سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۱ شوال ۱۴۴۵ | Apr 30, 2024
کد خبر: 487810
۲۱ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۱
ولادت حضرت عباس

حوزه/ در روز چهارم از ماه شعبان سال ۲۶ ق، ماه ديگري در خانه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام طلوع کرد که کانون خاندان نبوّت و ولايت را نور ديگري بخشيد. در گلشن رسول اکرم صلي الله عليه و آله وسلم نوگلي شکوفا شد که زمين و زمان از عطر وجودش تا ابد معطّر شد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، چهارم شعبان، سالروز ولادت حضرت أباالفضل العباس(علیه السلام) است که حوزه نیوز نکاتی را پیرامون آن حضرت تقدیم حضور شما خوبان می کند.

 

* ولادت حضرت ابوالفضل عليه السلام

 

- آيينه تمام نماي علي عليه السلام

در روز چهارم از ماه شعبان سال 26 ق، ماه ديگري در خانه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام طلوع کرد که کانون خاندان نبوّت و ولايت را نور ديگري بخشيد. در گلشن رسول اکرم صلي الله عليه و آله وسلم نوگلي شکوفا شد که زمين و زمان از عطر وجودش تا ابد معطّر شد. کودکي پاي به عرصه وجود نهاد که آثار عظمت و شجاعت در چهره اش متجلّي و آيينه تمام نماي جمال و کمال حضرت علي عليه السلام بود.

 

- ازدواج حضرت علي عليه السلام با امّ البنين عليه السلام

مدتي پس از آن که اميرالمؤمنين عليه السلام به سوگ ريحانه رسول، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام نشست؛ برادرش عقيل را که آشنا به انساب عرب بود فراخواند و از او خواست برايش همسري از تبار دلاوران برگزيند تا پسراني دلير و باايمان تربيت کند که سالار شهيدان، حسين بن علي عليه السلام را در کربلا ياري کنند.

عقيل، فاطمه کلابيه را براي حضرت علي عليه السلام برگزيد که قبيله و خاندانش، بني کلاب، در شجاعت و دلاوري بي مانند بودند. حضرت اين انتخاب را پسنديد و عقيل را به خواستگاري نزد پدر فاطمه فرستاد. فاطمه نيز با سربلندي و افتخار پاسخ مثبت داد و پيوند مبارکي بين وي و مولاي متقيان برقرار شد.

 

- امّ البنين، مظهر ايمان و فضيلت

امّ البنين يا فاطمه کلابيه از بانوان پاک سرشت، باايمان، نجيب و بامعرفت بود. هنگامي که به خانه علي عليه السلام قدم نهاد مادري مهربان براي فرزندان حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام شد و آنها را بر فرزندان خود مقدّم داشت. نقل شده است که خود از اميرالمؤمنين عليه السلام درخواست کرد تا او را فاطمه خطاب نکند؛ چرا که فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام با شنيدن نام او به ياد مادرشان افتاده، رنجيده خاطر مي شدند. حضرت هم پذيرفت و او را «امّ البنين (مادر پسران)» خواند. در فضيلت وي همين بس که گوهري چون ابوالفضل عليه السلام در صدف دامانش پرورش يافت.

 

- نام گذاري حضرت ابوالفضل عليه السلام

هنگامي که حضرت ابوالفضل عليه السلام به دنيا آمد، امّ البنين قنداقه او را به دست اميرالمؤمنين داد تا بر وي نامي بگذارد. حضرت وي را در آغوش کشيد و او را مورد تفقّد و محبّت فراوان قرار داد. سپس در گوش راست وي اذان و در گوش چپش اقامه گفت. آن گاه به ام البنين فرمود: «او را چه نام نهادي؟» امّ البنين با کمال ادب عرض کرد: «من در هيچ امري بر شما سبقت نگرفته ام. هر نامي که مي پسنديد بر وي بگذاريد». حضرت فرمود: «من او را به نام عمويم، عباس ناميدم».

 

- عبّاس، نشان شجاعت و صلابت

واژه عباس، صيغه مبالغه از ماده «عبس» است که به معني گرفتگي چهره مي باشد. حضرت ابوالفضل عليه السلام از مصاديق بارز «أشدّاءُ عَلَي الکفّار» مي باشد. وي بر دشمنان حق عبوس و خشن و در جنگ با آنان غيور و دلاور بود. اين نام از همان دوران، نشانگر شهامت و صلابت ابوالفضل عليه السلام بود. مرحوم علامه حائري در کتاب معالي السِبطين مي نويسد: «اميرمؤمنان عليه السلام او را ازاين رو عبّاس ناميد که به شجاعت، شکوه، صولت و خشم او در پيکار با دشمنان آگاهي داشت. دشمنان در برابر او لرزه بر اندامشان مي افتاد و صورت هايشان از ترس او رنگ درمي باخت. او قهرماني بود که شجاعت را از پدرش به ارث برده بود و بيني گم راهان در برابر او به خاک ماليده مي شد».

 

- گريه اميرالمؤمنين عليه السلام در ولادت عباس عليه السلام

پس از اين که حضرت علي عليه السلام فرزند خود را عباس نام نهاد، دست هاي او را بوسيد و اشک بر صورت نازنينش جاري شد. امّ البنين حيرت زده پرسيد: «چرا گريه مي کنيد؟ مگر دستان فرزندم عيبي دارد؟» حضرت فرمود: «گويي هم اينک مي بينم که اين دست ها روز عاشورا در کنار شريعه فرات، و در راه ياري دين خدا قطع شده است».

 

- کنيه حضرت عباس عليه السلام

مشهورترين کنيه آن حضرت، ابوالفضل است. چون او فرزندي به نام فضل داشت و داراي ـ بلکه پدرِ ـ تمامي فضايل و کمالات انساني بود، آن حضرت را «ابوالفضل» لقب داده اند. در کتاب العباس دو کنيه ديگر نيز براي آن حضرت ذکر شده است: يکي «ابوالقربة» (صاحب مشک) و ديگري «ابوالقاسم» به استناد زيارت روز اربعين به نقل از جابر که مي گويد: «السلام عليک يا اباالقاسم، السلام عليک يا عباس بن علي».

 

- ماه بني هاشم

در ميان عرب رسم بود که اگر کودکي زيبايي فوق العاده داشت و داراي قامتي بلند و چهره اي زيبا بود، او را «قمر»(ماه) مي خواندند؛ مثلاً عبدمناف، جدّ سوم پيامبر، را که چهره اي زيبا و نوراني داشت «قمر بطحاء (ماه سرزمين مکه)» و عبداللّه ، پدر بزرگوار حضرت رسول را که سيمايي نوراني و چشم گير داشت «قمر حرم (ماه حرم)» مي خواندند. حضرت عباس عليه السلام نيز که از زيبايي ويژه اي برخوردار بود و قامتي رشيد همچون سرو داشت، مشمول اين سنت شد و او را به عنوان «قمربني هاشم (ماه دودمان هاشم)» خواندند.

 

- ترس امّ البنين بر عباس عليه السلام

با آن که همه بني هاشم زيبا و خوش سيما بودند، عباس عليه السلام در بين آنها چون ماهي درخشان بود. رخساره اش زيبا و پرشکوه، و اندامش دل نواز و موزون بود. امّ البنين از چشم حسودان بر او نگران بود و مي ترسيد مبادا به او آسيبي برسانند و رنجورش کنند. قلب او از محبّت عباس آکنده بود و او را از جان خويش عزيزتر مي داشت. لذا ابيات زير را درباره اش سرود:

«فرزندم را در پناه خداوند يکتا و بي همتا قرار مي دهم؛ از گزند چشم حسودان از ايستاده و نشسته، مسلمان و غيرمسلمان، حاضر و مسافر، پدر و فرزند».

 

- سرو رعنا و جمال زيبا

سيره نويسان در مورد چهره زيبا، قامت بلند و چالاک و بازوان ستبر حضرت عباس بن علي عليه السلام چنين نوشته اند: «عباس پسر اميرمؤمنان علي عليه السلام مردي زيبا و خوش سيما و بلندقامت بود، به طوري که وقتي بر اسب قوي و بلند سوار مي شد، پاهايش بر زمين کشيده مي شد».

 

- تربيت در خانه نور

حضرت عباس عليه السلام علاوه براين که عالي ترين ارزش ها را از پدر ارجمند و مادر بافضيلتش به ارث برده بود، در محضر مربي بزرگي که يار و برادر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم بود و در ايمان و تقوا و شجاعت همتايي نداشت تربيت شد و در دامان مادري همچون امّ البنين که در ايمان و معرفت و دلاوري سرآمد بود پرورش يافت. او در کنار فرزندان گران قدر حضرت زهرا عليهاالسلام از عالي ترين برنامه هاي تربيتي بهره مند گرديد. به ويژه در شجاعت و دلاوري در ميدان هاي نبرد به چنان رشدي دست يافت که دوست و دشمن لب به تحسين وي گشودند. کربلا عرصه ظهور و تجلّي کامل اين عصاره شجاعت و دلاوري بود.

 

- مقام عباس عليه السلام و اخلاص ام البنين

نقل مي کنند پس از اين که امّ البنين از مصائب اهل بيت عليه السلام در کربلا آگاهي يافت، سخت گريه کرد. سپس خود را آرام نمود و از اين که فرزندش فداي حسين فاطمه عليهاالسلام مي شود خدا را شکر و سپاس گفت. حضرت علي عليه السلام به امّ البنين فرمود: «فرزندت عباس، نزد خداوند متعال منزلتي عظيم دارد و خداوند به جاي دو دست او که در کربلا براي دفاع از دين قطع خواهد شد، دو بال به او عنايت خواهد کرد که با آن دو بال همراه فرشتگان در فضاي بهشت پرواز نمايد؛ همان گونه که به جعفر بن ابي طالب عليه السلام عنايت نموده است». امّ البنين با شنيدن اين بشارت، آرامش يافت و خشنود شد. آري، امّ البنين چنان مخلص و مطيع ولايت بود که از فدا شدن فرزندش در راه ياري دين خدا و امام حسين عليه السلام خشنود بود و خدا را سپاس مي گفت.

 

- علم و معرفت عباس عليه السلام

حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از اکابر و افاضل فقها و علماي اهل بيت عليه السلام مي باشد و معلوم است کسي که در پرتو آفتاب ولايت و در مکتب امامت اميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت امام حسن و امام حسين عليه السلام پرورش يافته و کسب علم و نورانيت کرده باشد، به بالاترين درجه هاي ايمان و فضل و معرفت دست خواهد يافت. روايتي بدين مضمون از امامان معصوم عليهم السلام نقل شده است که مي فرمايند: «همانا عباس بن علي عليه السلام علم را چون غذا از پدرش وارد جان خويش نموده است».

 

- ادب حضرت عباس عليه السلام

حضرت عباس عليه السلام فرزند آن امامي است که به فرزندش امام حسن عليه السلام مي فرمايد: «پسرم، ادب مايه بارور شدن عقل و بيداري قلب و سرلوحه فضل و بزرگواري است».

بر همين اساس ابوالفضل العباس عليه السلام که شاگرد همين مکتب بود در همه دوران هاي عمر مبارک خويش، از کودکي تا هنگام شهادت، ادب را سرلوحه زندگي خويش قرار داده بود. روايت مي کنند: عباس عليه السلام هرگز، بدون اجازه در حضور امام حسين عليه السلام به زمين نمي نشست.

 

- بازوي اميرالمؤمنين عليه السلام

حضرت علي عليه السلام فرزندش عباس عليه السلام را به کارهاي سخت و مهم، از جمله کشاورزي، تقويت روح و جسم، تيراندازي و شمشيرزني تعليم و عادت داده بود. وي گاهي در کنار پدر مشغول کشاورزي و باغداري در نخلستان ها بود و زماني در مسجد به مردم فقه و حديث مي آموخت و نيز به ياري تهي دستان مي شتافت. او بازوي پرتوان پدر و يار و مطيع برادرانش بود. آن بزرگ، سخن حضرت علي عليه السلام بر زبان، سيماي امام حسن عليه السلام در چهره و خون امام حسين عليه السلام را در رگ ها داشت.

 

- تک سوار عشق

سيره نويسان در شأن حضرت ابوالفضل عليه السلام گفته اند: «او همچون قله اي بلند، و قلبش همانند کوهي استوار بود؛ چرا که او يکه سواري بلندهمت و قهرماني سلحشور بود و در ميدان پيکار با دشمنان، با جرأت بي بديلي، سنگين ترين ضربه ها را بر آنان وارد مي ساخت و با شجاعت شگفت آوري آنها را سرکوب مي نمود».

 

- همسر و فرزندان قمر بني هاشم عليه السلام

بانوي حرم حضرت عباس عليه السلام «لبابه» دختر عبيداللّه  بن عباس مي باشد. لبابه از بانوان ارجمند، و پدرش پسرعموي پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله وسلم بود. قمر بني هاشم عليه السلام از لبابه صاحب دو فرزند به نام هاي فضل و عُبيداللّه  شد و ذريه حضرت از جانب عبيداللّه  ادامه يافت. در طول تاريخ از اين نسل رادمرداني بزرگ و عالمان و فقيهاني برجسته به وجود آمدند. از جمله آنهاست: ابويعلي حمزة بن قاسم که نوه حضرت عباس در نسل پنجم است و در نزديک حلّه داراي گنبد و بارگاه است.

 

- مظهر شجاعت

حضرت عباس عليه السلام فرزند رشيد اسداللّه الغالب، اميرمؤمنان عليه السلام بود و همچون پدرش شير بيشه شجاعت و رشادت بود. در جنگ صفين، در حالي که نوجواني بيش نبود، يکي از سرداران شجاع سپاه معاويه به نام ابن الشعثاء و هفت پسرش را به هلاکت رساند به طوري که حاضران از شجاعتش متحير شدند.

در اين هنگام علي عليه السلام از او خواست که از نبرد دست بردارد و او نيز با فروتني تمام بازگشت و اميرالمؤمنين عليه السلام نقاب از چهره اش برگرفت و بين دوچشمانش را بوسيد. حاضران با ديدن چهره او، که تا آن ساعت به صورت ناشناس مشغول جنگ بود، فهميدند که اين دلاور کسي نيست جز عباس بن علي عليه السلام .

 

- شش مقام براي حضرت عباس عليه السلام در کلام امام هادي عليه السلام

در بخشي از زيارت ناحيه مقدسه امام هادي عليه السلام از زبان آن حضرت چنين مي خوانيم: «سلام بر ابوالفضل العباس، پسر اميرالمؤمنين؛ آن که با کمال مواسات و ايثار و برادري، جانش را نثار برادرش حسين عليه السلام کرد؛ آن که دنيا را وسيله آخرت قرار داد؛ آن که خود را فداکارانه فداي برادر نمود؛ آن که نگهبان دين و سپاه حسين عليه السلام بود؛ آن که تلاش بسيار براي آب رساني به لب تشنگان نمود؛ آن که دو دستش در راه خدا قطع شد».

 

- مجمع خوبي و لطف

حضرت عباس عليه السلام القاب فراواني دارد، تا آن جا که علامّه مامقاني در تنقيح المقال مي نويسد: «براي حضرت عباس عليه السلام شانزده لقب برشمرده اند».

قمربني هاشم، باب الحوائج، الشهيد، عبدصالح، سَقّاء، ساقي، المستجار (= پشت و پناه)، سپهدار، علمدار، ضَيغَم (= شير) و ظَهْرُالولاية (= پشتيبان ولايت)، برخي از القاب حضرت ابوالفضل عليه السلام است.

 

- مطيع و پشتيبان ولايت

عباس عليه السلام الگوي بسيار گوياي اطاعت از ولايت و امانت به شمار مي رود. قهرماني او و ديگر برادران مادري اش را نبايد تنها در محدوده تنگ اطاعت و حمايت از برادر محدود کنيم. جانبازي و فداکاري عباس عليه السلام به پاس حمايت از ولايت و امام زمان خويش صورت گرفته است. به همين دليل وي را «ظَهْرُالولاية (=پشتيبان ولايت)» لقب داده بودند. او پشت و پناه ولايت امر بود و تا آخرين حدّ توان از او و آرمان هايش پشتيباني نمود. ازاين رو وقتي امام حسين عليه السلام در آخرين لحظات عمر بر بالين او آمد، فرمود: «به خدا قسم اکنون کمرم شکست...».

 

- شير بيشه شجاعت

گاهي ابوالفضل العباس عليه السلام را «ضَيغَم» و گاهي «ضَرغام» که هر دو به معني شير است مي خواندند؛ چراکه او نيز همچون پدرش، حيدر کرّار عليه السلام، در ميدان رزم با دشمن چون شيري نيرومند بود که به گله روبهان حمله مي کرد و در حمله هاي حيدري خود دشمنان را يکي پس از ديگري به خاک مذلّت مي افکند. يکي از معاني واژه عباس نيز شير ژيان مي باشد. عباس عليه السلام شير بيشه کربلا بود و تا هنگامي که او پشت وپناه حسين عليه السلام و اهل حرم او بود، کسي را ياراي نزديک شدن بديشان نبود. شجاعت و شهامت وي دوست و دشمن را به حيرت و تحسين وا مي داشت.

 

- سلام امام زمان عليه السلام بر عباس عليه السلام

در زيارت نامه منسوب به حضرت ولي عصر،ارواحنافداه، مشهور به «زيارت ناحيه» مي خوانيم:

«سلام بر عباس فرزند اميرمؤمنان عليه السلام، که جانش را در راه مواسات با برادرش تقديم نمود و دنيايش را در راه تحصيل آخرت صرف کرد و جانش را براي حفاظت از برادرش قرباني فرمود».

«مواسي» يکي از القاب ديگر حضرت ابوالفضل عليه السلام است. او از همه چيز دل بريده بود و تنها به حسين عليه السلام دل بسته بود و همه هستي خويش را نثار او نمود. هم ياري، برادري و پيوند پرمحبت و تنگاتنگ او با امام حسين عليه السلام، همچون هم ياري و پيوند عاشق حقيقي به معشوق بود.

 

- ماه منير حسين عليه السلام

سخنان جان سوز امام حسين عليه السلام پس از شهادت عباس عليه السلام، مقام ارجمند وي را به تصوير مي کشد:

«برادرم، اي نورچشمان و اي پاره تنم، تو براي من ستوني استوار و قابل اعتماد بودي. اي برادر، تو خالصانه جنگيدي تا از پيمانه اي که در آن رحيق بهشتي است، سيراب شدي. اي ماه منيرم! تو در تمام مصيبت ها و سختي ها مددکار من بودي. بعد از تو زندگي بر ما سخت و تلخ است. فردا من و تو در کنار هم خواهيم بود. آگاه باش که به خدا شکايت، و براي او صبر مي کنم و از تشنگي و سختي هايي که متحمّل شدم به او پناه مي برم».

 

- فداي عباس

اگر بنا شد فدا شوم، فداي کسي خواهم شد که بهترين فدايي حسين عليه السلام بود. فداي دستاني که علمدار بود. فداي چشماني که نگهباني کرد. فداي نگاه باحيايي که هميشه بر پاي حسين عليه السلام بوسه مي زد. فداي قامت رعنايي که اميد زينب بود. فداي عباسي که رافع عطش کودکان بود. فداي سري که در هواي علي عليه السلام دو نيمه شد. فداي غلامي که از روي ادب، بيرون از خانه شهيدان روي خاک افتاد. فداي بدني که قبل از شهادت با آب مشک غسل داده شد. فداي چهره اي که مايه نشاط حسين بود. فداي غيرتي که برقش تمام دل هاي تاريک را روشن کرده است. فداي عباسي که اربابش حسين عليه السلام به او گفت: «بنفسي أنت يا أخي؛ فدايت شوم برادرم».

 

- ديدگاه علي عليه السلام

وجود اقدس عباس جلوه گاه علي است / به هر زمان شده مهرآفرين که ماه علي است

فکنده نور به عالم زسوز دل عباس / که ماهتاب هدايت به شاهراه علي است

پناه امّت و باب الحوائجش خوانند / که زير سايه قرآن و در پناه علي است

شکوه زينب و فرّ و جلال عاشوراست / که در شمايل او هيبت سپاه علي است

تمام حرمت امّ البنين از اين پسر است / که تکيه گاه حسين است دل بخواه علي است

چه حالتي است خدايا که در تولد او / دو دستِ پور يدالله، بوسه گاه علي است

چه جاي اشک عزاي است چارم شعبان / نه وقت گريه مولا و، سوزوآه علي است

علي نمود نظارت (حسان) به عاشورا / چو ديدگان ابوالفضل، ديدگاه علي است

 

نویسنده : محمدتقي عارفيان -گلبرگ، شماره 34

منبع: اندیشه قم

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha