به گزارش مرکز خبر حوزه، حضرت آیتالله سبحانی، ظهر امروز در ادامه سلسله مباحث تفسیر قرآن خود در مجتمع آموزش عالی فقه (حجتیه) قم در تفسیر سوره منافقون، دومین منافق اسلام را ابوعامر راهب معرفی کرده و اظهار داشتند: ابوعامر راهب شخصیتی بود که قبل از ورود نبی مکرم اسلام(ص) به مدینه، برای مردم بر منابر سخنرانی میکرد و خبر از آمدن پیغمبری از عرب برای مردم مدینه میداد؛ اما هنگامی که رسولالله(ص) وارد مدینه شدند و اطراف او خالی از پیروانش شد، به پیامبرگرامی اسلام(ص) حسودی کرد و مدام دین اسلام را به چالش میکشید و در پایان مجبور شد از مدینه به مکه کوچ کند.
ایشان ادامه دادند: او هنگامی که در مکه مکرمه ساکن شد، به رهبری حزب نفاق پرداخت و زمانی که نبی مکرم اسلام(ص) مکه را فتح کردند، او مجبور به فرار از مکه به شام شد.
این مرجع تقلید با اشاره به نقش ابوعامر راهب در ساخت مسجد ضرار در مدینه، بیان داشتند: او هنگامی که به شام رفت، به منافقین مدینه پیغام داد که مسجدی در کنار مسجد مسلمین بسازند؛ اما نبی مکرم اسلام(ص) آن مسجد را خراب و ویران کرد.
معظمله در ادامه تبیین مفهوم تقیه و با بیان اینکه موضوع تقیه با نفاق متفاوت است، خاطرنشان ساختند: برخی، اشتباهاتی انجام داده و گفتهاند که تقیه شاخهای از نفاق است و در توضیح آن، این مسئله را بیان کردهاند که منافق کسی است که در ظاهر اسلام دارد و باطنا مشرک است و انسانی هم که تقیه میکند، قلب او با زبانش متفاوت است و این توضیح را سندی بر سخنان خود ذکر کردهاند.
*تقیه ضد نفاق است
حضرت آیتالله سبحانی در پاسخ به شبهه، تصریح کردند: اینکه تقیه شاخهای از نفاق باشد، ذهنیتی اشتباه است؛ زیرا منافق کسی است که در ظاهر مسلمان اما در باطن کافر است؛ ولی شخصی که تقیه میکند با او متفاوت است و ظاهر کافر و باطن مسلمانی دارد و او منافق محسوب نمیشود.
ایشان در ادامه به پاسخ اشکالی دیگر پرداخته و اظهار داشتند: اشکالی که در مسئله تقیه بر شیعیان وارد میشود این است که شیعیان از مسلمانان تقیه میکنند و در مسجدالحرام بر فرش نماز میخوانند؛ در حالی که باید از کفار تقیه کنند ولی ما در پاسخ به این اشکال میگوییم که در ملاک فرقی نیست؛ زیرا در هر کشوری که آزادی مصادره شود و نگذارند افراد بر طبق مذهب خود عمل کنند، میتوان تقیه کرد و فرقی هم میان مسلمان و غیرمسلمان نیست و البته گناهش بر گردن کسی است که آزادی را مصادره کرده است.
این مرجع تقلید با اشاره به آیه نخست از سوره منافقون، ابراز داشتند: خداوند متعال در این آیه میفرماید: "إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ" «چون منافقان نزد تو میآيند گويند گواهى مىدهيم كه تو واقعا پيامبر خدايى و خدا [هم] مىداند كه تو واقعا پيامبر او هستى و خدا گواهى مىدهد كه مردم دوچهره سخت دروغگويند».
* پاسخ به اشکال ادبی
معظمله در پاسخ به این سوال که چرا کلمه "سورةالمنافقون" که به عنوان اسم این سوره در قرآن کریم آورده شده است، "سورةالمنافقین" ذکر نشده است، بیان داشتند: اشکالی که مطرح شده، این است که کلمه "سوره" به "المنافقون" اضافه شده و میبایست "سورةالمنافقین" ذکر میشده است؛ در حالی که "سورةالمنافقون" آورده شده است و ما در پاسخ، این جواب را ذکر میکنیم که این جمله (سورةالمنافقون) حکایت از کلمه المنافقونی دارد که در نخستین آیه از سوره منافقون آمده است و چون از باب حکایت است، نیازی به اعراب ندارد و مشکلی از لحاظ نحوی نیست.
حضرت آیتالله سبحانی در پایان با اشاره به اینکه تمام سور قرآن دارای روح هستند، خاطرنشان ساختند: روح و غرض از سوره منافقون، بیآبرو کردن منافقان و تشریح زندگی آنان برای همگان است.