به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین علی نصیری در کانال تلگرامی خود نوشت: در سال 1385 توفیق انتشار مقاله ای را داشتم با عنوان «نقد آموزه های صوفیه از منظر امام صادق (ع)» که در فصلنامه کتاب نقد، شماره ۳۹ چاپ شد.
گفتگو و بلکه مناظره امام صادق (ع) با صوفی مسلکان عصر آن حضرت، در روایت مبسوطی در کافی شریف با عنوان « باب دخول الصوفیه علی أبی عبدالله (ع) و احتجاجهم علیه فیما ینهون الناس عنه من طلب الرزق» انعکاس یافته است.
این مقاله به تفصیل به بررسی سندی و متنی این روایت پرداخته است.
با توجه به داغ شدن مسأله تصوف و پدیده دراویش در کشور و حوادث تلخی که متاسفانه در این زمینه شاهد آن هستیم،، مناسب دیدم تا بخش اندکی از این مقاله را در دو بخش در اختیار عزیزان همراه قرار دهم:
بخش اول مقاله:
عموم بزرگان صوفيه و نيز كساني كه درباره تصوف اظهار نظر كردهاند به اين نكته اذعان دارند كه اصطلاح تصوف يا صوفيه به معنالي «پشمينه پوشی» براي نخستين بار در حق ابو هاشم كوفي (م، 16) بكار رفته است و پيش از آن تصوف نه با اين نام بلكه بيشتر به عنوان حاملان انديشه صوفيگري حضور داشتهاند.
پيش از اين صوفيه در قالب اهل زهد ظهور و بروز داشتند. ابن خلدون در اين باره ميگويد:
«فلما اختص هؤلاء بمذهب الزهد و الانفراد عن الخلق و الاقبال علي العبادة اختصوا بمآخذ مدركة لهم...»
عموم صاحبنظراني كه درباره چگونگي پيدايش و تبلور اوليه صوفيه اظهار نظر كردهاند بر اين مدّعا صحّه گذاشتهاند كه شكل اوليه تصوف زهدگرايي بوده است.
خليل جرّ اذعان كردهاست كه " تصوف اسلامي از زهد پديد آمده است»
بر همين اساس است كه در متن روايت كه ناظر به دوران امام صادق (ع) ( 83-148 ) به جاي عنوان صوفيه از عنوان «قوم ممن يظهرون الزهد» استفاده شده است.
يعني كساني كه تظاهر به زهد و دنيا گريزي داشتهاند، چنانكه در همين فقره از واژه «تقشّف» استفاده شده كه به معناي سختگیری در امر معاش و کنار گذاشتن هر گونه راحتی است .با عطف توجه به اين نكته و نيز نكته نخست كه عنوان صوفيه از سوي كليني بر اين جمع گذاشته شده ميتوان بر نظريه پيشگفته مهر تاييد زد كه ظهور آغازين صوفيه در قالب اهل زهد بوده و آنگاه با گذشت زمان عنوان صوفيه به آنان داده شد.
ويژگيهاي زهدورزي و رياضت مورد نظر صوفيه
از مفاد گفتاري كه ميان گروهي از صوفيه و امام صادق (ع) ردّ و بدل شد ميتوان استفاده كرد كه صوفيه بر لزوم زهد و رياضت در حدّي كه به مرحله اضرار به خود، خانواده و اطرافيان ميانجامد و مرحلهاي كه امام صادق (ع) با استشهاد به ادله مختلف آن را مرحله اسراف و مرزشكني از حدود الهي دانسته است،ـ پاي ميفشارند.
به عبارت روشنتر امام صادق (ع) با صوفيه در نيك بودن اصل زهدورزي همصدا و همآوا است. بدين جهت امام از سلمان و ابوذر به عنوان زاهدترين صحابه پيامبر (ص) ياد كرده است.
اشكال و لغزشگاه اساسي صوفيه كه به شدت از سوي امام صادق(ع) مورد انكار قرار گرفته افراط و زيادهروي آنان در اين امر و دعوت مردم به پايبندي به آن است.
از پاسخهاي امام صادق(ع) به صوفيه ميتوان استفاده كرد كه رياضت و زهدورزي صوفيه حداقل داراي سه ويژگي است و جالب آنكه اين سه ويژگي همچنان امروزه در بينش و منش متصوفه حضوري فعال دارند.
اين سه ويژگي بدين شرح است:
1.بياعتنايي به نيازها و اقتضانات جسمي و روحي؛
صوفيه در مراحل سير و سلوك عرفاني و براي رسيدن به كمالات معنوي و نيز پس از رسيدن به آن كمالات و مقامات هماره به رياضتهايي توصيه ميكنند كه بياعتنايي کامل به نيازها و اقتضائات جسمي و روحي جوهره آنها را تشكيل ميدهد.
نگاهي به آنچه كه در تذكره الاولياء عطار نيشابوري در توصيف رياضتهاي و مشايخ صوفيه آمده و نيز توصيههاي بزرگاني همچون غزّالي نشانگر مدّعاست. و اين امر يكي از مخالفتهاي صوفيه با شرع قلمداد شده كه پيوسته از سوي مخالفان آنان مورد توجه قرار گرفته است.
اينكه امام صادق(ع) به روايات نبوي استناد ميكند كه نخست بايد به حقوق فردي و شخصي اهتمام داشت و از نيازها و افتضائات جسمي و روحي خود غافل نبود، بازگو کننده این ویژگی در منش صوفیه است .
بدين جهت امام به ادّلهاي مختلف استناد كرد تا نشان دهد ايثار ديگران برخود با فرض تحمل مشقّت و دشواري فراوان كه مفاد آيه “ويؤثرون علي أنفسهم ولوكان بهم خصاصه“ است، نسخ شده است. و به سيره سلمان فارسي استناد جست كه به آرامش نفساني خود براي تامين و ذخيرهسازي سالانه قوت اهتمام داشت.
از پاسخهاي امام صادق(ع) به صوفيه ميتوان استفاده كرد كه رياضت و زهدورزي صوفيه حداقل داراي سه ويژگي است و جالب آنكه اين سه ويژگي همچنان امروزه در بينش و منش متصوفه حضوري فعال دارند. ...
2.مسئوليت گريزي نسبت به وظائف مربوط به خانواده؛
زهد و رياضت مورد نظر صوفيه ـحتي اگر در مقام نظر بدان ملتزم نباشندـ چنان است كه عملاً آنان را از انجام مسئوليتهاي شرعي و اخلاقي در برابر همسر و فرزندان يا اطرافيان دور و نزديك باز ميدارد. زيرا وقتي قرار باشد شخص با برداشت ناصواب از آيات قرآن و سنت نبوي و به هدف قرب الهي تمام اموال خود را به مستمندان هديه بدهد و چنان از دنيا و لذايذ آن فاصله بگيرد كه به قوت لا يموت تا بدان پایه كه نفسش بيرون آيد اكتفا كند، چگونه ميتواند به وظايف خود نسبت به همسر و فرزندان و ساير خانواده كه شرط اصلي آن برخورداري از توانايي مالي است، عمل نمايد؟!
بخشي از هشدارهاي امام صادق (ع) به صوفيه و دعوت آنان به اهتمام به انجام وظايف نسبت به همسر و فرزندان و اطرافيان ناظر به همين نكته است.
بدين جهت است كه امام به گفتار پيامبر استناد جست كه مرد انصاري را بخاطر آزاد كردن همه بندگان و بلاتكليف رها كردن فرزندان صغير و تحميل آنان به تكدّيگري و نياز به ديگران، مستحق دفن در قبرستان مسلمانان ندانست.
و در مراحل پنجگانه رسيدگي بر جايگاه والدين، همسر و فرزندان و فاميل فقير پاي فشرد و ضمن استشهاد به عمل ابوبكر كه به جاي ثلث مال به خمس ]= يك پنجم[ آن وصيّت كرده، ديدگاه همه مسلمانان درباره محق بودن قاضياي را شاهد آورد كه شخص زاهد را بخاطر كوتاهي در رسيدگي به حقوق همسر خود محكوم دانسته است.
3. بياعتنايي به مسئوليتهاي اجتماعي؛
يكي از انتقادهايي كه در گذشته و حال به انديشه و منش صوفيه وارد شد، بياعتنايي عامدانه آنان نسبت به مسئوليتهاي اجتماعي است. اين امر چنان ميان شماري از صاحبنظران رواج دارد كه مدعياند گرايش به تصوّف و حركت درونگرايانه چه قبل و چه پس از اسلام زماني پديد آمد كه گروهي از انديشوران از اصلاح وضعيت سياسي روزگار خود مأيوس شده يا در اثر ظلم و تعدي حاكمان داخلي يا قدرتهاي بيگانه از صحنه اجتماع بهطور كامل كنار زده شدند اين امر آنان را به گوشهنشيني، چلّهنشيني و صومعهنشيني وا داشت و كمكم از آموزههاي ديني نيز براي اين نقش شواهدي دست و پا كرده و يك گرايش فكري و عملي بويژه در اسلام شكل گرفت. بر اين اساس برخي ميان نضج يا شكوفايي تصوف با حمله گسترده مغول به ايران و كشتار نخبگان و فرهيختگان ارتباط مستقيم قايل هستند.
با صرف نظراز درستي يا نادرستي این مدّعا بايد اذعان كرد نوع و رويكرد آموزههاي صوفيه در ترك همهجانبه دنيا و رياضتهاي مستمر چنان است كه خواه يا ناخواه با اهتمام مشخص به عمران و آباداني دنيا، اهتمام به امور مسلمانان، جنايت و خيانت حاكمان، امر به معروف و نهي از منكر ناسازگار است. و به گواهي تاريخ گاه رفتار زاهدانه به پايهاي از افراط رسيد که زاهد و عابدي همچون "ربيع بن خثيم" كه از او به عنوان يكي از «زهاد ثمانيه» ياد ميكنند سي سال از اين جهت استغفار ميكرد كه چرا به خاطر شهادت امام حسين (ع) بدست يزيد بن معاويه جملهاي اعتراضآميز بر زبان جاري كرده است.1
اگر در گذشته صوفياني ياد ميشدند كه به نقش و وظايف خود نسبت به مسايل جاري اجتماعي اهتمام و تاكيد داشتنداموزه صوفی گری و عرفان منشی از نوع پست مدرن با سكولاريزم و جدايي دين و معنويت با سياست پيوند ناگسستني برقرار كرده است. و دستگاه پر زرق و برق تصوف كشور ما همصدا با ساير صوفيان در جهان اسلام آشكارا بر عدم دخالت خود در امور سياسي تاكيد ورزيده و آن را جزو مرامنامه لا يتغيّر خود ميانگارد كه هر تازهواردي ميبايست بدان گردن نهد.
به نظر ميرسد استشهاد امام صادق (ع) به سيره پيامبراني همچون داود و سليمان و يوسف و نيز بندگان صالح و مورد ستايش خداوند همچون ذوالقرنين كه در كنار برخورداري از مقام معنوي و رسالت دولت و حكومت و اداره نه تنها يك كشور و منطقه بلكه گاه بسان ذوالقرنين شرق و غرب عالم را بر عهده داشتند ـ به اين لغزش فكري صوفيه اشاره داشته و براین نکته تاکید دارد كه از نظر خداوند ميان زهدورزي و معنويتگرايي با اهتمام به مسئوليتهاي اجتماعي و تلاش براي عمران و آباداني دنيا و به سامان رساندن امور بندگان خداوند و پذيرش مناصب مهم تهافت و تعارض وجود ندارد.