جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
کشف حجاب رضاخانی

حوزه/ بنیانگذار اولین بیمارستان زنان و زایمان در یزد درباره خاطراتی از مادر خود می گوید: آجان ها که همان پاسبان ها یا پلیس هستند در کوچه ها می گشتند و اگر یک زن با حجابی را پیدا می کردند چادر را از سرش می‌کشیدند و به او بی احترامی می کردند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در یزد، دکتر جلال مجیبیان از متخصصان بنام و تأثیرگذار در استان یزد بود. او در سال ۱۳۰۴ در یزد متولد شد و توانست در سال ۱۳۳۴ از دانشگاه تهران در رشته زنان و زایمان فارغ التحصیل شود و بعد از گذراندن دوره های تخصصی IVF و سونوگرافی در آمریکا و آلمان به یزد بازگشت.

وی با همت خود توانست اولین بیمارستان خصوصی استان را که با نام خود ایشان شهرت یافت بسازد و با ارائه خدمت صادقانه به اقشار مختلف مردم یکی از خوشنامان دیار دارالعباده شود و کمتر کسی است که با شنیدن نامش به یاد کارهای ماندگارش نیفتد.او تا زمان حیات بیش از ۱۵۰هزار گواهی ولادت در بیمارستان مجیبیان به ثبت رساند و در یازدهم مرداد ۱۳۹۶ دارفانی را وداع گفت.

مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان یزد به تازگی مصاحبه های آرشیو تاریخ شفاهی خود در زمینه های مختلف تاریخی را در اختیار رسانه های استان قرار داده است که در یکی از این مصاحبه ها مرحوم دکتر جلال مجیبیان پزشک متخصص یزدی و بنیانگذار اولین بیمارستان زنان و زایمان در استان یزد درباره خاطرات خود می گوید.

مرحوم مجیبیان در پاسخ به سؤال مصاحبه کننده که از او می پرسد« شما در یک جایی گفتید که مادر شما از نظر اعتقادی روی شما خیلی تأثیر داشت» پاسخ می دهد: اسم پدرم کاظم و مادرم هسبیح بود و علت انتخاب فامیلیِ مجیبیان این بوده است که جد پدری من «اُستاد مجیب»نام داشت.

مادر من سواد خواندن داشت، ولی سواد نوشتن نداشت و قرآن را خیلی خوب می خواند و بارها و بارها قرآن را دوره کرده بود و خیلی معتقد بود...

ماجرای خانه نشینی مادر

باز من به خاطر دارم که زمان بی حجابی و کشف حجاب رضاخان بود، آجان ها که همان پاسبان ها بودند در کوچه ها می گشتند و اگر یک زن با حجابی را پیدا می کردند چادر را از سرش می کشیدند و به او بی احترامی می کردند.

مادر من شاید مدت زیادی یعنی حدود ۱۰ تا ۱۵ سال البته به جز زمانی که می خواست به حمام برود از خانه بیرون نرفت؛ چون که ما در محله تَل زندگی می کردیم و چون فاصله حمام تا خانه ما شاید ۱۵۰ تا ۲۰۰قدم بود، نصف شب دو، سه نفر باید مواظب بودیم که وقتی کسی نباشد به حمام برود و مطلقاً به جز برای این کار تا زمانی که جنگ جهانی دوم شد و محمد رضا شاه آمد و دیگر حجاب را آزاد کرد، قدم بیرون از منزل نگذاشت. بعد از آن هم که مریض شد و پایش درد می کرد که به هر حال در منزل بود و تمام مدت کارش خواندن قرآن و دعا بود.

انتهای پیام/۳۱۳/۴۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • ح IR ۰۸:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۰
    1 0
    سند گویا و محکم برای دمکراسی و ازادی غربی در حکومت های دست نشانده که به تمام معنا دیکتاتوری کامل بود