خبرگزاری حوزه | «انقلاب» از همان دوران کودکی، یکی از محترمترین اعضای خانوادهی ما بود؛ با «انقلاب» نفس کشیدم، غصه خوردم، قد کشیدم، بزرگ شدم، هویت یافتم و اکنون «من انقلابیام».
«انقلاب» در خانهی ما همیشه مقدس بود و بالانشین تا جایی که حتی در دوران طفولیت برایم حرمت داشت؛ از همان دوران دبستان تا بعدها که وارد حوزه و دانشگاه شدم، هیچگاه بیحرمتی به آن را برنتافتم. هرچند آنچه از سختیها و محرومیتها بابت «انقلاب» و از «انقلابینماها» دیدم، آنقدری بود که بخواهم بارها «ضدانقلاب» شوم، اما هرچه بزرگتر شدم و هزینههای بیشتری هم دادم، ارادتم به این «عضو باشکوه خانواده» بیشتر شد و کمتر نشد!
امروز که اندیشه میکنم، ارادت و عشقبازیام با «انقلاب»، نه از سر پیشرفتهای محیرالعقول و فراوانش، بلکه بهخاطر سه ویژگی ممتازش بود که هنوز هم مثل خورشید میدرخشد:
۱) وقتی فکر میکنم که بخش زیادی از عمر پدرم و پدران فراوان این ملت، زیر سایهی فاسدترین و بیعرضهترین پادشاهان تاریخ ایران گذشته، غصه تمام وجودم را فرا میگیرد. اما «انقلاب» کاری کرد که من و فرزندانم زیر سایهی عالمترین و عادلترین و تواناترین حاکمان تاریخ ایرانزمین نفس بکشیم؛ دو نائبالامامی که همهی سیاستمداران و اندیشمندان منصف عالَم به مدیریت و سلامت و صلاحیت و شجاعت آنان اعتراف میکنند و بر آن غبطه میخورند.
۲) اگر «انقلاب» نشده بود، در آن قحطی شرافت و عدالت، هزاران «حاجقاسم» و «فخریزاده» و «شهریاری»، نهایتاً کارگران و کارمندانی بودند حلالخور و کماثر و هزاران «رجایی» و «رئیسی» بعد از سالها دستفروشی در حاشیهی خیابانها، حالا در میانهی عمر توانسته بودند زیرپلهای را برای امرارمعاش خانوادهی مستمندشان اجاره کنند!
«انقلاب» با کنارزدن رژیم منحوس پهلوی که تمام استعدادها را نابود کردهبود و مجال نفسکشیدن به کسی را نمیداد، توانست مستضعفان را نه فقط در «حرم جمهوری اسلامی»، بلکه در سراسر «جبههی مقاومت» کرامت و عزتی جهانی و تمدنی ببخشد.
۳) نفرین بر رضا و محمدرضای مستبد و دیکتاتورِ پهلوی که طعم شیرین «حق انتخاب» را از پدرم و پدران فراوان این ملت گرفتند؛ پدران ما هیچگاه نفهمیدند که شاه و نخستوزیر و نمایندگان مجلسشان، چگونه و با رأی چه کسانی انتخاب میشوند؛ هیچگاه نتوانستند دلهرههای مقدسِ «شب قبل از انتخابات» و شادی و ناراحتیِ «شنبهی بعد از آن» را تجربه کنند.
«انقلاب» آنقدر به ما مردم عزت و حرمت داد که تاکنون بارها و بارها، به درستی و خطا، خودمان «انتخاب» کردیم؛ خودمان اگر در انتخابمان اشتباه کردیم، دوباره با انتخابی دیگر جبرانش کردیم و بر انتخاب درستمان خدا را شکر کردیم.
من هوادار و عاشق «انقلابی» هستم که درخشانتر از روز نخست نورافشانی میکند و قرار است آنقدر بماند و بدرخشد تا به «انقلاب مهدی» برسد؛ «وَلَو کَرِهَ الکافِرون.»
عباس بابائی










نظر شما