پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
آیت الله رشاد

استاد رشاد در ادامه مباحث فقه مهندسی ژنتیک با اشاره به آیه ۱۱۹ سوره نساء، گفت: وقتی مباحث حوزه زیست فناوری مطرح می‌شود، برخی به این آیه تمسک می‌کنند و می‌گویند وقتی تصرف در خلقت جایز نیست، کشف قوانین و قواعد حاکم بر خلقت و پی بردن به اسرار حیات که مستلزم تصرف است، نهی شده است. یعنی غالباً با دستکاری زیست ورانه و زیست موجودات زنده تصرف در خلقت صورت می‌گیرد و این کار مورد نهی قرار گرفته است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، استاد علی اکبر رشاد، رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران، در جلسه سیزدهم «درس خارج فقه مهندسی ژنتیک و جنگ بیولوژیک» که به صورت مجازی برگزار شد، به تأثیر عرصه‌های جدید مهندسی ژنتیک بر ابواب فقه پرداخت که متن آن در ادامه می آید:

نخستین مسأله‌ای که به عنوان نخستین فرع فقهی براساس ساختار پیشنهادی برای فقه مهندسی ژنتیک طرح شد این بود که آیا کار علمی در چارچوب مهندسی ژنتیک و در زمینه زیست فناوری مباح است یا خیر؟ نخستین پرسش به صورت مطلق این است آیا مجاز هستیم وارد عرصه حیات شده و قوانین و سنن آن را کشف کنیم یا خیر؟ آیا اصولاً و به صورت مطلق کار علمی در حوزه زیست فناوری کردن مجاز است یا خیر؟

برای فهمیدن این مسائل نخست باید به سراغ آیات، سپس روایات(اخبار)، بعد از آن اجماع، در صورت وجود به سراغ ادله عقلی و فطری و پس از آن سایر ادله برویم. از باب نمونه تعدادی از آیات را بررسی کردیم که مطلقاً جواز به کشف سنن و قوانین داشت. آیات دیگری نیز در موارد مهم و خاص این جواز را صادر می‌کرد.

بحث بعدی درباره آیاتی است که ممکن است ظهور در منع داشته باشد، یعنی انسان حق ندارد وارد عرصه پیچیده زیست و حیات شود، قوانین و قواعد حاکم بر این عرصه را کشف و احیاناً به کار ببرد. البته پاره‌ای از آیات ممکن است تنها در مرحله شناخت قوانین و قواعد زیستی ظهور داشته باشد. برخی از آیات یک قدم پیش تر رفته و معطوف بر فهم و کاربرد قواعد باشد. یعنی شما می‌توانید درباره قوانین و قواعد زیستی مطالعه و کاربرد این قوانین و قواعد را متوجه بشوید، ولی حق استفاده از آن را ندارید.

یکی از آیاتی که مطرح شده، آیه ۱۱۹ سوره نساء است؛ «وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ ۚ وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا؛ و آن‌ها را گمراه می‌کنم! و به آرزوها سرگرم می‌سازم! و به آنان دستور می‌دهم که (اعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینشِ پاک خدایی را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جای خدا ولّیِ خود برگزیند، زیانِ آشکاری کرده است.»

آیه در نگاه بدوی این نکته را القاء می‌کند که شیطان افراد گمراه را به تغییر تکوین وا می‌دارد. ظاهر خلق الله، یعنی خلقت تکوینی؛ بنابراین اگر کسی وارد فرآیند مطالعه خلقت شده و قواعد و سنن را کشف کند، به اسرار خلقت و حیات پی ببرد، سپس در خلقت تصرف کند، مجاز نیست. ظاهر آیه این است که تصرف در خلقت، تغییر در خلقت است و ممنوع و حرام است.

هر چند ما در مرحله نخست یعنی کشف قوانین و قواعد بحث می‌کنیم، ولی وقتی مباحث حوزه زیست فناوری مطرح می‌شود، برخی به این آیه تمسک می‌کنند و می‌گویند وقتی تصرف در خلقت جایز نیست، کشف قوانین و قواعد حاکم بر خلقت و پی بردن به اسرار حیات که مستلزم تصرف است، نهی شده است. یعنی غالباً با دستکاری زیست ورانه و زیست موجودات زنده تصرف در خلقت صورت می‌گیرد و این کار مورد نهی قرار گرفته است. چون انسان با تماشا کردن که نمی‌تواند قوانین را کشف کند، بلکه با تصرف قواعد و قوانین کشف می‌شود.

غالباً برای ممنوعیت و حرمت زیست فناوری و کشف قوانین حاکم بر زیست بر این آیه استناد می‌کند. بنابراین به آیه این گونه استدلال می‌شود که زیست فناوری تغییر در خلقت است و تغییر در خلقت از اوامر و فعل شیطان است و اگر کسی دست به تغییر خلقت بزند یک نوع عمل شیطانی بوده و حرام است. با توجه به این‌که تلاش برای کشف قوانین و قواعد نوعاً مستلزم چنین مسأله‌ای است، بنابراین مطالعه قوانین و قواعد نیز جایز نیست.

درباره این شبهه نکات مختلفی مطرح است؛

اولاً، هر چند تغییر خلق الله در مواجه اولیه در خلق تکوینی ظهور دارد، ولی در روایات آمده و مفسرین نیز بیان کردند که مراد از این فقره تغییر در تشریع است نه تکوین. علت این‌که افرادی به ظاهر این فقره تکیه کردند و نهی در تکوین را فهمیدن احتمالاً در کنار فقره قبلی «فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ» چون تصرف ظاهر است، احتمالاً «وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ» امر به تغییر در ظاهر شده است، یعنی تغییر در تکوین منظور است.

دوماً، ما در خود آیه دقت کنیم، سیاق آیه می‌تواند ما را به معنای دقیق و عمیق رهنمون کند. در آیه بحث از فعل و امر شیطان است. یعنی بحث گمراهی افراد است. این‌که می‌گوییم آیه برای تکوین است نه تشریع به دلیل این است که آیا منظور آیه صرف علامت گذاری در گوش حیوانات است یا این‌که نیتی که پشت این قضیه بوده منظور است؟

آیا علامت گذاری روی گوش حیوان نادرست است یا علامت گذاری روی گوش حیوان برای قربانی کردن در پای بت‌ها کار درستی نیست؟ این عمل مشرکانه است به همین دلیل شیطان انسان را به آن امر می‌کند. یعنی اگر انسانی با انگیزه و قصد مشرکانه علامتی در گوش حیوان قرار دهد، این مجاز نیست و اشکال دارد ولی فرض کنید دو چوپان برای جلوگیری از مخلوط شدن حیواناتشان بر روی گوش آن‌ها علامت گذاری می‌کنند، آیا این مجاز نیست؟ چنین چیزی نیست. مسأله و دغدغه تصرف در گوش یا یکی از اعضای حیوان نیست، مسأله آیه قصد مشرکانه است. به همین دلیل این فقره آیه که ظاهراً نهی در تکوین می‌کند، حتی متوجه در تکوین هم نیست بلکه نهی از آن قصد است که آن را با انگیزه مشرکانه انجام می‌دهد.

سوماً، تغییر خلق تغییر تکوین نیست، بلکه تغییر تشریع است. تشریع در حقیقت امر و خلق الهی است، فقره ذیل آیه مؤید این مطلب است. این‌که کسی شیطان را ولی و سرپرست در برابر خدا اتخاذ کند، خسارت آشکاری دیده است، بحث توحید است.

در روایاتی نیز داریم که تغییر خلق الله تغییر دین الله و تغییر امر الله است. از امام باقر(ع) سوال شد منظور از تغییر خلق الله چیست، حضرت فرمود: منظور تغییر دین الله است. امام صادق(ع) نیز در روایاتی می‌فرمایند «منظور تغییر امر الله است.» یعنی تغییر تشریع است نه تغییر تکوین. سیاق آیه نیز تأیید می‌کند که منظور از تغییر، تغییر تشریع است، بدعت گذاری است.

آیه ۳۰ سوره روم نیز سخن از شریعت و تشریع دارد؛ «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ؛ پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمی‌دانند!» آیه مؤید این است که تغییر تکوین را باید به تغییر تشریع یاد کنیم.

بنابراین از آیات تعبیر به تغییر تکوین و سپس مصادیق آن را زیست فناورانه قرار دادن، محل تأمل است و نمی‌توان به این آیه و آیات مشابه آن برای اعمال حرمت زیست فناوری تمسک کرد.

انتهای پیام

منبع: مفتاح

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha