پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
امر به معروف

حوزه/ امیرمؤمنان علی‌(ع) فرمود: «کمترین برخورد آن است که با چهره عبوس با گناهکاران رویاروی شود». از روایت بر می‌آید چنین برخوردی بر همگان واجب است؛ زیرا دستور و امر به کاری، وجوب انجام آن را می‌فهماند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، بحث امر به معروف و نهی از منکر از دیرباز مورد توجه عالمان و صاحب‌نظران علوم و معارف اسلامی بوده است. در این میان، فقیهان توجه ویژه‌ای به این فریضه داشته و در آثار فقهی خود فصلی را به این بحث اختصاص داده‌اند. پیوند بحث نظارت در جامعه اسلامی با بحث امر به معروف و نهی از منکر موجب شد که نمونه‌ای از تلاش و مجاهدت علمی یکی از فقهای معاصر در این بحث را برگزیده، بخش کوچکی از آن را ترجمه کنیم و در اختیار شما عزیزان قرار دهیم.

در این بحث که درباره «دلایل نقلی و عقلی وجوب امر به معروف و نهی از منکر» به رشته تحریر درآمده، آیت‌الله سید محسن خرازی استاد محترم حوزه علمیه قم به موشکافی دقیق آیات، روایات و دلایل عقلی مطرح شده از سوی فقهای برجسته پرداخته و وجوب عقلی این فریضه اساسی را اثبات نموده و دلایل نقلی را اجمالاً ارجاع به حکم عقل می‌شمارد. معمولاً مباحث فقهی به زبان عربی بسیار روان‌تر ارائه می‌شود و برگردان آن به زبان فارسی از سهولت و روانی آن می‌کاهد.

روایات

۱. روایت معتبره مسعدة‌بن‌صدقه است که «کافی» آن را روایت می‌کند: از علی بن ابراهیم، از هارون بن مسلم، از مسعدة بن صدقه، از ابوعبدالله (امام صادق) ‌(ع) نقل شده که فرمود: پیامبر اکرم‌(ص) فرموده است: «چگونه خواهید بود زمانی که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق شوند، اما امر به معروف و نهی از منکر نکنید!؟ پرسیدند: ای پیامبر خدا، آیا چنین وضعی رخ خواهد داد!؟ فرمودند: آری و بدتر از آن خواهد شد، که به منکر بخوانید و از نیکی باز دارید! پرسیدند: ای پیامبر خدا، چنین خواهد شد!؟ فرمودند: آری، حتی بدتر از این، که معروف را منکر بدانید و منکر را معروف! »۱ از مسعده بن صدقه در «کامل الزیارات» روایت شده، که او کثیرالروایه است. صاحب «معجم‌الرجال» می‌گوید: بدین عنوان، در اسناد بسیاری از روایات آمده است که به ۱۳۹ مورد می‌رسد.۲ بزرگانی مانند: علی بن ابراهیم و فرزندش، روایات وی را به واسطه هارون بن مسلم نقل کرده‌اند. افزون بر این، وحید بهبهانی‌(ق) تعلیقه‌ای دارد و می‌گوید: جدم، مجلسی اول می‌فرماید: از خبرهای مربوط به وی در کتب برمی‌آید که ثقه است؛ زیرا تمام آنچه را که روایت می‌کند، در غایت متانت و استواری است و نیز با آنچه عالمان ثقه شیعی نقل می‌کنند، موافق است. از این‌رو، طایفه شیعه به آنچه وی و دیگر سنیان مانند وی نقل کرده‌اند، عمل نموده‌اند، بلکه اگر تحقیق کنم، اخبار وی را بهتر و متین‌تر از اخبار امثال جمیل بن دراج و حریز بن عبدالله خواهم یافت.۳ متانت و استحکام در نقل روایات زیاد، که به ۱۳۹ مورد می‌رسد، هم‌چنین هم‌خوانی آن‌ها با روایات ثقه، گواه بر این است که «مسعده» امین در نقل است. روایتی که گذشت، فی‌الجمله دلالت دارد که ترک امر به معروف و نهی از منکر، مبغوض شارع، قبیح و شر است و همین برای اثبات وجوب کافی است.

۲. معتبره مسعدة‌بن‌صدقه، با همان سند، به نقل از «کافی»، از ابوعبدالله (امام صادق) ‌(ع) روایت کرده است که: پیامبر(ص) فرمودند: «خدای عزّوجلّ از مؤمن ضعیف که دین ندارد، ناخشنود است. » پرسیدند: مؤمنی که دین ندارد کیست؟ فرمود: «آن‌که نهی از منکر نمی‌کند. »۴ واضح است که صرف نفی دین‌داری، دلالت بر حرمت [ترک نهی از منکر] نمی‌کند چون چنین اصطلاحی [نفی دین] در اخلاقیات بسیار استفاده می‌شود. شاید این تعبیر به ضمیمه «لیبغض‌المؤمن» بر حرمت ترک نهی از منکر دلالت کند.

۳. باز معتبره مسعدة‌بن‌صدقه با همان سند می‌گوید: «شنیدم ابوعبدالله(امام صادق) (ع) که فرمود: «از امر به معروف و نهی از منکر پرسیده شد که آیا بر تمامی امت واجب است، فرمود: نه! عرض شد: چرا [پس بر چه کسانی واجب است] فرمود: بر توانمندی که از او حرف‌شنوی داشته باشند، نیز معروف را از منکر بشناسد، نه بر ضعیفی که نمی‌تواند به راه، هدایت کند، بلکه از حق به باطل می‌خواند. دلیل سخن، کتاب خدای عزّوجلّ است که فرمود: «ولْتکن منکم اُمّة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»، این دستور خاص است، نه عام، چنان‌که خدای عزّوجلّ فرمود: «و مِن قوم موسی اُمّة یهدون بالحق و به یعدلون» و نگفت: «علی اُمّة موسی، یا علی کلِّ قوم» و می‌بینیم که امروز اینان امت‌های گوناگون و بیشتر از یک امت‌اند، چنان‌که خدای عزّوجلّ فرمود: «اِنّ ابراهیم کان اُمّة قانتاً لله».۵ از ظاهر حدیث -فی‌الجمله - وجوب امر به معروف و نهی از منکر استفاده می‌شود. استدلال امام به آیه، گویای آن است که مفاد آیه، وجوب بوده و درستی نظر ما را، که در بحث آیات گفتیم تأیید می‌کند.

۴. موثقه طلحة بن زید که در «وسائل الشیعه» به نقل از «المحاسن» روایت شده، از پدر طلحه، از محمد بن سنان و عبدالله بن مغیره و این دو از طلحة بن زید از ابوعبدالله (امام صادق) ‌(ع) نقل کرده‌اند: «مردی از قبیله خثعم نزد پیامبر خدا(ص) آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا، بهترین عمل در اسلام چیست؟ فرمود: ایمان به خدا. عرض کرد: بعداز آن، چه چیز؟ فرمود: صله‌رحم. پرسید: بعد، فرمود: امر به معروف و نهی از منکر. مرد پرسید: کدام عمل نزد خداوند بدترین است؟ فرمود: شرک به خدا. پرسید: بعد چه چیز؟ فرمود: قطع‌رحم. عرض کرد: بعداز آن چه چیز؟ فرمود: امر به منکر و نهی از معروف! »۶ دلالت روایت بر وجوب روشن است؛ زیرا امر به معروف را پس‌از صله‌رحم قرار داده است. معلوم است صله‌رحم از واجبات مؤکّد است، پس رتبه امر به معروف و نهی از منکر، بر رتبه واجبات دیگر مقدّم است، از آن رو که پیامبر اکرم(ص) آن را پس‌از صله‌رحم قرار داده است، چنان‌که ملاحظه می‌شود.

۵. معتبره مسعدة بن صدقه، که در «علل‌الشرائع» آمده، [به سند] محمدبن‌علی‌بن‌الحسین، از پدرش، از عبدالله‌بن‌جعفر، از هارون‌بن‌مسلم، از مسعدة‌بن‌صدقه، از جعفربن‌محمد؟ عهما؟ نقل کرده که امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «اگر گروهی به‌طور پنهانی -بی ‌آن‌که همگان بفهمند - منکری را مرتکب شوند، خداوند همگان را به سبب گناه آن گروه عذاب نمی‌کند؛ اما اگر آن گروه آشکارا مرتکب منکر شوند و همگان با آنان برخورد نکنند، هر دو گروه(خاص و عام) مستوجب مجازات خدای عزّوجلّ هستند. »۷ هم‌چنین در کتاب «عقاب‌الأعمال» به نقل از محمدبن حسن، از محمد بن ابوالقاسم، از هارون بن مسلم، مانند این روایت آمده و بر آن افزوده است که پیامبراکرم‌(ص) فرمود: «اگر بنده‌ای پنهانی مرتکب معصیت شود، جز برای فاعل زیانی ندارد اما اگر آشکارا گناه کند و دیگران با او برخورد نکنند، آسیبش به همگان می‌رسد. » جعفربن محمد(ع) [درباره علت چنین پیامدی] فرمود: «زیرا چنین کسی با عمل خود، دین خدا را خوار کرده و دشمنان خدا در این عمل، از وی پیروی می‌کنند. »۸ ظاهراً عبدالله بن جعفر همان حمیری است؛ که ثقه است چنان‌که محمد بن ابوالقاسم در سند «عقاب‌الأعمال» ثقه و عالِم و فقیه و آشنا به ادب و شعر معرفی شده است. به هر روی، حدیث موثّقه مزبور، بر حرمت ترک نهی از منکر دلالت دارد؛ زیرا فقط حرام مجازات دارد، از این‌رو، نهی از منکر بر همگان واجب است.

۶. موثقه سکونی: به نقل از «کافی» از علی بن ابراهیم، از پدرش، از نوفلی، از سکونی، از ابوعبدلله(ع) نقل می‌کند که امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «پیامبر خدا(ص) به ما فرمان داد که با گناهکاران با چهره عبوس برخورد کنیم».۹

شیخ کلینی به اسناد محمد بن یعقوب، حدیث را روایت کرده، می‌گوید امیرمؤمنان علی‌(ع) فرمود: «کمترین برخورد آن است که با چهره عبوس با گناهکاران رویاروی شود. »۱۰ از روایت بر می‌آید چنین برخوردی بر همگان واجب است؛ زیرا دستور و امر به کاری، وجوب انجام آن را می‌فهماند.

۷. خبر محمدبن‌عرفه، روایت شده در کافی: جمعی شیعی، از احمدبن محمدبن خالد، از محمدبن عیسی، از محمدبن عرفه نقل کرده‌اند که شنیدم ابوالحسن الرضا(ع) فرمود: رسول خدا(ص) می‌فرمودند: «اگر امتم امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذارند، بدانند به جنگ سختی با خدای متعال برخاسته‌اند! »۱۱ مشابه حدیث، آیه ربا است؛ «یا ایها ‌الذین آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقی من الربا إن کنتم مؤمنین فإن لم تفعلوا فأذنوا بحرب من ‌الله و رسوله»۱۲ تفسیر «آلاء‌الرحمن» می‌نویسد: «فأذنوا» یعنی بدانید. گویا از «علم» از راه شنیدن با گوش گرفته شده است. در«مجمع‌البیان» است؛ یعنی یقین داشته و بدانید که به جنگ با خدا و رسولش برخاسته‌اید؛ یعنی مطمئن باشید در دنیا مستحق کشتن هستید و در آخرت، سزاوار آتش؛ زیرا با دستور خدا و رسولش مخالفت کرده‌اید. اگر «فأذنوا» خوانده شود، معنا چنین است، به هرکس دست از این‌کار بر ندارد اعلام جنگ کنید، معنای جنگ دشمنی با خدا و رسول است، که بزرگ بودن گناه را می‌فهماند. افزون بر آنچه ذکر شد، شاید مقصود در این مقام آن باشد که بدانند جنگ سختی رخ خواهد داد. به هر حال، روایت، با بیانی رسا و مؤکد، بر حرمت دلالت دارد؛ اما سند روایت به خاطر محمدبن عرفه ضعیف است. امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و شیوه صالحان است؛ فریضه‌ای بزرگ می‌باشد که بدان واجبات برپا شده، راه‌ها ایمن گردیده و کسب و کار روا گشته، مظالم برطرف می‌شود.

۸. روایت در «کافی» بیان می‌دارد که: جمعی شیعی از سهل بن زیاد، از عبدالله بن الرحمان، از ابونجران، از عاصم بن حمید،   از ابو حمزه، از یحیی بن عقیل از حسن که امیرمؤمنان علی(ع) خطبه خواند و خدا را شکر گزارد و ثنا گفت و فرمود: «اما بعد، کسانی که پیش‌از شما بودند هلاک شدند، چون معصیت می‌کردند و عالمان و دانایان آنان را از این‌کار باز نداشتند. آنان چون به گناه خود ادامه دادند و عالمان و دانشمندان از گناه بازشان نداشتند، گرفتار مجازات شدند. پس امر به معروف و نهی از منکر کنید. بدانید امر به معروف و نهی از منکر، مرگ را نزدیک نکرده، رزق را نمی‌برد، خواست خدا از آسمان به زمین فرود می‌آید، هم‌چون باریدن باران به هرکس که خدا برای او زیاد یا کم را رقم زده است. »۱۳

۹. روایت در «کافی» است به نقل از جمعی شیعی، از احمد بن محمد بن خالد از برخی شیعی، از بشر بن عبدالله، از ابوعصمه «قاضی مرو»، از جابر، از ابوجعفر؟ عهما؟ که فرمودند: «در آخرالزمان گروهی خواهند زیست که میانشان عده‌ای هستند ریاکار، تظاهر به خواندن قرآن ۱۴ و انجام عبادات کرده،۱۵ بدعت‌گذار و نادانند. امر به معروف نکرده و نهی از منکر نمی‌نمایند مگر آن‌که ایمن از ضرر و زیان باشند. برای خود عذر و بهانه می‌تراشند و دنباله‌رو لغزش و  کج‌روی‌های عالمان و عمل ۱۶ فاسدشان هستند.۱۷ نماز و روزه تا وقتی به‌جای می‌آورند که برای جان و مالشان ضرری نداشته باشد، اما اگر نماز به اموری که با اموال و جسم‌شان انجام می‌دهند، ضرر رساند، نماز را نمی‌پذیرند، چنان‌که والاترین و بهترین واجبات را نپذیرفته بودند. امر به معروف و نهی از منکر، فریضه‌ای بزرگ بوده، دیگر واجبات به وسیله آن استوار می‌گردد. غضب خدای عزوجل بر مردمان، در آن‌جا که [فریضه ترک شود] صورت می‌پذیرد و همگان را گرفتار عذابش می‌کند، پس نیکان در سرای فاجران هلاک می‌شوند و خردسالان در خانه بزرگسالان [از آن‌رو که در برابر گناه بی‌اعتنا بودند].

امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و شیوه صالحان است؛ فریضه‌ای بزرگ می‌باشد که بدان واجبات برپا شده، راه‌ها ایمن گردیده ۱۸ کسب و کار روا گشته، مظالم برطرف می‌شود. زمین آباد شده، حق از دشمنان گرفته می‌شود و کارها سامان می‌یابد. پس با دل‌هایتان [منکر را] زشت شمرید و با زبان‌هایتان بگویید [و از کار ناروا باز دارید] و به وسیله امر به معروف و نهی از منکر با گناه‌کاران رویارویی کرده، در راه خدا از سرزنش ملامت‌گران نهراسید. اگر پند پذیرفتند و به راه حق باز گشتند، بر آنان مجازاتی نیست. کیفر برای کسانی است که به مردم ستم کرده، بنا حق روی زمین ظلم می‌کنند. برای اینان عذاب دردناک است. در این حال با تمام وجودتان با اینان جهاد کرده، در دل دشمنان باشید اما قدرت‌طلب نبوده و غارت‌گر اموال نباشید، نخواهید بنا حق پیروزی و ظفر یابید تا آن زمان که تسلیم خواست خدا شده در راه طاعتش سر سپرند...» امام‌(ع) افزود: «خدای عزوجل به شعیب(ع) وحی فرستاد که صد هزار نفر از قومت را عذاب می‌کنم. چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از نیکان را! عرض کرد: پروردگارا! اشرار که جا دارد، اما گناه نیکان چیست!؟ خداوند متعال وحی فرستاد: از آن‌رو که با معصیت‌کاران سازش کرده، به‌رغم خشم من، خشمگین نگردیدند»۱۹

۱۰. در «کافی» روایت شده از محمدبن یحیی، از احمدبن محمد، از علی‌بن نعمان، از عبدالله بن مسکان، از داود بن فرقد، از ابوسعید زهری، از ابوجعفر و ابوعبدالله‌؟ علیهما؟ که فرمودند: در وصیت امیرمؤمنان علی(ع) به امام حسن و امام حسین(ع)   آمده است که امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید وگرنه اشرار بر شما چیره می‌شوند؛ خدا را خواهید خواند اما دعایتان برآورده نمی‌گردد. «وای بر قومی که با امر به معروف و نهی از منکر از خدا اطاعت نمی‌کنند! »۲۰ روایت از زهری در «کامل‌الزیارات» است. بنابراین روایت معتبر است.

۱۱. در «وسائل‌الشیعه» روایت شده، از علی بن ابراهیم(در تفسیرش) از پدرش، از بکر بن محمد که شنیدم ابوعبدالله‌(ع) فرمود: «ای مردم، امر به معروف و نهی از منکر کنید که امر به معروف و نهی از منکر مرگ و اجل را نزدیک نکرده، رزق و روزی را دور ننموده است. »۲۱ ظاهراً بکر بن محمد، ازدی کوفی بوده، ثقه و موجه است.

۱۲. در نهج‌البلاغه، در وصیت امیرمؤمنان علی(ع) به امام حسن و امام حسین‌(ع)   پس از ضربت ابن‌ملجم آمده است، «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید وگرنه اشرار بر شما چیره می‌شوند. خدا را خواهید خواند اما دعایتان برآورده نمی‌گردد. »۲۲

۱۳. در «اکمال‌الدین» به نقل از سید فضل‌الله راوندی در «نوادر» به سند صحیح، از موسی بن جعفر(ع) از پدرانش، از علی بن ابی‌طالب(ع) روایت شده که: «پیامبر خدا نزد اهل صفه می‌آمد و اینان میهمان آن حضرت بودند...[در دیداری] سعد بن اشجّ برخاست و عرض کرد: خدا و رسول و هر کسی را که حضور دارد، شاهد می‌گیرم که خواب شب بر من حرام است [از بس همیشه شب زنده‌داری می‌کنم] پیامبر(ص) فرمود:[در این صورت] کاری نکرده‌ای! چگونه خواهی توانست امر به معروف و نهی از منکر کنی، اگر با مردم نشست و برخاست نداشته باشی؛ کناره‌گیری از مردم پس‌از آن که با آنان حشر و نشر داشته‌ای کفران نعمت است...! »

امام علی‌(ع) افزود: «سپس پیامبر خدا فرمود: قومی که امر به معروف و نهی از منکر نکنند، قوم بدی هستند! کسانی که آمران به معروف و ناهیان از منکر را مورد تهمت قرار دهند، بد مردمانی هستند! بدند کسانی که برای خدای متعال به عدل قیام نکنند! بدند کسانی که دعوت‌کنندگان به برپایی عدل و داد میان مردمان را بکشند! مردمی که طلاق نزدشان بهتر از عهد و پیمان خدایی [ازدواج] باشد بدند! اگر مردم به‌جای این‌که از خدا اطاعت کنند، از پیشوایان [ستمگر] خود پیروی نمایند، بدند! کسانی که دنیا را بر دین [ترجیح دهند و] برگزینند، بدند! قومی که حرام و شهوات و شبهات را حلال شمرند، بد کسانی‌اند. »۲۳

۱۴. در «کافی» روایت کرده از جمعی شیعی از سهل بن زیاد، از علی بن اسباط، از علاء بن رزین، از محمد بن مسلم که ابوعبدلله‌(ع) به شیعیان نوشت: «می‌باید بزرگسالان شما [بر خردسالان] مهربان بوده، نادانان و ریاست‌طلبان را نهی [از منکر] کنند وگرنه نفرینم تمامی شما را خواهد گرفت! »۲۴ حدیث دلالت دارد که باید به نادانان و ریاست‌طلبان، با امر به معروف و نهی از منکر توجه شود. معنای روایت در «مرآة العقول» چنین است که «می‌باید بر نادانان رحم و توجه داشت و از منکراتی که انجام می‌دهند، نهی‌شان کرد. » افزون بر این، روایات دیگری هست که تصریح دارد امر و نهی از واجبات است؛ مثل مرسله ابان بن عثمان که می‌گوید: «سپس بر او [یعنی پیامبر(ص) ] امر به معروف و نهی از منکر واجب شد».۲۵

۱۵. از جمله روایات، معتبره عبدالعظیم بن عبدالله حسنی است که می‌گوید: بر سرورم علی بن محمد؟ عهما؟ وارد شدم و بدو عرض کردم: ای زاده پیامبر خدا! می‌خواهم [عقاید] دین خود را بر شما عرضه کنم... معتقدم فرایض واجب، پس از ولایت، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است. علی بن محمد؟ عهما؟ فرمود: «ای ابوالقاسم، به خدا سوگند! این همان دینی است که خدا برای بندگانش می‌پسندد. بر آن ثابت قدم باش! »۲۶ افزون بر این، روایات دیگری است که دلالت دارد: از جمله پایه‌هایی که اسلام بر آن‌ها بنا شده امر به معروف و نهی از منکر است.

۱۶. از جمله صحیحه زراره از ابوجعفر؟ عهما؟ است که فرمود: «پیامبر خدا(ص) فرمود: اسلام بر ده تیرک بنا شده، بر شهادت لااله‌الااللّه، امر به معروف که وفا به عهد الهی است و نهی از منکر که حجت است...»۲۷ برای اثبات وجوب شرعی [امر و نهی] آیات و روایاتی که ذکر شد کافی و بی‌نیاز کننده است، افزون بر اجماع و ضرورتی [عقلی] که وجود دارد.

..............................................

   پی‌نوشت‌ها

۱.کافی، ج ۵، ص ۵۹

۲. معجم‌الرجال، ج ۱۸، ص ۱۳۵

۳. بهجة‌الآمال، ج ۷، ص ۱۸

۴. کافی، ج ۵، ص ۵۹

۵. همان، ص ۶۰

۶. وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۹۶

۷. همان، ص ۴۰۷

۸. همان.

۹. کافی، ج ۵، ص ۵۹

۱۰. وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۱۳؛ تهذیب، ج ۲، ص ۵۷

۱۱. کافی، ج ۵، ص ۵۹

۱۲. بقره: ۲۷۸ و ۲۷۹

۱۳. کافی، ج ۵، ص ۵۷

۱۴. در چاپ قدیم کافی، به جای «یتفرؤون»، «ینعرون» و «ینفرون» است.

۱۵. در چاپ قدیم کافی، به جای «یتنسکون»، «یسکنون» و «ینسکون» است.

۱۶. در تهذیب، چ قدیم، «علم» است.

۱۷. در مرآة‌العقول چنین معنا شده: لغزش‌های علما را افشاء می‌کنند تا نزد مردم دانش عالمان را بدجلوه داده، از آنچه می‌دانند لغزش است، پیروی نمایند پس مقصود، فساد دانش اینان یا علم عالمان است اما معنای نخست اظهر است.

۱۸. در مرآة‌العقول «مذاهب» حفظ مسالک دین از بدعت باطل‌گرایان، یا راه‌ها و جاده‌ها، یا هر دو معنا است.

۱۹. کافی، ج ۵، صص ۵۵ ـ ۵۶

۲۰ همان، ص ۵۶

۲۱. جامع‌الاحادیث، ج ۱۴، ص ۳۸۸

۲۲. همان، ص ۳۸۹

۲۳. جامع‌الاحادیث، ج ۱۴، ص ۳۹۲

۲۴. وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۵۹؛ جامع‌الاحادیث، ج ۱۴، ص ۳۹۲

۲۵. جامع‌الاحادیث، ج ۱، ص ۴۸۶

۲۶. همان، ص ۴۸۰

۲۷. همان، ص ۴۷۵

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha