خبرگزاری حوزه/ قال ابی عبدالله علیه السلام: ... و انی لَم أَخرُج أَشِراً وَ لابَطراً وَ لامُفسِداً وَ لاظالِماً و اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فِی امّة جدّی أُرِیدُ أَن آمُر بِالمَعرُوفِ وَ أَنهی عَنِ المُنکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أبی.
از آنجا که یکی از بزرگترین اهداف قیام امام حسین علیه السلام طبق فرموده خود ایشان و سایر ائمه علیهم السلام نهی از منکر است، مسلمین نیز در صورت قرار گرفتن در شرایط مشابه، باید با اقتدای به آن امام شهید، در مقابل منکرات ایستاده و به وظیفه خود عمل نمایند. بنده نیز در درجه اول به عنوان یک مسلمان و در مرتبه بعد نیز به دلیل رسالتی که بخاطر طلبگی بر عهده گرفتهام، همچون سایر مسلمین و بخصوص طلاب، بارها در چنین شرایطی قرار گرفته و اقدام به انجام این فریضه الهی کردهایم.
اما آنچه بنده را به تعجب بیش از پیش واداشت تا این نوشتار را منتشر کنم واقعهای است که چند روز گذشته اتفاق افتاد ...
در ساعت ۱۷ روز جمعه وقتی به همراه خانواده به ساحل دریای خزر در شهر عباسآباد رفتیم، آنچه پس از منظره زیبای موجهای دریا و آهنگ گوشنواز آنها، باعث جلب توجه میشد؛ سه خانم جوان بودند که هر یک با سگهایی که در بغل داشتند و روسریهایی که به باد سپرده بودند، مشغول بازی و عکس گرفتن از خود، تعطیلات را به بهترین وجه ممکن سپری میکردند. پس از مدت کوتاهی یکی از آنها مانتو خود را نیز کنار گذاشته و با تا کردن شلوار خود تا بالای زانو با تنها تیشرتی که بر تن داشت با وضعی به شدت زننده به کار خود ادامه داد و... و. . در مدت ۵ یا ۱۰ دقیقهای که از رسیدن ما به ساحل گذشته بود و ما در حال تصمیم گیری برای چطور تذکر دادن بودیم، با وجود اینکه بیش از ۴ یا ۵ خانواده در ظاهر مذهبی و متدین قبل از رسیدن ما در آن حوالی وجود داشتند حتی یک نفر هم به آنها نزدیک نشده و آن خانمها به کار خود ادامه میدادند. در ابتدا چون خبر از وجود مردی با آنها نداشتیم تصمیم گرفتیم به سمت آنها رفته و به خود آنها تذکر دهیم اما با توجه به تجربههای قبل، که تذکر به همسران درباره پوشش خانواده آنها بیشتر تاثیر دارد، این کار را به مصلحت ندانسته و منتظر شدیم که شاید مردهای این خانمها در آن حوالی باشند و بنده با مشاهده آنها بتوانم به آقایان درباره پوشش همسرانشان تذکر بدهم.
پنج دقیقهای طول کشید که ۳ مرد حدودا سی ساله که کمی پایینتر کنار آب نشسته بودند و گاهی پسر بچهای از کنار آنها به سمت خانمها میآمد و دوباره بازمیگشت، قدم زنان به سمت خانم ها حرکت کردند.
بنده نیز از جا بلند شده و به قصد نهی از منکر، به سمت آنها حرکت کردم و یکی از آنها را به گوشهای صدا کردم؛ اما هر سه مرد با هم به سمت بنده آمدند و من طبق تصمیمی که داشتم بعد از سلام و وقت بخیر، بصورت بسیار محترمانه گفتم: «از شما خواهش می کنم از همسران خود بخواهید حجاب را رعایت کرده و روسری ومانتوی خود را بپوشند چرا که اینجا یک مکان عمومی است و خانواده های زیادی در حال استراحت و ... هستند»، بلافاصله بعد از این حرف بنده، هر سه آنها با برخوردی بسیار تند شروع به بلند کردن صدای خود کرده و این کار مرا فضولی، چشم چرانی، دخالت در حق دیگران و ... دانسته و با فضایی که ایجاد کردند باعث جمع شدن آن سه خانم در دور بنده کرده و جو متشنجی بوجود آوردند و حتی یکی از آقایان گفت من نیز میروم و چادر و روسری از سر خانم تو بر میدارم چون آنطور دوست دارم و ترجیح میدهم.
وقتی بنده مانع از حرکت او شدم، شروع به زدن و فحاشی نمودند و با هل دادن و کشیدن بنده روی زمین و ... باعث پاره شدن لباس و ... شدند تا حدی که تمام خانوادههایی که آن اطراف بودند جمع شده و آنها را از بنده جدا کردند اما آن سه نفر بارها به بنده حمله کرده و مورد ضرب و شتم قرار دادند.
در این هنگام وقتی بنده شروع به تماس با ۱۱۰ نمودم و آدرس مکان را به پلیس دادم، آنها فرار کرده و از محل رفتند ...
نکات بسیاری در این حادثه که حدود نیم ساعت بطول کشید وجود داشت اما دو نکته برای بنده بسیار جالب بوده و هنوز هم نتوانسته ام فکر خود را از آنها رها سازم. علت نوشتن این مطلب هم همین است که چرا کار به اینجا کشیده شده که:
۱. سه خانم جوان با وضعی بشدت نامناسب و همراه سگ و... به مدت حدود یک ساعت در کنار چندین خانواده مذهبی به بدترین حرکات بپردازند اما هیچ تذکری ولو لسانا به آنها داده نشود.
۲. بعد از فرار آن افراد، بیش از ۱۰ نفر مرد و زن به بنده و خانمم رجوع کرده و گفتند نباید تذکر میدادید، اشتباه کردید و باید میگذاشتید کارشان را بکنند و بروند. حتی در یک مورد فردی در ظاهر متدین سخنی گفت که هنوز بنده نتوانستهام آن را بفهمم و تحلیل کنم.
او پس از مذمت کار بنده و نصیحت، جملهای بس زیبا گفت که باید بسیار روی آن تأمل نمود «باید همچون من از اصل تغافل استفاده میکردی...! ».
حال سوال این است که با توجه به وضع حجاب در خیابانهای شهرهایی چون تهران، یا سواحل دریا و پاساژهای آنچنانی و ... کار بنده در تذکر صرفا لسانی دادن درست است یا اینکه استفاده کردن از اصل تغافلی که دوست ظاهرا متدینمان دادند؟