دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۵
احمدالحسن و ادعای تناسخ؛ روح شتر حضرت صالح در من حلول کرده!

حوزه/ با وجود تأکید قرآن و روایات بر بطلان تناسخ، احمد بصری مدعی است که روح او در قالب‌های متعدد از خضر تا شتر ماده صالح و شبیه عیسی ظهور کرده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، احمد بصری با ادعای تناسخ و حلول روح خود در کالبدهای مختلف از جمله حضرت خضر، ناقه صالح و شبیه حضرت عیسی، عقیده‌ای را مطرح کرده که توسط روایات ائمه اطهار به شدت محکوم و رد شده است.

تعریف تناسخ

تناسخ یعنی حلول یک روح در جسمی غیر از جسم متعلق به خود، اعم از انسان یا حیوان یا نباتات. این اعتقاد موافق با اعتقاد مسیحیت و یهود تحریف‌شده می‌باشد و طبق اسلام و مکتب اهل‌بیت، داشتن چنین اعتقادی کفر است.

تناسخ به چهار گونه است: «نسخ»، «مسخ»، «فسخ» و «رسخ». زمانی که روح از تن آدمی بیرون رود، چنانچه در تن آدمی دیگر وارد شود آن را «نسخ» گویند؛ و اگر در تن جانوران وارد شود آن را «مسخ» گویند؛ و اگر در حشرات زمین و گزندگان وارد شود آن را «فسخ» گویند؛ و اگر در درختان و نباتات حلول کند، آن را «رسخ» گویند.

یکی دیگر از اعتقادات کفرآمیز احمد بصری، اعتقاد به تناسخ و حلول روح در اجساد مختلف می‌باشد. وی مدعی شده است چندین بار به این جهان آمده و از دنیا رفته است و هر بار روحش در کالبد و جسم انسان دیگر یا حیوان دیگر به این دنیا بازگشته است.

یکی از این موارد و ادعاهای احمد این است که ایشان مدعی شده حضرت خضر در روایات خود وی می‌باشد.

حضرت خضر در روایات

قبل از اینکه بخواهیم ادعای احمد را بیان کنیم، جایگاه حضرت خضر را در روایات بررسی می‌کنیم و با توجه به این روایات، کفر احمد بصری را از عقیده به تناسخ ثابت می‌نماییم.

اسم و نسب حضرت خضر

در روایات آمده است که حضرت خضر از نسل حضرت نوح می‌باشد، چنانچه در روایتی از لسان امام رضا علیه‌السلام چنین آمده است:

حدثنا محمد بن إبراهیم بن إسحاق رضی الله عنه قال: أخبرنا أحمد بن محمد الهمدانی قال: حدثنا علی بن الحسن بن علی بن فضال، عن أبیه، عن أبی الحسن علی بن موسی الرضا علیهما السلام قال:...وکان اسم الخضر خضرویه بن قابیل بن آدم علیه السلام، ویقال له: خضرون أیضا ویقال له: جعدا، وإنه إنما سمی الخضر لأنه جلس علی أرض بیضاء فاهتزت خضراء فسمی الخضر لذلک وهو أطول الآدمیین عمرا، والصحیح أن اسمه بلیا بن ملکان بن عامر بن أرفخشذ بن سام بن نوح وقد أخرجت الخبر فی ذلک مسندا فی کتاب "علل الشرائع والاحکام والأسباب"

امام رضا علیه‌السلام فرمود: و نام خضر، خضرویه فرزند قابیل فرزند آدم علیه‌السلام است و بدو خضرون و جعدا نیز می‌گویند و او را خضر نامند زیرا بر زمین سپیدی نشست و آن زمین خضر و خرّم گردید و بدین سبب او را خضر نامیدند و عمر او از همه آدمیزادگان طولانی‌تر است. و صحیح آن است که نام او بلیا [تالیا خل] فرزند ملکان فرزند عامر فرزند ارفخشذ فرزند سام فرزند نوح است و من خبر آن را با سند در کتاب علل الشرائع آورده‌ام. «ترجمه کمال الدین و تمام النعمة - الشیخ الصدوق، ج۲، ص ۹۱»

خضر عبد صالح همراه حضرت موسی

طبق روایات، حضرت خضر قبل از حضرت موسی به دنیا آمد و در زمان آن حضرت حیات داشته است، چنانچه شیخ صدوق از امام سجاد علیه‌السلام چنین نقل کرده است:

حدثنا أبی رضی الله عنه قال: حدثنا سعد بن عبد الله، عن القاسم بن محمد الأصبهانی، عن سلیمان بن داود المنقری عن سفیان بن عیینة، عن الزهری، عن علی بن الحسین علیهما السلام قال: کان آخر ما أوصی به الخضر موسی بن عمران علیهما السلام أن قال له: لا تعیرن أحدا بذنب، وإن أحب الأمور إلی الله عز وجل ثلاثة: القصد فی الجدة والعفو فی المقدرة، والرفق بعباد الله، وما رفق أحد بأحد فی الدنیا إلا رفق الله عز وجل به یوم القیامة ورأس الحکمة مخافة الله تبارک وتعالی.

امام زین‌العابدین علیه‌السلام فرمود: آخرین سفارشی که خضر به موسی بن عمران کرد این بود که او را گفت: حتماً هیچ کس را به گناهی سرزنش مکن و راستی که محبوب‌ترین کار نزد خداوند سه چیز است: میانه‌روی در حال توانگری، گذشت در حال قدرت، مدارا با بندگان خدا، و هیچ کس با کسی در دنیا مدارا نکند مگر آنکه خدای عز و جل در روز قیامت با او به مدارا رفتار کند و سرآمد حکمت ترس از خدای تبارک و تعالی است. «الخصال الشیخ الصدوق، ج۱، ص۱۱۱»

حیات حضرت خضر تا نفخ صور

در روایتی دیگر تصریح شده است که حضرت خضر هم‌اکنون زنده می‌باشد و تا نفخ صور زنده خواهد بود، چنانچه در روایتی از لسان مبارک امام رضا علیه‌السلام چنین آمده است:

حدثنا المظفر بن جعفر بن المظفر العلوی العمری السمرقندی رضی الله عنه قال: حدثنا جعفر بن محمد بن مسعود، عن أبیه محمد بن مسعود، عن جعفر بن أحمد، عن الحسن بن علی بن فضال قال: سمعت أبا الحسن علی بن موسی الرضا علیهما السلام یقول: إن الخضر علیه السلام شرب من ماء الحیاة فهو حی لا یموت حتی ینفخ فی الصور، وأنه لیأتینا فیسلم فنسمع صوته ولا نری شخصه، وإنه لیحضر حیث ما ذکر، فمن ذکره منکم فلیسلم علیه، وإنه لیحضر الموسم کل سنة فیقضی جمیع المناسک، ویقف بعرفة فیؤمن علی دعاء المؤمنین، وسیؤنس الله به وحشة قائمنا فی غیبته ویصل به وحدته.

حسن بن علی بن فضّال گوید از امام رضا علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود: خضر علیه‌السلام از آب حیات نوشید و او زنده است و تا نفخ صور نخواهد مرد و او نزد ما می‌آید و سلام می‌کند و آوازش را می‌شنویم امّا شخصش را نمی‌بینیم و او هر جا که یاد شود حاضر می‌شود و هر که او را یاد کند بایستی بر او سلام کند و او همه ساله در موسم حج حاضر می‌شود و همهٔ مناسک را به جا می‌آورد و در بیابان عرفه وقوف می‌کند و بر دعای مؤمنین آمین می‌گوید و خداوند به‌واسطهٔ او تنهایی قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهایی‌اش را با وصلت او مرتفع سازد. «کمال الدین و تمام النعمة - الشیخ الصدوق، ص ۳۹۰»

در روایتی دیگر امام تصریح فرمودند که حضرت خضر هنگام شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای عرض تسلیت خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسیدند، چنانچه شیخ صدوق این روایت را چنین نقل می‌کند:

وبهذا الاسناد قال: قال أبو الحسن علی بن موسی الرضا علیهما السلام لما قبض رسول الله صلی الله علیه وآله جاء الخضر علیه السلام فوقف علی باب البیت وفیه علی وفاطمة والحسن والحسین علیهم السلام ورسول الله صلی الله علیه وآله قد سجی بثوبه فقال: السلام علیکم یا أهل بیت محمد "کل نفس ذائقة الموت وإنما توفون أجورکم یوم القیمة"، إن فی الله خلفا من کل هالک، وعزاء من کل مصیبة، ودرکا من کل فائت، فتوکلوا علیه، وثقوا به، واستغفر الله لی ولکم فقال أمیر المؤمنین علیه السلام: هذا أخی الخضر علیه السلام جاء یعزیکم بنبیکم صلی الله علیه وآله.

و باز حسن بن علی بن فضّال گوید: امام رضا علیه‌السلام فرمود: چون رسول خدا صلَّی الله علیه و آله و سلَّم رحلت فرمود خضر آمد و بر در خانه‌ای که علی و فاطمه و حسن و حسین علیه‌السلام در آن بودند و رسول خدا صلَّی الله علیه و آله و سلَّم در آنجا در کفن بود ایستاد و گفت: السّلام علیکم یا اهل بیت محمّد! هر نفسی مرگ را می‌چشد و شما پاداش خود را در روز قیامت دریافت خواهید کرد، خدا را برای هر از دست رفته‌ای جانشینی است و برای هر مصیبتی تسلیتی است و برای هر فوت‌شده‌ای جبرانی است، پس بر او توکّل کنید و به او اعتماد نمایید و از برای خود و شما از خدای تعالی استغفار می‌کنم. امیر المؤمنین علیه‌السلام فرمود: این برادرم خضر است که برای تسلیت پیامبرتان آمده است. « کمال الدین و تمام النعمة - الشیخ الصدوق»

نتیجه‌گیری: طبق این روایات ثابت می‌شود که حضرت خضر از نسل حضرت نوح و از زمان حضرت موسی تا نفخ صور زنده می‌باشد و ایشان همان عبدصالح در زمان حضرت موسی بوده‌اند.

حضرت خضر احمد بصری است

احمد بصری مدعی شده است که وی قائم آل محمد می‌باشد و ایشان همان حضرت خضر در روایات است، چنانچه وی در یکی از کتب چنین مدعی شده است:

در بعضی از روایات او را به خضر معرفی کرده‌اند بدون اینکه متوجه شوند خضر (سبز) یک صفت است نه یک اسم و ممکن است این صفت بر چندین شخصیت الهی اطلاق شود به اعتبار اینکه آنها از سرزمین‌های پشت سرشان را از دین الهی سرسبز می‌کنند. زیرا آنها دین را بسط و نشر می‌دهند و رنگ سبز اشاره به دین دارد (خضر در زبان عربی یعنی سبز)...در حقیقت عبد صالح همان قائم آل محمد است. «سفر حضرت موسی به مجمع البحرین احمد بصری، ص ۶۱»

طبق روایات حضرت خضر قبل از زمان حضرت موسی به دنیا آمده است که احمد مدعی می‌شود این حضرت خضر خود وی می‌باشد و در همین راستا ادعا می‌کند که در حقیقت وقت آمدن احمد (حضرت خضر) به این دنیا در زمان حضرت موسی نبود ولی وقتی که برای تعلیم حضرت موسی به این دنیا آمد دیگر در این دنیا ماندگار شد: حقیقت امر این که در زمان وجود آمدن عبد صالح فرا نرسیده ولیکن وقتی که برای تعلیم حضرت موسی به این عالم جسمانی نازل شد و با حضرت موسی جمع شد او بر حضرت موسی حجت شد. «سفر حضرت موسی به مجمع البحرین احمد بصری، ص۵۹»

نتیجه‌گیری: طبق ادعای احمد بصری، وی همان حضرت خضر می‌باشد که در روایات تصریح شده است وی از زمان حضرت موسی تا اکنون زنده می‌باشد.

احمد و ناقه صالح

در ادامه ادعای تناسخ احمد بصری، وی ادعای جالب دیگری را مطرح کرده است.

احمد مدعی شده است که ایشان همان ناقه صالح می‌باشد و جالب بر این است که حضرت خضر از نظر زمانی اولی می‌باشد بر حضرت صالح، زیرا جناب قطب راوندی تصریح می‌کند که:

مشهور آن است که صالح پسر عبید پسر اسف پسر ماشخ پسر عبید پسر حاذر پسر ثمود پسر عاثر پسر ارم پسر سام و ایشان پسر حضرت نوح بود، پس حضرت نوح جد دهم حضرت صالح است در حالی که حضرت نوح جد پنجم حضرت خضر می‌باشد.

احمد بصری در کتاب (بیان الحق و السداد ج ۲ ص ۵۰) با تمسک به شباهت‌های عددی ابجد، مدعی می‌شود او همان ناقهٔ صالح است:

من هو ناقة صالح=۵۳

هو العبد الصالح=۵۳

«بیان حق و سداد از طریق علم اعداد، ج۱-۲، ص۵۳»

آنچه که در قرآن و روایات آمده است ثابت می‌شود که شتر حضرت صالح ماده و مؤنث بوده است و خداوند از واژه ناقه استفاده کرده است که این واژه در لغت به معنی شتر ماده است و از آنجایی که احمد ادعا کرده شتر حضرت صالح بوده، پس وی ماده و مؤنث بوده است.

احمد بصری ماده شتری بود که ده ماهه آبستن بود و زایمان کرد که اندازه‌اش یک میل بود

در روایات برای این شتر مشخصاتی بیان شده است که خلاصه این مشخصات به شرح ذیل می‌باشد:

۱- ماده بوده

۲- آبستن بوده

۳- زایمان کرده است

۴- پر از کرک و پشم بوده

۵- یک میل، یک کیلومتر و نیم پهنا داشته

چنانچه در دو روایتی که مرحوم کلینی آن را از امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام بیان کرده است، تصریح شده است که قوم حضرت صالح از حضرت به عنوان معجزه درخواست بیرون آمدن ماده شتری را از کوه کردند که قرمز رنگ و دارای کرک زیاد و ده ماهه آبستن باشد و اندازه او یک میل باشد که در اندازه یک میل تقریباً بیش از یک کیلومتر و نیم می‌باشد.

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیه عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّه ص سَأَلَ جَبْرَئِیلَ ع کَیْفَ کَانَ مَهْلَکُ قَوْمِ صَالِحٍ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ صَالِحاً بُعِثَ إِلَی قَوْمِه وهُوَ ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً فَلَبِثَ فِیهِمْ حَتَّی بَلَغَ عِشْرِینَ ومِائَةَ سَنَةٍ لَا یُجِیبُونَه إِلَی خَیْرٍ قَالَ وکَانَ لَهُمْ سَبْعُونَ صَنَماً یَعْبُدُونَهَا مِنْ دُونِ اللَّه عَزَّ وجَلَّ فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ مِنْهُمْ قَالَ یَا قَوْمِ بُعِثْتُ إِلَیْکُمْ وأَنَا ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً وقَدْ بَلَغْتُ عِشْرِینَ ومِائَةَ سَنَةٍ وأَنَا أَعْرِضُ عَلَیْکُمْ أَمْرَیْنِ إِنْ شِئْتُمْ فَاسْأَلُونِی حَتَّی أَسْأَلَ إِلَهِی فَیُجِیبَکُمْ فِیمَا سَأَلْتُمُونِی السَّاعَةَ وإِنْ شِئْتُمْ سَأَلْتُ آلِهَتَکُمْ فَإِنْ أَجَابَتْنِی بِالَّذِی أَسْأَلُهَا خَرَجْتُ عَنْکُمْ فَقَدْ سَئِمْتُکُمْ وسَئِمْتُمُونِی قَالُوا قَدْ أَنْصَفْتَ یَا صَالِحُ فَاتَّعَدُوا لِیَوْمٍ یَخْرُجُونَ فِیه قَالَ فَخَرَجُوا بِأَصْنَامِهِمْ إِلَی ظَهْرِهِمْ ثُمَّ قَرَّبُوا طَعَامَهُمْ وشَرَابَهُمْ فَأَکَلُوا وشَرِبُوا فَلَمَّا أَنْ فَرَغُوا دَعَوْه فَقَالُوا یَا صَالِحُ سَلْ فَقَالَ لِکَبِیرِهِمْ مَا اسْمُ هَذَا قَالُوا فُلَانٌ فَقَالَ لَه صَالِحٌ یَا فُلَانُ أَجِبْ فَلَمْ یُجِبْه فَقَالَ صَالِحُ مَا لَه لَا یُجِیبُ قَالُوا ادْعُ غَیْرَه قَالَ فَدَعَاهَا کُلَّهَا بِأَسْمَائِهَا فَلَمْ یُجِبْه مِنْهَا شَیْءٌ فَأَقْبَلُوا عَلَی أَصْنَامِهِمْ فَقَالُوا لَهَا مَا لَکِ لَا تُجِیبِینَ صَالِحاً فَلَمْ تُجِبْ فَقَالُوا تَنَحَّ عَنَّا ودَعْنَا وآلِهَتَنَا سَاعَةً ثُمَّ نَحَّوْا بُسُطَهُمْ وفُرُشَهُمْ ونَحَّوْا ثِیَابَهُمْ وتَمَرَّغُوا عَلَی التُّرَابِ وطَرَحُوا التُّرَابَ عَلَی رُؤُوسِهِمْ وقَالُوا لأَصْنَامِهِمْ لَئِنْ لَمْ تُجِبْنَ صَالِحاً الْیَوْمَ لَتُفْضَحْنَ قَالَ ثُمَّ دَعَوْه فَقَالُوا یَا صَالِحُ ادْعُهَا فَدَعَاهَا فَلَمْ تُجِبْه فَقَالَ لَهُمْ یَا قَوْمِ قَدْ ذَهَبَ صَدْرُ النَّهَارِ ولَا أَرَی آلِهَتَکُمْ تُجِیبُونِی فَاسْأَلُونِی حَتَّی أَدْعُوَ إِلَهِی فَیُجِیبَکُمُ السَّاعَةَ فَانْتَدَبَ لَه مِنْهُمْ سَبْعُونَ رَجُلاً مِنْ کبَرَائِهِمْ والْمَنْظُورِ إِلَیْهِمْ مِنْهُمْ فَقَالُوا یَا صَالِحُ نَحْنُ نَسْأَلُکَ فَإِنْ أَجَابَکَ رَبُّکَ اتَّبَعْنَاکَ وأَجَبْنَاکَ ویُبَایِعُکَ جَمِیعُ أَهْلِ قَرْیَتِنَا فَقَالَ لَهُمْ صَالِحٌ ع سَلُونِی مَا شِئْتُمْ فَقَالُوا تَقَدَّمْ بِنَا إِلَی هَذَا الْجَبَلِ وکَانَ الْجَبَلُ قَرِیباً مِنْهُمْ فَانْطَلَقَ مَعَهُمْ صَالِحٌ فَلَمَّا انْتَهَوْا إِلَی الْجَبَلِ قَالُوا یَا صَالِحُ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِنْ هَذَا الْجَبَلِ السَّاعَةَ نَاقَةً حَمْرَاءَ شَقْرَاءَ وَبْرَاءَ عُشَرَاءَ بَیْنَ جَنْبَیْهَا مِیلٌ فَقَالَ لَهُمْ صَالِحٌ لَقَدْ سَأَلْتُمُونِی شَیْئاً یَعْظُمُ عَلَیَّ ویَهُونُ عَلَی رَبِّی جَلَّ وعَزَّ قَالَ فَسَأَلَ اللَّه تَعَالَی صَالِحٌ ذَلِکَ فَانْصَدَعَ الْجَبَلُ صَدْعاً کَادَتْ تَطِیرُ مِنْه عُقُولُهُمْ لَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ ثُمَّ اضْطَرَبَ ذَلِکَ الْجَبَلُ اضْطِرَاباً شَدِیداً کَالْمَرْأَةِ إِذَا أَخَذَهَا الْمَخَاضُ ثُمَّ لَمْ یَفْجَأْهُمْ إِلَّا رَأْسُهَا قَدْ طَلَعَ عَلَیْهِمْ مِنْ ذَلِکَ الصَّدْعِ فَمَا اسْتُتِمَّتْ رَقَبَتُهَا حَتَّی اجْتَرَّتْ ثُمَّ خَرَجَ سَائِرُ جَسَدِهَا ثُمَّ اسْتَوَتْ قَائِمَةً عَلَی الأَرْضِ فَلَمَّا رَأَوْا ذَلِکَ قَالُوا یَا صَالِحُ مَا أَسْرَعَ مَا أَجَابَکَ رَبُّکَ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا فَصِیلَهَا فَسَأَلَ اللَّه عَزَّ وجَلَّ ذَلِکَ فَرَمَتْ بِه فَدَبَّ حَوْلَهَا فَقَالَ لَهُمْ یَا قَوْمِ أبَقِیَ شَیْءٌ قَالُوا لَا انْطَلِقْ بِنَا إِلَی قَوْمِنَا نُخْبِرُهُمْ بِمَا رَأَیْنَا ویُؤْمِنُونَ بِکَ قَالَ فَرَجَعُوا فَلَمْ یَبْلُغِ السَّبْعُونَ إِلَیْهِمْ حَتَّی ارْتَدَّ مِنْهُمْ أَرْبَعَةٌ وسِتُّونَ رَجُلاً وقَالُوا سِحْرٌ وکَذِبٌ قَالُوا فَانْتَهَوْا إِلَی الْجَمِیعِ فَقَالَ السِّتَّةُ حَقٌّ وقَالَ الْجَمِیعُ کَذِبٌ وسِحْرٌ قَالَ فَانْصَرَفُوا عَلَی ذَلِکَ ثُمَّ ارْتَابَ مِنَ السِّتَّةِ وَاحِدٌ فَکَانَ فِیمَنْ عَقَرَهَا قَالَ ابْنُ مَحْبُوبٍ فَحَدَّثْتُ بِهَذَا الْحَدِیثِ رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِنَا یُقَالُ لَه سَعِیدُ بْنُ یَزِیدَ فَأَخْبَرَنِی أَنَّه رَأَی الْجَبَلَ الَّذِی خَرَجَتْ مِنْه بِالشَّامِ قَالَ فَرَأَیْتُ جَنْبَهَا قَدْ حَکَّ الْجَبَلَ فَأَثَّرَ جَنْبُهَا فِیه وجَبَلٍ آخَرَ بَیْنَه وبَیْنَ هَذَا مِیلٌ.

امام باقر علیه‌السلام فرمود: حضرت صالح فرمود: هر چه می‌خواهید درخواست نمایید. کوهی نزدیک آنان بود گفتند: ما را کنار این کوه ببر. صالح با آنان کنار کوه رفت. گفتند: ای صالح از پروردگارت بخواه از این کوه همین الآن شتر ماده که رنگ قرمز و دارای کرک زیاد و ده ماهه آبستن باشد با عرض یک میل بیرون آورد. فرمود: از من درخواستی کردید که بر من سنگین ولی برای پروردگارم آسان است. پس صالح علیه‌السلام از خداوند درخواست نمود و ناگهان کوه شکافته شد و صدایی از آن شنیده شد که نزدیک بود دیوانه شوند. آنگاه لرزه سختی بر کوه عارض شد مانند زنی که درد زایمان بر او عارض شده. ناگهان نخست سر آن از کوه بیرون آمد و با آن مواجه شدند. هنوز گردن آن به تمام ظاهر نشده بود که شروع به نشخوار کرد. سپس بقیه بدنش بیرون آمد و بر زمین استوار ایستاد.

وقتی چنین دیدند گفتند: ای صالح چه زود پروردگارت تو را اجابت کرد! اکنون از پروردگارت بخواه بچه آن را نیز بیرون آورد. حضرت صالح علیه‌السلام از خدا خواست، پس آن شتر ماده بچه را بیرون انداخت...

سعید گفت: آن کوهی را که آن شتر از آن بیرون آمده در سرزمین شام دیده است. سعید گفت دو کوه را دیدیم که یک میل میان آنها فاصله بود و ماده شتر از یکی از آنها بیرون آمده بود و پهلوی شتر هر دو کوه را ساییده بود که اثر آن پیدا بود. «ترجمه روضه کافی، ص۴۰۷، ح ۲۱۳»

در روایتی بعدی، مرحوم کلینی از امام صادق علیه‌السلام هم به همین مضمون روایت کرده است:

گفتند هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم مگر از این کوه سخت ماده شتری که ده ماهه آبستن است باشد برای ما بیرون آوری... پس به صالح گفتند: اگر تو گمان می‌کنی پیامبری از خدایت بخواه از این کوه سخت ماده شتری ده ماهه آبستن برای ما بیرون آورد، خداوند آن را با همان صفاتی که خواسته بودند بیرون آورد. «ترجمه روضه کافی، ص۴۰۷، ح ۲۱۴»

احمد بصری شیرده بوده است

در روایات وارد شده است که خداوند چشمه‌ای را برای حضرت صالح به وجود آورد و طبق دستور حضرت صالح آب چشمه یک روز در اختیار مردم بود و یک روز در اختیار شتر (احمد) و شتر یا همان احمد همه آب چشمه را می‌خورد و در عوض آن مردم او را می‌دوشیدند و وی شیر زیادی داشت به طوری که همه مردم اعم از پیر و جوان و کودک و زن و مرد از آن بهره‌مند می‌شدند.

علی بن محمد بن علی بن العباس عن الحسن بن عبد الرحمن عن علی بن أبی حمزة عن أبی بصیر عن أبی عبد الله علیه السلام قال:... ثم أوحی الله تبارک وتعالی إلیه: یا صالح قل لهم: ان الله قد جعل لهذه الناقة شرب یوم ولکم شرب یوم فکانت الناقة إذا کان یوم شربها شربت الماء ذلک الیوم فیحلبونها، فلا یبقی صغیر ولا کبیر الا شرب من لبنها یومهم ذلک، فإذا کان اللیل وأصبحوا غدوا إلی مائهم فشربوا منه ذلک الیوم ولم تشرب الناقة ذلک الیوم

گفتند هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم مگر از این کوه سخت ماده شتری که ده ماهه آبستن است باشد برای ما بیرون آوری... پس به صالح گفتند: اگر تو گمان می‌کنی پیامبری از خدایت بخواه از این کوه سخت ماده شتری ده ماهه آبستن برای ما بیرون آورد، خداوند آن را با همان صفاتی که خواسته بودند بیرون آورد...سپس خدا وحی فرستاد: ای صالح به ایشان بگو همانا خدا مقرر فرموده یک روز این آب نصیب آن شتر و روزی دیگر نصیب شما باشد و آن روزی که نوبت آشامیدن ماده شتر بود تمام آب را می‌آشامید و آن را می‌دوشیدند و در آن همه آنان از کوچک و بزرگ از شیر آن می‌آشامیدند تا شب فرا می‌رسید.

«ترجمه روضه کافی، ص۴۰۷، ح ۲۱۴»

احمد: من شتر حامله بودم

جالب است که خود احمد هم اعتراف کرده است همان شتر حامله بوده است و در همان کتاب قبلی چنین می‌گوید:

هو الذی یکون له الحمل=۶۴

«بیان حق و سداد از طریق علم اعداد، ج۱-۲، ص۵۵»

احمد بصری شتر در بهشت و محشور شدن اتباع احمد با شتر به عنوان امام

احمد در حالی چنین عقیده کفرآمیزی را بیان کرده است که در روایتی از امام صادق علیه‌السلام مشخص می‌شود که چهار حیوان در بهشت می‌باشند که یکی از آنان شتر حضرت صالح است، و طبق این روایت و سخن احمد، وی در بهشت به سیما و صورت شتر دیده می‌شود.

قَالَ الصَّادِقُ ع‏ لَا یَکُونُ‏ فِی‏ الْجَنَّةِ مِنَ الْبَهَائِمِ سِوَی حِمَارَةِ بَلْعَمَ بْنِ بَاعُورٍ وَ نَاقَةِ صَالِحٍ وَ ذِئْبِ یُوسُفَ وَ کَلْبِ أَهْلِ الْکَهْف‏

در بهشت چهارپایی موجود نمی‌باشد جز این چهار موجود: حمار بلعم باعور، شتر صالح، گرگ متهم در داستان یوسف، سگ اصحاب کهف. «بحار الانوار علامه مجلسی، ج۸، ص۱۹۵»

بنابراین طبق این معتقد احمد بصری که او خود را شتر صالح می‌داند، از آنجایی که روایت‌های فراوانی داریم که هر کس با امام خودش محشور می‌شود، پس اتباع احمد بصری باید بدانند قرار است با یک شتر محشور شوند.

احمد بصری مرکب حضرت صالح

احمد بصری روز قیامت به صورت مرکبی برای حضرت صالح نبی علیه‌السلام خواهد بود و صالح علیه‌السلام سوار بر احمد بصری به محشر وارد می‌شود.

مطابق روایاتی که شیخ صدوق از لسان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل کرده است در محشر چهار نفر سوار بر مرکب هستند: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام و صدیقهٔ طاهره سلام‌الله‌علیها و صالح نبی علیه‌السلام که حضرت صالح سوار بر ناقه خویش وارد محشر می‌شود.

حدثنا أحمد بن محمد بن یحیی العطار (رحمه الله)، قال: حدثنا سعد بن عبد الله، قال: حدثنا محمد بن الحسین بن أبی الخطاب، عن عبد الله بن عبد الرحمن الأصم، عن عبد الله البطل، عن عمرو بن أبی المقدام، عن أبیه، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس، قال: خرج رسول الله (صلی الله علیه وآله) ذات یوم وهو آخذ بید علی بن أبی طالب (علیه السلام)، وهو یقول:...

فقَالَ قَائِلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ مَعَکَ رُکْبَانٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ إِنَّهُ لَنْ یَرْکَبَ یَوْمَئِذٍ إِلَّا أَرْبَعَةٌ أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ صَالِحٌ نَبِیُّ اللَّهِ فَأَمَّا أَنَا فَعَلَی الْبُرَاقِ وَ أَمَّا فَاطِمَةُ ابْنَتِی فَعَلَی نَاقَتِیَ الْعَضْبَاءِ وَ أَمَّا صَالِحٌ فَعَلَی نَاقَةِ اللَّهِ الَّتِی عُقِرَتْ وَ أَمَّا عَلِیٌّ فَعَلَی نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ زِمَامُهَا مِنْ یَاقُوت‏...

ابن عباس نقل کرد که رسول خدا روزی دست علی بن ابی طالب را گرفت بیرون رفت در حالی که می‌فرمود: ای گروه انصار ای گروه بنی هاشم ای گروه فرزندان عبدالمطلب من محمد هستم من فرستاده خدا هستم آگاه باشید که من همراه چهار نفر از خاندانم از گلی رحمت آندود خلق شده‌ایم: من، علی، حمزه و جعفر. کسی گفت: ای رسول خدا آیا اینان در روز قیامت همراه با تو سوار خواهند بود، فرمود: مادرت به عزایت بنشیند در آن روز کسی سواره نخواهد بود جز چهار نفر، من، علی، فاطمه و صالح، پس من بر براق سوار هستم و دخترم فاطمه بر ناقه من و صالح بر آن شتری که پی شد...

«الأمالی للشیخ الصدوق، ص۲۵۷؛ ترجمه امالی شیخ صدوق، ج۱، ص۳۴۹»

وقتی امام اتباع احمد بصری قرار است در قیامت و برزخ سواری بدهند، پس تکلیف اتباع وی چه می‌شود، آیا آنها هم از امام خودشان تبعیت خواهند کرد و مسئول حمل و نقل بهشتیان هستند یا خیر؟

احمد و شبیه حضرت عیسی علیه‌السلام

یکی دیگر از این ادعاها احمد در همین مورد و عقیده به تناسخ این است که وی مدعی شده است: آن شخصی که به جای حضرت عیسی علیه‌السلام به صلیب کشیده شده است خود وی بوده، چنانچه در یکی از کتب این جریان چنین آمده:

احمد شبیه عیسی که به صلیب کشیده شد و آقایی که دوباره باز می‌گردد

پس نفر دوازدهمی که آمد یا آن کسی که از آسمان نازل شد همان وصی خاندان محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله است آن کسی که به صلیب کشیده شد و به قتل رسید بعد از اینکه به صورت عیسی تجسم یافت...

لیکن او در آن زمان به دنیا آمد تا ماموریتی که بر عهده داشت را برانگیخته و به حق شهادت دهد آن ماموریتی که رابطه‌اش با زور داوری و نجات و دولت عدل الهی در آخر الزمان است. «احمد موعود علاء سالم، ص۴۲»

وی در کتاب دیگرش چنین ادعا کرده است:

و بعد از نیمه شب که حواریون خوابیدند خدا عیسی علیه‌السلام را بالا برد و شبیه او را فرستاد و او بر صلیب رفت و در حقیقت محافظ عیسی علیه‌السلام فدای او شد و این شبیه از اوصیای آل محمد علیه‌السلام بود. آری او بر صلیب کشیده شد و کشته شد و عذاب سختی را تحمل نمود و همه اینها قضیه امام مهدی علیه‌السلام بود. «متشابهات، ج۴، ص ۱۲۶، احمد بن الحسن»

در کتاب دیگر هم چنین ادعا می‌کند:

عیسی به صلیب کشیده نشد بلکه شبیهی وجود دارد که به جای او به صلیب کشیده شد...اول: یهودا شبیه عیسی می‌شود به جای او به صلیب می‌رود و خود را قربانی می‌کند.

دوم: یهودا در آخر الزمان می‌آید تا آقایی کند...

با توجه به اینکه کلمهٔ یهودا در عربی به معنای حمد=ستایش یا احمد= ستایش کرد است یعنی این اسم اسم مهدی رهایی‌بخش یا تسلی‌دهنده است که در آخر الزمان وعده‌اش داده شده است و بیان می‌کند که منظور از یهودا شخص دیگری است که شبیه به عیسی شد و به جای او بر صلیب رفت همان کسی است که عیسی او را اینگونه خطاب قرار داده است که او باز می‌گردد و در آخرالزمان آقایی می‌کند او منجی تسلی‌دهنده و مهدی (احمد) ذکر شده در تورات انجیل و قرآن و وصیّت رسول خدا حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌باشد. «سیزدهمین حواری احمد بصری، ص۶۷»

احمد بصری در پاسخ به سؤالی در همین مورد به صراحت تصریح می‌کند که عقیده به تناسخ دارد و معتقد است که روح در اجساد مختلف حلول می‌کند تا جایی که چنین ادعا کرده است:

سؤال/۹۶: سید احمد الحسن رسول و وصی و یمانی امام مهدی درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد. در مورد شبیه حضرت عیسی مهدی اول از اوصیاء که به دار آویخته شد در کتاب متشابهات جزء چهارم آمده است از آنچه معلوم است که وجود مهدی اول در آن زمان بصورت نور بوده یا در حقیقت بود، آیا مهدی اول با جسد خود پایین آمده یا بصورت روحی در جسد معینی بود؟ و آیا مهدی اول اکنون در همان جسدی که به دار آویخته شد زندگی می‌کند؟ و اگر در جسدی دیگر حلول کرد آیا ممکن است که یک روح در چند جسد وارد شود...

جواب: نطفه متعلق به نفس تغییر نمی‌کند اما ممکن است که در چند صورت در این عالم جسمانی تشکیل شود...ممکن است که انسان قبل از ورود به این عالم جسمانی و ورود به امتحان آن در جسدهایی حلول کند (یعنی قبل از اینکه تولد شود) و همچنین پس از انجام امتحان.

منبع: جوابهای روشن احمد الحسن، ج۲، ص۸۵

عقیده به تناسخ از نظر ائمه

احمد در حالی اعتقاد خود را به تناسخ و حلول روح در اجسام مختلف بیان می‌کند که این اعتقاد نزد مسلمانان یک اعتقادی کفرآمیز می‌باشد و روایت‌های بسیاری در کفر این اعتقاد از پیامبر و ائمه در منابع شیعه موجود است که به چندین نمونه از آنان اشاره می‌کنیم:

باب ما جاء عن الرضا علیه‌السلام فی وجه دلائل الأئمة علیهم‌السلام والرد علی الغلاة والمفوضة لعنهم الله

حدثنا تمیم بن عبد الله بن تمیم القرشی رضی الله عنه قال: حدثنی أبی قال: حدثنا أحمد بن علی الأنصاری عن الحسن بن الجهم قال: حضرت مجلس المأمون یوما وعنده علی بن موسی الرضا علیه السلام وقد اجتمع الفقهاء وأهل الکلام من الفرق المختلفة فسأله بعضهم فقال له... فقال المأمون یا أبا الحسن فما تقول فی القائلین بالتناسخ؟ فقال الرضا علیه السلام: من قال بالتناسخ فهو کافر بالله العظیم مکذب بالجنة والنار قال المأمون

حسن بن جهم می‌گوید: مأمون به امام رضا علیه‌السلام عرض کرد یا ابالحسن درباره قائلان به تناسخ چه می‌گویید: حضرت فرمودند: هر کس به تناسخ قائل باشد به خدای بزرگ کفر ورزیده و بهشت و دوزخ را تکذیب کرده است.

«عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۱۸؛ ترجمه عیون الاخبار الرضا، ج۲، ص ۴۸۶»

و در روایتی دیگر امام صراحتاً اعتقاد به تناسخ را کفر و کسی که چنین عقیده‌ای داشته باشد را کافر و بدتر از غلات و خوارج معرفی می‌کند و دستور می‌دهد که با آنان دوستی و رفاقت نکنید و از آنان بیزاری جویید چون خدا از آنان بیزار است.

حدثنا محمد بن موسی المتوکل رضی الله عنه قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم عن أبیه عن علی بن معبد عن الحسین بن خالد الصیرفی قال: قال أبو الحسن الرضا علیه السلام: من قال بالتناسخ فهو کافر ثم قال علیه السلام لعن الله الغلاة إلا کانوا یهودا إلا کانوا مجوسا إلا کانوا نصاری إلا کانوا قدریة إلا کانوا مرجئة إلا کانوا حروریة ثم قال علیه السلام: لا تقاعدوهم ولا تصادقوهم وأبرؤوا منهم برئ الله منهم.

حسین بن خالد صیرفی می‌گوید: امام رضا علیه‌السلام فرمود: هر کس به تناسخ اعتقاد داشته باشد کافر است سپس فرمود: خداوند غالیان را لعنت کند آگاه باشید کاش یهودی بودند ای کاش مجوسی بودند ای کاش نصرانی بودند ای کاش قدری‌مذهب بودند کاش مرجئه بودند کاش حروُری بودند آنگاه فرمود با اینان همنشینی نکنید رفاقت و دوستی ننمایید و از آنان بیزاری جویید خداوند از آنان بیزاری جسته است.

«عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۱۸؛ ترجمه عیون الاخبار الرضا، ج۲، ص ۴۸۶»

پس با توجه به این روایات، احمد بصری از نظر خداوند و ائمه کافر و ملعون است و به دستور امام باید از امثال احمد بصری دوری کرد چرا که خدا از آنان اعلام بیزاری نموده است.

نتیجه‌گیری پایانی

احمد بصری مدعی می‌شود که حضرت خضر در روایت می‌باشد و ایشان از زمان حضرت موسی تا نفخه صور زنده است.

وی در ادامه مدعی می‌شود که روحش در کالبد حیوان حلول کرده و اولین تغییر جنسیتی اتفاق می‌افتد و ایشان در شکل شتر حضرت صالح حلول می‌کنند که توسط دشمنان حضرت صالح کشته شده و از دنیا رفته و روح وی در کالبدی دیگر در سالیان بعد و در دوران حضرت عیسی به دنیا برمی‌گردد و به جای ایشان به صلیب کشیده شده و از دنیا می‌رود و دوباره روح وی در کالبد دیگر در سال ۱۹۶۸ میلادی مصادف با ۱۳۴۷ هجری شمسی در بصره به عنوان امام سیزدهم و یمانی به دنیا برمی‌گردد.

نکته جالب توجه در این است که احمد در مرحله نخست ادعا کرده بود که حضرت خضر است و حضرت خضر هم زنده و حی می‌باشد پس احمد در این دنیا همزمان هم حضرت خضر بوده و هم شتر حضرت صالح و هم حضرت خضر بوده و هم شبیه حضرت عیسی و هم حضرت خضر بوده و احمد بصری که حدود ۵۰ سال پیش در بصره به دنیا آمده است، باید گفت علاوه بر کفر بودن این اعتقادات در کلام ائمه، سخیف و مضحک بودن این سخنان بر هر انسان عاقلی واضح و روشن است.

به نظر شما کدام انسانی که ذره‌ای از عقل و خرد را دارا باشد چنین سخنان سخیفی را بیان می‌کند؟

آیا کسی که کفرش از کلام ائمه ثابت است و مورد لعن و بیزاری آنان قرار گرفته است می‌تواند امامی از جانب خداوند باشد؟

منبع: واحد مهدویت موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عج)، علی شریفی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha