پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۹
مصر در تب، اخوان در اغما

دولت‌های آینده مصر در مقابل خود مردمی را دارند که به راحتی از انقلاب بهمن ماه 1389 خود فاصله نمی گیرند و همان طور که در وقایع بعد از مرسی نیز نشان داده اند، به اهداف اولیه انقلاب خود پایبند هستند.


راه طولانی انقلاب مصر تا منزل مقصود

آنچه در مصر در بهمن ماه 1389 رخ داد، حرکتی پرجوش، فراگیر و مردمی بود که در نتیجه‌ی چند دهه تحقیر ملی به‌وجود آمد. حاکمان و وابسته‌گان به قدرت‌های بزرگ و خاضع در برابر رژیم صهیونیستی، در چندین دهه، تحقیر ملی​ را به مردم مصر تحمیل کرده بودند؛ تحقیری که با شکل‌گیری تحولات تونس، حرکتی مردمی به مثابه انقلاب‌های کلاسیک را در مصر رقم زد. مردم مصر با عقیده‌هایی شاید مخالف یک‌دیگر، اما با هدفی واحد در سرنگونی دیکتاتور مستقر در مصر، با ایستادگی،  پابرجایی و سرمایه گذاری​ای که با اهدای خون شهدا و مجروحانشان انجام دادند، توانستند دیکتاتور خودکامه​ای را از قدرت خلع کنند که سال‌ها با رنگ و لعاب مصری، اما ماهیت غربی، بر ملت فهمیده مسلمان مصر حکومت می­کرد. بعد از خلع مبارک و روی کار آمدن اخوان المسلمین، مردم مصر با وجود عدم حضور برخی از مخالفین دولت سابق در انتخابات، انتظار تغییرات اساسی و اما اصلاح‌گرایانه در برخی از قوانین و ساختارهای سیاسی کشور خود مطابق با شرع مقدس اسلام و هم‌چنین در نظر گرفتن جریان‌های سیاسی دخیل در انقلاب را داشتند، با این حال،  بار دیگر ناکامی‌های دولت منتخب باعث شد تا انقلابی دوم یا کودتایی نظامی، دست اخوان را از قدرت کوتاه کرده و سرنوشتی دیگر برای این انقلاب رقم زند؛ البته آنها هنوز تا رسیدن به یک نظام مستقل و متکی به آراء مردم راه درازی را در پیش دارند.

قبل از ورود به بحث با توجه به خط‌گیری اندیشه‌ی نویسنده، از سخن رهبر عالی مقام و مرجع سیاسی و دینی بسیاری از مسلمانان جهان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نظر معظم له درباره انقلاب مصر مطرح می‌شود تا چراغ راهی باشد برای تحلیلی دقیق و واقع‌بینانه از اتفاقات رخ داده در مصر و نیز تحلیلی که براساس اندیشه‌های متفکری عادل و عالم به سیاست و مسایل روز دنیا با توجه به منصب و قدرتی که در ایران اسلامی به‌عنوان کشوری نیرومند و  پرنفوذ در معادلات منطقه‌ای است، دارا می‌باشد.

 

نظر رهبر معظم انقلاب درباره انقلاب مصر

پايگاه اطلاع‌رساني حضرت ‌آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، در ويژه‌نامه‌اي به بررسي تحولات اخير در کشورهاي اسلامي منطقه خاورميانه پرداخته است. در اولين بخش از اين ويژه‌نامه، گزيده‌اي از سخنان مقام معظم رهبري درباره ملت و دولت مصر در سال‌هاي 68 تا 73 منتشر شده است: آمريکا اشتباه مى‌کند. آمريکا با جمع کردن دولت‌هاى عرب دور يک ميز براى چنين مذاکره‌ ننگينى، دولت‌هايى را که در آنجا جمع شده‌اند، پيش مردمشان منفورتر مى‌کند. مگر مردم کشورهاى عرب حاضرند موافقت کنند که روسايشان بروند خانه‌ ملت فلسطين را به ديگران بفروشند؟ با اين کار، فاصله‌ بين اين روسا اگر خداى ناکرده به چنين امضايى برسند و ملت‌هايشان، بيشتر خواهد شد.

ملت مصر، ملت مسلمانى است. ملت مصر، داراى سابقه در اسلام است. ملت مصر، افتخارات بزرگى در راه افکار نو اسلامى و مبارزات اسلامى دارد. اين ملت، ملت غيورى است. يقين است که اين ملت، حاضر نيست خيانت سران خودش را تحمل کند و با آنها درگيرى پيدا مى‌کند. درگيرى مردم مصر، به ما چه ارتباطى دارد؟ ما هر جا مسلمانان بيدار شوند، خوشحال مى‌شويم. هر جا مسلمانان مشت‌شان را در برابر دشمنان دينشان گره کنند، خوشحال مى‌شويم. [1]

رهبر انقلاب همچنين  در یك خطبه 20 دقیقه‌ای به زبان عربی در نماز جمعه 15 بهمن 1389، رهنمودهای مهمی را خطاب به مردم، علما و ارتش مصر بیان كردند و اظهار كردند: شكی نیست كه قیام ملت‌ها بسته به اقتضائات هر كشوری، دارای مختصات منحصر به فردی است و نمی‌توان چیزی را كه در انقلاب اسلامی ایران واقع شد، در دیگر كشورهای اسلامی انتظار داشت.

ايشان همچنين در خطبه نماز جمعه 15 بهمن 1389 مي‌فرمايند: امروز نفس در سینه دنیای غرب و دنیای اسلام هر یك به دلیلی حبس شده كه ببینند مصر بزرگ، مصر نوابغ قرن اخیر"محمد عبده " و "سید جمال "، مصر "سعد زغلول " و "احمد شوقی "، مصر "عبدالناصر " و "شیخ حسن‌البناء "،اكنون چه خواهد كرد و پرچم همت خود را تا كجا بلند خواهد داشت. اگر این پرچم معاذالله سقوط كند، دوران تیره و تاری به‌دنبال خواهد داشت و اگر به قله برسد و نصب شود، سر بر آسمان خواهد كشید. [2]

رهبر معظم انقلاب در این بخش از سخنرانی خود می‌خواهند دو نکته اساسی را مطرح نمایند: اول این‌که تحولات مصر به یک‌باره رخ نداده، بلکه مصر، اولین کشور عربی است که با غرب آشنا شد و جلوه‌های تمدن مدرن را ملاحظه کرد، از سوی دیگر، مصر اسلامی، با سنت بیداری اسلامی عجین است. خود حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سنین جوانی، کتابی از سید قطب را ترجمه کردند و جامعه‌ی آن روز ایران را تحت تاثیر قرار دادند سید جمال الدین اسد آبادی، در قرن 19 میلادی مصر را برای رساندن پیام خود مناسب دید و نهایتاً جنبش اخوان المسلمین به‌عنوان اولین جریان مدرن سیاسی اسلام‌گرای معاصر از جامعه‌ی مصری نشأت گرفت. نکته دوم این است که، با توجه به اتفاقاتی که بعد از برکناری مرسی در مصر رخ داده است، رهبر معظم انقلاب در همان اولین روزهای سرنگونی مبارک از قدرت، به این امر مهم اشاره کرده بودند که سرنگونی مبارک، پایان کار تحولات مصر نیست و هنوز کار رژیم وابسته‌ی مصر به پایان نرسیده است.

 

جهت‌گيري انقلاب مصر به سمت مردم‌سالاری

سوگيري انقلاب مصر با توجه به تغییراتی که از سال 1389 تاکنون در مصر رخ داده، حکایت از آن دارد که جهت‌گیری انقلاب مصر به سمت مردم‌سالاری خواهد بود، به‌طوري كه  نقش مردم، احزاب و واقعیت‌های اجتماعی در سیاست‌های مصر افزایش خواهد يافت. چراکه مردم مصر در کنار یک‌دیگر موفق شدند که دیکتاتور خودکامه​ای را از قدرت خلع کنند. بعد از خلع مبارک و روی کار آمدن اخوان المسلمین بار دیگر ناکامی‌های دولت منتخب در عدم برنامه‌ریزی درست و نظام‌مند نسبت به خواسته‌های دینی، اسلامی و مردمی معترضان و صاحبان اصلی انقلاب، باعث شد تا انقلابی دوم یا کودتایی نظامی، دست اخوان را از قدرت کوتاه کرده و سرنوشتی دیگر برای این انقلاب رقم زند؛ البته آنها هنوز تا رسیدن به یک نظام مستقل و متکی به آراء مردم راه درازی را در پیش دارند. با اين حال در مصر، دو دسته در حال رقابت هستند، کسانی که موضع‌گیری‌هایی متفاوت با حکومت سابق دارند و افرادي که همان مواضع سابق را دنبال می‌کنند. دسته‌ی اول، خود به دو دسته تقسیم می‌شوند، دسته‌ای که خواهان برقراری حکومت اسلامی در مصر هستند و دسته‌ای دیگر که خواهان برقراری حکومت دموکراسی در مصر می‌باشند، البته در میان این دسته، رگه‌هایی از اسلام‌گرایی، به‌معنای معتقد بودن افراد به دین اسلام نیز دیده می‌شود. از این‌رو نمی‌توان توقع تغییرات سریع و بنیادین را در مصر داشت.  بلکه بایستي منتظر شکل‌گیری دولت آینده در مصر بود .هرچند که با دخالت نظامیان در برکناری حکومت مرسی، حکومتی که با انتخابات، قدرت سیاسی را در این کشور به‌دست گرفته است، نمی‌توان دخالت معنادار این قشر قدیمی و ریشه دار در سیاست مصر را نادیده گرفت.

با این وقایع و وجود دسته‌های مختلف سیاسی در مصر، دولتی که بر روی کار می‌آید درصورتی می‌تواند موفق باشد که در مسير خود به برخي موارد اساسي پاسخگو باشد:

اول: آیا دولت‌های آینده در چارچوب توافقات صلحی که در زمان انور سادات امضا شد، حکومت حسنی مبارک نیز در طول سی سال آن را حفظ کرد و بر اساس آن روابط خود را در منطقه و جهان تنظیم کرد، به یک باره و به‌صورت بنیادی تغییر موضع خواهد داشت؟  

دوم: آيا رابطه و تعاملات ديپلماتيك دولت آينده یا دولت‌های آینده مصر، با كشورهاي غربي  از یک طرف و کشورهای اسلامي از طرف دیگر، بر پايه‌ی اهداف منفعتي خواهد بود و يا با جهشي بزرگ به سمت استقلال و افزايش قدرت تصميم گيري در مناسبات منطقه‌اي پيش خواهد رفت؟

پاسخ به اين دو سوال:

با توجه به نقش رژيم مبارك در دهه‌هاي گذشته در معادلات خاورميانه[3] و آسيا، ناکامی دولت مرسی در اداره مصر، وجود ارتشی با پایگاه‌های سیاسی و مردمی قوی و همچنين ابهام در سرانجام انقلاب، نشان مي‌دهد که تحول در مصر، سمت و سوی اصلاح‌طلبانه دارد، در حال حاضر با توجه به نوع حکومت‌های جهان عرب، این‌که آيا مصر مي تواند در گرایش‌های سیاسی جهان عرب تاثيرگذار باشد. خود جای تأمل دارد، با این پیش فرض که وقایع اخیر در مصر نشان داده است، بسیاری از مردم بیش از آن‌که به مسائل منطقه‌ای بيانديشند، موضوعات داخلی از قبیل مسایل دینی و اقتصادی برایشان مطرح است. در نتیجه طبیعتاً گرایش‌های سیاست  خارجی حاکمیت مصر بیشتر معطوف به داخل خواهد بود و تا زمانی شاید طولانی، در معادله‌های بین‌المللی نقشی سازنده نخواهد داشت؛ اما یک فرض محتمل دیگر نیز وجود دارد، درحالیکه مصر در سیاست خارجی خود معطوف به داخل خواهد بود، اما در شرایط امتیازگیری از غرب، با چراغ سبزهایی که به رژیم غاصب صهیونیستی نشان می دهد، برخی از منافع خارجی خود را نیز در نظر گرفته و مشکلات سیاست خارجی خود را با این کار مرتفع خواهد ساخت.

 

آینده تحولات مصر و سرانجام انقلاب:

انقلاب مصر از آن جهت نام انقلاب به خود گرفت که شاهد تغییرات اساسی در ساختار قدرت این کشور، بود اما با تحولات جدیدی که در مصر روی داد، اکنون با کنار رفتن اخوان از صحنه سیاسی و حاکمیتی مصر، تا رسیدن به استقلال سیاسی و دستیابی به یک حکومت منطبق با خواست‌های مردمی، فاصله زیادی وجود دارد. گام اول در تحولات مصر انتقال قدرت از مبارک به یک گروه مذهبی بود که با آغاز گام دوم، تحلیل‌گران بحران‌های اجتماعی- سیاسی را وارد فاز جدیدی از نظریه‌پردازی کرد، و آن، برکناری رئیس‌جمهوری که بر اساس رأی مستقیم مردم مصر بر سر قدرت آمده بود، می‌باشد؛ تغییر دولت به دست افرادی که با اهدف اصلی انقلاب فاصله زیادی داشتند، یعنی همان نظامیانی که گام اول بر اساس کناره‌گیری ایشان از قدرت شکل گرفته بود. گام سوم نیز با توجه به شرایط ویژه‌ی مصر، دوره‌ی قدرت‌گیری طیف جدیدی خواهد بود، تا تجربه‌ی تلخ مرسی و پیروانش را با قدرت نظامی ژنرال‌ها عجین کرده، وحکومتی سکولار- دینی را با چینش مورد حمایت برخی از مذهبی‌ها با سرشناسه الازهر و روشنفکران مورد حمایت غرب بر سر کار بیاورند. بنابراین حتی اگر برخی از تحلیل‌گران، نظراتی درباره‌ی برگشت عناصر مبارک بر سر قدرت مطرح می‌کنند، باید به این دسته از افراد نیز گفت که آزادی مبارک از زندان و حتی تبرئه‌ی او از تمامی اتهامات وارده به او در دادگاه‌های مصر به‌معنی بازگشت دوباره‌ی وی به قدرت سیاسی نیست، بلکه عمر سیاسی مبارک و عقاید او در مصر به سر آمده و تمامی گروه‌های مخالف او با هم در این زمینه بر عقیده ای مشترک پایبند هستند، با این تفاوت که هر یک از این گروه‌ها برای رسیدن به قدرت‌، دارای راه‌کارهای متفاوتی بوده و شرایط خاص خود را دارند.

البته باید توجه داشت كه آمریکا، رژیم صهیونیستی و هم پیمانانشان در اروپا و منطقه، به سادگی اجازه‌ي دستیابی ملت مصر به نقطه‌ی مطلوب و استقلال سیاسی را نمی‌دهند. [4] از این رو مبارزه مردم مصر با استبداد خارجی ادامه دارد. دولت‌های آینده مصر نیز در مقابل خود مردمی را دارند که به‌راحتی از انقلاب بهمن ماه 1389 خود فاصله نمی‌گیرند و همان‌طور که در وقایع بعد از مرسی نیز نشان داده‌اند، به اهداف اولیه انقلاب خود پایبند هستند و برای ایشان، دولت  قانونی مصر، دولتی خواهد بود که در راه انقلاب 89 گام بردارد. مردم مصر نشان داده اند که به حیثیت ملی خود حساس هستند و مبارزه را ادامه می دهند، امیدواریم که در آینده نیز به خواسته‌های مبتنی بر شئونات اسلامی و بومی مصری دستیابند.

در ادامه یکی دیگر از مواردی که در آینده مصر نقشی اساسی دارد، نقش رهبری در رویدادها است،  رهبری در انقلاب های مردمی چیزی نیست که افراد انتخاب کنند. در بستر زمان و تحولات انقلابی است که رهبری شکل می‌گیرد و مردم نیز آن‌را می‌پذیرند. به عبارت دیگر، انتخاب رهبر برای انقلاب‌های مردمی، یک انتخاب مردمی است. کما این‌که در ایران نیز در بستر زمان این اتفاق رقم خورد و مردم حضرت امام خمینی(ره) را به‌عنوان رهبر پذیرفتند. البته مقوله‌ی رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به اصل ولایت مطلقه فقیه، یک الگوی ویژه و مبتنی بر آموزه‌های اسلامی است که در حرکت مصر وجود ندارد. یکی از دلایل عمده‌ی تغییرات اساسی بعد از انقلاب مصر نیز نشأت گرفته از این نقصان انقلاب مصر است که گروه‌های مختلف مردمی در مصر‌، چه انان که دین‌گرا هستند و چه آنان که سکولار می‌باشند، نمی‌توانند حول یک محور و رهبر واحد گرد هم آیند و هدفی مشترک را به سرانجام رسانده و آینده‌ای واحد را برای کشور خود رقم زنند. بنابراین با توجه به اختلافات موجود بین گروه های مختلف مصری، تا آینده ای دور امکان وجود رهبری واحد برای مردم مصر قابل تصور نمی‌باشد.

حال جای حضور بیگانگان و برخی تصمیم‌گیران خارجی چه از کشورهای عربی و چه غربی، کاملا مشخص و حضور ایشان در تغییرات و تحولات مصر، کاملا مشهود می‌باشد؛ نامبردگان، کشورهایی هستند که گاهی بدون دخالت ظاهری با تشویق و نفوذ در گروهی خاص در مصر و حتی تبلیغات گسترده‌ی رسانه‌ای در میان انقلابیون و عموم جامعه مصر، درحال پیگیری خواسته‌ها و اهداف منفعت‌طلبانه‌ی خود در کشور هدف هستند. این عامل‌ نیز در کنار عامل‌های گفته شده، نقشی اساسی در آینده‌ی مصر خواهد داشت.

بنابراين با توجه به مطالب فوق براي انقلاب مصر با نداشتن برنامه، نداشتن رهبری واحد، عدم پایبندی برخی گروه‌ها به مبانی دینی، عدم وحدت در بین جریان‌ها و گروه‌های معترض، دخالت‌های گاه و بیگاه نظامیان سنتی در قدرت مصر و نیز دخالت کشورهای بیگانه براساس مقاصد خاص خود در معادلات مصر، یكی از موارد زير را می توان پیش بینی نمود:

1- همان گونه که هم اکنون در کشور مصر شاهد هستیم، نیروی عظیم مردمی انقلابی بدون برنامه رها شده است که بر این اساس می توان پیش بینی کرد که یك بی نظمی و ناهنجاری طولانی مدت را در مصر شاهد خواهیم بود.

2- با طولانی شدن اعتراضات و ادامه پیدا كردن این بی برنامگی از سوی معترضین، مردم از طیف های مختلف سیاسی و نظامی دخیل در قدرت، دلسرد شده و ادامه اعتراضات را متوجه ایجاد ضرر به مبانی دینی و اقتصاد خود برآورد نمایند و در مقابل  نیز برخی از گروه های نظامی با همکاری گروهای وابسته به غرب، با ایجاد تغییرات ظاهری و دخیل نمودن برخی از مبانی و اصول اعتقادی مردم مصر، البته مقطعی در اهداف و برنامه‌های خود، با  جذب معترضان مردمي، وضعیت را كنترل کرده و قدرت را به‌دست گیرند.

 3- گروه‌های پیگیر حکومت، نهایتاً با مشخص نمودن سهم هركدام از گروه‌هاي معترض و مخالف و...، به دنبال ایجاد یك حكومت سكولار یا حكومتی اعتدال‌گرا پیش خواهند رفت، که البته اعتدال‌گرا به معنی حکومتی سلفی‌های افراطی و سکولارهای افراطی جایی در آن نخواهند داشت.

4- همچنين مي توان پيش بيني نمود كه اعتراضات جنبه‌ی هدفمند به خود گرفته و با انجام انتخاباتي آزاد در مصر، مردم اين كشور بتواند دولتي با رويكرد عربي-اسلامي اما با باطنی غربی ، تحت حمایت دولت‌های غربی، خصوصا آمریکا و با نظر مثبت رژیم غاصب اسرائیل بر سركار بياورند.

5- اخوان‌المسلمین نیز با چهره‌ای جدید و در قالب حزبی نوین اما با تشکیلات گذشته، در عرصه سیاسی مصر ظاهر شده و تا حدودی برخی از جریانات سیاسی مصر را هدایت نماید.

و اما بعد:

با اين حال تغییرات بزرگی در منطقه در حال وقوع است، انقلاب تونس، مصر و...، قدرت‌های غربی و عربی را تحت تاثیر قرار داده، به‌طوری که خود بهتر می‌دانند با این رویه دیکتاتوری در برخی کشور‌های عربی، حکومت‌های خودکامه نمی توانند به حيات سياسي خود ادامه دهند و نزد ملت‌ها ارزش، اعتبار و بالاتر از همه مشروعیت خود را از دست خواهند داد، تا حدود زیادی نیز این اتفاق افتاده است.

 بنابراین از یک طرف دولت‌هاي غربي درصدد تحميل اصلاحاتي به برخی از كشورهاي عربي در معرض انقلاب هستند و از طرف دیگر دولت‌هایی مثل عربستان با حضور آشکار در کشور بحرین، به دنبال حفظ حاکمیت نامشروع آل خلیفه بر بحرین می‌باشد، دخالت‌های آشکار و پنهان در سوریه نیز همگی شاهدی بر این مدعا است که رژیم غاصب اسرائیل اصلی ترین بازیگر این تحولات است. به عبارتی، از تمام بحران های سیاسی و اجتماعی ایجاد شده توسط کشورهای غربی و برخی از کشورهای اسلامی از جمله عربستان، در برخی دیگر از کشور های عربی مثل مصر و سوریه و حتی بحرین و لبنان و... منفعت مستقیم برده و آشکارا  این بحران ها که نقطه مقابل بیداری اسلامی در کشور هایی عربی است، به ثبات این رژیم ختم می شود. با این حال همان‌گونه که این حوادث نشان می‌دهد این تحولات با انگیزه دینی، میهنی بوده، اما کشورهای غربی نیز بعد از شکل‌گیری تحولات اخیر در منطقه به دنبال منافع خود خواهند بود و ساکت نخواهند نشست همان‌گونه که در لیبی، مصر، بحرین، سوره و... نقش تأثیرگذار خود را به وضوح نشان داده‌اند و متأسفانه این تأثیرگذاری تماماً به ضرر منافع ملی کشورهای مورد بحران بوده است.

 

* دکتر مرتضی اشرافی کارشناس مسایل سیاسی

 



[1] .   پايگاه اطلاع‌رساني حضرت ‌آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، ويژه‌نامه، گزيده‌اي از سخنان مقام معظم رهبري درباره ملت و دولت مصر در سال‌هاي 1368تا 1373

[2] .   حضرت ‌آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، خطبه نماز جمعه 15 بهمن 1389

[3] .   ميناونديان، شاهين، تاريخ تحليلي كشور هاي اسلامي، نشر خرم، 1388، ص 34

[4] .   رجبي، صادق، سياست هاي استكباري آمريكا در منطقه خاور ميانه، فصلنامه وزين، شماره 43، 1389

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha