به گزارش خبرگزاری حوزه، شهید محمود کاوه با نفوذ و ضربهای سهمگین به دشمن، باعث شد سرکردگان کومله برای کشتن او جایزه تعیین کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جوانی، باهوش و آموزشدیده بهنام محمود، بهواسطهی گذراندن دورههای چریکی، بهعنوان محافظ حضرت امام(ره) انتخاب شد.
هنوز طنین شعارهای انقلاب در کوچهها میپیچید که آتش غائله کردستان زبانه کشید. غرب کشور در آتش تجزیهطلبی و آشوب میسوخت و سپاه نیاز به نیرویی داشت که هم جرأت دل به طوفان زدن داشته باشد، هم شمّ اطلاعاتی بالا.
آنقدر باهوش و با شهامت بود که وقتی حاج محمد بروجردی و ناصر کاظمی او را شناختند، بدون تردید، مأموریتی ویژه به او سپردند. مأموریتی خطرناک و حساس؛ نفوذ به عمق حزب کومله!
محمود بیسروصدا رفت. در دل دشمن نفوذ کرد و با زیرکی و دقت، خودش را در میان اعضای حزب جا انداخت. کمکم چنان اعتمادشان را جلب کرد که مسئولیت بخش پرسنلی حزب را به او سپردند.
جایگاهی طلایی برای کسی که آمده بود تا دل دشمن را بخواند. تمام اطلاعات، اخبار، وضعیت نیروها و حتی منابع اقتصادی حزب، در دستهای محمود قرار گرفت.
کارش را بینقص انجام داد. خبرها یکی پس از دیگری به سپاه مخابره میشد. آنها بیخبر از همهجا، هر روز بیشتر در باتلاقی فرو میرفتند که محمود با هوش و جسارت برایشان تدارک دیده بود.
روز موعود رسید. مأموریت به پایان رسیده بود. محمود، همراه با دو میلیون تومان پولی که از حزب گرفته بود، ناگهان ناپدید شد.
حزب در شوک فرو رفت. سرکردگان کومله که هنوز نمیدانستند دقیقاً چه بر سرشان آمده، برای سر او جایزه یک میلیون تومانی تعیین کردند.
چند روز بعد، وقتی ضربات سهمگین سپاه یکی پس از دیگری بر پیکر کومله فرود میآمد، تازه داشتند میفهمیدند چه اتفاقی افتاده است.
کسی که با لبخند در اتاق پرسنلی کنارشان مینشست، همان فرمانده جوان و نامآشنای سپاه در کردستان بود: محمود کاوه!
او رفته بود تا در دل دشمن سایه شود؛ و وقتی برگشت، سرنوشت یک منطقه را تغییر داده بود.
منبع: کتاب خاطرات شهید محمود کاوه










نظر شما