، باید با ادبیات عرفی بینالمللی بیان کنیم که اگر ملت فلسطین -حتی در چارچوب طرح دو دولتی- را بپذیرید، این ملت نیز حق دارد که ارتشی داشته باشد. بنابراین، این خواسته باید پذیرفته شود.
چرا باید یک شخصیت خارجی برای مدیریت منطقه آورده شود؟ از میان خود فلسطینیان فردی میتواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد. البته کشورهای عربی و اروپایی میتوانند در بازسازی کمک مالی ارائه دهند، اما مدیریت باید در دست خود فلسطینیان باشد.
خواستههای حماس، خواستههای خلاف ادبیات سیاسی عرفی بینالمللی نیست
بهنظر من یکی از مهمترین کارهایی که امروز باید انجام دهیم، این است شرایطی را که حماس مطرح کرده با استفاده از ادبیات عرفی بینالمللی تأیید کنیم و برای آنها پشتوانههای حقوقی، عقلانی و عرفی بینالمللی ایجاد نماییم. همچنین باید بر این شرایط اصرار کنیم و برای آنها مانور دهیم تا مشخص شود که خواستههای حماس، خواستههای زائد یا خلاف ادبیات سیاسی عرفی بینالمللی نیستند. اگر بتوانیم در این زمینه مانور دهیم، کار رسانهای و حتی دیپلماتیک انجام دهیم، این امر باعث خواهد شد که آنها بتوانند شرایط خود را بیشتر به آمریکا و رژیم اشغالگر تحمیل کنند.
در پایان باید واقعاً دید که چه اتفاقی خواهد افتاد؛ یعنی بهنظر من، امید زیادی به این نیست آنچه که اینها میگویند، بهراحتی محقق شود.
انتهای پیام/










نظر شما