شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۵ شوال ۱۴۴۵ | May 4, 2024
کد خبر: 968395
۳۰ تیر ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۰
مصاحبه کارشناس خودشناسی
مصاحبه با کارشناس خودشناسی

حوزه/ اگر بخواهیم در دوران کهنسالی دچار پشیمانی نشویم باید از قبل در موردش تفکر کرده باشیم، در واقع باید در دوران جوانی بینشمان را درست کنیم، چون بر اساس هر کاری، دغدغه و همتی که داریم و در جوانی انجام می‌دهیم، پیری ما را رقم می‌زند، پیری یعنی چه؟ یعنی زمانی که من دارم به این موضوع فکر می‌کنم که باید دنیا را ترک کنم.

به گزارش خبرگزاری حوزه از شهرکرد، نقش شناخت در زندگی مهم است و هر کس بر مبنای نوع معرفت و آگاهی و باورهای خود زندگی می‌کند، به داوری می‌نشیند و عمل می‌کند. هر چه انسان برای کسب شناخت‌های صحیح، عمیق، گسترده و مفید، دقت بیشتری را صرف کند، ارزشمند است، چون سعادت او بستگی به نوع شناخت و عملش دارد. توجه به «شناخت‌های ضروری و مفید»، ویژگی انسان‌های فهیم، بصیر و آینده‌نگر می‌باشد.
اگر خودشناسی به تعبیر حضرت علی ع)، سودمندترین معرفت‌ها به شمار آمده است، «معرفة النّفسِ انفعُ المعارفِ»، به دلیل اهمیت و نقش آن در زندگی و سعادت انسان است و اگر آن حضرت فرموده است که «مَن عَرف نفسَه، عرفَ رَبَّه»، به سبب آن است که انسان، جلوه‌ای از حکمت، قدرت، علم و اراده الهی است و با شناخت خود از ابعاد مختلف، می‌تواند به خداشناسی برسد.
با توجه به اهمیت فوق‌العاده مبحث خودشناسی در زندگی انسان، خبرنگار خبرگزاری حوزه در شهرکرد به سراغ محقق و پژوهشگر، حافظ کل قرآن و کارشناس مباحث خودشناسی در چهارمحال و بختیاری رفته و با او به گفت‌وگو نشسته است.
خانم بهرامی به صورت سلسله مباحث به موضوع مهم خودشناسی پرداخته که در این قسمت، مبحث انتخاب مورد بحث قرار گرفته است. متن کامل گفت‌وگو به شرح ذیل می‌باشد.
مجری: ما خیلی وقت‌ها در انتخاب‌هایمان دچار تردید می‌شویم، گاهی اوقات انتخاب‌هایی انجام می‌دهیم که به نوعی مسیر درست را به ما نشان نمی‌دهد، یا این که آن انتخاب‌ها ما را به مسیر درست رهنمون نمی‌کند. این انتخاب‌ها خیلی از اوقات در زندگی باعث پشیمانی می‌شود و موجب می‌شود حسرت بخوریم که چرا این راه را رفتم؟ چرا این مسیر را انتخاب کردم؟ چرا این موضوع را برگزیدم؟ به طور کلی، در انتخاب‌هایمان دچار تردید می شویم. چگونه در زندگی انتخاب‌های درست داشته باشیم که در دوران کهنسالی که سن و سالی از ما گذشت، دچار حسرت و پشیمانی نشویم؟
مریم بهرامی: همان‌طور که گفتید اگر بخواهیم در دوران کهنسالی دچار پشیمانی نشویم باید از قبل در موردش تفکر کرده باشیم، در واقع باید در دوران جوانی بینشمان را درست کنیم، چون بر اساس هر کاری، دغدغه و همتی که داریم و در جوانی انجام می‌دهیم، پیری ما را رقم می‌زند، پیری یعنی چه؟ یعنی زمانی که من دارم به این موضوع فکر می‌کنم که باید دنیا را ترک کنم.
مجری: یعنی زمانی که ناتوان شدم؟
بهرامی: بله یعنی ناتوان شدم و دیگر قدرت جوانی و آن خیال‌پردازی و آرزومندی جوانی را ندارم که بگویم تلاش و هدف‌گذاری کنم. در واقع هر کاری برای این دنیا انجام داده‌ام، باید بگذارم و بروم و این من را افسرده و ناراحت می‌کند. اما کسی که از ابتدای جوانی و نوجوانی همان کار را با یک بینش و یک رویکرد ماندگار انجام می‌دهد، افق دیدش به‌اندازه این مدت عمر هشتاد سال یا صدوبیست سال نیست، چون کسی که افق دیدش همین دنیا شد فقط برای همین دنیا تلاش می‌کند. بعضی افراد به بچه‌ها می‌گویند درس بخوان تا کسی بشوی و درآمدت بالا برود، خب این درآمد برای چه بالا برود؟ برای این که زندگی بهتری داشته باشی، بتوانی خانه بهتری و ماشین لاکچری بخری، سفرهای آن‌چنانی بروی. یعنی دیدگاه بچه چه می‌شود؟ در این صورت تمام دیدگاه کودک، مادیات و دنیا می‌شود. چنین شخصیتی وقتی با این تفکر به سن پیری برسد، زمان پیری می‌بیند که دیگر توان استفاده از سفر و ماشین و این خانه را ندارد و وقتی به عقب برمی‌گردد با خودش می‌گوید: پس این‌همه تلاش‌های من چه شدند؟ و احساس ناراحتی می‌کند. اما اگر در اثر تربیت صحیح، تربیتی که تحت تأثیر خانواده و مربی قرار گرفته و به او از همان ابتدای جوانی و حتی کودکی بینش داده که انتخاب‌هایش به‌اندازه این عمر هفتاد و هشتاد ساله نباشد، او یک وجود برتری دارد که بعد از پایان عمرش در این دنیا ابدی هست، کرانه و پایان ندارد، زمان‌بندی نشده است. خب مسلمأ وقتی هم که پیر شود و به عقب برگردد می‌بیند که واقعأ در این سن پیری همه چیز خوب پیش رفته و هدف‌مند زندگی کرده است.
مجری: یعنی آن انتخاب‌های درستی که شما اشاره کردید طوری باشد که صرفأ ما را در این دنیا کامیاب نکند؟ تمام آن تلاش‌هایی که انجام می‌دهیم، انتخاب‌هایی که می‌کنیم، مسیری که برای خودمان مشخص می‌کنیم، نباید فقط مختص زندگی این دنیایی باشد؟
محقق و پژوهشگر: دقیقأ همینطور است. اگر بخواهید اکثر تلاش مردم را دسته‌بندی کنید، تعدادی تلاش می‌کنند به یک مقامی برسند و زورشان زیاد باشد، یک عده تلاش می‌کنند زر بیشتری جمع کنند و ثروت بیشتری بیندوزند، بعضی‌ها به دنبال زیبایی هستند و انسان در کهنسالی می‌بیند که همه این‌ها یک‌به‌یک در حال از دست رفتن است و چیزی برایش باقی نمانده ولی این‌ها بد نیست. زر و ثروت باید هدفمند باشد، هدف باید این باشد که من ثروتی کسب کنم و بتوانم دستی را بگیرم به این نیت که خداوند فرموده: تو باید حرکتی بکنی برای معاش خانواده، برای کسب حلال تلاش کنی.
شما باید تلاش کنی مدرک دکتری بگیری تا بتوانی دست افتاده‌ای را بگیری، جانی را نجات بدهی، در واقع هر دو نفر سرکار می‌روند و کارشان را انجام می‌دهند اما یکی هدف خدمت دارد و یکی خدمت می‌کند و هدفش آن زر و مالی است که اندوخته می‌شود، این رویکردهاست که بعدها در پیری تعیین کننده سرنوشت آن‌ها می‌شود.
مجری: جنس این دنیا جنسی است که خواه و ناخواه ما را مجذوب خودش می‌کند، مجذوب ظاهرش، این‌همه زر و زیوری که در این دنیا وجود دارد، همه ما به نوعی تصورمان این است انتخاب‌هایی بکنیم که ما را در این دنیا به آرزوهایمان برساند، چطور باید فکر کنیم؟ اصلأ چطور باید پایه و اساس فکر را در خودمان قرار بدهیم و خودمان را تربیت کنیم که این گونه فکر نکنیم؟
کارشناس مسائل خودشناسی: انسان امروزی فراموش کرده که بُعد دیگری غیر از محسوسات دارد، طوری که گویا کرخت شده، این‌قدر حس زده شده و فکر می‌کند که فقط همین حس و جسم است مثل کودکی که همه چیز را در حس می‌بیند، به یک عروسک قانع می‌شود، همه چیز را در حس می‌بیند حتی در مورد خدا هم که سؤال می‌کند، می‌گوید: خدا کجاست؟ خدا چه شکلی هست؟ حالا خیلی از انسان‌ها در پنجاه، شصت‌سالگی باز هم فکر می‌کنند دنیا همین محسوسات است و همچنان تلاششان برای این است که همان زر و زیورهای چشم‌گیر را بیندوزند و در واقع اصلأ به آن وسعت انسانی‌اش نظر ندارند که این هم به تربیت خانوادگی و دیدگاه خانواده و مربیان بر میگردد که تا چه مقدار توانسته باشند آن فطرت درونی ما را بیدار نگه داشته باشند. البته فطرت همه ما بیدار است در واقع به آن نظر نداریم.
یک عارفی از جایی عبور می‌کرد روی درختی تابلویی درست کرد و نوشت شن و سنگ‌ها را نخورید، پشت سر او کسی آمد و تابلو را خواند و گفت: یعنی چه، چرا نوشته شن و سنگ نخورید، مگر انسان شن و سنگ می‌خورد؟ و رد شد. عارف به او گفت: تابلو را دیدی؟ گفت بله، خیلی عجیب بود گویا جمله عقلانی نبود. عارف گفت: فطرت ما همین طور است، منهیات را درک می‌کند یعنی به همین اندازه که می‌داند خوردن شن و ماسه خیلی عجیب است و اصلأ نیازی به نهی از آن نیست کارهای بد هم به همین اندازه برایش عجیب است، منتها چرا انجام می‌دهد؟ به این دلیل که حس زده شده، به خاطر این که زر و زیورهای دنیا، آن تجملات و زیبایی‌ها و کشش‌های دنیا آنقدر او را مجذوب کرده که فطرتی را که به دنبال زیبایی اصلی و معنویات هست را کرخت کرده و در واقع غافل شده است.
مجری: شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که ابدی فکر کنیم، یعنی کارهایمان و  انتخاب‌هایمان را به‌گونه‌ای سر و سامان دهیم که ابدی باشد، منظور شما از ابدی چیست؟
خانم بهرامی: همه ما فکر می‌کنیم که من یعنی همین جسم من، درصورتی‌که ما یک بُعدی داریم که ماندگار و باقی است، فانی نیست. ببینید در ده‌سالگی به شما می‌گفتند کی هستی؟ می‌گفتید: من! دوبار در چهل‌سالگی می‌گویید: من! و زمانی که هشتاد ساله هم بشویم می‌گوییم: من! درصورتی‌که محققین نشان داده‌اند که هرچند ماه یک‌بار مرتب سلول‌ها و عناصر بدن ما آن بخش محسوسش در حال عوض شدن است ولی آن‌من، ثابت و ابدی است و عوض نمی‌شود، حتی میگویند شخصی که فوت کرده می‌بیند که جسم او را می‌شویند، ولی هنوز خودش را من می‌داند. پس انسان فارغ از آن جسم است، کسی که خواب می‌بیند وقتی بیدار می‌شود می‌گوید "من" خواب دیدم، درصورتی‌که جسم در رختخواب بود، پس آن‌من ابدی آن چیزی است که باقی‌ست و وقتی‌که تن او در رختخواب می‌خوابد و در استراحت به سر می‌برد، او می‌تواند فارغ از زمان و مکان سیر داشته باشد، او که باقی هست و بعد از مرگ همچنان سیر دارد و می‌بیند که جسدش را گذاشته و رفته.
مجری: پس در واقع "من" جدای از "تن" است و ما باید انتخاب‌هایمان را بر اساس آن ابدیت انجام دهیم.
کارشناس مباحث خودشناسی: در واقع باید کاری بکنیم که آن "من" از دست ما راضی باشد، به این معنا که او شکوفا شود، وگرنه این تن با هر فرم و شکلی ماندگار نیست و باید این را گذاشت و رفت. آن چیزی که ماندگار است و به آن می‌گوییم "منِ ابدی"، تن را می‌گذارد و می‌رود. ما باید انتخاب‌هایمان طوری باشد که در راستای شکوفایی استعدادهای آن "من" باشد.
مجری: این تعبیر درست است که "تن" لباسی است که به "من" پوشیده شده که ما این لباس را خواه و ناخواه باید درآوریم و از این دنیا گذر می‌کنیم. نتیجه‌گیری این باشد که در واقع انتخاب‌هایمان به وسعت ابدیت باشد.
مریم بهرامی: دقیقأ اگر انسان از همان ابتدای جوانی که خیالاتش شروع به رشد کرد و فهمید که او فوق این محسوسات است نظر به آن وسعت انسانی و ماورا و معنویت خود کرد و حواسش به آن فطرت پاک درونش بود، از همان ابتدا تصمیماتی اتخاذ می‌کند به قول فرمایش شما به وسعت ابدیت.
مجری: چقدر زیبا!
ان‌شاءالله که بتوانیم در این راستا قدم برداریم.
خیلی از شما ممنونم و از شما خداحافظی می‌کنیم.
دوستان عزیز ان‌شاءالله این مبحث ادامه دارد تا جلسات و برنامه‌های بعدی خدا نگهدار.
انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha