چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۷
تصوير جاودانه حسینی در سينماي ايران

کارنامه سینمای ایران در تصویرگری حادثه عاشورا و بیان هنرمندانه این جریان تپنده و جانانة هستی، یک نقطه اوج دارد که سالهاست مخاطبان سینما و تلویزیون ایران با آن دمساز و مأنوسند: فیلم سینمایی «روز واقعه»...

خبرگزاری حوزه/ تاریخ هنر در قالبها و عرصه‌های مختلف آن، گویای این نکته است که جاودانگی و ماندگاری آثار هنری، همیشه از ویژگی‌های خاصی پیروی می‌کرده است.

ویژگی‌هایی که قطعا علاوه بر ارزش‌های هنری و ساختار زیبایی شناسانة آن قالب خاص، ربط و نسبتی مستقیم با آمال، آلام، آرمان‌ها و اعتقادات مخاطبان نیز برقرار می کرده است.

این‌که یک اثر نقاشی مثل تابلوی عصر عاشورای استاد محود فرشچیان این‌چنین ماندگار، جان‌فزا و تأثیرگذار می‌شود و در طول سال‌های پس از آفرینشش، این‌قدر مورد توجه مخاطبان در اقصی نقاط ایران و حتی جهان قرارمی گیرد، قابل تأمل و دقت است.

این اتفاق در سایر هنرهای ما نیز کمابیش رخ داده و می دهد و می‌توان رد آن را خاصه در نمونه هایی از هنر بومی و ملی‌مان که توجه و اشاراتی به مبانی دینی و وقایع تاریخ اسلام دارد‌، پی‌گرفت.

 

* قربت غریب آثار ماندگار سینمای معرفت آمیز

آری؛ حکایت بعضی از آثار هنری، حکایت غریبی است. در حوزه سینما اما آثاری مانند فیلم «روز واقعه» که از استثنائی‌ترین آثار تاریخ سینمای ماست، در طول این سال‌ها حیات و حضوری خجسته و کم نظیر در میان مردم داشته است.

کارنامه سینمای ایران در تصویرگری حادثه عاشورا و بیان هنرمندانه این جریان تپنده و جانانة هستی یک نقطه اوج دارد که سال‌هاست مخاطبان سینما و تلویزیون ایران با آن دم‌ساز و مأنوسند: فیلم سینمایی «روز واقعه»...

آری؛ گفتن از روز واقعه هنوز هم تازگی دارد. حتی بعد از این همه سال و بعد از آن همه دیدن و دیده شدن.

ارزش‌های فیلم چه به‌جهت فیلمنامه، چه به‌لحاظ اجرا و چه از جهت مضامین و محتوای قابل توجه، آن هم در عرصه رخداد عاشورا و همه نکات تاریخی، عرفانی فرامتنی‌اش، قابل توجه و تأمل است.

و یادآور این نکته خطیر و مهم که این‌گونه تلاش‌ها و آفرینش‌های هنری با این رویکرد دینی و مؤمنانه باید ادامه یابد و سوِژه‌ها و ایده‌های بکر و بدیع فکری و تاریخی در حوزه اسلام و تشیع و از آن جمله شخصیت‌های برجسته دینی که گنجینه‌هایی از معرفت و دنیایی از عظمت و بزرگی و انسانیتند، در حوزه هنر تصویر، به ظهور و بروز برسند.

براستی باید گفت فیلم جاودانه روز واقعه زماني به تثبيت در ذهن و دل مخاطب رسيد، كه در يك سيستم يك‌پارچه، براي لحظاتي توانست از حجاب تكنيك عبور كند و به متن و بطن حادثه‌اي نايل آيد كه «عاشورا» بود.

در تجزيه اين سيستم يك‌پارچه مي‌توانيم به مولفه‌هايي برسيم كه شاخصه‌هايي براي خلق اثري چنان و تاثيري چنين شده است.

 

* روز واقعه چگونه مبدل به اثر یگانه عاشورایی ما شد

روز واقعه متن موقر و صريحي دارد. جانمايه  متن يك بازنمايي فرا متني  و بيروني از حادثه است، در قامت عبدالله نصراني و علاوه بر اين، سرشار بودن جانمايه، به لايه‌ها و چگونگي‌هاي فيلمنامه هم نفوذ كرده، متن فيلمنامه در ميزانسي درست و متناسب، تصويري جذاب و تا آنجا كه ممكن بوده، وفادار به اصل پديد آورده است.

موسيقي اصیل و كم نظير و بازي‌هاي خوب و ... اما تمام اين شاخصه‌ها در رديف جذابيتها و حرفه‌اي گري‌هاست، اما آنچه وجه مميزه و تابلوي اين اثر است، همان" بيان خاص" فيلمنامه ايست كه حاصل تدبير و تدارك نويسنده قهار آن است.

شايد اگر روز واقعه، اين نگاه فرا متني را براي روايت خود از واقعه عاشورا، انتخاب نمي‌كرد و مثلا درامش را در دام متن، مبتلا مي‌ساخت، نمي توانست به بياني چنين جذاب و امروزي دست يابد.

در عين حال انتخاب عبدالله نصراني، مقدمات امر را براي بازبيني و شناسايي يك تدارك سلوك آميز مهيا ساخت تا آن نگاه فرا متني و بيروني در پيوند با يك سلوك عارفانه و انتخاب‌گري معشوق براي عاشق دلباخته در دو وجه عشق حقيقي در قامت ازدواج با راحله وعشقي حقيقي‌تر در هيئت جان‌بركفي در راه قيام عاشوراييان، به تصوير درآيد.

تداخل شگرف، جذاب و ناب راستي و ناراستي و خلل و فرج حيطه عرب آن روز كه هنوز بر چكاد دين مبين،  هيئت قبيله‌گي خويش را مي‌زدود، فرصتي فراهم آورد تا جريان روايت‌گري در روز واقعه، نه در يك فروبستگي جغرافيايي و زماني، بلكه در پروازي بر بلنداي تحليلي تاريخي و اجتماعي، ساخته و پرداخته شود.

 

* وقتی سینما در هرم عشق عاشورایی ذوب می شود

«روز واقعه» در هرم سنگين و حيرت‌آور واقعه‌اي ذوب شده و نور افشاني مي‌كند كه تنها تشعشعي از آن براي گرم شدن چشم مخاطب، خاصه در وجه شيعي و هيئت حسيني‌اش، كفايت مي‌كند، البته هركس به قدرت عنايت خويش از آن بهره مي‌جويد.

روايت عاشورا از منظر عبدالله خود نوعي ايده يابي بكر، سليس، پرجاذبه و قابل تامل است كه مولف و سازنده براي باز پردازش منويات انساني واقعه، برچكاد آن حادثه عظيم خلقت انسان انتخاب كرده و به ظهور و بروز سينمايي‌اش همت گمارده اند.

«روز واقعه» نه در تنگناي عادي و مالوف سينمايي، چه در وجه سخت افزاري، چه در گير و دارهاي نرم افزاريش گرفتار آمد كه بخواهد چرخشي بي فايده و مرعوب در ساخت و پرداخت خوش رنگ و لعاب بيروني و  تهي‌بختي دروني به يادگار گذارد و نه در روايت داستاني‌اش راهي را پيمود و خطايي را آزمود كه سالهاست آزمودني­است پياپي و نخ نما كه ماحصل آن چيزي جز گردنه حيران و حيراني دايره‌وار اين مدار بيهوده درايي بي‌تاثير و تاثر نيست.

روز واقعه تصوير بكر حقيقت است در ساحت قلم و بيان و بنان آدمي. آدمي امروز كه جز تلنگري بر ذهن و زبان خويش و تجسمي از حقايق مينوي ندارد و هرچه هست، درنگ هاييست و لحظاتي. "آن"‌هايي براي تامل و تدبر و ... و شايد تحول.

 

* داستان تحولی عظیم در جانی شیفته

اين تحول هم آنسان كه در عبدالله نصراني در روز واقعه بروز مي‌يابد، در سفر او از دل به دريا و از ديده به خون ظهور مي‌كند.

همين هرم شگرف مركزي كه از هسته تداركات معنايي و اصالت فهم شيعي فيلم به‌صورتي دايره‌وار، وسعت مي‌يابد، كشمكش مي‌پذيرد و پرتو مي‌افكند، در جاي جاي فيلم و در شاخص‌هاي متنوع آن، ديده مي‌شود.

اشارت‌هاي تاريخي فيلم روز واقعه در پيوندي اديبانه و مستحكم با عنايت‌هاي عرفاني و تنبه‌هاي اجتماعي آن، نوعي قدرت تأويل پذيري را در مدار سينماورزي ديالوگ‌مدارش، به همراه دارد كه نشانه گذاري معرفتي آن را متجلي مي‌كند.

تأويل، پندار گريزناك رشحات معرفت امروزين بشر معاصر است. تأويل، گويايي حس و ادراك آدمي است در آوردگاه شريعت، طريقت، حقيقت و تلاقي اين سه در متن تاريخ، خاصه در فرازهاي بي نظير و جاودانه‌اي همچون عاشورا و واقعه كربلا، تابلوي تجلي انسانيت انسان و درنگ او در زمين و آسمان است.

 

* از بازی‌های روان تا پوشش‌های درست و صحنه آرایی بجا

در فيلم روز واقعه بخشي از بازي ها، چشمگير و نوع لوكيشن‌ها، پوشش‌ها و صحنه آرايي و... قابل توجه و جذابند، به پدافند داستاني، اشارت‌هاي روايي و ايده بكر، مي‌آيند. در اين ميانه اما، آن‌چه براي نگارنده مطمح نظر و لازم به یادآوری در این مجال است، ديالوگ‌های فیلم است كه در قامت «زبان»ي نويسنده فيلمنامه، شكوهي ديگر يافته وجامه‌اي زرين بر آن بافته است. تافته‌اي توفنده و پراكنده در اتمسفري برق آسا و دريغ آلود و غم افزا؛ آن غم زيباي دلنشين. اين «زمان» در پيوند با منويات معنايي حادثه، وقوعي سينما ورزانه مي‌يابد و در ديده و دل مي‌ماند.

 

* «حسين بن علي(ع) ! از او بسيار مي‌گويند چرا آنانكه از او مي‌گويند خود مانند او نيستند؟!»

 مضمون ترنم ترد  ترانه‌هايي كه بر لبان عبدالله به شكفتگي ايماني نوآمد و تازه برنايي مردي رستاخيري مي‌ماند و با آن جلوه‌اي از جلوات حسين بن علي (ع) در كالبد فرا زماني و فرا جغرافيايي انسان، نماد و نمود مي‌يابد وبه نشاط و غم و هجر و فراق و درد و زخم و مصيبت و دريغ و شكوه و شكوه پرده مي‌آرايد.

 

* از زادة نصرانی تا عاشق شیفته نینوایی؛ در هنگامة روز واقعه

سفر به سرزمين‌هاي استوايي و كويري دل رميده عبدالله، در زير آفتاب تموز راه نينوايي، با چرخش‌هاي افسار گداخته او بر رحيل مركبي كه با اشارتي و شنودي فرا قبيله‌گي، به‌سوي حضرت ناپيداي عشق مي‌گريزد، مي‌ستيزد و مي‌ستيهد، همه به تمامي،‌ تجلي عرفان شيعي در مقياس تابناك و ناب اين حديث قدسي است كه:«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»

 و روزهاي سخت ادامه، در گرگ و ميش نيا و نياكان آن مردان قبيله‌پرست به ظاهر مسلمان، كه اگر از هفتاد پشت هم مسلمان باشند، هنوز هم خون سامري مسلكي‌نيا و نياكانشان كه اسلام را به مدد آن بر دوش كشيده اند و نه مثل عبدالله،‌اين گونه به رنج آرنج حقيقت جويي خود، به كف آورده باشند، ‌در راه است و ستيزه ميان جهل و خودپرستي و عشق و مستي همچنان به راه.

و من نه اينكه هم از اول، برادران خوني راحله با دامادي عبدالله نصراني به مخالفت برخاسته و با رفتنش به راه برنده، لغزان و پرخون عشق به پدر نهيب مي‌زدند كه ديدي؟! اين هم از داماد نصراني‌ات! ما را كه از هفت پشت مسلمان زاده‌ايم و اسم و رسمي داريم، چه به اين نورسيده نصراني كه آبا و اجداد ما را به طعنه و تمسخر خويش گيرد و ...

اين  جدال نور، باطل، وارستگي و اسارت، در هيئت وصلت معاشقي عبدالله با امام خويش كه مي‌گفت: كيست ياري كننده‌اي كه مرا ياري كند و در كشاكش عروسي او و راحله كه بانگ رحيل حركت و سفر او به‌سمت افق خون آلود خورشيد بر صليب كشيد شده و روز عاشورا بود، روز واقعه را به حقيقت تنهاي سينماي ايران در آوردگاه مهم ترين روز تاريخ شيعي بشر تبديل كرد.

 

* داستان عبدالله؛ روایت ویژه سینمای ایران از روز واقعه

ديدن داستان و روبرويي با روايت از منظر عبدالله نصراني خاصيت‌هاي ويژه‌اي به روز واقعه بخشيده و از آن جمله نگاه فرامتني، جويايي و پويايي شخصيتي است كه در راه رسيدن به كمال راه مي‌رسد و راه، خود هدف مي‌شود و هدف، خود خويشتن انسان. حركت معطوف به اراده رستاخيزي كه در قامت فكر و ذكر عبدالله رخ مي‌نمايد و در شكوه فروپاشي زميني و بناي رحماني آسمانيش، در پيچيدن او به خيل سوگواران بازگشته از كربلا، به شهادت مي‌رسد و از او شهيدي زنده براي رسانايي پيغام عاشوراييان مهيا مي‌كند.

اگر بنابر اشارت به ويژگي‌هاي جذاب تصويري، تاثير و تاثرات عميق و سرشار بياني و بناني در سينما ورزي‌هاي داهيانه روز واقعه باشد، بايستي به اكثريت قريب به اتفاق سكانس‌هاي فيلم اشاره شود.

مثلاً آن سكانس رسيدن عبدالله در امتداد مسير سفرش به جايگاه باديه نشيناني كه تا ساعاتي پيش، محل استقرار كاروان كربلا بوده‌، خود به تمامي آنچنان زيبا، حيرت انگيز و منقلب كننده است كه بيان از گويايي و زبان از جويايي هرم شريف و سوزاننده آن ظرافت و تنزه تصويري در عين ديالوگ‌هاي صيقلي و شخصيت‌هاي ديدني‌اش عاجز است.

 

* و حکایت آن سکانس تکان دهنده از جای پای حسین و دست عباس(ع)

 و اين مشكي است كه عباس از آن آب آشاميد و اين سنگي است كه حضرت، لحظه‌اي بر آن آرميد و اين چوبه‌اي است كه بر آن تكيه داد و ....

 و پيوند حركت دوربين با بيان ترد، نحيف و سينمايي پيرمرد باديه نشين سياه پوش ( بابازي تابناك جمشيد مشايخي)، تصويري ماندگارتر از ماندگاري معروف، مالوف و مانوس سينمايي پديد آورد.

روز واقعه مديون حس اصيل شيعي، تلفيق مدبرانه و استادانه سينمايي و فيلم نوشت محكم و موقر وجانانه خويش است و آن نقش آفريني‌هاي دلبرانه و برناگري‌هاي داهيانه.

حركت فيلمساز، مرهون تبار تاريخي فيلم و مديون تدارك قلم ورزانه نویسنده است در فيلمنامه‌اي برجسته و كارا.

که منجر به اثری ماندگار شد و تصویری جاودانه از شور و عشق حسینی در قاب سینمای ایران.

آری؛ کارنامه سینمای ایران در تصویرگری حادثه عاشورا و بیان هنرمندانه این جریان تپنده و جانانة هستی یک نقطه اوج دارد که سال‌هاست مخاطبان سینما و تلویزیون ایران با آن دمساز و مأنوسند: فیلم سینمایی «روز واقعه»...

و اینک به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله(ع)، جا دارد تا ضمن یادکردی از این اثر عظیم و عزیز، بر تلاش مومنانه و مخلصانه همه دست اندرکاران این یادگار ماندگار حسینی و عاشورایی سینمای ایران صحه گذارده، ستایش خویش را تقدیم آنان کنیم و آرزو نماییم که سینمای ایران بیش از پیش این توفیق را بیابد که هنر خویش را به پای ارزش‌های والای انسانی و بزرگان راه عشق و حقیقت، خاصه سالار شهیدان حضرت اباعبدالله(ع) نثار کند.

انشاءالله تعالی!

 

محمدرضامحقق

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha