یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
آیت الله بروجردی

حوزه/ زمانی آن حضرت به منظور استراحت به روستای «وشنوه قم» رفته بودند. در یکی از روزها، در کنار جویباری، فرشی پهن کرده بودند، آقا و همراهان مشغول استراحت بودند. اصحاب آن مرجع عالیقدر مشاهده کردند که معظّم له در تفکّر و اندیشه عمیقی فرو رفته است. از ایشان علّت را جویا شدند، فرمودند: «در فکرم که آیا...

به گزارشخبرگزاری حوزه، «مثال های زیبای قرآن»، کتابی است از آیت الله العظمی مکارم شیرازی که به مثال های مختلف قرآن در موضوعات گوناگون پرداخته و حوزه نیوز مطالب کاربردی این کتاب را در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما قرآن دوستان خواهد کرد.

   

- فصل هشتم

   

هفتمین مثال: «انفاق» های شایسته

   

در هفتمین مَثَل، خداوند رازق در آیه۲۶۵ سوره بقره می فرماید: «وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّة بِرَبْوَة اَصَابَها وابِلٌ فَأَتَتْ اُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» مَثَل کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و مشیّت [ملکات انسانی در] روح خود [یا از روی یقین و اعتقاد] انفاق می کنند، همچون باغی است بر تپّه ای که بارانهای تند [و درشت] بر آن بارد و دو چندان میوه دهد. اگر بارانی تند نبارد، نم نم بارانی بر آن بارد و خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست.

گرچه این مثل نیز درباره انفاق است، ولی برخلاف مثل قبلی که انفاق منفی یا جلوه های ناپسند انفاق ریایی و آزاردهنده را مطرح می ساخت، در این مثل، انفاق مثبت یا زیباترین مظاهر انفاق خالصانه مورد بررسی قرار می گیرد.

   

شرح و تفسیر آیه

خداوند می فرماید: کسانی که به خاطر رضایت و خشنودی خدا و بدون منّت و آزار با اخلاص انفاق می کنند، همچون بوستانی اند که در بلندای زمین حاصل خیزی واقع است. آفتاب از هر سو بر آن می تابد و بارانی تند، آن را سیراب می کند و طبیعتاً میوه های فراوانی می دهد. مَثَل آن انفاق کنندگان مثل چنین باغ سرسبز و پر میوه است. یعنی خودشان خرّم و زنده دل و انفاقشان تا این اندازه پرثمر است.

انگیزه و قصد انفاق کنندگان را برابر این آیه شریفه می توان چنین برشمرد:

اوّل ـ «ابتغاء مرضات اللّه» یعنی تنها برای طلب رضای حق انفاق می کنند نه برای ریا و خودنمایی و نه قصد آزار و اذیّت و منّت و نیز نه به قصد رفتن به بهشت و نه از ترس جهنّم.

  

شاید جمله «ابتغاء مرضات اللّه» اشاره ای به حدیث معروف حضرت علی (علیه السلام) باشد که فرمود: «ما عَبَدْتُکَ خَوْفَاً مِنْ نارِکْ» [خداوندا!] از ترس آتش دوزخ تو را عبادت و پرستش نمی کنم؛ گرچه آتش جهنّم بسیار سوزان و تصوّر آن ترسناک است و فراتر از توان تحمّل انسان.

«وَ لا طَمَعاً فی جَنَّتِکَ» و به طمع رسیدن و دست یافتن به بهشت نیز تو را نمی پرستم. هر چند نعمت های بهشتی بسیار ارزشمند و والا و فراتر از قدرت تصوّر و تخیّل انسانی است. (۷)

«لکِنْ وَجَدْتُکَ اَهْلا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُکَ» بلکه چون تو را سزاوار و شایسته پرستش یافتم، عبادت می کنم. (۸)

   

عبادت نوع اوّل را «عبادت بردگان» می نامند؛ زیرا برده از ترس تازیانه ارباب خود از او اطاعت می کند.

پرستش نوع دوّم را «عبادت تجّار» می خوانند؛ زیرا تاجر تنها در اندیشه سود و آسایش خویش است و آخرین شکل عبادت و پرستش را «عبادت احرار و آزادگان» می گویند؛ زیرا نه به قصد رفع زیان است و نه به منظور کسب سود، بلکه تنها برای خداست. (۹)

شاید آیه شریفه فوق ناظر به این نوع عبادت باشد؛ یعنی انگیزه انفاق در این مثل تنها خشنودی خداوند رحمان است.

   

دوّم ـ نیّت و انگیزه دیگر انفاق کنندگان در این آیه شریفه، رشد کمالات نفسانی و ملکات روحانی است. «تَثْبیتاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ» یعنی اینان به منظور تثبیت کمالاتی چون ایثار، فداکاری، جود، سخاء، و نوع دوستی و ... انفاق می کنند.

در مفردات راغب، «تثبیت» به معنای تقویت آمده است؛ مثلا معنای «اَللّهُمَّ ثَبِّتْ اَقْدامَنا» این نیست که پاهایم در یک جا ثابت باشد، بلکه به معنای تقویت یا قوّت و استحکام گامهاست. (۱۰)

    

پیام های آیه

۱ـ در این مثال، انفاق کننده به جنّت(۱۱) و باغی واقع بر تپّه ای تشبیه شده است. در یک باغ مرتفع، چند ویژگی به چشم می خورد که عبارت اند از:

الف ـ نور آفتاب، یکی از عوامل مهم رشد گیاهان، از هر سو بر آن می تابد و هیچ چیز مانع از تابش پرتو حیات بخش آفتاب نمی شود.

ب ـ هوای مناطق مرتفع معمولا پاک تر و سالم تر است و این نیز یکی از عوامل رشد و نموّ درختان است.

ج ـ از خطر سیلاب در امان است، در حالی که باغ های واقع در درّه ها و کناره رودخانه ها، همیشه مورد تهدید سیل و گل و لای آن هستند.

د ـ زیبایی و شکوه یک باغ مرتفع به مراتب بیش از دیگر باغهاست.

بنابراین، چنین انفاق کنندگان اوّل این که: بهتر و بیشتر از پرتو انوار هدایت الهی بر دل و جانشان برخوردار می شوند.

  

دوّم این که: بهتر و گسترده تر از نسیم دل انگیز بخشایش و توفیقات خداوندی بهره می گیرند.

  

سوّم این که: کمتر مورد آسیب بلایا و مرگ های بد واقع می گردند.

   

و چهارم این که، با معنویّتی پرشکوه در نظر دیگران، محبوب آنان می شوند.

تنها مشکل و ایراد چنین باغی آن است که آب جویباران در آن جاری نمی شود و آن را آبیاری نمی کند. بدین منظور خداوند، بارانی تند را مأمور سیراب کردن آن می کند.

   

۲ـ اشاره آیه شریفه به نوع باران، شاید ناظر به درجات انفاق باشد. باران تند و زیاد، گیاهان باغ را بطور کامل آبیاری و سیراب می کند و در نتیجه میوه باغ فراوان و نیکوست و باران آرام و اندک که آب کمتری به ریشه گیاهان می رساند و در نتیجه میوه باغ کم و نامرغوب است.

در انفاق به منظور خشنودی خدا، با وجود نیّت الهی انفاق کنندگان، فرق است میان آن که خود به مال انفاق شده محتاج است؛ ولی به رضایت، آن را انفاق می کند با کسی که مال انفاق شده او خارج از محدوده نیاز وی می باشد. و همچنین فرق است میان انفاقی که در حقّ نیازمند راستین بشود با انفاقی که به نیازمند غیر حقیقی یا مشکوک پرداخت شود.

ذیل آیه شریفه «وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» هم شاهد ارزنده ای است بر این مطلب که خداوند می داند که چه کسی علی رغم احتیاجش انفاق کرده و چه کسی انفاقش چنین نبوده است، و یا چه کسی به فقیر حقیقی کمک کرده است و چه کسی به محتاج مشکوک؟

   

۳ـ موضوع و محتوی انفاق در آیات شریفه ۲۶۲، ۲۶۳ و ۲۶۵ سوره بقره، موضوع انفاق مال و ثروت است. خداوند در این آیات می فرماید: از اموال و ثروتتان مانند لباس، خانه، خوراک، دارو، کتاب و لوازم التّحریر، ابزار کار و مانند اینها به دیگران کمک کنید؛ ولی از آیه سوم سوره بقره می توان استدلال کرد که موضوع انفاق گسترده تر و در برگیرنده تمامی نعمت ها و روزیهایی است که خداوند به انسان بخشیده است. در این آیه که در مقام بیان اوصاف متّقین است، خداوند در اطلاق یکی از صفت های افراد باتقوا می فرماید: «وَ مِما رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» ]متّقین [از] تمام [آنچه که ما به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند. (۱۲)

بنابراین، موضوع انفاق طبق این آیه شریفه، عام است و تمامی روزیهای خداوند را در بر می گیرد.

  

مانند: الف ـ علم و دانش، علما و دانشمندان باید از دانش خود به دیگران انفاق کنند و به آنان بیاموزند، و گرنه همچون محتکران کالا، در دادگاه عدل الهی، مورد بازخواست واقع می شوند.

در روایتی وارد شده است که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «زَکاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ» زکات دانش انتشار و پراکنده ساختن آن است. (۱۳)

   

ب - نفوذ کلام، یکی دیگر از رزق ها و روزی های الهی است که شایسته است از آن انفاق شود. وقتی شاهد اختلاف بین زن و شوهر، همسایه، یا دو شریک مغازه، یا برادرها و خواهرها و یا اهل روستا و... هستی، از نفوذ کلامت استفاده کن و اختلاف آنان را از بین ببر و میانشان آشتی و دوستی پدیدآور.

   

ج ـ اعتبار و حیثیت در جامعه، یکی دیگر از نعمت ها و روزیهای خداوند است که باید موضوع انفاق قرار گیرد. اگر مظلومی در چنگال ظالمی گرفتار است و می توانی با استفاده از حیثیّت و اعتبار اجتماعی خود و شفاعت نزد آن ظالم، مظلوم را نجات دهی او را از چنگال ظالم برهانی، نباید از این انفاق خودداری کنی، بلکه باید با اشتیاق بدان عمل کنی.

   

د ـ فرزندان، از بزرگ ترین نعمت ها و روزیهای خداوند هستند که هرگاه ضرورتی پدید آید باید آنان را در راه خدا و برای خشنودی وی انفاق کرد. همان گونه که مردم بزرگوار و سرفراز ایران اسلامی در طول انقلاب شکوهمند اسلامی و نیز در سالهای جنگ تحمیلی عراق، از هیچ گونه انفاقی در این زمینه کوتاهی نکردند.

   

هـ ـ اندیشه و تفکّر، از جمله ارزشمندترین روزیهای الهی است که باید در مقام مشورت، انفاق شود و به دیگران کمک و یاری کرد و برای آن مشاوری محرم و دلسوز بود.

   

راه های انفاق و کمک به دیگران

کمک به دیگران راه های گوناگونی دارد که یکی از آنها، شیوه ای است که معمولا همه مردم بدان عمل می کنند؛ یعنی پول نقد یا کمک های غیرنقدی خود را به انسان های نیازمند پرداخت می کنند که کاری خوب و پسندیده است. ولی راه های بهتر و مؤثّرتر دیگری هم برای انجام این کار وجود دارد که یکی از عملی ترین و مفیدترین آنها، تشکیل سازمانهای مخصوص برای کمک به دیگران یا انفاق های سازمان یافته است.

در بعضی از شهرستانها چنین مؤسّساتی با سازمانی گسترده تشکیل شده است. این مؤسّسات و سازمان ها از یک سو، کمک های مردم را جمع آوری می کنند و از سوی دیگر با شناسایی خانواده های نیازمند و اطمینان از نیاز حقیقی آنان، به روشهای گوناگونی به آنان کمک می رسانند؛ مانند تهیّه لوازم ارزان قیمت از سازمان ها، شرکت ها و ادارات و عرضه آنها به نیازمندان.

بعضی از این سازمان ها، امر آموزش و تحصیل فرزندان خانواده های نیازمند را زیر نظر و رسیدگی دارند. حتّی بعضی از فرزندان این خانواده ها از طریق کمک های مالی و آموزشی این مؤسّسات به دانشگاه ها راه یافته و به درجات بالای علمی رسیده اند!

بعضی از این مؤسّسات علاوه به امور مادّی، کارهای فرهنگی نیز انجام می دهند و در این راستا، کلاس های گوناگون آموزشی برای رده های متفاوت سنّی این خانواده ها تشکیل می دهند.

  

در جهان کنونی، مسلمانان باید به این نوع انفاق های سازمان یافته بیشتر توجّه کنند. وظایف و کارهای سازمان های دولتی عهده دار این امور، گرچه چشمگیر و قابل تقدیر است، ولی گستردگی کار و فراوانی نیازمندان، وجود این سازمان های منسجم مردمی بیشتری را ضروری می نمایاند.

سازمان های کمک به زندانیان و یا بیماران خاص، یکی دیگر از راه های کمکهای سازمان یافته در چارچوب انفاق است که پیشتر بدانها اشاره شده بود.

توجّه و ابتکار و نوآوری (۱۴) و افزایش بهرهوری مؤسّسات و جمعیّت های خیریّه موجود، سبب می شود از کمترین امکانات، بیشترین کمک ها در اختیار نیازمندان قرار گیرد.

پیشتر در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) گفته شد که صدقه از مرگ بد جلوگیری می کند.

در روایتی دیگر آن حضرت می فرماید: «اِنَّ اللّهَ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَدْفَعُ بِالصَّدَقَةِ الدّاءِ وَ الدُّبَیْلَةِ وَ الْحَرْقِ وَ الْغَرْقِ وَ الهَدْمِ وَ الجُنُونِ؛ وَعَدَّ سَبْعینَ باباً مِنَ السُّوءِ» خداوند به وسیله صدقه و انفاق، دردهای بیرونی و درونی، آتش سوزی، غرق شدن، ماندن زیر آوار و دیوانگی را از انسان دفع می کند. سپس راوی می گوید: پیامبر (صلی الله علیه وآله) هفتاد نوع درد و بلا را برشمرد که به وسیله صدقه دفع می شود. (۱۵)

قطعاً فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) گزافه و مبالغه نیست. به واقع همه اینها از آثار صدقه و انفاق است و اگر این سنّت اسلامی احیا شود، بسیاری از مشکلات اجتماعی حل می شود.

   

۴ـ در آیه شریفه مثل هفتم، در موضوع مَثَل، چهار ویژگی دیده می شود: اوّل ـ زمین بلند. دوّم ـ درختان باغ. سوّم ـ بارش باران های تند و ملایم و چهارم ـ میوه های فراوان که هر یک از آنها یک طرف تشبیهی است که طرف دیگرش اندام ها و صفات انسانی یا نعمت های الهی است.

   

از یکی از تفسیرهای این آیه شریفه، می توان دو طرف چهار تشبیه بالا؛ یعنی مشبّه و مشبّهٌ به هر یک از تشبیه ها را چنین تعبیر کرد: روح و قلب انسان به زمین بلند آن باغ تپّه ای و اعمال صالح و شایسته ای که این انسان انجام می دهد، همچون انفاق و بخشش در راه خدا به درختان پربار و نهال های ظریف کاشته شده در آن تشبیه شده است و نیز رحمت ها و نعمت های خداوند و هدایت های تکوینی و تشریعی(۱۶) پروردگار به بارانی که بر سرزمین دل می بارد و نهال ها و درختان، همان اعمال صالح و ملکات فاضله انسان را آبیاری می کند و رشد و نمو می دهد و سرانجام فضیلت های نفسانی و صفات برجسته روحی و اخلاقی، همچون فداکاری، ایثار، جود، سخاوت، بخشش، فروتنی، خضوع و نوع دوستی به میوه های فراوان آن باغِ پربرکت تشبیه شده است.

هدف از این تشبیه ها و این مثل، مانند دیگر مثل های قرآن مجید، تکامل وجودی انسان و رسیدن به قرب اِلَی اللّه و به تعبیر تازه تر، بنده خالص خدا شدن است که در حقیقت هدف نهایی آفرینش انسان و دیگر موجودات با شعور نیز می باشد. (۱۷) که عبارت است از رساندن انسان به مقامی که شایسته خطاب این آیات لطیف و آرامش بخش شود: «یا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ! اِرْجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی» تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که هم تو] به نعمت های ابدی او [خشنودی و هم او از] اعمال نیک [تو خشنود است. پس در سلک بندگانم درآی و در بهشتم وارد شو.»(۱۸)

زهی سعادت که نصیب انسان شده است!

   

یکی از نتایج به دست آمده از این مَثَل آن است که علاوه بر بهشت موعود در آخرت، بهشتی هم در این دنیا وجود دارد و آن باغ سرسبز و پر میوه دل و جان مؤمن؛ یعنی همان صفات و فضایل نیکوی اخلاقی و صفای روح اوست. این بهشت دنیایی را هنگامی می توان درک و لمس کرد که کارها تنها برای خشنودی خداوند باشد «اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ» و هیچ شائبه ریا و نیز غیر خدا در بین نباشد.

جمله آخر به همین موضوع اشاره دارد «وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر» اگر ذرّه ای ناخالصی و یا اهداف و انگیزه های غیر خدایی وجود داشته باشد، خداوند نسبت بدان آگاه است.

موضوع شرک در عمل که اصطلاحاً «ریا» خوانده می شود، در آیات و روایات فراوانی مطرح شده است.

بعضی از احادیثی که در این موضوع از معصومان (علیهم السلام) وارد شده است، بسیار تکان دهنده و عبرت آموز است.

   

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در روایتی می فرمایند: [شرک] و [ریا] در امّت من از حرکت آرام مورچه ای سیاه در شبی تاریک و ظلمانی، بر روی سنگی سیاه و سخت، مخفی تر است».(۱۹)

حرکت یک مورچه سیاه رنگ در شبی تاریک بر روی سنگی ناهموار و تیره رنگ، قابل دیدن نیست؛ ولی ناخالصی های اعمال انسان برابر این حدیث از حرکت این مورچه هم پنهانی تر و نادیدنی تر است.

انسان پس از سالها عبادت به ناگاه درمی یابد که چه ناخالصی هایی در او وجود داشته است. چنین شخصی، انسانی سعادتمند خواهد بود اگر توبه کند و در صدد جبران برآید. وای بر انسانی که با دریافتن ناپاکی های درونش، فرصتی برای جبران نداشته باشد که خداوند می فرماید: «... کَلاّ اِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها...؛ چنین نیست! این سخنی است که به او به زبان می گوید».(۲۰)

   

با خاطره ای از مرجع بزرگ جهان اسلام، حضرت آیه اللّه العظمی بروجردی ـ رضوان اللّه تعالی علیه ـ بحث ریا یا شرک در اعمال را به پایان می بریم.

زمانی آن حضرت به منظور استراحت به روستای «وشنوه قم» رفته بودند. در یکی از روزها، در کنار جویباری، فرشی پهن کرده بودند، آقا و همراهان مشغول استراحت بودند. اصحاب آن مرجع عالیقدر مشاهده کردند که معظّم له در تفکّر و اندیشه عمیقی فرو رفته است. از ایشان علّت را جویا شدند، فرمودند: «در فکرم که آیا عملی خالص که موجب خشنودی و رضای خداوند باشد و خالی از هر گونه ناخالصی ها بوده باشد، انجام داده ام یا نه؟»

گفتند: حضرت آیت اللّه! شما به حمداللّه خدمات فراوانی به حوزه های علمیّه و مردم مسلمان نموده اید، (۲۱) چه جای نگرانی؟ آقا سری تکان دادند و این حدیث را خواندند: «اَخْلِصِ الْعَمَلَ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ». (۲۲)

«ناقد» کسی است که سکّه های تقلّبی را از اصلی و خالص جدا می کند. گاهی که میزان ناخالصی ها زیاد باشد، همه مردم تقلّبی بودن آن را تشخیص می دهند؛ ولی گاه که ناخالصی بسیار ناچیز و اندک باشد، تنها «ناقد» قادر به تشخیص آن می شود. برابر این روایت، خداوندی که «ناقد» نیّات انسانهاست و اعمال خالص و ناخالص او را به خوبی تشخیص می دهد، بصیر و بینا و آگاه است و کمترین ناخالصی های او را به خوبی تشخیص می دهد. بنابراین، باید سعی کرد کمترین ناخالصی در اعمال، گفتار و اندیشه هایمان وجود نداشته باشد، تا به درگاه خداوند متعال پذیرفته شود.

   

- آداب انفاق

  

برخی از آداب و اصول انفاق را مورد بررسی قرار می دهیم:

۱ـ انفاق از دوست داشتنی ها

اگر شخصی، غذاهای اضافی، لباس های کهنه و آنچه را که نیاز ندارد، انفاق کند اشکالی در بین نیست. این، حدّاقل و پایین ترین مرتبه انفاق است؛ ولی برای رسیدن به بالاترین مراتب انفاق و دست یافتن به کمال، انسان باید آنچه را که دوست دارد و خود می خواهد، انفاق کند. «لَنْ تَنالُوا البِرَّحَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ...» (۲۳) هرگز به مقام نیکان و خاصّان نخواهید رسید، مگر آن که از آنچه که دوست می دارید، انفاق کنید.

درباره حضرت زهر (علیه السلام) گفته اند که: به هنگام عروسی آن حضرت، وقتی ایشان را به خانه شوهر می بردند، نیازمندی از آن حضرت درخواست کمک کرد، ایشان با آن که لباس کهنه و عادی اضافه همراه خود داشت و می توانست آن را انفاق کند، لباس عروسی خود را به نیازمند داد و خود لباس کهنه پوشید. (۲۴)

در تمام تاریخ بشریّت، چنین انفاق خالصانه ای را نمی توان یافت که دختر جوان تازه عروسی، لباس عروسی اش را به نیازمندی بدهد. این براستی مصداق روشن آیه شریفه بالاست.

در زندگانی دیگر معصومان (علیهم السلام) نیز چنین انفاق هایی را می توان یافت. حضرت علی (علیه السلام) انگشتر قیمتی خود را به هنگام نماز و در حال رکوع به فقیر نیازمندی می دهد و آیه ای در شأن او نازل می شود. (۲۵)

در حالات آن حضرت نوشته اند: «هنگامی که لباس می خرید، دو لباس تهیّه می کرد و هر دو را نزد قنبر، غلامش می گذاشت و می فرمود هر کدام را که بهتر است بردار، و دیگری را برای خود برمی داشت».(۲۶)

امام صادق (علیه السلام) در روایتی می فرماید: «ما مِنْ شَیء اِلاّ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ اِلاّ الصَّدَقَةَ فَاِنَّها تَقَعُ فی یَدِاللّهِ تَعالی» تمام اعمال شایسته انسان موکّلی دارد (روزه، نماز، جهاد، حج و... به وسیله فرشتگان به آسمان ها برده می شود و به مقام قرب الهی می رسد) تنها صدقه و انفاق است که بدون واسطه و مستقیماً در دست خداوند قرار می گیرد.»(۲۷) آیا سزاوار است عملی تا این پایه ارزشمند، یعنی انفاق، که بدون واسطه به دست خدا می رسد، از اموالی باشد که خود دوست نداریم.

   

۲ـ پرداخت انفاق همراه با نهایت ادب

در پرداخت انفاق و بخشش رعایت ادب و احترام لازم است و باید در حفظ آبرو و شخصیّت نیازمند کوشید. قرآن مجید در این باره می فرماید: «قَوْلٌ مَعْرُوفٌوَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَة یَتْبَعُها اَذًی...» (۲۸) گفتار نیکو [در برابر نیازمندان] و عفو [و گذشت از خشونت های آنان] از بخششی که آزاری به دنبال داشته باشد، بهتر است. اگر نیازمندی به شما مراجعه کند و شما بگویید «معذرت می خواهم یا شرمنده ام، نمی توانم کمک کنم» و با احترام او را رد کنید، بهتر است از این که پولی به او بدهید و بی حرمتی کنید؛ مثلا بگویید «دیگر این جا پیدایت نشود؟» یا «این پول را بگیر تا از شرّت راحت شوم».

رعایت این مفهوم در حالات معصومان (علیهم السلام) به خوبی دیده می شود. در حالت امام سجّاد (علیه السلام) نوشته اند: «اِذا اَعْطَی السّائِلَ قَبَّلَ یَدَهُ، فَقیلَ لَهُ لِمَ تَفْعَلْ ذلِکَ...» وقتی حضرت به نیازمندی کمک می کرد، دست او را می بوسید.

یکی از اصحاب عرض کرد: چرا این کار را می کنید؟ حضرت فرمودند: چون این صدقه قبل از آن که در دست این انسان نیازمند جای گیرد، در دست خدای جای می گیرد. (۲۹)

چقدر تفاوت است بین این انفاق خالصانه و همراه با بهترین احترام و ادب، با انفاق های ریاکارانه و تحقیرآمیز.

   

۳ـ تعجیل در پرداختن صدقه

به هنگام پرداخت صدقه و تقرّب به درگاه پروردگار عالم، نباید خیلی تأمّل کرد و وسواس به خرج داد. چون در این زمان، شیطان به شدّت در تلاش است تا شاید انسان را از کارش منصرف کند. خداوند متعال در این باره در آیه ۲۶۸ سوره بقره می فرماید: «اَلشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلا وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» شیطان، شما را] به هنگام پرداخت انفاق [وعده فقر و تهیدستی می دهد] و از بینوایی می ترساند [و به کارهای زشت وا می دارد، در حالی که خداوند وعده آمرزش و فزونی به شما می دهد و خداوند قدرتش وسیع و] به همه چیز [داناست.

شیطان به راههای گوناگون وسوسه می کند؛ مثلا می گوید: «آینده نگر باش، به فرزندانت بیندیش. زمان پیری خود را در نظر داشته باش و سرمایه و دارایی ات را برای آن زمان حفظ کن» و مطالبی از این قبیل، تا انسان را از انفاق منصرف کند. در مقابل، خداوند هم وعده مغفرت و آمرزش می دهد و هم وعده بازگشت بیشتر این مال انفاق شده.

این که در میان مردم معروف است که هنگام پرداخت انفاق، شیطان به دست انسان آویزان می شود و نمی گذارد انفاق انجام شود، اشاره به همین آیه شریفه است.

   

قابل توجّه است که در سراسر قرآن، کلمه «فقر» تنها در همین آیه به کار برده شده است (۳۰) و در آن هم به شیطان نسبت داده شده است.

مگر زمانی که جنینی بیش نبودی و در ظلمات سه گانه شکم مادر به سر می بردی، جز خدا چه کسی به تو روزی می داد؟ همان خدا به تو در زمان پیری و ناتوانی و به فرزندان تو روزی خواهد داد.

یکی از بزرگان در این مورد به زیبایی می فرماید: «برای آینده فرزندانم کاری نمی کنم؛ چون اگر آنان ولیّ و دوست خدا باشند، خداوند دوست خود را به خودش وانمی گذارد و رهایش نمی کند و اگر دشمن خدا باشند، من چرا به دشمن خدا کمک کنم؟»

   

۴ـ صدقه آشکار یا پنهان

از آیات و روایات می توان نتیجه گرفت که صدقه، عملی پنهانی است و بهتر است که مخفیانه انجام شود. ولی گاه به عنوان ثانوی، انفاق آشکار بهتر است. (۳۱)

این مطلب به خوبی در آیه شریفه ۲۷۱ سوره بقره، بیان شده است: «اِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ اِنْ تُخْفُوها وَ تُؤتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُو خَیْرٌ لَّکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ» اگر آشکارا صدقه دهید، کاری نیکوست و اگر در نهان به بینوایان انفاق کنید، نیکوتر است و گناهان شما را می زداید و خداوند به آنچه انجام می دهید، آگاه است.»

   

۵ـ اولویّت بانیازمندانی است که اظهار نیاز نمی کنند

قرآن مجید فقرا و نیازمندانی را که درخواست کمک نمی کنند، نیازمند حقیقی می شناسد و آنان را در دریافت صدقات شایسته تر و اولی تر می داند. خداوند متعال در آیه ۲۷۳ سوره بقره چنین می فرماید: «لِلْفُقَراءِ الَّذینَ اُحْصِرُوا فی سَبیلِ اللّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الاَْرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النّاسَ اِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْر فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ». ]انفاق و صدقات شما [از آن نیازمندانی است که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند و] به خاطر اطاعت از حق همچون شرکت در جهاد و آوارگی از موطن و سرزمین خویش [نمی توانند کاری در پیش بگیرند] و روزی به دست آورند [و از شدّت خویشتنداری، هر که از حال آنان با خبر نباشد، می پندارد که توانگرند؛ امّا آنان را از چهره هایشان می شناسی که هرگز به اصرار چیزی از مردم نمی خواهند و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.

   

فقرایی با این عزّت نفس و آبرومندی، در دریافت صدقه و انفاق، سزاوارترند. به ویژه در این ماه مبارک که کارهای عادی مؤمن در آن عبادت محسوب می شود، چنین طاعتی تا چه حد ارزشمند و والاست. بخصوص که یکی از فلسفه های روزه احساس نیاز نیازمندان و رسیدگی به حال و وضع فقراست. (۳۲)

    

پی نوشت ها:

۷- برای توضیح بیشتر درباره نعمت های جسمانی و روحانی بهشت ر. ک. «تفسیر پیام قرآن» جلد ۶، صفحه ۲۲۷ به بعد.

۸- بحار الانوار، چاپ بیروت، جلد ۶۷، صفحه ۱۸۶.

۹- نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۲۳۷.

۱۰- این آیه شریفه (۲۶۵ سوره بقره) شاهد دیگری است در بحث مربوط به مثل ششم درباره این موضوع که منظور از مثل (مثل ششم) مال انفاق شده نیست، بلکه شخص انفاق کننده است. چه در این آیه شریفه به صراحت، شخص انفاق کننده به باغ و بوستان تشبیه شده است.

۱۱- کلمه «جنّت» از کلمه «جنّ» گرفته شده است که به معنای «پوشش» است. بدین جهت باغ را جنّت گفته اند که درختان آن، زمین را می پوشاند. بنابراین، هر باغی جنّت نیست و نیز «جِنّ» را به واسطه آن که موجود نامرئی و مخفی و پوشیده است بدین نام می خوانند. همچنین «مجنون» را به اعتبار پوشیده و بی کار شدن عقل، بدین نام می نامند.

۱۲- چنین تعبیری در سوره رعد، آیه ۲۲؛ سوره نساء، آیه ۳۹؛ سوره فاطر، آیه ۲۹ و آیات متعدّد دیگری نیز آمده است.

۱۳- میزان الحکمه، باب ۱۵۸۷، حدیث ۷۶۰۳. در همین باب روایات دیگری وارد شده است که برای هر چیزی زکاتی معیّن کرده است، در روایتی آمده است «خداوند برای هر جزیی از اجزای موجودات زکات واجب کرده است حتّی برای هر موی بدن و هر لحظه زندگی. و همچنین تعابیر هولناکی درباره «مانع الزکاة» آمده است که در بعضی از آنها، «مانع الزکاة» به سارق و در بعضی دیگر هم به کافر تعبیر شده است. در روایات دیگر عذاب های وحشتناکی برای این افراد بیان شده است. برای آگاهی بیشتر ر. ک. میزان الحکمه، باب های ۱۵۸۰ تا ۱۵۸۲.

۱۴- از جمله این ابتکارات، تشکیل و سازماندهی گروه هایی است که در مناطق محروم و به ویژه مرزی به اقدامات دینی، فرهنگی از جمله ساخت مدرسه، مسجد، درمانگاه و... مشغول شوند. این گروه ها می توانند خنثی کننده تهاجمات فرهنگی دشمنان اسلام به ویژه «وهّابّیت» باشند.

۱۵- وسائل الشّیعه، جلد ۶، ابواب الصدقه، باب ۹، حدیث ۱.

۱۶- منظور از هدایت تشریعی به زبان ساده، آیات قرآن مجید و وحی الهی و سخنان و سنّت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می باشد و مراد از هدایت تکوینی، امدادهای ناپیدای الهی است که به طور ناخودآگاه قلب و روح انسان با ایمان را هدایت می کند.

۱۷- خداوند در آیه ۵۶ سوره ذاریات می فرماید: «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون» جنّ و انس را جز برای پرستش خود نیافریده ام.

۱۹- میزان الحکمه، باب ۱۹۹۴، حدیث ۹۳۱۶.

۲۰- سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.

۲۱- براستی معظّمٌ له خدمات فراوانی کرده اند مانند: احیای حوزه های علمیّه شیعه، احداث نزدیک به هزار مسجد در کشور و مرمّت بناهای دینی، تجدید چاپ کتاب های ارزشمند از یاد رفته علمای گذشته، اقدام زیرکانه فرستادن نماینده به دانشگاه الازهر مصر و اعلام آن مرکز بزرگ اسلامی که: «شیعه مانند دیگر مذاهب اسلامی است و مسلمانان می توانند طبق آن عمل کنند» و خدمات مهم و فراوان دیگر.

۲۲- بحار الانوار، جلد ۱۳، صفحه ۴۳۲.

۲۳- سوره آل عمران، آیه ۹۲.

۲۴- احقاق الحق، جلد ۱۰، صفحه ۴۰۱ (به نقل از کتاب «مظهر ولایت»، صفحه ۲۶۹).

۲۵- این داستان بطور مفصّل، در ذیل آیه ۵۵ سوره مائده، در تفسیر نمونه، جلد ششم، صفحه ۴۲۲ آمده است.

۲۶- بحار الانوار، چاپ بیروت، جلد ۴۰، صفحه ۳۲۴.

۲۷- وسائل الشّیعه، جلد ۶، صفحه ۳۰۳.

۲۸- سوره بقره، آیه ۲۶۳.

۲۹- وسائل الشّیعه، جلد ۶، صفحه ۳۰۳.

۳۰- دیگر مشتقات کلمه «فقر» چهارده بار در قرآن به کار رفته است.

۳۱- در موارد زیر انفاق آشکار رواست: برای تشویق دیگران به دادن صدقه و پرداخت انفاق، یا برای زنده نگهداشتن سنن اسلامی در حالتی که اگر همه مسلمانان انفاق پنهانی کنند، ممکن است متّهم به ترک انفاق و صدقه شوند و یا برای تعظیم شعائر دینی و ...

۳۲- وسائل الشّیعه، جلد ۶، ابواب وجوب الصوم، باب ۱، حدیث ۱، ۳، ۴ و ۵.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۰۶:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۳
    2 0
    سلام این چه رسم زشتیه که داستانی از عالمی ناقص نقل میشه که مخاطب را مجبور به مطالعه کل متن کند این یک جور حقه بازیه نه داستانتونو خواستیم نه متننتون را
  • کاوه IR ۱۲:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۵
    0 0
    واقعا متاسفم براتون که وقت مردم ارزشی نداره براتون ، یه موضوع دیگه تیتر مطالب هست و متن چیز دیگر ! این حقه بازی است