جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
شیطان

حوزه/ فلسفه خلقت انسان ربطي به سجده کردن يا سجده نکردن شيطان بر آدم ندارد؛ با مطالعه آيات قرآن به وضوح اين حقيقت روشن مي‌شود که از ديدگاه اسلام، هدف نهايي از ...

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.

* پرسش

اگر شيطان بر انسان سجده مي‌کرد ديگر انسان گمراه نمي‌شد، در آن صورت فلسفه خلقت چه مي‌شد؟

* پاسخ

در جواب به اين سؤال به دو نکته بايد توجه داشت:

نکته اول اينکه فلسفه خلقت انسان ربطي به سجده کردن يا سجده نکردن شيطان بر آدم ندارد؛ با مطالعه آيات قرآن به وضوح اين حقيقت روشن مي‌شود که از ديدگاه اسلام، هدف نهايي از خلقت انسان، تعلّق به دنيا و طبيعت نداشته و متعلق به جهان ابدي است و آن همانا رسيدن به کمال و قرب حق ‌تعالي و وصول به رحمت تام اوست. گرچه کمال امري است که بايد در اين عالم کسب شود، ولي ظهور اين کمال به صورت مقصد نهايي انسان، در عالم آخرت تجلي مي‌يابد. دنيا با تمام گستردگي و ظرفيت خود، گنجايش ظهور کمال نهايي انسان را ندارد و نمي‌تواند مقصد نهايي حيات او را در خود جاي دهد. مقصد نهايي حيات انسان، آن‌چنان که از آيات قرآن دريافت مي‌شود، مقام و مرتبتي است که از آن به قرب خداوند تعبير مي‌شود؛ يعني انسان در نقطه نهايي سير استکمالي خويش به جايگاهي مي‌رسد که آنجا نزد خدا و جوار رحمت اوست. خداوند اين هدف را براي خلقت انسان داشته است؛ بنابراين شيطان اگر بر انسان سجده نکرد و به اختيار خود مسير گمراهي را برگزيد، انسان را در رسيدن به اين مقصد نهايي دچار رنج و زحمت مي‌کند و جزو عوامل دعوت کننده انسان به شر قرار مي‌گيرد، اما اين گونه نيست که فلسفه وجودي او را رقم زند.

نکته دوّم: در قرآن کريم از نفس، تعابير گوناگون شده است در جايي مي‌فرمايد: " إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَ‌ةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَ‌حِمَ رَ‌بِّي؛ همانا نفس پيوسته انسان را به کارهاي زشت، بسيار امر مي‌کند، مگر اينکه پروردگارم رحم نمايد".1 اين نفس را امّاره مي‌نامند و هوا و هوس آدمي به اين نفس مربوط است. اين نفس در پي برآوردن خواهش‌ها و تمايلات خود است. اگر مديريت اعضا و جوارح انسان به دست نفس اماره باشد آن‌ها اسير مي‌شوند و هر چه را اين نفس دستور دهد، انجام مي‌دهند. دست، چشم و پا و ساير اعضاي بدن مرتکب گناه مي‌شوند.

اين حالت در انسان بدترين حالت و مرتبه براي نفس است و او را به بيراهه سوق مي‌دهد. انسان را به تدريج به حيوان درنده و شهواني تبديل مي‌کند.

ممکن است يک نفس سرکش، دنيايي را به فساد بکشد. بنابراين نفس اماره در کنار شيطان و همراه با او انسان را به بدي سوق مي‌دهد و او را به گمراهي مي‌کشاند و اساسا شيطان از همين ظرفيت وجودي انسان براي وسوسه او به جانب بدي و گناه بهره‌ مي‌برد. بنابراين اگر کسي بتواند شيطان درون خود، يعني نفسش را، رام و مطيع عقل و ايمان کند و او را از سرکشي بازدارد، ديگر دست شيطان جني به او نخواهد رسيد.

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: شيطاني اسلم علي يدي؛ شيطان من به دستم اسلام آورد و مطيعم شد. معناي اين سخن اين است که چون نفس من با هدايت الهي و مجاهدت‌هايم، رام شد، زمينه‌اي براي نفوذ شيطان جني در وجود من، وجود ندارد. و معناي عصمت هم جز اين نيست! از اين نکته اين نتيجه گرفته مي‌شود که اگر شيطان به حضرت آدم سجده مي‌کرد و فرمان حق را اطاعت مي‌نمود، ممکن بود نفس اماره، انسان را گمراه کرده و باعث خروج آدم از بهشت شود. پس در اينجا دو حالت وجود دارد: شيطان بر انسان سجده نکرده و فرمان خدا را زير پا گذاشت و به خاطر عبادات زيادي که کرده بود خداوند به او عمر طولاني عنايت فرمود و او هم شروع به فريب انسان‌ها نمود؛ که اين خود يکي از عوامل مهم در ترقي انسان در رسيدن به اوج قلّه سعادت است. زيرا انسان با مخالفت با امّا و اگر شيطان بر انسان سجده مي‌کرد و فرمان خدا را اطاعت مي‌نمود چيز ديگر يا کس ديگر (مانند نفس اماره) مي‌توانست به تنهايي انسان را به گمراهي و بيراهه بکشاند. به هر حال و در هر صورت فلسفه خلقت عوض نمي‌شد، بلکه راه رسيدن به کمال تغيير مي‌يافت.

 

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:

1. اخلاق اسلامي، محمد علي سادات، ناشر (سمت)، ص46

 

پي‌نوشت‌ها:

1. يوسف / 53

2.  نساء / 79

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha