جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
اهانت به پیامبر

حوزه/ طبق آیات و روایاتی که رسیده، ما در مقابل بی ادبی دیگران حق مقابله به مثل نداریم. فحش و ناسزا گفتن از ویژگی‌های افراد پست بوده و انسانهای بزرگوار هرگز به چنین کاری اقدام نمی‌کنند.

خبرگزاری حوزه، | گروهی از سران قریش نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند: ای محمد، تو بیا از آیین ما پیروی کن؛ ما هم از آیین تو پیروی می‌کنیم و تو را در امتیازات خود شریک می‌نماییم. یک سال تو خدایان ما را عبادت کن؛ سال دیگر ما خدای تو را عبادت می‌کنیم.

سوره‌ی کافرون نازل شد و خداوند پیامبر را این‌طور خطاب قرار داد که:

«قل یا ایها الکافرون(۱) لا اعبد ما تعبدون(۲) ولا انتم عابدون ما اعبد(۳) ولا انا عابد ما عبدتم(۴) ولا انتم عابدون ما اعبد(۵) لکم دینکم ولی دین(۶)

ای پیامبر، به کافران بگو: من آنچه را شما می‌پرستید نمی‌پرستم. شما نیز آنچه را که من می‌پرستم، پرستش نخواهید کرد. و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده اید می‌پرستم. و نه شما آنچه را من می پرستم عبادت می‌کنید. (حال که چنین است) آیین شما برای خودتان و آیین من برای خودم.»

   

اما آیا مگر مشرکین، خدا را انکار می‌کردند؟ طبق آیات قرآن، اگر از خالق آسمان و زمین از مشرکان سؤال می‌شد می‌گفتند: خداست.

(و لئن سألتهم من خلق السموات و الارض لیقولن الله) لقمان آیه‌ی ۲۵

پس چرا خداوند در اینجا مشرکین را کافر خطاب قرار می‌دهد؟

برای پاسخ دادن به این سؤال، ابتدا باید معنای واژه کفر را بررسی کنیم.

کفر در لغت به معنای پوشاندن شئ است. شب را کافر می‌گویند از آن جهت که اشخاص را می‌پوشاند.

اما کفر در شریعت، به معنای انکار آنچه خدا آن را واجب کرده است، از قبیل اعتقاد به وحدانیت خدا، عدل الهی، پیامبران و آنچه پیامبران آورده‌اند می‌باشد.

   

به عبارت دیگر، کافر کسی است که اصول یا ضروریات دین را انکار کرده، یا اینکه حق را کتمان می‌کند و این انکار خود را به شکل‌های مختلف آشکار می‌نماید مثل ظلم و ستم روا داشتن بر دین‌داران و یا توهین به اعتقادات آنان.

مشرکین خالق و آفریننده‌ی این جهان را خدا می‌دانستند ولی معتقد بودند باید بتهای جسمانی را عبادت کرد تا آنها واسطه‌ی ما در درگاه خداوند شوند؛ پس وحدانیت خدا را قبول نداشتند و جزو کافران محسوب می‌شدند.

در این آیات خداوند خط سرخی بر پندارهای غلط آنان می‌کشد و به پیامبرش می‌گوید: به آنها بگو من هرگز خدایان شما را پرستش نمی‌کنم.

با کمی تفکر و تدبر در سوره‌ی کافرون به این نتیجه می‌رسیم که طبق آیات این سوره، سازشکاری با کافران ممنوع است؛ بلکه باید همچون پیامبر از آنان برائت و دوری جست و این بیزاری را آشکار کرد.

    

برائت، حالتی نفسانی به معنای بیزاری قلبی و اجتناب از نزدیکی با دشمنان خداوند و کافران است که به شکل‌های گوناگون در گفتار، رفتار و کردار انسان تجلی می‌یابد؛ انسان گاهی برائت خویش را با بغض قلبی نشان می‌دهد و گاه با تغییر چهره.

در برخی مواقع نیز با به کار بردن کلمات متعدد برائت خود را آشکار می‌کند؛ بعضا نیز با کناره گرفتن از شخص یا اشخاص مورد تبری. گاهی هم مهاجرت از محل تسلط کافران و دشمنان خدا که نوعی  برائت عملی شمرده می‌شود را بهترین روش می‌داند.

    

باید توجه داشت که ابراز برائت عملی تنها درباره‌ی کافران و مستکبرانی است که به عهد و پیمان خود پایبند نباشند و دشمنی خود را با خدا، پیامبران و مسلمانان آشکار کنند.

و اما در زمان ما کافران چه کسانی هستند و وظیفه‌ی ما در مقابل آنان چیست؟

یکی از مصادیق کافران در زمان ما همین کسانی هستند که به پیامبر ما حضرت محمد صلی الله علیه وآله توهین می‌کنند و با مسلمانان و آنچه نبی اکرم آورده دشمنی می‌نمایند.

وظیفه‌ی ما هم در قبال آنان این است که به هر شکل ممکن مثل راهپیمایی، محکوم کردن و یا تحریم آنان، برائت و بیزاری خود را از آنها اعلام کنیم.

اما سؤالی که مطرح می‌شود این است که در مقابل توهین و هتاکی، آیا ما هم مجاز به توهین و بی ادبی در برابر آنها هستیم یا نه؟

طبق آیات و روایاتی که رسیده ما در مقابل بی ادبی دیگران حق مقابله به مثل نداریم. فحش و ناسزا گفتن از ویژگی‌های افراد پست بوده و انسانهای بزرگوار هرگز به چنین کاری اقدام نمی‌کنند.

چنانکه در جنگ صفین امیرالمومنین(ع) به جمعی از یارانش که پیروان معاویه را دشنام می‌دادند، می‌فرماید: «من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به جای دشنام، اعمال آنها را برشمرید و حالات آنها را متذکر شوید به حق و راستی نزدیک‌تر است و برای اتمام حجت بهتر».

پس در برابر دشمن جسور و هتاک باید به جدیت برخورد کرد و او را سر جایش نشاند؛ اما نه با انجام خلافی متقابل.

روش دیگری که می‌توان در مقابل توهین آنها به پیامبر (ص) به کار برد این است که بیاییم خوبی‌ها و فضائل پیامبر اسلام (ص) را به جهانیان بشناسانیم. شاید این فرصتی باشد که عالمیان، ندای اسلام و پیامبرش را هر چه بیشتر بشنوند و با آن آشنا شوند.

 اخلاق حضرت محمد(ص) آنقدر عالی و پر ارزش است که خدا از آن با عنوان خلق عظیم یاد کرده است. او شخصیتی بود که با مقام سنگین رسالت، زندگی و معاشرتش با مردم آنچنان ساده و بی‌پیرایه بود که اگر در میان جمعی می‌نشست، ناشناس او را نمی‌شناخت. از تکبر به دور بود و هیچگاه گرفتار تجمل و ظاهر دنیا نشد. با جملات کوتاه سخن می‌گفت و هرگز سخن دیگری را قطع نمی‌کرد؛ همواره متواضع بود و همیشه تبسم در چهره‌اش نمایان بود.

آری بر ماست که با تمسک به خلق محمدی بتوانیم اخلاق عالی پیامبر (ص) را در وجود خودمان نهادینه کنیم و توهین‌های دشمن را اینگونه به شکل عملی پاسخ دهیم.

   

لیلا منظری

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha