به گزارش خبرگزاری حوزه، محمدرضا عادلی، سرپرست روزنامه کیهان در قم به مناسبت ارتحال آیت الله شاهچراغی نوشت:
مهرماه ۱۳۹۱ رونوشت حکم سرپرستی روزنامه کیهان در استان سمنان را با وقت قبلی خدمت آیت الله شاهچراغی، نماینده وقت ولی فقیه در استان و امام جمعه سمنان بردم.
دقایقی در دفتر امام جمعه منتظر اجازه ورود ماندم. رئیس دفتر امام جمعه از اندرونی بیرون آمد و پس از خوش و بشی کوتاه، مرا به اتاق امام جمعه راهنمایی کرد.
وقتی وارد شدم دیدم آیت الله ایستاده منتظر ورود بنده است.
خیلی خجل و شرمنده شدم آغوشش را گشود و مرا در بغل گرفت و بعد از رو بوسی و احوالپرسی گفت: میخوام یک بار دیگر شما را ببوسم !
گفتم آقا منو خیلی شرمنده کردی دیگه چوب کاری نفرمایید !
با لبخندی ملیح گفت: نه بخاطر خودت! میدونی ما که دست مان به حاج حسین شریعتمداری نمی رسد که، حداقل به نیابت از ایشان میخوام شما را ببوسم!
بعد از بوسه نیابتی گفت: از لهجه ات معلومه که لُر هستی؟
گفتم: آره آقا
با شعف خاصی گفت لُر لرستان؟
گفتم: آره آقا
گفت: به به ! ارادتم دو چندان شد دیگه !
گفتم چطور آقا، مگر از لرها شناختی داری ؟
با ذوق و شوقی خاص گفت آره!
اوایل دهه ۶۰ و دوران دفاع مقدس ۸ ساله با چندتن از پاسداران از جبهه های جنوب بر می گشتیم ما بین پلدختر و خرم آباد خودروی مان که پیکان سواری بود خراب شد.
زدیم کنار، دوستان تلاش کردند درستش کنند که موفق نشدند.
چندتن از اهالی روستایی نزدیک جاده آمدند و پرسیدند چی شده؟
من داخل ماشین نشسته بودم که چشمشان به من افتاد، با محبت خاصی آمدند و احوال پرسی و روبوسی کردند.
یک نفر از آنها با فریاد فردی را در داخل روستا صدا زد و گفت تراکتور را بیاورید.
اهالی روستا با تراکتور آمدند و خودرو را تا روستا و درب یکی از خانه ها بگسل کردند
در چشم به هم زدنی علیرغم مخالفت ما یک گوسفند کشتند و مدام صلوات می فرستادند و پذیرایی می کردند تک تک مردان روستا آمدند و اظهار محبت می کردند.
خودشان رفتند یک مکانیک از روستایی دیگر آوردند و ماشین را درست کردند و بعد از صرف شام ما را راهی کردند.
آیت الله شاهچراغی در ادامه گفت: شاید اولین بار بود می دیدیم مردم روستایی دور افتاده و باکمترین امکانات اینگونه به روحانیون و سادات احترام و در نهایت سخاوت پذیرایی می کردند. از آن زمان تاکنون، نگاه من به مردم لرستان و عموم لُرها در هر کجای کشور چنان آمیخته با خوش گمانی است که گویی آنها فراتر از سایرین دلبسته دین و غیرت هستند.
آیت الله شاهچراغی در مدت یکسالی که بنده در سمنان بودم هرچند وقت یکبار تلفنی احوال پرسی می کرد، مردم سمنان با هر تفکر و مکتبی او را دوست می داشتند مردمداری او خاص بود. لبخند از چهره نورانیاش هرگز حذف نمی شد.
دلسوز مردم بود خودش زندگی زاهدانه داشت و معمولا در هر فرصتی سایرین را نیز به زیست ساده و بی آلایش دعوت می کرد.
کردار و رفتارش سراسر درس بود، در کنارش احساس آرامش می کردی ،چنان پدرانه با مردم برخورد می کرد که گویی عزیزترین فرد برایش هستی...
او اینک در میان ما نیست اما یاد و نامش جاودانه است . خداوند روح مطهر ایشان را با اجداد طاهرینش محشور فرمایند. ان شاء الله










نظر شما