یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۰
آریان عطارپور: جنگ ۱۲ روزه را از زاویه زیست انسانی روایت کردم

حوزه/ یک مستندساز، گفت در مستند «تا قبل از نتانیاهو من آشغال‌ترین آدم دنیا بودم!» تلاش کرد جنگ ۱۲ روزه را نه در قالب تحلیل‌های سیاسی، بلکه از منظر تجربه زیسته انسان‌ها و تأثیر آن بر روابط فردی و عاطفی بازنمایی کند.

آریان عطارپور، مستندساز در گفت‌وگو با خبرگزاری حوزه درباره تازه‌ترین اثر خود با عنوان «تا قبل از نتانیاهو من آشغال‌ترین آدم دنیا بودم!» گفت: این مستند بر پایه مکالمات واقعی دو نفر در جریان جنگ ۱۲ روزه شکل گرفته و تلاش دارد پیامدهای جنگ را در سطح زندگی فردی و تجربه زیسته انسان‌ها به تصویر بکشد. در این فیلم، تمرکز بر مواجهه انسان عادی با وضعیت بحرانی است، نه بر تحلیل‌های کلی و سیاسی.

وی افزود: این اثر با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی تولید شد و مسئولیت کارگردانی و تهیه‌کنندگی آن را بر عهده داشتم. حمایت این مرکز به معنای تعیین موضوع از پیش نبود، بلکه مجموعه‌ای از ایده‌ها درباره جنگ ۱۲ روزه مطرح شد و طرحی که ارائه کردم، به مرحله تولید رسید. آنچه برای من اهمیت داشت، پرداختن به جنگ از منظر زندگی روزمره مردم بود.

این مستندساز درباره شکل‌گیری ایده فیلم توضیح داد: دغدغه اصلی، بازنمایی اثرات روانی و عاطفی جنگ بر روابط انسانی بود. در روزهای جنگ، امکان تصویربرداری میدانی وجود نداشت و محدودیت‌های فراوانی حاکم بود، به همین دلیل تصاویر فیلم به‌صورت کامل بازسازی شد. عنصر مستندگونه اثر، مکالمات واقعی است که بنیان روایت را شکل می‌دهد و به فیلم اعتبار می‌بخشد.

عطارپور با اشاره به شیوه روایت اثر اظهار کرد: پیامک‌هایی که میان دو شخصیت رد و بدل شده، محور اصلی روایت است و تمام فیلم بر اساس همین متن‌ها پیش می‌رود. تصاویر گاه نقش تفسیر بصری این مکالمات را دارند و گاه در هماهنگی کامل با باند صوتی قرار می‌گیرند. داستان درباره فردی است که در خانه خود، در یکی از مناطق شمال‌شرق تهران، وضعیت پیرامونش را ثبت کرده است؛ منطقه‌ای که در مجاورت یک شهرک سازمانی قرار دارد و در جریان حملات هوایی آسیب دیده است.

وی ادامه داد: مکالمات در اصل به‌صورت نوشتاری بوده، اما برای ایجاد ریتم مناسب و ارتباط بهتر با مخاطب، به گفتار تبدیل شده است. این متن‌ها به شکل نریشن شنیده می‌شوند تا بار عاطفی روایت تقویت شود. چنین رویکردی باعث شد متن از حالت ایستا خارج شود و در تعامل با تصویر، به عنصر زنده روایت تبدیل شود.

این کارگردان درباره ریشه فکری فیلم گفت: ایده اولیه پس از شنیدن یک گفت‌وگوی تحلیلی با حضور روان‌شناس شکل گرفت که به بازگشت ذهنی انسان‌ها به روابط گذشته در دوران جنگ اشاره داشت. در شرایط ناامنی، افراد بیش از پیش به عزیزان قدیمی خود فکر می‌کنند. جنگ با همه تاریکی‌هایش، گاهی بهانه‌ای برای برقراری دوباره ارتباط می‌شود و همین نکته، نقطه الهام این مستند بود.

عطارپور با تأکید بر ضرورت پرداختن به جنگ ۱۲ روزه تصریح کرد: این جنگ یکی از رخدادهای مهم سال‌های اخیر است که اثرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی مردم غیرقابل انکار است. همان‌طور که جامعه با نگاه‌های متفاوت به این رویداد می‌نگرد، سینما نیز باید امکان بازنمایی این تکثر را فراهم کند. مستند می‌تواند مخاطب را به تأمل و بازاندیشی وادارد.

وی بیان کرد: در شرایطی که اختلاف‌نظرها و شکاف‌های اجتماعی افزایش یافته، روایت‌های متنوع از یک رویداد مشترک می‌تواند نقش ترمیم‌کننده داشته باشد. در سانس نمایش این فیلم، آثار دیگری نیز حضور داشتند که هرکدام با زاویه دیدی متفاوت به جنگ پرداخته بودند. شنیده شدن این صداهای متکثر در کنار یکدیگر، خود به عاملی وحدت‌بخش تبدیل می‌شود.

این مستندساز درباره مخاطبان اثر گفت: هرچند فیلم در بستر جشنواره نمایش داده می‌شود، اما مخاطب آن صرفاً محدود به فضای جشنواره نیست. هدف اصلی، ارتباط با طیف گسترده‌تری از مردم است. اکران‌های هفتگی و نمایش‌های گروهی می‌تواند زمینه گفت‌وگوی مستقیم با مخاطبان را فراهم کند و این، برای یک فیلم‌ساز اهمیت اساسی دارد.

عطارپور با اشاره به شیوه‌های نمایش مستند افزود: فیلم‌های کوتاه امکان اکران مستقل ندارند و بهتر است در قالب بسته‌های موضوعی به نمایش درآیند. نمایش چند اثر هم‌موضوع در سانس‌های ویژه، چه در قالب هنر و تجربه و چه برنامه‌های خاص، می‌تواند به دیده شدن بهتر این آثار کمک کند. مدت زمان این مستند ۲۱ دقیقه است و برای چنین ساختاری مناسب ارزیابی می‌شود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به جشنواره سینما حقیقت پرداخت و گفت: این جشنواره مهم‌ترین رویداد سینمای مستند در ایران است و تداوم برگزاری آن، به آن اعتبار و هویت بخشیده است. رسیدن به نوزدهمین دوره، آن هم در شرایط دشوار اقتصادی، نشان‌دهنده جایگاه تثبیت‌شده این رویداد است. سینما حقیقت همواره فضایی برای گفت‌وگو و تعامل میان مستندسازان فراهم کردهاست.

این کارگردان در ادامه با اشاره به انتخاب لوکیشن‌ها اظهار کرد: بخش عمده‌ای از تصاویر در مناطقی بازسازی شد که در جریان جنگ ۱۲ روزه در معرض حملات هوایی قرار داشتند. تلاش کردم فضاهایی انتخاب شود که از نظر جغرافیایی و حسی، به واقعیت نزدیک باشد. این انتخاب، به باورپذیری روایت کمک کرد و پیوند میان تجربه شخصی و بستر اجتماعی را تقویت ساخت.

عطارپور با تأکید بر اهمیت پرداختن به تجربه زیسته افراد در روایت‌های جنگی تصریح کرد: آنچه در این فیلم برای من اولویت داشت، شنیدن صدای کسانی بود که معمولاً در حاشیه روایت‌های رسمی قرار می‌گیرند. جنگ فقط در میدان نبرد رخ نمی‌دهد، بلکه در خانه‌ها، روابط عاطفی و ذهن آدم‌ها جریان پیدا می‌کند. سینمای مستند این ظرفیت را دارد که این لایه‌های پنهان را آشکار کند و تجربه‌ای ملموس‌تر از واقعیت جنگ ارائه دهد.

وی ادامه داد: پرداختن به چنین روایت‌هایی می‌تواند تصویر یک‌سویه از جنگ را به چالش بکشد. در این مستند، تلاش کردم از نگاه صفر و یکی فاصله بگیرم و به پیچیدگی موقعیت انسان در شرایط بحرانی نزدیک شوم. شخصیت‌های فیلم، نه قهرمان‌اند و نه ضدقهرمان؛ بلکه انسان‌هایی معمولی هستند که در موقعیتی غیرعادی قرار گرفته‌اند و واکنش‌هایشان، حاصل همین وضعیت است.

این مستندساز تاکید کرد: یکی از نکاتی که برایم اهمیت داشت، حفظ صداقت در روایت بود. مکالمات مورد استفاده بدون دخل و تصرف محتوایی به کار گرفته شد و بازسازی تصویری نیز در خدمت همان صداقت قرار گرفت. هدف، بازآفرینی حس و فضا بود، نه بازنمایی دقیق صحنه‌ها. این رویکرد کمک کرد تا فیلم از دام بازسازی‌های نمایشی و اغراق‌آمیز فاصله بگیرد.

عطارپور با اشاره به بازخوردهای اولیه مخاطبان بیان کرد: واکنش‌هایی که تاکنون دریافت شده، نشان می‌دهد مخاطبان با لایه احساسی فیلم ارتباط برقرار کرده‌اند. بسیاری از تماشاگران، تجربه‌های شخصی خود از روزهای جنگ را در روایت فیلم بازشناسی کرده‌اند. این همذات‌پنداری برای من ارزشمندترین دستاورد اثر محسوب می‌شود، زیرا نشان می‌دهد فیلم توانسته به حافظه جمعی نزدیک شود.

وی همچنین به نقش سینمای مستند در فضای فرهنگی امروز اشاره کرد و گفت: در شرایطی که حجم بالایی از اطلاعات سطحی و شتاب‌زده در رسانه‌ها منتشر می‌شود، مستند می‌تواند نقش مکث و تأمل را ایفا کند. مستند فرصتی فراهم می‌کند تا مخاطب از هیاهوی خبری فاصله بگیرد و با عمق یک مسئله مواجه شود. این ویژگی، به‌ویژه در مواجهه با موضوعاتی مانند جنگ، اهمیت دوچندان پیدا می‌کند.

این کارگردان در پایان اظهار کرد: امیدوارم نمایش و انتشار چنین آثاری به شکل‌گیری گفت‌وگوهای آرام‌تر و عمیق‌تر در جامعه کمک کند. اگر فیلم بتواند حتی برای بخشی از مخاطبان، زمینه پرسش، همدلی یا بازنگری در قضاوت‌ها را فراهم کند، به هدف خود نزدیک شده است. سینمای مستند زمانی اثرگذار است که به جای پاسخ‌های قطعی، امکان اندیشیدن را پیش روی مخاطب بگذارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha