یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
فراموشان

حوزه/ کتاب "فراموشان" نوشته داوود غفارزادگان، حاوی شش روایت خواندنی از واقعه کربلا و عاشوراست که خواننده را با زوایایی کمتر گفته شده از این مساله به خوبی آشنا می کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، این کتاب مشتمل بر ۶ روایت با عناوینی نظیر «روایت قاصد والی مدینه»، «روایت همسر زهیر بن قین»، «روایت یکی از سربازان حربن یزید ریاحی»، «روایت غلام عبیدالله بن زیاد»، «روایت یک کاتب گمنام» و «روایت قیس بن اشعث» می باشد و در این اثر خواندنی، نویسنده به سراغ کسانی رفته که به نوعی از نگاه مقتل نویسان پوشیده مانده و فراموش شده اند.

در این میان، هر چند که روایت او در نهایت همان حادثه عظیم را بازنمایی می کند، اما این بار افرادی مانند تامه؛ والی مدینه، همسر زهیر بن قین، یکی از سربازان حر بن زید ریاحی و… راویان واقعه کربلا هستند.

با این تأکید که همه آن ها از همان «امر واقع کربلا» سخن می گویند، ولی از زاویه و نظر خود و نه همچون مقاتل از زبان یک راوی دانای کل. این رویکرد، علاوه بر جان دادن به شخصیت های فراموش شده تاریخ، به معنای نگاه به واقعه عاشورا از زاویه ای است که تاکنون دیده نشده است.

نکته حائز اهمیت این که در اینجا، روایت کلان ماجرا همان است که بود، یعنی همان امر واقع، ولی جزییات و ظرایفی از آن نقل شده که تاکنون برای مخاطب ناشناس بوده و لذا از این حیث، کتاب "فراموشان" دارای اعتبار و اهمیت خاصی است.

 مسأله مهم دیگر ناظر به نوع و نحوه روایت نویسنده است. تاکنون در مقاتل، حادثه عاشورا و وقایع قبل و بعد آن، در یک روایت کلی و یکپارچه بیان می شد و در نهایت با یک فصل بندی، بخش های مختلف این ماجرا از هم تفکیک می شد، اما کل واقعه در قالب یک روایت بود. در حالی که مؤلف، این واقعه را به شکل داستان هایی جداگانه دیده که هر کدام هم راوی خود را دارند. این داستان ها وقتی کنار هم چیده می شوند، کلیت حادثه کربلا و شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) را ترسیم می کنند، اما به تنهایی نیز دارای مزیت و معنا هستند.

در واقع این شیوه روایی، نزدیک شدن به یک واقعه تاریخی، از زاویه ای مدرن است. یعنی او بدون آن که عنصر خیال را بیش از حد وارد ماجرا کرده باشد، بار و تمرکز خیال پردازی اش را بر روی نحوه روایت خود گذاشته است.

بر این اساس نویسنده توانسته به عنوان فرعی کتاب خود یعنی «داستانی از واقعه کربلا» دست یابد. بدین معنا که هم از عناصر روایی داستان بهره جوید و هم واقعه کربلا را بیان کند.

لازم به ذکر است که این کتاب انتشار یافته از سوی نشر قدیانی همان گونه که در شناسنامه اش نیز آمده، جزو کتاب های انتخابی وزارت آموزش و پرورش در فهرست توصیفی کتاب های آموزشی شماره یک (دوره های راهنمایی و متوسطه) است. از این حیث نیز کار مؤلف قابل تأمل است؛ چرا که سعی را برای آشنایی با رخداد عظیم کربلا هدف قرار داده که بسیاری نیازمند شناختی صحیح از این واقعه هستند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم؛ " وقتی نامه رسید، من آنجا بودم. فکر کردم از این پیک‌های معمولی است. اما نبود. قاصد مرگ بود. از کنار ستون، امیر را می‌دیدم. وقتی پیک رفت چیزی نگفت؛ نه انعامی داد، نه خلعتی. مثل جغد چشم دوخته بود به تاریکی. منتظر بودم که صدایم کند، وقتی صدا را شنیدم، زود برگشتم و دیدم که لب‌های امیر به کبودی می‌زد گفت که بروم و مروان بن حکم را بیاورم. وقتی مروان آمد امیر نامه را به او داد تا بخواند ..."

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha