جمعه ۷ تیر ۱۳۹۸ - ۲۰:۲۰
فاجعه هجوم به مدرسه فيضيه و واکنش امام خميني (ره)

حوزه/ همدلي آحاد مردم ايران و نخبگان دانشگاهي با رهبري قيام تا اين درجه، در تاريخ سياسي ايران بي سابقه بود. موج همدردي و تسليت‌گويي که از سراسر ايران و جهان تشيع به سوي قم سرازير شده بود از بيداري و آگاهي مردم و تنفر آنان از رژيم خون‌ريز حکايت مي‌کرد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»،روز جمعه مصادف با دوم فروردين 1342 و برابر با 25 شوال سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) امام ششم شيعيان شهر قم چهره ديگري به خود گرفت.

به دنبال اعلام عزاي عمومي و سخنراني‌هاي افشاگرانه امام وتلاش وي در جهت بسيج علما در سراسر کشور، اطلاعيه‌هاي فراواني از سوي مجامع مذهبي و مساجد و کانون‌هاي تبليغاتي براي برپايي جلسات پراکنده گرديد. در اين اطلاعيه‌ها از عموم مردم دعوت شده بود که با حضور در اين جلسه ضمن تعزيت شهادت امام صادق(ع) به گفتار سخنرانان پيرامون حوادث چند ماهه اخير کشور گوش فرا دهند. اسناد ساواک حکايت از آن دارد که رژيم نيز متقابلاً سطح آمادگي خود را در جلوگيري از اين جلسات و نهايتاً سرکوب موج مخالفت مردم بالا برده بود. سخنراني امام در واپسين روز سال 41، که سطح مبارزه را تا مرز شهادت پيش برده بود، باعث شد ارکان حکومت حساسيت خود را نسبت به روز موعود بيشتر نشان دهد. در همين راستا، ساواک طي بخش نامه‌اي دستورات لازم را در خصوص جلوگيري از برگزاري چنين جلساتي صادر نمود. اين بخش نامه پرده از بعضي شيوه‌هاي بازدارنده رژيم در مقابله با مجالس مذکور برمي‌دارد:

«اخيراً بعضي از وعاظ و علما مرکز و مجامع مذهبي، تراکت و اعلاميه‌هايي تحت عنوان عزاي عمومي به جاي برگزاري مراسم عيد باستاني انتشار داده، احتمال دارد در منطقه آن ساواک بعضي از وعاظ در مساجد هنگام وعظ با توجه به اين که روز جمعه دوم فروردين که مصادف با رحلت امام صادق(ع) است، مطالبي بر خلاف مصالح کشور ايراد واذهان عمومي را مشوب سازد، دستور فرماييد از هم اکنون با تشريک مساعي مأمورين و مسئولين انتظامي محل، همه گونه پيش بيني لازم معمول حتي در صورت وجود احتمال اين گونه عمليات مخالف، مجالس با شکوه‌تر، در مخالفت با اين گونه اظهارات تشکيل داده و در مقابل بيانات وعاظ محرک در مساجد نيز دستجاتي وجود داشته باشد که با ذکر صلوات مانع اظهارات نامناسب آنان بشوند... سرلشگر پاکروان.»[1]   بر طبق گزارش، رئيس اسبق ساواک و مشاور عالي شاه، سرهنگ مولوي رئيس ساواک تهران با نيروهاي تحت امرش براي سرکوب مردم عازم قم شد.[2]

در روز موعود از سوي مراجع سه مجلس بزرگ در قم برگزار گرديد. مجلس اول صبح جمعه در منزل امام بر پا شد. در حالي که سخنران جلسه به بيانات خود ادامه مي‌داد عده‌اي از عوامل رژيم بر طبق دستور شروع به بي‌نظمي و فرستادن صلوات‌هاي بي‌جا نمودند. بلافاصله امام توسط آقاي شيخ صادق خلخالي پيغام دادند چنانچه اين افراد از توطئه دست برندارند اما به سمت حرم حضرت معصومه(س) حرکت و آنجا سخن آخر را با مردم خواهند کرد. به دنبال تهديد امام مجلس نظم خود را به دست آورده و بدون حادثه‌اي ادامه يافت.[3]

مجلس دوم به ميزباني آيت‌الله شريعتمداري در مدرسه حجتيه قم برگزار گرديد. در آن مجلس نيز با ايادي رژيم در هنگام سخنراني‌ حاج آقا انصاري قمي به فرستادن صلوات اقدام نمودند. به گفته آقاي دواني که خود در آن مجلس حضور داشت، برگزار کنندگان ناچار شدند از «آقا حسن ميره‌اي» پهلوان معروف قم استفاده نمايند. ايشان درحالي که دو متر قد داشت و از هيبت و احترامي برخوردار بود با ايستادن کنار منبر و دستور سکوت به اغتشاش‌گران توانست آرامش را برقرار سازد.[4]

 

فاجعه فيضيه

مجلس سوم به دعوت آيت‌الله گلپايگاني در بعداز ظهر همان روز در مدرسه فيضيه برگزارگرديد. د رحالي که از صبح آن روز بيش از 20 اتوبوس در پوشش دهقانان و کشاورزان و در واقع ايادي رژيم همراه با کماندوها و نيروهاي مسلح قم تجمع کرده بودند. مدرسه فيضيه به عنوان مرکز قيام قم از حساسيت و اهميت بيشتري برخوردار بود. نيروهاي سرکوبگر به دودسته تقسيم شده بودند. دسته‌اي علني با لباس‌هاي نظامي سلاح‌هاي گرم وابزار سرکوب و دسته ديگر با لباس‌هاي مبدل در حالي که از سلاح‌هاي سرد و چماق نيز بهره‌مند بودند. اطراف مدرسه و درون مدرسه از نيروهاي علني و غيرعلني پر بود. حدود هفت نفر بر زرهي و تعداد زيادي نيروهاي مسلح در پشت بام مسجد همراه با دوربين و ساير آلات رعب، فضاي وحشتناکي براي مردم ايجاد کرده بودند.[5]

در اواسط سخنراني آقاي آل طه، آيت‌الله گلپايگاني با عبور از دالان ماموران نظامي در بيرون مدرسه وارد صحن شدند و در يکي از حجره هاي جنب کتابخانه مستقر شدند. به گفته صالحي نجف‌آبادي هنگام سخنراني حاج‌آقاي انصاري عوامل رژيم،  شروع به فرستادن صلوات کرده و به سمت سخنران هجوم برده و در حالي که سعي مي‌کردند ميکروفون را از سخنران بگيرند، ناگهان با شعارهاي زنده باد شاه جلسه را به هم ريخته ودر يک درگيري گسترده و بي‌سابقه شروع به ضرب و شتم حاضرين و تخريب و انهدام مدرسه مي‌نمايند.[6]   

شروع حمله با سوت سرهنگ مولوي رئيس ساواک تهران آغاز شد. به دنبال آن صدها کماندو و مآمور با سلاح گرم و سرد به جان مردم بي پناه افتادند. صدها نفر توسط چاقو و پنجه بکس وزنجير، زخمي و با جراحت‌هاي عميق روانه بيمارستان و عده زيادي در بيوت علما پناهنده شده درحالي که تعداد زيادي نيز دستگير و بازداشت شدند. در يک چشم به هم زدن مدرسه و ميدان آستانه، به ميدان جنگ تبديل شد و شهر قم به صورت يک شهر جنگ زده درآمد. به گفته عيني بسياري از طلاب از طبقه فوقاني مدرسه به داخل رودخانه خشک قم پرتاب شدند و دست و پي عده زيادي شکست. کماندوها و مأموران مخفي با شکستن درختان مدرسه به سمت طلاب حمله کرده و در عين حال از سوزاندن قرآن‌ها و کتب ادعيه و هر آنچه در حجره‌ها يافتند، ابايي نداشتند.[7]  

برطبق ادعاي رژيم در ماجراي حمله به فيضيه تنها يک نفر کشته شد! در حالي که طبق اطلاعيه حوزه علميه «چندين نفر از طلاب را تا سر حد مرگ مضروب ساختند که پس از مدتي درگذشتند.»[8] بر طبق گزارش ديگري :

....اجساد بسياري را در کاميون ريخته و با خود بردند که يا در زير درختان پنهان ساخته و يا در درياچه گم و گور ساختند از آن شهيدان تنها هويت سه نفر به دست آمد. يکي روحاني به نام سيد يونس رودباري و دو تن از کسبه و پيشه وران شهر قم.[9]..

گرچه آمار دقيقي از تلفات اين واقعه جان گداز در دست نيست، لکن آنچه مسلم است عده‌اي زيادي از طلاب و محصلين علوم ديني مجروج و مفقود‌الاثر هستند[10]....

همچنين بر طبق گزارش روزنامه اطلاعات در حوادث خونين قم سه کشته باقي مانده است[11].

در حالي که مردم زخمي و مضروب وحشت زده به سوي منزل امام خميني پناه برده بودند، امام با سخنان آرام‌بخش و درعين حال متين و استوار، وعده پيروزي مردم و رسوايي دستگاه را نويد دادند:

...از چه مي‌ترسيد؟ براي چه مضطربيد؟ عيب است براي کساني که ادعاي پيروي از حضرت امير-عليه السلام- و امام حسين-عليه السلام- را دارند، در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت آميز دستگاه حاکمه، خود را ببازند. دستگاه حاکمه با ارتکاب اين جنايت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهيت چنگيزي خود را به خوبي نشان داد. دستگاه جبار با دست زدن به اين فاجعه، شکست و نابودي خود را حتمي ساخت. ما پيروز شديم، ما از خدا خواستيم که اين دستگاه ماهيت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند[12].

امام ضمن روحيه دادن به مردم وحشت زده که تا آن تاريخ چنين برخورد ددمنشانه‌اي را نديده بودند، حوادث پيش آمده را پيروزي بزرگ ملت وشکست مفتضح رژيم دانسته و در ادامه خط مبارزه را ترسيم مي‌نمايند:

وظيفه ماست که در برابر خطراتي که متوجه اسلام و مسلمين مي‌باشد، براي تحمل هر گونه ناملايمات آماده باشيم تا بتوانيم دست خائنين به اسلام را قطع کنيم و جلو اغراض و مطامع آنها را بگيريم[13].

حادثه قم در مقياس کوچک‌تري در شهر تبريز اتفاق افتاده، و در روز دهم فروردين در حالي که طلاب مدرسه طالبيه و مسجد جامع به عزاداري پرداخته بودند مورد حمله کماندوها و نيروهاي امنيتي قرار گرفته و عده‌اي مضروب و يک پاسبان نيز کشته شد.

 

عکس‌العمل امام خميني

 در فاصله ده روز از زمان سپري شدن حادثه، حوزه‌هاي علميه شهرهاي بزرگ کشور به تکاپو افتاده و از سوي مراجع بزرگ ايران و نجف اطلاعيه‌ها و تلگرافات متعدد خطاب به ملت اسلام و حتي سران کشورهاي اسلامي در محکوم کردن جنايت حکومت ايران صادر کردند. آيت‌الله خويي و آيت‌الله حکيم از مراجع بزرگ نجف با ارسال تلگرافاتي به امام خميني مراتب تاثر و تسليت خود را به ايشان اعلام نمودند، آيت‌الله شاهرودي پيام همدردي خود را به امام اعلام داشته و آيت الله سيد عبدالله شيرازي از مراجع بزرگ نجف فجايع قم را طي تلگرافي به اطلاع جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر رساند. همچنين وي تلگراف ديگري به پادشاه عربستان سعودي (ملک سعود) ارسال نمود[14]ارسال تلگراف اخير بسيار معنادار بود و نشان مي‌داد به رغم تبليغات شاه که خود را تنها پادشاه شيعه جهان مي‌دانست! از نظر مراجع ديني اعتبار و مشروعيت ندارد و آنها حاضرند از پادشاه عربستان در برابر ستم‌هاي وي تظلم خواهي نمايند!

همدلي آحاد مردم ايران و نخبگان دانشگاهي با رهبري قيام تا اين درجه، در تاريخ سياسي ايران بي سابقه بود. موج همدردي و تسليت‌گويي که از سراسر ايران و جهان تشيع به سوي قم سرازير شده بود از بيداري و آگاهي مردم و تنفر آنان از رژيم خون‌ريز حکايت مي‌کرد.

سرانجام در روز سيزدهم فروردين اعلاميه مهم و توضيحي امام در پاسخ به تسليت علماي تهران منتشر شد. نظر به اهميت اين اعلاميه و آثاري که در رويدادهاي بعدي از خود باقي گذاست به حق از آن مي‌توان به عنوان نقطه عطفي در تاريخ نهضت اسلامي ايران نام برد:

حمله کماندوها و مأمورين انتظامي  دولت با لباس مبدل و به معيت و پشتيباني پاسبا‌ن‌ها به مرکز روحانيت خاطرات مغول را تجديد کرد... اکنون روحانيون و طلاب در اين شهر مذهبي تامين جاني ندارند... اينان با شعار«شاه‌دوستي» به مقدسات مذهبي اهانت مي‌کنند. شاه‌دوستي يعني غارتگري، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، و تجاوز به مراکز علم ودانش؛ «شاه‌دوستي» يعني ضربه زدن به پيکر قرآن واسلام، سوزاندن نشانه‌هاي اسلام و محو آثار اسلاميت... با اين احتمال، تقيه حرام است؛ و اظهار حقايق، واجب ... من به نام ملت از آقاي علم، شاغل نخست وزيري، استيضاح مي‌کنم: با چه مجوزي قانوني در دو ماه قبل حمله به بازار تهران گرديد، وعلماي اعلام و ساير مسلمين را مصدوم و مضروب نموديد؟ با چه مجوز علما و ساير طبقات را به حبس کشيديد که جمع کثيري در حبس به سر مي‌برند؟... با چه مجوزي در دو ماه قبل بازار قم را غارت کرديد، و به مدرسه فيضيه تجاوز نموديد و طلاب را کتک زده و آنها را به حبس کشيديد؟... من اکنون قلب خود را براي سرنيزه‌هاي مأمورين شما حاضر کردم ولي براي قبول زورگويي‌ها وخضوع در مقابل جباري‌هاي شما حاضر نخواهم کرد.[15]

اين اعلاميه به معناي واقعي کلمه بيانيه مبارزه‌جويي امام خميني با رژيم شاه به قصد براندازي آن بود.[16]

 

پي نوشت ها:

[1] . جواد منصوري، تاريخ قيام پانزده خرداد به روايت اسناد، ج1، سند شماره 2/124.

[2] .فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ص 510

[3] .علي دواني، نهضت روحانيون ايران، ص 230

[4] . پيشين، ص 232

[5] . سه سال ستيز مرجعيت شيعه، ص 232

[6] . ر.ک.به: دواني، نهضت روحانيون ايران، ص 234 به بعد

[7] .علي دواني ، نهضت روحانيون ايران، ص237

[8] . امام خميني در آينه اسناد، ص 348

[9] .سيد حميد روحاني ، نهضت امام خميني، ص 348

[10] . مرکز اسناد انقلاب اسلامي، اسناد انقلاب اسلامي، ج1، ص 94

[11] . اطلاعات، 6 فروردين 1342

[12] . صحيفه امام، ج1، ص 166

[13] . همان

[14] . سه سال ستيز مرجعيت شيعه، ص 239

[15] صحيفه امام، ج1، صص 179-177

[16] . سايت حفظ و نشرآثار امام خميني

 

امير علي حسنلو/ مرکز مطالعات و پاسخ گويي به شبهات حوزه علميه

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha