به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «داستانهایی از نماز» که با بهرهگیری از میل و علاقهی فراوان انسان به شنیدن و خواندن داستانها به نگارش درآمده است، با داستان های متنوع و آموزنده از نماز نگاشته شده که در شمارههای گوناگون تقدیم شما خواهیم کرد.
اثر نماز
* به حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله) گفته شد که فلانی در روز نماز می خواند، ولی در شب دزدی می کند!
رسول خدا (ص) فرمودند: نمازش او را از این کار بازخواهد داشت (۱).
* روایت شده است که جوانی از اهالی مدینه با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز خود را به جماعت می خواند ولی مرتکب کارهای زشت نیز می شد. جریان کار او را خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) عرض کردند، سپس پیغمبر (ص) فرمود: روزی نمازش او را از این کار باز خواهد داشت چیزی نگذشت که او توبه کرد(۲).
چرا تارک الصلوة کافر است ؟
یکی از شیعیان به نام مسعدة صدقه به حضور امام صادق (ع) آمد و پرسید: چرا شما زناکار را به عنوان کافر معرفی نمی کنید، ولی ترک کننده نماز را کافر (معنوی) می نامید؟ و دلیل این تفاوت چیست؟
امام صادق (ع) فرمود: زیرا زناکار و امثال او (مثل شرابخوار)، این کار را به خاطر چیره شدن شهوت جنسی بر او انجام می دهند، ولی ترک کننده نماز، آن را ترک نمی کند مگر به خاطر استخفاف و سبک شمردن نماز.
مرد زناکار به سوی زن نمی آید مگر به جهت میل شدیدی که به او دارد و لذتی که می برد، ولی کسی که نماز را ترک می کند، در ترک نماز هیج گونه لذتی نیست؛ وقتی لذت نبود، معلوم می شود که «سبک شمردن نماز» باعث ترک آن شده
است.
اذا وقع الاستخفاف وقع الکفر؛ وقتی سبک شمردن نماز حاصل شد به دنبال آن نوعی کفر، حاصل می گردد (۳)
نماز، گناهان را از بین می برد
«سلمان فارسی» می گوید: ما نزد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) زیر سایه درختی بودیم که آن حضرت شاخه ای از آن درخت گرفت و آن را شکست و برگهایش را ریخت و سپس فرمود: «از من سؤال نمی کنید که چرا چنین کردم ؟»
گفتم : یا رسول الله ا چرا چنین کردید؟
فرمود: بنده مسلمان چون به نماز می ایستد، گناهانش مانند برگ این درخت ریخته می شود. (۴)
خشوع قلب و اندام
علی ( علیه السلام ) می گوید: پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) مردی را دید که در نماز، با محاسن خود بازی می کند؛ فرمود اگر قلب او خاشع می بود، اعضا و اندام او نیز چنین بودند. (۵).
پی نوشت ها:
(۱) تفسیر منهج الصادقین ، ج ۴، ص ۴۶۲.
(۲) بحار، ج ۸۲، ص ۱۹۸ (چاپ ایران ). درر المواعظ والحکایات ، ص ۶۷.
(۳) اصول کافی ، ج ۲، ص ۲۷۷ و ۳۸۶.
(۴). بحار، ج ۸۲، ص ۲۰۸. دررالمواعظ والحکایات ، ص ۶۷.
(۵). نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۸










نظر شما