جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
 حجت الاسلام و المسلمین مهراب صادق نیا

حوزه/ جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: آمار تولیدمثل در ایران جز پایین‌ترین‌ها در جامعه جهانی است و این با بخش‌نامه و دستور اصلاح نمی‌شود، بلکه چیزی، جایی اشتباه است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، ۱۳ شهریورماه سال ۱۳۹۵ بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاست‌های کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند.

 از سوی دیگر نهاد مقدس خانواده و ضرورت تشکیل آن، همواره مورد تأکید خداوند متعال و اهل‌بیت (ع) بوده است، از همین رو در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهراب صادق‌نیا جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، به تبیین مفهوم خانواده محوری و بررسی سیاست‌های کلی «خانواده» ابلاغی رهبر معظم انقلاب پرداختیم که در ادامه می‌آید.

تعریف خانواده، سیال و لغزنده است

از نگاه اسلام بازسازی الگوی خانواده به معنای دفاع از فرم خانواده سنتی نیست. برای بازسازی الگوی خانواده از نگاه اسلام و قرآن، باید روح خانواده موردنظر دین را پیدا کنیم و براساس جامعه جدید و به‌کارگیری این روح، برای استقرار خانواده توصیه‌ای داشته باشیم.

تعریف خانواده، سیال و لغزنده است و نمی‌شود تعریفی ارائه داد که همه راضی شوند، اما می‌دانیم که مؤلفه‌هایی مانند ازدواج، تمایلات جنسیتی، پیوندهای خونی، روحی، اقتصادی و تعلق عاطفی در خانواده وجود دارد و می‌تواند بخش‌هایی از تعریف خانواده باشند. تعریفی که می‌توانیم روی آن توافق کنیم، تعریفی است که سازمان ملل در سال ۱۹۹۴ از خانواده ارائه داد و براساس آن تعریف می‌توانیم درباره فلسفه خانواده صحبت کنیم. در این بیانیه آمده است: خانوار گروهی است دو یا چندنفره که باهم زندگی می‌کنند، درآمد مشترک دارند و از طریق خون، ازدواج و یا فرزندخواندگی باهم ارتباط پیدا می‌کنند. همین گروهی زندگی کردن، به‌عنوان اصل شکل‌گیری خانواده هم خودش مسئله است. امروزه خانواده‌هایی با اینکه خانواده هستند، ولی گروهی زندگی نمی‌کنند و یا دست‌کم در یک مکان فیزیکی باهم به سر نمی‌برند.

پیدایش خانواده که نخستین هسته اجتماع را تشکل می‌دهد، به تهدیدهایی برمی‌گردد که در جوامع ابتدایی فرد را تحت شعاع قرار می‌داد.

 هسته خانواده برای حمایت از فرد و تأمین نیازهای فرد، تأسیس گردید و به‌مرورزمان کارکردهای متفاوتی برای خانواده ایجاد شد. امروزه مهم‌ترین کارکرد خانواده جامعه‌پذیری فرد است؛ یعنی خانواده، ابزاری است که افراد را با جامعه آشتی می‌دهد و امکان حضور آن‌ها را در جامعه فراهم می‌کند و چگونگی زیست افراد در جامعه را به آن‌ها یاد می‌دهد. از حیث درونی نیز کارکرد خانواده یک کارکرد حمایتگری است و ازنظر اقتصادی، ذهنی و روان‌شناختی از افراد خودش حمایت می‌کند تا بتوانند به اهداف مورد نظرشان دست پیدا کنند، در واقع هر تعریفی که از خانواده ارائه شود، بخشی از آن صورت‌ها از تعریف خارج می‌شود.

در روزگار ما همزیستی، ‌ پیوندهای عاطفی، حمایت از یکدیگر و احساس تعلق به هم داشتن، از چارچوب‌های اصلی خانواده است. بعضی از مفاهیم در بعضی از خانواده‌ها وجود دارند که در خانواده‌های دیگر به چشم نمی‌خورند؛ مثلاً امروزه، صورت‌هایی از خانواده را می‌بینیم که عنصر ازدواج در آن‌ها وجود ندارد و یا تمایز جنسیتی در آن‌ها مسئله نیست. هرچند که ما با آن مخالف باشیم و با نظام ارزشی ما همخوانی نداشته باشند، ولی این‌ها هم وجود دارند.

در خانواده سنتی، نقش‌ها متکثر بود

در خانواده سنتی، نقش‌ها متکثر بود؛ یعنی همه نقش‌ها اعم از دایی و عمه و خاله، وجود داشتند، اما امروزه بسیاری از نقش‌ها وجود ندارد و از بین رفته‌اند. خانواده در این جوامع، به لحاظ کمیت  گسترده بود و وقتی فرد از خانواده سخن می‌گفت، درواقع منظور او مجموعه بزرگی از جمعیت بود. در جامعه سنتی پیوندهای خونی، پیوندهای محکمی بودند و خانواده در این جوامع بر مبنای ازدواج صورت می‌گیرد، حمایتگری در این خانواده‌ها و پیروی از نظام‌های فکری و ارزشی یکدیگر بالا بود. نظام قدرت در این خانواده‌ها سلسه‌مراتبی بود و پدرها در رأس این قدرت بودند.

در خانواده مدرن، تعداد کمتری از افراد به چشم می‌خورد و پیوندها به گستردگی پیوندهای خانواده سنتی نیست و حمایتگری نیز کم شده است؛ چون نقش‌های حمایتی که خانواده در جامعه سنتی ایفا می‌کرد، امروز به نهادهای مدنی ازجمله آموزش، پرورش، قانون واگذار شده‌اند و برخی از نقش‌های اصلی خانواده را قانون برعهده گرفته است. مبنای ازدواج در خانواده مدرن یک توافق دونفره است و این توافق ممکن است هرزمانی از بین برود؛ ساده آغاز می‌شود و ساده از بین می‌رود، اگرچه البته امکان خلاقیت و رشد در این خانواده‌ها بیشتر است؛ زیرا افراد آزادی بیشتری در انتخاب دارند و نظام قدرت، سلسه‌مراتبی نیست و هرکسی در این خانواده سهمی از قدرت را دارد.

این که گروهی می‌خواهند به استناد آیات قرآن بگویند خانواده سنتی از خانواده مدرن بهتر است، ناشی از درک نادرست آن‌هاست.

 به سه دلیل با این اندیشه مخالفم؛ نکته اول اینکه ما در خانواده سنتی مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها را داریم که با برخی از اصول دینی ناسازگارند. مؤلفه‌هایی مانند بی‌عدالتی را در صورت‌های سنتی خانواده می‌بینیم که در آن عدالت به‌درستی تقسیم نمی‌شود، یا خلاقیت افراد کور می‌شود و یا استقلال فرد زیر سؤال می‌رود. در برخی از این خانواده‌ها، حتی بزرگ خاندان در مورد طلاق یا ازدواج فرزند خانواده تصمیم می‌گیرد و خود فرد حق انتخاب ندارد.

کژی‌های موجود در خانواده سنتی را نمی‌توانیم به دین نسبت دهیم

کژی‌های موجود در خانواده سنتی را نمی‌توانیم به دین نسبت دهیم، ما در جامعه مدرن زندگی می‌کنیم و دعوت از انسانی که درگیر مدرنیته شدن است و از ابزار و فنّاوری مدرن استفاده می‌کند، به شرایط زندگی سنتی، ممکن نیست. در جامعه مدرن، مردها و زن‌ها مجبورند خودشان را با شرایط وفق دهند. کارکرد خانواده در جامعه جدید تغییر کرده و آن کارکرد سنتی قبلی نیست؛ یعنی اگر به ساختار و صورت سنتی خانواده‌ها تمرکز داشته باشیم، معنایش این است که خانواده در شرایط فعلی کارکرد خود را از دست داد است.

برای نمونه در جوامع سنتی، کارکرد خانواده حمایتگری بود، به‌گونه‌ای که مثلاً در خانواده سنتی فرزند مجبور بود پیشه خانوادگی را دنبال کند؛ درحالی‌که در خانواده مدرن حمایتگری به‌صورت دیگری انجام می‌شود و والدین باید استعداد فرزندشان را کشف کنند تا آن را به مسیر درستی هدایت کنند.

به‌جای تمرکز روی صورت و چارچوب خانواده سنتی باید جان‌مایه و روح خانواده‌ای را که قرآن و اسلام روی آن تأکید کرده، به دست آورد و براساس آن روح خانواده مدرن را شکل داد که این روح از کالبد خانواده مدرن هم خارج نشود. بازسازی الگوی خانواده از نگاه اسلام به معنای دفاع از فرم خانواده سنتی نیست. از نگاه اسلام، ازدواج و خانواده یک امر کاملاً عرفی است، اما می‌توان روح و گوهری برای خانواده در آیات قرآن کریم دریافت کرد. خطای فاحشی که برخی در جوامع اسلامی مرتکب می‌شوند این است که ساختارهای سنتی از خانواده را به‌عنوان خانواده مذهبی ارائه می‌کنند و می‌خواهند این نگاه را در جوامع مدرن هم پیاده کنند که این امکان‌پذیر نیست.

اگر خواهان استقرار خانواده از نگاه قرآن کریم هستیم، باید روحی از خانواده پیدا کنیم؛ روحی که در هر زمان و مکان چه سنتی و مدرن قابل‌بازسازی است و تلاش کنیم آن روح را در خانواده چه سنتی، چه محدود، چه متمرکز و چه غیرمتمرکز برقرار کنیم.

آمار تولیدمثل در ایران جز پایین‌ترین‌ها در جامعه جهانی است

آمار تولیدمثل در ایران جز پایین‌ترین‌ها در جامعه جهانی است و این با بخش‌نامه و دستور اصلاح نمی‌شود، بلکه چیزی، جایی اشتباه است، مشکل این است که تغییر معنا و کارکرد خانواده در جامعه امروز ما به رسمیت شناخته نشده است. آدم‌ها فطرتاً و اخلاقاً به خانواده تمایل دارند، باید گفت خانواده محوری که توصیه بسیار درستی است، اقتضائاتی دارد که باید فراهم شود.

معنای محوریت خانواده در جامعه سنتی و جامعه مدرن متفاوت است، افزایش کشش خانواده برای اعضایش به این معناست که اعضا که در خانواده احساس امنیت، آسایش و آرامش کنند و زمان بیشتری بخواهند در این خانواده سپری کنند. این معنای خانواده محوری است.

به آن‌ها که فکر می‌کنند می‌توان خانواده سنتی را در جامعه مدرن قابل‌بازسازی کرد، نقد جدی وارد است. باید روح خانواده موردنظر دین را پیدا کنیم و براساس جامعه جدید، برای شکل‌گیری خانواده، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی خانواده یک پدیده فرهنگی، کنار پدیده‌های فرهنگی دیگر است؛ یعنی اگر نهاد اقتصاد، بهداشت یا آموزش آسیب ببیند، نهادهای دیگر از جمله خانواده هم آسیب خواهند دید.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha