شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 20, 2024
طلبه جهادگر

حوزه/ فرزندان مرحومه به سمتم می آیند و با گریه و زاری تقاضای خود را بیان می کردند که حاج آقا.... یه بار دیگر بزارید مادرمونو ببینیم...

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در مشهد، حجت الاسلام نیازی، طلبه مبرز مدرسه علمیه جعفریه مشهد، که امروز در قالب قرارگاه جهادی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی معاونت تبلیغ حوزه علمیه خراسان در خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا به ارائه خدمت اجتماعی می پردازد، نوشتاری را تنظیم کرده است که خبرگزاری «حوزه» بر حسب وظیفه و رسالت خود نسبت به آگاهی افزایی جامعه از یکسو و دلگرمی این طلبه جهادگر که در خط مقدم مبارزه با کرونا قرار دهد، نسبت به انتشار آن اقدام کرده است.

این متن را در ادامه می خوانید.

«ایستاده بودم منتظر جنازه کرونایی تا آمبولانس وارد شد؛ طبق دستورالعمل ابلاغی جنازه را تحویل غسال دادم تا امورات غسل و کفن انجام شود. چون جنازه خانم بود از غسالخانه بیرون آمدم تا کمی دورتر بایستم.

 در فکر فرو رفته بودم که ناگهان کارشناس و ناظر مرکز بهداشت نزد من آمد؛ با او در حین صحبت و گفت و گو بودیم که متوجه شدم فرزندان مرحومه به سمتم می آیند و با گریه و زاری تقاضای خود را بیان می کردند که حاج آقا.... یه بار دیگر بزارید مادرمونو ببینیم. گفتم طبق قانون نمیشه.

یکی از فرزندان مرحومه تلفن همراه خود را در آورد و با چشمان اشک بار گفت پس خواهش می کنم برای مرتبه آخر یک عکس از صورت مادرم بگیرید تا ببینم؛ یه هفته هست دلتنگشم و این عکس را برای یادگاری داشته باشم.

طولی نکشید وقتی فرزندان دور شدند، دیدم پیرمردی تقریبا ۷۵ ساله به سمت من می آید؛ اشک در چشمان پیرمرد حلقه زده، دست بر روی دست می زد و زیر لب آه و ناله می کرد و نزدیکتر می شد؛ حس کردم شوهر مرحومه باشد تا رسید، سلام و احوالپرسی کردم. با اشک در چشمان و حالت ناله گفت حاج آقا می توانم یه درخواست منِ پیرمرد تو این سن از شما داشته باشم. بنده شوکه شدم و گفتم این چه حرفی است پدر، در خدمتم هر کاری از دستم بیاد کوتاهی نمی کنم. گفت حاج آقا برای دفعه آخر بزارید همسرم رو ببینم همین طور که صحبت می کرد بغض کرده بود و اشک می ریخت. با شنیدن این سخن... به هم ریختم و بغض کردم.....

سخت است؛ سخت است؛ سخت است

با برادر عزیزم کارشناس مرکز بهداشت که ناظر بودند هم مشورت کردم که اگر مشکلی نباشد، لباس مخصوص بپوشند و همسرش را ببیند. به این نتیجه رسیدیم که طبق گزارش پزشک متخصص عفونی بعد از فوت بیماری سرایت دارد، لذا به همسر مرحومه جواب منفی بدهیم. رو کردم سمت این پدر پیر گفتم پدرجان حرف شما درسته، ولی به جهت اینکه سن شما بالاست و پزشک متخصص نظرش بر سرایت بیماری بعد از فوت هست، نبینید بهتره چون سلامتی شما مهمتره و فرزندانتون به اندازه کافی داغدار هستند. در جواب گفت هر جور صلاحه حاج آقا یه مرتبه دیدم در نیمکتی که در روبروی ما بود و به دور از فرزندانش نشست با دست بر پشت دست می زد و ناله می کرد و اشک می ریخت.....

اما طولی نکشید که امورات غسل و کفن انجام شد. جنازه آماده نماز و دفن شد؛ آنجا بود که دیدم پیرمرد بی قراری می کند. دستکش و ماسک گرفتم به سمت پیرمرد رفتم، صدا زدم پدر جان دستکش و ماسک بپوشید به همراه من برای نماز بیایید، چرا که اگر این کار رو نمی کردم، یقین می دانستم، دق می کرد.....

یکی از سخت ترین صحنه هایی که در این مدت کوتاه دیدم...

لذا بنده حقیر به عنوان خادم و برادر کوچک شما عاجزانه از تمامی همشهریان و هموطنان عزیز خواهش میکنم در خانه بمانید و با رعایت مسائل بهداشتی تمامی خدمتگزاران خود در خط مقدم مبارزه با ویروس منحوس کرونا را یاری نمائید که ما هم شاهد این چنین حوادث تلخی نباشیم.»

خبرگزاری «حوزه» در مشهد امیدوار است عموم مردم با رعایت اصول بهداشتی، در راستای قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا و ریشه کنی هر چه سریعتر آن تلاش نموده و از توسل به ائمه معصومین نیز غفلت نکنند.

انتهای پیام 313/49

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha