شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
حامد نیازی اصفهان نویسنده

حوزه/ علمای بزرگ شیعه برای دل خود کتاب نمی نوشتند و حتی به دنبال نوشتن کتابی هم نبودند که بازار بهتری داشته باشد، بلکه نیازهای زمان را درک می‌کردند و می فهمیدند و برای مردم می نوشتند.

حجت الاسلام حامد نيازي، روحاني جوان و مصمم در عرصه نويسندگي و تاليف كتاب که تاكنون کتاب ها و مقالات علمی مختلفی از جمله کتاب "گذرگاه تاریکی" در رابطه با نقد فرقه ضاله بهائیت را به رشته تحریر در آورده و سعي دارد در اين مسير با قوت گام بردارد، در گفتگو با خبرنگار «حوزه» در اصفهان به تشريح و توضيح مهمترين نكات، سياست‌ها، اولويت ها، نيازها و چالش‌های عرصه تاليف كتاب های ديني پرداخت که حاصل آن تقدیم مخاطبان عزیز   می شود.

ابتدا از زندگی حوزوی و نویسندگی خود بگوييد؟

بنده به صورت رسمی از سال 1379 وارد حوزه علمیه شدم، در حال حاضر نیز مشغول تحصیل درس خارج هستم، البته کارشناسی و کارشناسی ارشد کلام اسلامی را نیز در مرکز تخصصی حوزه علمیه اصفهان گذرانده و هم اکنون مدرس کلام اسلامی هستم و در زمینه ادیان و فرق هم به تحقیق و پژوهش می پردازم، بابیت و بهائیت از فرقه هایی است که به صورت تخصصی به آنها پرداخته ام.

از چه زماني وارد عرصه نويسندگي شديد؟

اولین کار جدی نویسندگی‌ام، بروشورهایی بود که در بسیج دانشجویی در زمینه مسائل اخلاقی و معرفت نفس می نوشتم  که مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت، تا آنکه علاقه فراوان به معارف دین و شناخت بیشتر از نیازهای واقعی جامعه مرا به سمت حوزه هدایت کرد،  ریشه های این علاقه به کانون مذهبی خانواده به خصوص مواجهه من با پدر بزرگم حاج آقا فضل الله اژه ای، بر می گردد.

نخستين  كتاب شما مربوط به فرق ضاله است، چرا اين موضوع را انتخاب كرديد؟

شاید اولین مواجهه من با بهائیت به سال های اولیه زندگی‌ام برمی گردد، در دوران کودکی وقتی همسایه بهائی ما برای تبلیغ به منزل ما آمد و با جواب های قاطع و کوبنده مادرم مواجه شد، انگیزه ای برای شناخت و مقابله با جریان های انحرافی در من شکل گرفت، به همین دلیل اولین کتاب خود را در زمینه نقد بهائیت را به رشته تحریر در آوردم، نام کتاب را "گذرگاه تاریکی" گذاشتم که در حقیقت نقد و بررسی اسنادی و تصویری فرقه بهائیت است، به نظر من بهائیت مانند بسیاری دیگر از جریان های انحرافی مهدویت ، راهی به سوی تاریکی ، پوچی و تباهی اند. این جریان ها با سوء استفاده از منابع دینی و معارف ناب شیعی و افزودن جاذبه های کاذب، جاده ای می سازند که نوید بخش نجات و هدایت است، اما شقاوتی جاودان را نصیب فریفتگان خود می کنند.

به نظر شما نیازهای یک مؤلف حوزوی چیست؟

نیازهای یک مؤلف حوزوی قطعا هم نیازهای مادی و هم شامل نیازهای معنوی می شود، نیازهای مادی یعنی این که از نظر مادی برای معاش زندگی و چاپ و نشر آثارش تامين مالی شود. امروز استعدادهای فراوانی در بین طلاب داریم که به خاطر مشکلات مالی نمی توانند آن گونه که شایسته است، به رسالت خود عمل نمایند و حتی گاهی این استعدادها و دغدغه های فرهنگی به خاطر مشکلات مادی ضایع شده و فروکش می کند.

در کنار این مورد، به نیازهای معنوی نیز باید توجه شود، اهمیت دادن به آثار فاخر طلاب در حوزه و جامعه، در همین راستاست، البته ارزش دادن فقط به معناي تقدیر کردن و جایزه دادن نیست، بلکه گاهی شأن طلبه لحاظ نمی شود، مثلا در ارزیابی‌های کیفی آثار دینی که معمولا برای صدور مجوز نشر کتاب انجام می شود، افراد غیر حوزوی، فاقد دغدغه های دینی و فاقد صلاحیت به ارزیابی کتاب های تألیفی حوزوی می پردازند!!!

بایدها و نبایدهای نویسندگی در حوزه دین چیست ؟

مقام معظم رهبری سال 1389 در جمع طلاب قم فرمودند. " روحانیت سرباز دین است، خادم دین است، از خود منهای دین حیثیتی ندارد". یک سرباز علاوه بر آن که باید وظیفه اش را خوب شناخته و انجام دهد، امکانات و سازمانی هم می خواهد که او را به سمت وظیفه اش هدایت کرده و از استعداد او تا آنجا که می شود، استفاده نماید.

*4 اصل مهم

به نظر من اولین ضرورت در کار نویسندگی "شناخت نیازهای جامعه" است، هدف کتاب های طلاب باید رفع نیازهای هدایتی جامعه باشد. هدف قرآن به عنوان برترین کتاب در تاریخ بشریت، هدایت جامعه است.

علمای بزرگ شیعه هم همین طور بوده اند و برای دل خود کتاب نمی نوشتند، حتی به دنبال نوشتن کتابی هم نبودند که بازار بهتری داشته باشد، بلکه نیازهای زمان خود را می فهمیدند و برای مردم می نوشتند، نمونه جدی آن کتاب کافی است که مهمترین کتاب حدیثی امامیه می باشد، شیخ کلینی (ره) در مقدمه کتاب، مقصد کتاب را جامعه و هدف آن را بر طرف کردن فقدان های معرفتی و نا آگاهی مردم از معارف صحیح می داند. فهرست بندی و محتوای کافی نیز متناسب با همین نیازها طراحی و تدوین شده است.

مقصد کتاب "من لا یحضره الفقیه" نیز جامعه و مردم است، شیخ صدوق (ره ) نیز "کمال الدین" و "تمام النعمه" را نیز برای پاسخ به شبهات مردم نوشته، بنابراین مؤلف حوزوی اول باید مقصد تألیف خود را مشخص کند و هدفی جز هدایت جامعه و یاری دین خدا نداشته باشد.

 برای درک نیازهای واقعی جامعه نیز نویسنده باید با جامعه ارتباط داشته باشد، ارتباط با جامعه هم فقط منبر رفتن، سخنرانی کردن و امام جماعت بودن نیست، برای درک نیاز جامعه بیش از گفتن و سخنرانی کردن باید شنید، همچنین توانایی ایجاد فضای گفتگو با مخاطب را داشته و آن گاه سؤالات و شبهات مهم ، آزاردهنده، مخرب و پنهان در نهاد او را شنیده و برای حل آنها دست به قلم شود، پس اولین بايد در نویسندگی، "توجه به نیاز جامعه در زمینه معارف الهی" است.

دومین اصل نویسندگی در حوزه دین، "حلیم بودن" است، یعنی در مواجهه با جامعه، حرف های نامربوط، بی ادبی ها و بی منطقی های زیادی را خواهد دید، اما این گونه مسائل نباید او را به پرخاشگری و یا استفاده از الفاظ خارج از منطق و نزاکت بکشاند، بلکه باید در بدترین وضعیت تحمل داشته و با نهایت ادب و منطق به نقد حرف های غلط بپردازد.

سومین باید نویسندگی، آن است که "مؤلف کم گو و گزیده گو" باشد، البته منظور از کم، به اندازه است، کتاب هایی را دیده ام که نمی توانید آنها را خلاصه کنید، چون دقیق اند و در هر خطی از آن نکته ای مطرح شده، حتی اگر جایی توضیحي  داده اند به اندازه این کار را کرده اند، مؤلف خود را، هم افق با خواننده قرار داده و در خور فهم ، طاقت و نیاز مخاطب سخن گفته، در برابر این  کتاب ها حتما کتاب هایی را دیده اید که با حذف مکررات ، ده صفحه آن را می توان در یک صفحه خلاصه کرده.

چهارمین باید نویسندگی حوزوی، "استفاده از منابع اولیه و موثق" است، در همین موضوع بهائیت که کتاب نوشته ام، کتاب هایی را دیده ام که بدون مراجعه به منابع اولیه و بر پایه برخی مشهورات مطالبی را نوشته اند . مثلا نویسنده حتی فرق بابیت و بهائیت را نمی شناخته، نگارش های این چنینی اعتبار کتاب و نویسنده را از میان برده و کتاب را در برابر منتقدین بی دفاع می کند.

چرایی ضرورت  ورود طلاب و روحانیون به عرصه نویسندگی چيست ؟

قبلاً هم گفتم، طلبه سرباز دین است و باید ببیند دین از او چه انتظاری داشته و او را به کدام موضوع از موضوع های مورد نیاز جامعه فرا می خواند، آن گاه طلبه باید حرکت کرده و در آن موضوع وارد شود و انتظار دین را به بهترین وجه برآورده نماید، در دعای عهد از خدا می خواهیم که ما را از کسانی قرار دهد که در رفع نیاز امام کوشش و مجاهدت می کنن "والمسارعین الیه فی قضاء حوائجه". طلبه باید چشمش به دنبال نیاز دین و امامش در هدایت جامعه باشد، امروز یکی از نیازهای مهم، تأمین محتوای غنی و سالم است، شما ببینید برخی به نویسندگی کتاب نگاه مثبتی ندارند، می گویند با پیشرفت و تنوع ابزارهای رسانه ای دیگر برای کتاب جایی نمانده، این حرف غلط است، کتاب نه تنها هنوز به عنوان یک رسانه از جایگاه مهمی برخوردار است، بلکه منبع تغذیه و تأمین محتوای ابزارهای جدید رسانه ای نیز هست. سایت ها، وبلاگ ها، شبکه های اجتماعی، مبلغان، معلمان ، سخنوران، کارشناسان، اساتید حوزه و دانشگاه و ... همگی منبع سخن و حرفهایشان کتاب است.

رصد برخی مراجع خارجی در میزان استفاده ایرانیان از شبکه های اجتماعی تحت وب یا تلفن همراه تکان دهنده است، در آماری، یکی از شبکه های اجتماعی 7 میلیون کاربر دارد و ایران اولین کشور در میزان استفاده از یکی دیگر از آنها است، آمار سایت ها و وبلاگ ها نیز فراوان است، امروز یکی از نیازهای جدی، تأمین محتوای خوب و جذاب برای مخاطبان سرگردان این فضاهای مجازی می باشد، بسیاری در این فضا به مطالب تکراری روی آورده اند و به همین خاطر محتوای مرغوب، نو و جذاب کم شده و همین امر آسیب جوانان و جامعه ما را در این فضاها زیاد کرده، کتابی که نویسنده حوزوی با دغدغه های دینی، آن را محتوای متقن و جذاب تولید می کند به اتقان و انسجام جبهه فرهنگی در برابر تهاجم های ایدئولوژیک کمک شایانی خواهد کرد.

از سوی دیگر گسترش ابزارهای رسانه ای به گونه ای شده که عملا امکان کنترل و محدود کردن آن ها وجود ندارد، در نتیجه جریان های انحرافی فکری و فرهنگی بیش از پیش امکان برقراری رابطه ای آسان و بی پرده را با جامعه خواهند داشت، در این جبهه فرهنگی است که بی شک اقدام طلاب برای نویسندگی و تولید محتوای مرغوب به مثابه تأمین مهمات در مبارزه فکری و فرهنگی خواهد بود تا با تزریق این محتوا در رگ های جامعه مقاومت فکری در برابر این جریان ها افزایش یابد.

ملزومات کار نویسندگی دینی و حساسیت های آن چيست ؟

نویسندگی دینی حساسیت های فراوانی دارد، دین افکار و باورها، احوالات و رفتارهای انسان را مخاطب خود قرار داده و از این رو نویسنده ای که از منظر دین سخن می گوید با نوع نگارش و محتوای کلام خویش می تواند در باورها ، احوالات و رفتارهای افراد جامعه تأثیرات عمیق و ماندگاری ایجاد کند، نویسنده دینی باید به همه ابعاد عباراتی که می نویسد توجه کند زیرا مخاطبان وی دارای سطوح مختلف فکری و ذائقه های گوناگون اند و  ممکن است به دلیل عدم دقت در واژه ها و ترکیب آنها در کتاب ، مخاطبان به برداشتهای سوء خسارت باری گرفتار شوند. ما کتاب های زیادی را دیده ایم که نویسندگانی مطرح آنها را نوشتند اما به دلیل متشابه بودن واژگان و عدم ترکیب بندی دقیق جمله ها ، منجر به سوء برداشت های عده ای و نهایتا فرقه سازی های انحرافی شده است.

موضوعات مورد نیاز جامعه که لازم است طلاب در آن راستا قلم بزنند، چيست؟

به نظر من اولویت با کارهای زیر بنایی و اعتقادی است، بقیه مباحث مهم اند، اما اهم، مباحث اعتقادی و فکری است، اخلاق و فقه هر دو بسیار مهم اند، اما بدون اعتقاد صحیح یا با اعتقاد متزلزل و فرو ریخته، اخلاق و فقه ضمانت اجرایی خود را از دست خواهند داد و گرفتار تفسیرها و جریان های التقاطی ای خواهیم شد که امروزه هر کدام از آنها عده ای از نوجوانان ، جوانان و اقشار جامعه را به خود گرفتار کرده اند.

بنده حتی در بین طلاب کسانی را دیده ام که برای تأثیر بیشتر به سینما و ساخت فیلم و مانند آن روی آورده اند. نه آنکه سینما مهم نباشد و مخاطب نداشته باشد، اما بهترین و با کیفیت ترین فیلم هم اگر ساخته شود تأثیرش در سطح جان انسان پخش می شود و به عمق نخواهد رسید، با این حال اگر کارهای فکری و اعتقادی در جامعه شکل گیرد این تأثیرگذاری دائمی و تضمینی خواهد بود.

حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه نکته لطیفی را بیان فرموده اند، حضرت می فرمایند "مرگ برای عاقل موعظه و برای جاهل عبرت است"، یعنی اگر ما بهترین فیلم را هم بسازیم و موضوع آن هم خیلی عالی باشد، مثلا درباره یاد مرگ، اما بیننده آن صحنه ها جاهل باشد، تأثیر این فیلم در حد عبرت بوده یعنی عبوری است، درست مانند وقتی که یکی از نزدیکان ما از دنیا می رود، در لحظه های اول مواجهه دنیا و لذتهایش برایمان تیره و تار می شود، اما یک روز یا یک هفته یا یک ماه بعد این حالت از ما عبور کرده، تاثیر این فیلم ها ماندگار نیست و نمی تواند منجر به ایمان در انسان شود، اما اگر مخاطب بهره مند از عقل باشد، یاد مرگ در او وعظ است و ماندنی، فیلم ها و تصاویری که معمولا با اثرگذاری های صوتی همراه می شوند بر روی احساسات ما نیز مؤثرند اما کتاب بیشتر با فهم انسان سرو کار دارد به خصوص اگر مربوط به مسائل جهانبینی و معرفت دینی باشد.

در مسائل فکری و جهان بینی دینی هم دو نوع کار وجود دارد. یکی رویکرد تبیینی و دیگری رویکرد پاسخگویی به شبهات و سؤالات، ما در هر دو بخش نیازمند به تألیفات جدید هستیم. در گام اول نیز باید موضوعات مورد ابتلا شناسایی شود .

نیازهای ایجاد انگیزه در بین طلاب برای ورود به نویسندگی و ملزومات برای جذابیت قلم و کتاب به منظور استقبال از کتاب دینی چيست ؟

ایجاد انگیزه در طلاب خیلی مهم است، من قبل از ورود به حوزه با مطالعاتی که داشتم وظایفی برای یک طلبه تصور می کردم، اما اکنون می بینم طلبه به اندازه موهای سرش کار و مسئولیت دارد و خیلی تعجب می کنم وقتی در کلاس های درس طلبه هایی را می بینم که از وقت خود درست استفاده نمی کنند و هنوز از استعدادها و رسالت های طلبگی خود غافل اند.

 یکی از بهترین راه ها برای ایجاد انگیزه در طلاب مواجه کردن آنها با ابعاد گسترده تهاجم فکری و فرهنگی جریان های ضد دینی و اسلامی در زمان کنونی است، امروز برخی از طلاب دور از آتش نشسته اند، برخی از آنها در پیاده رو حرکت می کنند و می گویند چندان خبری هم نیست و به ضرورت حضور پی نبرده اند، ولذا انگیزه زیادی برای فعالیت ندارند، غافل از این که در میان اتوبان و بزرگراه سرعت تحولات بسیار بالاست، وقتی در باند سرعت قرار گرفتید، هم انگیزه حرکت پیدا می کنید و هم کمبودهای خود را در می یابید ، جامعه امروز حقیقتا امواج سهمگینی دارد، الان " لجج غامره" همه اقشار جامعه از مادران و کودکان گرفته تا دانش آموزان و دانشجویان و برخی اساتید و حتی برخی طلاب را درگیر کرده، بنابراین طلاب باید با اتقان بیشتر و بهره گیری از روش و معارف اهل بیت (علیهم السلام) با نوشتن کتاب های خوب و مفید اسباب نجات اقشار جامعه را از ورطه هلاکت مهیا سازند.

وي ادامه داد: اگر در طلبه انگیزه کافی پدید آمد آن گاه فقط باید روش ها را تعلیم داد و او هم تعلیم خواهد گرفت، اما بدون انگیزه حتی تعلیم روش ها فایده چندانی ندارد. منظورم از روش ها، روش های تحقیق، فیش برداری، مطالعه، تألیف و مانند آنهاست.

*چرا در برخی انگیزه کافی وجود ندارد؟

همچنین ایجاد انگیزه در طلاب، دستوری نیست، طلبه باید به نتایجی برسد تا انگیزه در او شکل گیرد، این سؤال خوبی است که چرا در برخی انگیزه کافی وجود ندارد، بنده چندین سال در مصاحبه ورودی های حوزه حضور داشته ام. درکنار برخی از داوطلبان ورود به حوزه که فوق العاده با انگیزه و هدف وارد حوزه می شوند عده ای را دیده ام که تعریف خوبی از طلبگی و رسالت ها و کارکردهای آن ندارند، متأسفانه برخی از این افراد با همین عدم آشنایی سالهای تحصیل خود را پشت سر می گذارند، اکثر اینها عشق و شور طلبگی دارند اما این عشق و شور هدفمند نیست و آهسته آهسته فروکش می کند، به نظرم حوزه باید بیش از پیش برای طلاب به تبیین نقش خود در مدیریت فکری و فرهنگی جامعه بپردازد و برای اینکار راههای زیادی وجود دارد، اگر این اتفاق بیافتد انگیزه های طلاب رشد کرده و آنها برای ارائه دین به راههای مختلف خدمت به جامعه و دین که یکی از آنها نویسندگی است روی خواهند آورد.

یکی از امور دیگر که هم در ایجاد انگیزه در طلاب مؤثر و هم باعث استقبال از آثار و تألیفات آنها می شود آگاهی دقیق از وضعیت جامعه و نیازهای واقعی مردم در مسائل دینی است، اگر طلبه شناخت درستی از نیاز جامعه نداشته باشد حتی اگر به سمت نویسندگی بیاید وقت خود را هزینه کرده، امروز یکی از فقدان های بزرگ حوزه علمیه، عدم وجود رصدخانه ای پیشرفته در حوزه مباحث فکری و نیازهای جامعه است ، وقتی رصدخانه نباشد، شما نمی توانید جریان های انحرافی و التقاطی ضد دینی و فرهنگی و نیازهای واقعی جامعه را شناسایی کنید و لذا نمی توانید به خوبی هدف گیری نمایید، جالب است که در روایات هم از علما به مرزبان تعبیر شده است. یکی از کارهای مرزبانی ، رصد تحرک دشمن و بسیج نیروها برای مقابله مناسب با اوست. شما ببینید در دوران امام صادق (علیه السلام)، حوزه علمی حضرت مجهز به این رصدخانه است. امام(عج) کل جهان اسلام آن وقت را منطقه بندی کرده و هر کدام از شاگردان حضرت مسؤول ایمان یکی از مناطق بود و به همین خاطر خیلی اوقات  جریان های منحرف فکری در آغاز شکل گیری رصد شده و با برخورد قاطع امام و اصحاب وی روبرو می شدند. هدف گیری ها هم دقیق بود و ردیه نویسی شاگردان ائمه علیهم السلام ، مبانی این جریان های را زیر سؤال می برد.

به عنوان آخرين سوال، چنانچه كتابي در دست تالیف داريد ، معرفی کنید و همچنین سیاست ها و اهداف خود را بيان نمایید؟

اکنون چند کتاب در دست تالیف دارم که در این میان، جلد دوم "گذرگاه تاریکی" در اولویت است، در جلد اول با روشی نو به نقد تصویری و اسنادی بهائیت پرداخته شد، در هر بخش از این کتاب به کتاب های معتبر و اصیل شیخیه ، بابیه  و بهائیت مراجعه کردم و عین تصاویر اسناد مذکور را در کتاب قرار دادم تا به اتقان و جذابیت مطالب افزوده شود، در این جلد از کتاب، روش نقد بهائیت ، تاریخی با رویکرد کلامی است که در کنار آن به نقد تعالیم اجتماعی بهائیت پرداخته شده است، در جلد دوم کتاب مذکور صرفا به بررسی استدلال های کلامی فرقه و نقد مستدل و مستند آنها پرداخته شده، البته تا جایی که بررسی کرده ام، تا کنون نقد کلامی بهائیت با این کیفیت که در حال تدوین است، صورت نگرفته است.

کتاب دیگر که در مرحله مطالعات آن هستم، به مدعیان دروغین مهدویت مربوط می باشد، کتاب بعدی نیز یک دوره کلام اسلامی با رویکرد تبیینی است که در آن روش هایی نو و البته اقتباس شده از روایات در تبیین عقاید اسلامی مورد توجه قرار گرفته. در آخر کلام لازم می دانم تا از جنابعالی و تمامی عزیزانی که در خبرگزاری حوزه فعالیت می کنند، تقدیر و تشکر نمایم.

گفت و گو : سيد امير حسين ابطحي

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha