سه‌شنبه ۹ دی ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۹
هنر زمانی اثرگذار است که عقلانیت، تدبیر و خروجی ملموس داشته باشد

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در پیام تصویری به اختتامیه دهمین جشنواره هنر آسمانی تأکید کردند که هنر زمانی می‌تواند واقعاً اثرگذار و برکت‌آفرین باشد که با عقلانیت، تدبیر اهل نظر و خروجی محسوس در جامعه همراه باشد و انسان را به سوی فضیلت، معرفت و حقیقت هدایت کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مشروح پیام تصویری حضرت آیت‌الله جوادی آملی به دهمین جشنواره هنر آسمانی بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

از همه کسانی که در برگزاری دهمین جشنواره هنر آسمانی تلاش کردند، صمیمانه قدردانی می‌کنم و توفیق همگان را در احیای معارف الهی از ذات اقدس پروردگار مسئلت دارم.

این جشنواره فرصتی ارزشمند برای پیوند هنر و معنویت فراهم کرده و نشان می‌دهد که هنر زمانی می‌تواند حقیقتاً اثرگذار و مقبول باشد که چند ویژگی اساسی را دارا باشد. هنر باید ریشه‌ای عقلانی و فکری داشته باشد تا بتواند در تراز انسانی قرار گیرد و مخاطب را به تأمل و بصیرت هدایت کند. بدون عقلانیت، هنر هرچند ممکن است جذاب و دلنشین به نظر برسد، در واقع صرفاً سرگرمی یا جلوه ظاهری خواهد بود و اثرگذاری واقعی نخواهد داشت.

علاوه بر ریشه عقلانی، هنر باید در کارگاه اختیار و تدبیر اهل نظر، به‌صورت دقیق و مهندسی‌شده پرداخته شود. این فرآیند مهندسی‌شده موجب می‌شود اثر هنری نه تنها شکل علمی و منطقی داشته باشد، بلکه توانایی تأثیرگذاری عملی در جامعه را نیز پیدا کند. اگر هنر در کارگاه اختیار مهندسی نشود، حتی اگر پایه عقلانی داشته باشد، به‌صورت یک مدل علمی باقی می‌ماند و خروجی ملموس و قابل تجربه نخواهد داشت.

سومین شرط، خروجی محسوس و اثرگذار است. هنر باید محصولی ملموس و قابل تجربه به جامعه ارائه کند؛ هنری که مهندسی شده و عقلانی باشد ولی در جامعه جلوه‌ای محسوس نداشته باشد، باز هم نمی‌تواند نتیجه مطلوب را ایجاد کند. بنابراین، هنر اصیل زمانی محقق می‌شود که هر سه عنصر با هم فراهم باشد: ریشه عقلانی، پردازش دقیق در کارگاه اختیار، و خروجی محسوس و دلنشین در جامعه.

هنر زمانی ارزش واقعی پیدا می‌کند که با ولایت و معنویت همراه شود و در سبک گفتار، رفتار و نوشتار، جذاب، دلنشین و اثرگذار باشد. این ترکیب باعث می‌شود هنر هم عقلانیت را تبیین کند، هم فرآیند خلق آن به‌درستی مهندسی شده باشد و هم مخاطب، تأثیر آن را حس و تجربه کند. چنین هنری منشأ برکت الهی و وسیله‌ای برای ارتقای معرفت و ارزش‌های انسانی خواهد بود.

هنر را انسان‌ها به روش‌های مختلف می‌آموزند؛ برخی با بازی و تجربه عملی، برخی با تلاش و تمرین مستمر، و برخی دیگر با شناخت علمی و دقیق. اما هنر زمانی حقیقتاً اثرگذار می‌شود که انسان آن را در مسیر درست و با توجه به اصول الهی و انسانی پرورش دهد.

نخستین ولی و سرپرست جهان و انسان، خداوند متعال است؛ اوست که ما و جهان را آفریده و راهنمای حقیقی انسان‌هاست. هر هنری که در مسیر او شکل بگیرد، می‌تواند اثرگذار و منشأ خیر باشد.

جهان آفرین ما را به سه اصل بنیادین دعوت کرده است که اگر این سه اصل را درست به کار گیریم و در کارگاه هنر و اختیار انسان‌ها آن را پرورش دهیم، هنر ما هنری مؤثر خواهد بود. این سه اصل عبارتند از: جهاندانی، جهانداری و جهان‌آرایی.

جهاندانی یعنی شناخت عمیق و درست جهان و حقیقت آن. کسی که از جهان و سازوکارهای آن بی‌خبر است و محبت و فهم آن را درک نکرده، علم او ناقص است و هم از گذشته و هم از آینده بریده است. شناخت جهان شامل شناخت خالق آن و آگاهی از روند زندگی و سرنوشت انسان است.

جهانداری یعنی توان بهره‌گیری از امکانات جهان و مدیریت درست آن در مسیر خیر و صلاح. این مرحله به سیاست، جامعه‌شناسی و تدبیر امور اجتماعی مرتبط است و انسان با استفاده از آن می‌تواند ظرفیت‌ها و امکانات جهان را به‌درستی به کار گیرد.

جهان‌آرایی یعنی توان خلق و آفرینش زیبایی و نظم در جهان، توانایی ساختن و تزئین جهان به گونه‌ای که هم انسان و هم جامعه از آن بهره‌مند شوند. این بخش هنری هنر است و هنر در این زمینه می‌تواند جهان را زیبا و دلنشین بیاراید.

یک هنر کامل و اثرگذار تنها زمانی تحقق می‌یابد که هر سه اصل فراهم باشد: شناخت جهان (جهاندانی)، توان بهره‌گیری و مدیریت آن (جهانداری)، و توان آفرینش و تزئین جهان (جهان‌آرایی). فقدان هر کدام از این سه، موجب می‌شود انسان بخشی از هنر را از دست دهد؛ گاهی اصل علمی و فکری هنر را از دست می‌دهد، گاهی قابلیت اثرگذار بودن هنر از بین می‌رود.

هنری که ریشه عقلانی دارد، در کارگاه اختیار انسان‌های اهل نظر مهندسی شده و در جامعه جلوه‌ای محسوس و اثرگذار دارد، هنری است که با ولایت و معنویت همراه است، عقلانیت را تبیین می‌کند و می‌تواند منشأ برکت الهی باشد و انسان و جامعه را به سوی معرفت و ارزش‌های انسانی هدایت کند.

خدای سبحان خویشتن را به عنوان حقیقت مطلق و برترین آفریده‌ها معرفی کرده است. این نام مبارک و برکت‌آفرین، ذات و اصل خداوند متعال است و خداوند آن را به خالقان، پیامبران و اولیای خود عطا کرده است. انسان‌های مؤمن و هنرمندان متعهد نیز در مسیر الهی از این نام و حقیقت بهره می‌گیرند و هنرشان، معرفت و ایمان را به دیگران منتقل می‌کند.

هنر متقابل، قدرتی دارد که می‌تواند حقیقت را از سه منظر به بیننده یا شنونده منتقل کند. به عنوان مثال، اگر اصول هندسه فضایی به خوبی تدریس شود، فهم مفاهیم پیچیده آن بسیار ساده‌تر خواهد شد. پیش از آن، در بسیاری از موارد راهی برای تقسیم‌بندی و تصمیم‌گیری علمی وجود نداشت و مفاهیم پیچیده به سختی منتقل می‌شد. وقتی استاد هندسه فضایی از کره سخن می‌گفت، درک آن دشوار بود و وقتی از مکعب سخن می‌گفت، باز هم فهم آن محدود می‌ماند. اما با تقسیم‌بندی و آموزش دقیق اصول هندسه فضایی، این مفاهیم برای دانش‌آموزان قابل درک شد و یادگیری آسان‌تر گردید.

همچنین کسانی مانند شهدا، با تلاش خود سعی کردند که آموزه‌ها، مفاهیم و اسرار معرفتی و اخلاقی را از طریق هنر و جامعه هنری به مردم منتقل کنند. آن‌ها با جان و روح خود نشان دادند که هنر می‌تواند وسیله‌ای برای تربیت، انتقال ارزش‌ها و آگاهی‌بخشی جامعه باشد و پیام الهی و انسانی را در دل و ذهن مخاطبان جای دهد.

هنر، وقتی چنین جایگاه معرفتی و الهی پیدا کند، می‌تواند نه تنها زیبا و دلنشین باشد، بلکه اثرگذار و منشأ برکت در جامعه گردد و انسان‌ها را به سوی حقیقت، فضیلت و تعالی هدایت کند.

هنر دارای قدرتی ویژه است که می‌تواند رفتار، گفتار و احساسات انسان‌ها را هدایت کند و روح جامعه را متحول سازد. اگر ملاحیت به این معنا باشد که ذات افراد مدبر و مؤثر است، یا اینکه انبیاء و اولیاء جامعه را هدایت می‌کنند، یا حکمت و ولایت اسلامی در تعامل متقابل قرار دارند، این امر موجب گسترش دین و ارتقای ارزش‌های انسانی در جامعه می‌شود. انسان‌های با خرد و هنرمند، با جهان‌آرایی و تدبیر می‌توانند اثرات عمیقی بر فرهنگ و رفتار جامعه داشته باشند.

یک انسان آگاه و قرین هنر، رفتار، گفتار و نگاهش دلنشین و اثرگذار است. اگر جامعه از برکات هنر بهره‌مند باشد، نوشته‌ها، گفته‌ها و تولیدات رسانه‌ای آن، نه تنها در رسانه‌ها، بلکه در دل و فکر مردم نیز تأثیرگذار خواهد بود. هنر می‌تواند روحی تازه در جامعه ایجاد کند و انسان‌ها را به سوی فضیلت، معرفت و حقیقت هدایت کند.

خدای سبحان در مسائل توحید و وحی، نقشه‌ای دقیق و روح وحیانی تازه‌ای ارائه کرده است. بزرگان عرفانی و هنری، همچون مولوی، نمونه‌هایی از هنر و معرفت الهی را در آثار خود نمایان کرده‌اند.

هنر حقیقی این است که انسان را به سوی نور و هدایت الهی سوق دهد؛ انسان با هنر می‌تواند همچون پرهیزکاران کامل، زیبایی و حقیقت را تجربه کند، گویا به بهشت می‌نگرد یا از جهنم عبرت می‌آموزد و دل و روحش متحول می‌شود.

هنر واقعی قدرت این را دارد که انسان‌ها را به تفکر وادارد و استعدادهای بالقوه آنان را بالفعل کند. بزرگانی که هنر الهی را درک کرده‌اند، نه تنها خود در مسیر هدایت و معرفت حرکت می‌کنند، بلکه دیگران را نیز به سوی حقیقت و زیبایی می‌برند. هنر چنین انسانی، اثرش همواره ماندگار و برکت‌آفرین است.

دیدن «آتش ایام» به این معناست که هنر در حقیقت خود، انسان را به مواجهه با حقایق هستی و سرنوشت الهی می‌رساند. کسی که دارای هنر والای الهی است، در برابر سختی‌ها و حوادث زندگی، با علم، یقین و شهود عرفانی عمل می‌کند. چنین انسانی تنها ظاهر امور را نمی‌بیند، بلکه حقیقت بهشت و جهنم را می‌شناسد و درک می‌کند؛ او از تجربه‌های نیک و دشوار، درس می‌گیرد و با بصیرت و معرفت، حقایق را می‌بیند و به دیگران نیز نشان می‌دهد.

این نوع هنر، هنر بالا و الهی است که هر کسی نمی‌تواند به آن دست یابد و از توان معمول انسان‌های عادی خارج است. با این حال، هنر میانی نیز می‌تواند جامعه را منسجم کند و در سایه لطف و هدایت اولیای الهی، انسان‌ها را به سمت فضیلت و حقیقت هدایت نماید.

امید است خدای متعال، نظام جامعه و تلاش‌های هنرمندان، استادان، امامان، شهداء و همه دلسوزان ایران اسلامی را محفوظ بدارد و آنان را از هر گزندی محافظت کند. خدایا عنایت و لطف خود را بر همه آنان ارزانی دار و مسیر هنر، معرفت و خدمت به انسان‌ها را با برکت و هدایت خود همواره مستدام بدار.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha