یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
کد خبر: 955246
۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۵
آیت الله صافی گلپایگانی

حوزه/ قرآن، بین افراد، به مال و ثروت، مقام و حکومت، جمعیّت و تعداد، رنگ و جنس، مقایسه و مسابقه قرار نداده است. عرب با عجم، و سفید پوست با سیاه پوست برابر است؛ چرا که این افراد از نظر قرآن و حقوق انسانی و اسلامی با هم برابرند، و انسانیّت انسان و کمال آدمیّت، به این امور وابسته نیست.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی در سلسله مقالاتی به موضوع «ماه برادری و مساوات» پرداخته اند که متن آن بدین شرح است:

یکی از مناسبت‌ها و اتفاقات تاریخی که در ماه مبارک رمضان به وقوع پیوست، عقد اخوّت و برادری بود.

بنا به نقل «شیخ مفید» (۱) در روز دوازدهم ماه رمضان، پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم بین اصحاب، عقد اخوّت بست و بین خود و علی علیهماالسّلام نیز پیوند برادری برقرار کرد.

اسلام، دین برادری و اخوّت، برابری و همفکری، هم‌قدمی و مساوات است؛ و اهل جهان را اعضای یک خانواده می‌داند. رنگ و نژاد، توانگری و تهی‌دستی، حکومت و عناوین دنیوی را سبب امتیاز فرد بر افراد، نشناخته؛ و فاصله‌ها را ازمیان برداشته، و تنها امتیاز و ملاک برتری را «تقوا» دانسته است؛ امتیازی که هرگز سبب غرور و تکبّر و سوء استفاده و فاصله‌گرفتن از دیگران نمی‌شود.

عقیده توحید و یکتاپرستی، هسته مرکزی این دین، و منبع احساس برادری با خلق خدا است. هیچ مادّه و غذا و هیچ عقیده و خوی و خصلتی، مانند عقیده توحید در نیک‌بختی و سعادت افراد بشر، سودمند نیست. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَاَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» (۲)

قرآن، بین افراد، به مال و ثروت، مقام و حکومت، جمعیّت و تعداد، رنگ و جنس، مقایسه و مسابقه قرار نداده است.

عرب با عجم، و سفید پوست با سیاه پوست برابر است؛ چرا که این افراد از نظر قرآن و حقوق انسانی و اسلامی با هم برابرند، و انسانیّت انسان و کمال آدمیّت، به این امور وابسته نیست.

قرآن، هنگام مقایسه میان افراد، علم و تقوا و عبادت و ایمان را میزان فضیلت قرار داده است.

رنگ اسلام و رنگ ایمان به خدا، رنگی است که برای هر کسی اعمّ از زن و مرد، غنی و فقیر، آسیایی و اروپایی، و عرب و عجم شایسته است؛ رنگ فطرت بشر است و هر انسانی آن را در فطرت خود دارد و نباید رنگ‌های دیگر را حجاب و حایل آن قرار داد.

این رنگ، مثل رنگ وطن، نژاد، قوم و زبان سبب تفرقه و جدایی نیست؛ زیرا به قوم خاصّ و اهل یک کشور اختصاص ندارد.

اسلام اعلام کرد که خدا یک شعب و جیل و ملّتی را از جهت حقوق، بر دیگران برنگزیده و رستگاری را در انحصارِ اهل یک کشور، یا یک نژاد قرار نداده است و هم اعلام کرد که انسان‌ها، همه در کرامتِ انسانیت، علی السواء و شریک می‌باشند، و این کرامت، در انحصارِ لَون یا نژاد یا یک ملّتِ به خصوص نیست.

فریادهای قومیّت و ملّیت از هر حلقومی بیرون بیاید، بر خلاف اصل شرافت و کرامت انسان‌ها است و خلاف منطق صحیح و مکتب ادیان راستین و تعالیم مقدّس اسلام است.

این صداها، تخم نفاق و دورویی، کینه‌توزی و جدایی و تفرقه را بین بشر کاشته است. کسانی که این صداها را بلند می‌کنند، باید بدانند که منادی نفاق و اختلاف‌اند.

تعالیم اسلام، تخم محبّت و مودّت را در قلوب می‌افشاند؛ و انسان‌ها را به همکاری و همدردی راهنمایی می‌کند.

قرآن مجید، اخوّتی را که در سایه اسلام، نصیب مسلمانان شد و اختلافات و دشمنی‌ها را از بین برد و دل‌ها را به هم الفت داد، یادآوری کرده، و مسلمانان را به اِعْتِصامِ بِحَبْلِ الله مأمور فرموده و با جمله کوتاه و پر معنای «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ» (۳) برادری آنان را انشاء و یا اخبارِ به اخوّت و برادری آنها داده است.

پس اگر مردمی با هم برادری و اخوّت نداشته باشند، مؤمن نیستند.

    

عقد اخوّت بین اصحاب پیامبر

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم از آغاز دعوت، به مسأله اخوّت دینی عنایت و توجّه تمام داشت و آن را از ارکان مهمّ و پایه‌های استوارِ اجتماعِ زنده مسلمانان می‌دانست و به وسیله آن، کینه‌ها و دشمنی‌های دیرینه اقوام و قبایل مختلف را از بین برد.

از جمله کارهایی که به منظور جوشش و همبستگی کامل‌تر، و بیدار شدن شعور اسلامی و حکمت‌های دیگر انجام دادند، این بود که بین هر دو نفر از مهاجرین، عقد اخوّت بست؛ چنان‌که بین هر دو نفر از مهاجرین و انصار نیز پیمان برادری برقرار کرد.

بین هر دو نفر که با هم تجانس داشتند و از لحاظ افکار و آرا به هم شبیه بودند، عقد اخوّت برقرار شد و با این کار در حقیقت، خانواده‌ها و قبایل و عشایر، به هم مرتبط و متّصل شدند.

این اقدام پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  هم از جنبه سیاسی و اجتماعی، و هم از جهت به‌هم‌پیوستن جامعه نوزاد اسلامی، بسیار با ارزش و سودمند بود و زمینه‌ای برای اخوّت عامّ مسلمانان و برادری همگانی و جهانی جامعه بشریّت شد.

      

تکرار عقد اخوّت

چنان‌که از کتب تاریخ و حدیث استفاده می‌شود، عقد مؤاخاة مکرر واقع شد.

۱. یک مرتبه بین مهاجرین چنان‌که در بحار الانوار، ج ۳۸ طبع جدید، ب ۶۸، ص ۳۳۳ از «ابن عمر» روایت کرده است.

۲. در مدینه طیّبه بین مهاجر و انصار، در ابتدای ورود به مدینه، چنان‌که در بحار و سیره ابن هشام و کتاب‌های دیگر نقل شده است.

۳. هنگام نزول آیه «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَة» چنان‌که در بحار از امالی شیخ روایت کرده است.

۴. در «یَوْمُ الْمُباهَلَة». چنان‌که در سفینة البحار، ج۱، ص۱۲ روایت شده است.

     

موضوع مهمّ و جالب

موضوعی که در این صحنه‌های مودّت ساز و محبّت آفرین، جالب و با اهمّیّت بود، انتخاب حضرت علی علیه السّلام توسّط پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  به برادری خود بود.

پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم همه را با هم برادر کرد و به گفته بسیاری از مورّخان و محدّثان، افرادی را که هم طراز و هم رتبه بودند، برادر قرار داد.

بر این اساس، برای خود نیز باید برادری انتخاب می‌کرد. به راستی آن کس که لایق و شایسته این مکرمت باشد، کیست؟ و آن کس که بتواند، قرین و هم طراز پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  باشد (جز در مقام نبوّت) چه شخصیّتی است؟

آری، به غیر از علی، کسی لایق چنین مقامی نبود که پیامبر در حقّش فرمود: «اَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِیّ بَعْدی» (۴)

این انتخاب، بر اساس وحی و انتخاب خدا بود. خدا بین پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  و علی علیه السّلام برادری قرار داده بود؛ چنان‌که در «لَیْلَةُ المبیت»، شبی که مشرکان می‌خواستند پیغمبر را بکشند، و علی جان خود را فدای جان پیامبر کرد و در بستر آن حضرت خوابید ـ به شرحی که در کتب معتبر اهل سنّت است ـ خدا در ضمن وحی که به جبرییل و میکاییل کرد، فرمود: «اَفَلا کُنْتُما مِثْلَ عَلیّ بْنِ اَبی‌طالِب آخَیْتُ بَیْنَهُ وَبَیْنَ مُحَمَّد» (۵)

      

پی‌نوشت‌ها:

۱. مسار الشیعة شیخ مفید ره، ص ۲۸.

۲. سوره انبیا، آیه ۹۲؛ این آئین شما، آئین یگانه‌ای است (مشترکِ همة ادیان من است) و من پروردگار شمایم، پس مرا بندگی کنید.

۳. سوره حجرات، آیه ۱۰ : در حقیقت مؤمنان با هم بردارند.

۴. ای علی، تو در مقایسة با من، هم چون هارون در قیاس با موسی هستی، جز اینکه بعد از من، پیامبری نخواهد بود.

۵. المسترشد، ص ۲۶۱؛ ‌ الغدیر، ج۲، ص۴۸؛ عمده ابن بطریق، فصل ۳۰، ص۱۲۳ و ۱۲۵؛ خصائص الوحی المبین ابن بطریق، فصل۶، ص۶؛ آیا شما مانند علی بن ابی‌طالب نیستید (و از فداکاری او درس نمی‌گیرید) و به این دلیل، من بین او محمد صلّی الله علیه و آله برادری برقرار کردم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha