چهارشنبه ۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۵
نامه‌هایی به یک بسیجی

"نامه‌هایی به یک بسیجی" به قلم "یوسفعلی میرشکاک" مشتمل بر پنج نامه است که در سال ۱۳۷۷ در نشریه "شلمچه" منتشر شده و البته یک واپسین‌نامه آن نیز مربوط به سال ۱۳۹۷ است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، هفته بسیج، فرصت و مناسبت بسیار ارزشمندی است از این حیث که به این بهانه و با محوریت نقش بسیج و بسیجیان بتوان به ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی که بسیار مورد تأکید و مطالبه رهبر فرزانه انقلاب است، همت بگماریم.

پیشنهاد راقم این سطور به این بهانه، کتاب "نامه‌هایی به یک بسیجی" به قلم نویسنده مطرح جناب آقای "یوسفعلی میرشکاک" است؛ این اثر مشتمل بر نامه‌هایی است در زمان پایان جنگ تحمیلی و قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، با هدف جواب به سوالات و اشکالات یک بسیجی به نام "سیدمحمد" که گویا نویسنده را از مواضع و آرمان‌های بسیج فاصله‌گرفته می‌یابد و به او بدین وسیله تذکر می‌دهد.

به عبارت دقیق تر، این کتاب مجموع ۵ نامه است که در سال ۱۳۷۷ در نشریه "شلمچه" منتشر شده و البته یک واپسین‌نامه آن هم مربوط به سال ۱۳۹۷ است.

روح کلی سخن میرشکاک به عنوان بسیجی متفکری که جبهه جنگ جدیدی را یافته و در آن قدم نهاده آن است که ذهن مخاطب عام و به خصوص بسیجیان دلگیر و منزوی پس از جنگ تحمیلی و قبول قطعنامه را متوجه اهمیت و حساسیت جنگ نوین فرهنگی با مؤلفه های خاص آن کند.

نویسنده در این مجموعه ضمن اعتراضات صریحی که حتی بی‌نسبت با اتفاقات این روزهای جامعه ما نیست، هنرمندانه مدافع انقلاب است و فریادی هم اگر دارد، از سر خیرخواهی و دلسوزی است.

به مناسبت فرارسیدن پنجم آذرماه سالروز تشکیل شجره طیبه بسیج، به سراغ کتاب "نامه‌هایی به یک بسیجی" رفته و برش‌های کوتاه و جذابی از آن را انتخاب کرده‌ایم؛

قطعنامه پایان تاریخ تشیع نبوده است

نه! ابدا! هرگز پشیمان نیستم چرا چند سال پیش حسرت میخوردم که‌ای کاش من هم با گلوله تک تیراندازی عراقی از نکبت این روزگار رها شده بودم، اما امروز فکر می‌کنم قطع‌نامه پایان تاریخ تشیع نبوده است و مردن در گوشه عزلت این خانه با ترور شدن به دست کنش‌پذیران مدعی آزادی با کشته‌شدن در خیابان‌های تهران هم دست کمی از شهادت در «شب بستان» ندارد.

جهان و کارجهان چیست؟ عیش بی بنیاد زدیم بر صف رندان و هرچا بادا باد!

نویسنده همچنین در جای دیگر در وصف خارج نشینان و داخل نشینان خارج از گود می‌نویسد:

در تهاجم فرهنگی غالباً دکتر و مهندس و سیاست‌باز و قدرت طلب و مدیریت‌خواه که اکثراً تمام روزهای انقلاب و جنگ را یا در خارج یا در داخل پشت میزهای دانشگاه‌ها بودند و دانسته و ندانسته مغلوب غرب و همین‌ها که خیلی هایشان هر وقت روشنفکرها را می‌دیدند قیافه می‌گرفتند و از «فوکو» و «دریدا» و «لیوتار» و «پست مدرنسیم» حرف می‌زدند و هر وقت رؤسای بالاتر را می‌دیدند جانماز آب می‌کشیدند و در صف اول جماعت یا خشوع قلابی و گردن کج جا می‌گرفتند باعث شدند امروز دشمن تمام دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها را تصرف کند و خاکریزهایش را توی خیابان‌ها و خانه‌ها بزنند و به دست رسانه‌های خودی آرمان‌های اسلام و انقلاب را هدف بگیرند و با پول سهم امام، سنگرهای لرزان عدالت و انتظار مرگ آگاهی و شهادت، ترس آگاهی و قناعت را در هم بکوبد.

در مورد سید مرتضی آوینی

خیلی‌ها در مورد سید مرتضی حرف زده‌اند و خیلی حرف‌ها زده اند، اما این یک جمله را از همدل و همزبان او در عرصه تفکر فلسفی بشنوید دکتر داوری می‌گوید: «فراموش میکنند وجود او را، اما عدم وجود او را فراموش نمی‌کنند» میدانی چه کسانی وجود سید مرتضی را فراموش می‌کنند، اما عدم او را فراموش نمی‌کنند؟ ما من وتو و تمام بسیجی‌ها. با وجودعلمای خود با وجود شهدای خود کار داشته ایم؟ ما فقط با عدم آن‌ها کار داریم، زیرا خودمان عدم شده ایم و بی حریم و اگر عدم نبودیم و با وجود مقدس آن‌ها سر و کار داشتیم که امروز در چنبره محنت و مصیبت زیر سیطره دشمن نبودیم. فکر می‌کنیم همت آن را داریم که با وجود آن‌ها سر و کار پیدا کنیم؟

جامعه مدنی و ما ادراک جامعه مدنی!؟

سید جان! نوشته‌ای: «برو با سینه زنان حرم جامعه مدنی شریک شو و هم خودت را خلاص کن هم ما را. تو که از آزادی دفاع می‌کنی، پس دیگر معطل چه هستی؟»

محمد جان! باور کن اگر جامعه مدنی قرار بود واقعاً در این مملکت تحقق پیدا کند از آن دفاع می‌کردم، مصیبت اینجاست که مدعیان جامعه مدنی مطلق گرایی خود را زیر چتر این ادعا پنهان کرده‌اند. آن‌ها جامعه مدنی نمی‌خواهند می‌خواهند ریشه اسلام را بخشکانند؛ و این مملکت بحران زده را شش‌دانگ قبضه کنند و نفس همه را بند بیاورند و تمام مخالفان خود را از دم تیغ بگذارنند و با آمریکا و اسرائیل مصالحه کنند و پدر تمام کسانی را که با امپریالیسم و صهیونیسم مخالفتی کرده‌اند، از گور در آوردند و بسوزانند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha