اشاره؛
یک روز گوینده برنامهای که من تهیهکنندهاش بودم، نیامد و مدیر گروه به من گفت خودم اجرا کنم. با آن اجرا، مسیر ماندگاری من در فضای اجرا هم رقم خورد.
ما در رادیو بخشی داریم به نام "آیة الکرسی" که هر روز ساعت ۷ صبح پخش میکنیم. یک بار امتحان کردیم و گفتیم به جای اینکه همیشه از اساتید استفاده کنیم، بگذاریم گاهی آیة الکرسی را توسط مردم عادی پخش کنیم. ما هم این بخش را به صورت دو - سه دقیقهای راهاندازی کردیم و از افراد مختلف از روستاها و شهرستانها دعوت کردیم تا آیة الکرسی بخوانند. این بخش تبدیل به یکی از بخشهای بسیار پرمخاطب برنامه شد.
این ها حرف هایی است که آقای مهدی صفری مجری شبکه قرآن و تهیه کننده تلویزیون و رادیوست که در سی و دومین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم مصلی تهران در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه بیان کرده و در ادامه مصاحبه با این مجری را می خوانید:
ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، برای ما بفرمایید مسیر ورود شما به دنیای رسانه چگونه بود و چه انگیزهای باعث شد کار در صدا و سیما را انتخاب کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم: مهدی صفری، مجری و تهیه کننده تلویزیون و رادیو شبکه قرآن سیما و رادیو قرآن هستم.
ورود بنده به عرصه رسانه بر اساس یک اتفاق بود، اگرچه قبل از آن هم بر اساس علاقهمندی شخصی در فضای مسجد فعالیت داشتم. در دهه هشتاد زیرنویس تلویزیون را دیدم که اعلام کرده بودند سازمان صدا و سیما برای برخی مشاغل مانند گویندگی رادیو و تهیهکنندگی نیرو جذب میکند. بنده هم ثبتنام کردم و مراحل را یکی پس از دیگری طی کردم تا اینکه به عنوان تهیهکننده (نه مجری) در رادیو قرآن مشغول به کار شدم.
حدود سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ بود که رسماً جذب شده و وارد کار جدی شدم. دورههای آموزشی را در سال ۱۳۸۸ گذراندم و چون به حوزه اجرا هم علاقهمند بودم، علاوه بر کار سردبیری و تهیهکنندگی در رادیو، به طور اتفاقی وارد حوزه اجرا نیز شدم. یک روز گوینده برنامهای که من تهیهکنندهاش بودم، نیامد و مدیر گروه به من گفت خودم اجرا کنم. با آن اجرا، مسیر ماندگاری من در فضای اجرا هم رقم خورد.
به موازات فعالیت در رادیو، در تلویزیون هم توفیق خدمت داشتم. الحمدلله طی این سالها، علیرغم اینکه برای هر مجری امکان فعالیت در شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی فراهم میشود و برای من هم این فرصتها وجود داشت، اما ترجیح دادم در فضای قرآنی ماندگار شوم. امیدوارم خداوند این خدمت را از ما قبول کند.
از خاطرات جذاب برنامههای زندهتان برایمان بگویید. با کدام شخصیتهای شاخص گفتگو داشتهاید؟
در طول این سالها، برنامههای زنده بسیار زیادی اجرا کردهام و خاطرات متعددی از آنها دارم. اولین خاطره همان اتفاقی است که قبلاً عرض کردم؛ اینکه بر اساس یک اتفاق و بدون برنامهریزی قبلی پشت میکروفون قرار گرفتم.
البته پیش از آن هم در محیطهای مختلف مانند مسجد، بسیج و دانشگاه به دفعات اجرا کرده بودم. نکته جالب این است که من هیچوقت خودم را صاحب صدای خاصی نمیدانستم و هنوز هم نمیدانم. هیچوقت متقاضی نشدم که بگویم میخواهم گوینده رادیو شوم. در واقع، اصلاً قصد نداشتم وارد این فضا شوم، زیرا به نظر خودم و همکاران گوینده، من قابلیت گویندگی را نداشتم؛ اما به صورت اتفاقی وارد حوزه اجرا و کارشناسمجریگری در رادیو شدم.
آیا تجربه اشتباه یا تپق زدن در برنامههای زنده را داشتهاید؟ چطور آن موقعیت را مدیریت کردید؟
بله، این اتفاق میافتد و خیلی هم طبیعی است که در برنامههای زنده رخ دهد. مهم این است که شما چقدر تمرین داشته باشید و چقدر در واژهیابی مهارت داشته باشید تا بتوانید معادل یک واژه، واژههای دیگر را به کار ببرید.
برای من هم پیش آمده که اسم مهمانها را همان لحظه فراموش کردهام. این اتفاق خیلی پیش میآید، مخصوصاً در شرایط اضطراری مانند برنامههای زنده در نمایشگاهها. مثلاً شما نشستهاید و دارید برنامه اجرا میکنید، یک مهمان پیدا میکنید و میخواهید او را معرفی کنید؛ مثلاً مسئول بخش بینالملل یا کودک و نوجوان. کنار شما مینشیند و شما نمیدانید اسمش چیست، هیچ اطلاعاتی ندارید و فرض کنید گوشیتان هم کار نمیکند. در چنین شرایطی، واقعاً گیر میکنید.
بخشی از موفقیت در چنین مواقعی به تجربه و مهارت گوینده برمیگردد که چگونه فضا را مدیریت کند. برای خودم هم چنین مواقعی پیش آمده و مهم این است که بتوانید این شرایط را به خوبی مدیریت کنید
با کدام شخصیت برجستهای مصاحبه کردهاید که برای شما خاصتر و تأثیرگذارتر بوده است؟
در طول دوران کاریام چند اتفاق خاص در حوزه اجرا رخ داده که بازتاب زیادی هم پیدا کرده است. یکی از این موارد، ماجرای مرحوم آیتالله مصباح بود که در برنامهای زنده، حجت الاسلام والمسلمین صدیقی را در هفته بزرگداشت آیتالله مصباح دعوت کردیم.
جمله اینکه در زمان غسل، چشمان شان را باز کردند و نگاهی کرامتآمیز داشتند، شاید اصلاً جای طرح چنین مواردی در رسانه نبود، اما حاج آقای صدیقی این موضوع را در آنتن زنده مطرح کردند و ما هم برنامه را ادامه دادیم.
بعد از اتمام برنامه و رفتن حاج آقا، به دلیل فضای سیاسی خاص کشور در آن زمان که برخی به دنبال هجمه به مسائل معنوی بودند، این موضوع بازتاب زیادی پیدا کرد. یکی دو نفر از چهرههای شناختهشده با گرایشهای خاص سیاسی، این بخش از مصاحبه را بازنشر دادند و موجی ایجاد شد.
البته این تجربه را زیاد داشتهام که وقتی ما کار دینی و معرفتی انجام میدهیم، از سوی رسانههای معاند و خارجی مورد هجمه قرار میگیریم. شاید به نظر برسد که شبکه قرآن چندان دیده و شنیده نمیشود، اما به نظر من مخاطبان خاص خودش را دارد. گاهی اوقات، شما یک جمله یا مطلبی را بیان میکنید که آن را بازنشر میدهند و رویش کار میکنند.
آیا تاکنون صحبتهای شما در رسانههای خارجی مثل اینترنشنال و بقیه بازتاب داشته است؟ با پیشنهادهای همکاری از سوی رسانههای معاند برونمرزی چگونه برخورد کردهاید؟
بله، زیاد پیش آمده که مطلبی را گفتهام و بلافاصله همین اینترنشنال یا بیبیسی فارسی یا آن شبکه من و تو که مدتی تعطیل شده بود و حالا دوباره راهاندازی شده، آن را دستمایه کار خود قرار دادهاند. عملکرد این شبکهها تقریباً با هم یکسان است؛ یکی از آنها موضوعی را مطرح میکند و بقیه هم همان را تکرار میکنند.
این طبیعی است، چون ما کار معارفی و قرآنی انجام میدهیم و هدف آنها چیست؟ آنها دقیقاً به دنبال زدن اعتقادات مردم هستند، در حالی که کار ما دقیقاً تحکیم اعتقادات مردم است. طبیعتاً وقتی ما در حوزهای فعالیت میکنیم که باب میل آنها نیست، آنها روی آن مانور میدهند.
من چندین برنامه داشتهام که مورد تمسخر آنها قرار گرفته است. مثلاً برنامهای داشتم که در آن قطعات اجرایی خاصی داشتیم که آنها کاملاً تمسخر کردند. حتی از این فضاهای طنز هم استفاده میکنند. این اتفاق به دفعات برای من افتاده است.
به قول امام راحل، هر وقت دشمن از شما تعریف کرد، بدانید که راه اشتباهی را میروید. ما فعلاً در جهتی حرکت کردهایم که موجب عصبانیت و نارضایتی آنها شده است. اما همانطور که عرض کردم، مخاطبان خاص قرآن را در سراسر مرزهای کشور داریم و آنها سعی میکنند با مانورهای خود، این مسیر را تخریب کنند.
از دیدارهایتان با رهبری چه خاطراتی دارید؟ چه نکته یا توصیه خاصی از ایشان به یاد دارید که برایتان ارزشمند بوده است؟
بله، ما در مناسبتهای مختلف خدمت حضرت آقا مشرف میشویم. آخرین بار هم همین اول ماه مبارک رمضان بود که توفیق خدمت داشتیم.
یکی از اتفاقهای جذابی که برای خودم بوده این است که ما پیش از این اصلاً حتی پخش مراسمهای حضرت آقا را نداشتیم، اما چند سالی است که اخیراً این فضا به وجود آمده و پخش زنده این مراسمها را پوشش میدهند. در این چند سال، قبل از اینکه آقا تشریف بیاورند، ارتباط زنده برقرار میکنند و میگویند آقا در حال آمدن هستند و برنامههای قبل و بعد را پوشش میدهند.
من اولین سالی که تلاش شد برای جامعه قرآنی و دیدار جامعه قرآنی با رهبری، این اتفاق بیفتد، مجری برنامه بودم.
فکر میکنم سه سال پیش، حدود سال ۱۴۰۰ یا شاید یک سال قبلتر بود. این اولین بار بود که چنین کاری انجام میدادیم؛ یعنی قبل از حضور رهبری، نشان دادن جمع شدن مردم و انتظار آنها برای حضور در محفل، و بعد از آن، تهیه یک ویژه برنامه مستند از قبل و بعد از رویداد و حال و هوای مستقیم آن، که الان اخیراً زیاد میبینیم.
امسال هم اولین سال بود که در حوزه حاشیهنگاری و مستندنگاری این محافل کار کردیم. ابتدای سال بود و معمولاً سال شیرینی برای ما محسوب میشود که با محفل قرآنی شروع میکنیم. اسم مستندمان را هم گذاشتیم "سال شیرین: دیدار رهبر معظم انقلاب با جامعه قرآنی" که همین الان هم در فضای مجازی قابل جستجو است. این یکی از خاطرات خوب من بود.
رهبر معظم انقلاب هدیه ای داده و یا توصیه خاصی به شما داشتهاند؟
شاید خوب نباشد بگویم، اما دغدغه من این بوده که هیچوقت نخواستم درخواستی داشته باشم. یعنی من هیچوقت نرفتم بگویم مثلاً آقا انگشتری یا چفیه به من بدهید. حس میکنم اگر مانند برخی دوستان این تقاضا را مطرح کنم، ممکن است معذوریت یا زحمتی برای حضرت آقا ایجاد شود.
به همین دلیل هیچوقت چنین درخواستی نداشتهام، اما در دلم آرزو دارم که اگر لایق بودم، خود ایشان چیزی به من عنایت کنند.
با توجه به تجربهتان در رسانه، میزان اقبال مخاطبان به برنامههای قرآنی و معارفی که اجرا کرده اید را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید یک واقعیتی را بپذیریم که برنامههای معارفی و قرآنی کممخاطبتر از برنامههای اجتماعی هستند. این موقعیتی است که باید آن را بپذیریم. اگر کسی بگوید "ما خیلی دیده میشویم"، حرف درستی نیست. طبیعی است که مردم اخبار ورزشی را بیشتر میبینند. نمیگویم علاقهمند نیستند، ولی جذابیت اخبار ورزشی بیشتر است. البته برخی برنامههای پخش قرآنی که در زمان غروب پخش میشوند، مخاطب بیشتری دارند.
با این حال، فرم برنامهسازی در نوع دیده شدن بسیار مهم است. مثلاً ما برنامهای به نام "محفل" داریم که چند سالی است جزو برنامههای موفق است. قطعاً احساس و نوع اجرای آن مؤثر است. اگر محتوای قرآنی به شکل جذابی ارائه شود، میلیونها نفر آن را دنبال میکنند.
به نظر من اگر کار خوب ارائه دهیم، حتماً دیده میشود. یعنی همان افرادی که شب مینشینند فوتبال نگاه میکنند یا برنامههای اجتماعی را دنبال میکنند، اگر یک برنامه جذاب قرآنی ببینند، آن را هم دنبال میکنند. مثلاً برنامه "محفل" که زحمتش را میکشند (من در آن برنامه نقشی ندارم، اما از آن تمجید میکنم چون کار جذاب و قوی است).
من این را تجربه کردهام که بعضی برنامهها را اجرا کردیم که چندان دیده نشد، اما بعضی برنامهها را هم اجرا کردیم که اتفاقاً بسیار دیده شد، مثل همین "سال شیرین" که مثال زدم. یکباره دیده شد چون کار متفاوتی بود و بازخورد خوبی در جاهای مختلف گرفت.
زمان پخش برنامه هم خیلی مهم است. مثلاً برنامه صبحگاهی رادیو که من اجرا میکنم، در بازه زمانی ۶ تا ۸ صبح پخش میشود، زمانی که اکثر مردم در حال تردد هستند و عموماً رادیو گوش میدهند، چون دسترسی به تلویزیون ندارند. در این ساعات، رادیو قرآن بسیار شنیده میشود، واقعاً فراتر از حد تصور.
حتی گاهی اتفاق میافتد که من مطلبی را در رادیو میگویم و بعداً در جایی به من میگویند که فلان مطلب را شنیدیم و خیلی جالب بود. این نشان میدهد که برنامه شنیده میشود. برنامههای شب هم در بازه زمانی ۸ تا ۱۱ شب بیشتر دیده میشوند.
به طور کلی، میزان مخاطب نسبی است. نمیتوان گفت دقیقاً چند درصد برنامههای ما را میبینند. بعضی از برنامهها خیلی خوب دیده میشوند و بعضیها که کمتر روی آنها انرژی گذاشتهایم، کمتر مورد استقبال قرار میگیرند.
در مواردی که برنامهای با استقبال کمتری مواجه شده، بازخورد مدیران رسانه چگونه بوده است؟ آیا با فشار یا انتقاد سازمانی روبرو شدهاید؟
نه، انصافاً اگر بخواهم بگویم، ما مواخذهای در رسانه نداریم. همیشه دوستان یک فضای تعاملی خوبی دارند و در رسانه همه کار را از خودشان میدانند. یعنی اگر برنامهای دیده نشود، نمیگویند "تو خوب نبودی"، بلکه مینشینیم و فکری میکنیم؛ مثلاً دکور را تغییر میدهیم یا مدل اجرا را عوض میکنیم.
در این فضا، اتاقهای فکر و هماندیشیهایی وجود دارد. نظرات مردم هم خیلی وقتها جهت برنامه را تغییر میدهد. مثلاً ما در رادیو بخشی داریم به نام "آیة الکرسی" که هر روز ساعت ۷ صبح پخش میکنیم. یک بار امتحان کردیم و گفتیم به جای اینکه همیشه از اساتید استفاده کنیم، بگذاریم گاهی آیة الکرسی را توسط مردم عادی پخش کنیم.
وقتی این کار را انجام دادیم، بازخورد خوبی گرفت. مردم در کامنتها پرسیدند چرا محدودیت ایجاد میکنید؟ بگذارید مردم هم بخوانند. ما هم این بخش را به صورت دو - سه دقیقهای راهاندازی کردیم و از افراد مختلف از روستاها و شهرستانها دعوت کردیم تا آیة الکرسی بخوانند. این بخش تبدیل به یکی از بخشهای بسیار پرمخاطب برنامه شد. به نظر من، این نوع تعامل با مخاطبان بسیار ارزشمند است.
به نظر شما چه عواملی باعث تفاوت در میزان استقبال از برنامههای مختلف مثل کار برنامه ای فلان مجری در مقابل کار برنامه ای امثال فلان مجری میشود؟
واقعیت این است که یک دست صدا ندارد. همانطور که قبلاً عرض کردم، ما باید بپذیریم که حوزههای اجتماعی و ورزشی مخاطب بیشتری دارند. اینها مخاطب عام دارند، در حالی که برخی حوزهها مانند حوزههای معارفی و قرآنی، مخاطب خاص دارند. وقتی ما صحبت معارفی یا قرآنی میکنیم، طبیعتاً خاص میشود و قشر خاصی از مردم با ما همراهی میکنند.
طبیعی است که برنامهای که میتواند ۸۰ میلیون بیننده داشته باشد، با برنامهای که مخاطبش ۵ میلیون نفر است، از نظر میزان بازدید متفاوت باشد. اما درصد موفقیت میتواند در هر دو بالا باشد.
به نظر من، نوع برنامهسازی بسیار مهم است. ما در رسانه انرژی میگذاریم، هزینه میکنیم و یک سری افراد را چهره میکنیم. من خودم مرهون همین فضا هستم؛ برای من هزینه شده، هرچند خودم را لایق نمیدانم، اما بالاخره از بیتالمال هزینه شده، ما دیده شدهایم، صدای ما شنیده شده و اندکی اعتبار پیدا کردهایم.
اگر ما این موضوع را درست مدیریت کنیم - نه اینکه به افراد دیکته کنیم بلکه درست مدیریت کنیم - و به این افرادی که چهره کردهایم، درست برنامه بدهیم و از آنها برنامه بگیریم، و آنها در جهت منافع ملی حرکت کنند، حتماً هر برنامهای که تولید میشود، دیده خواهد شد.
خیلی از اوقات ما خودمان درگیر یک سری مسائل حاشیهای میشویم؛ چه حواشی سیاسی، چه حواشی اجتماعی. گاهی رسانهها دست به دست هم میدهند تا کسی را زمین بزنند یا بالا ببرند. البته عزت واقعی را خدا میدهد، اما میخواهم بگویم این فضاها در دیده شدن یک کار یا چهره مؤثر است.
به نظر من، ما یک نوع رهاشدگی رسانهای داریم. درست است که رسانه ملی مدیر است، اما این موضوع نیاز به آسیبشناسی جدی دارد. در فضای مجازی هم کسی مینشیند و ناگهان چهره میشود. این رهاشدگی در هیچ کشوری وجود ندارد. آدمی که ممکن است برای منافع ملی دردسرساز شود، اینگونه به شهرت نمیرسد.
ما به همگرایی، وحدت رویه و مدیریت یکپارچه نیاز داریم. الان هر رسانهای کار خودش را میکند: تلویزیون کار خودش را میکند، رادیو کار خودش را، فضای مجازی ساز خودش را میزند، شبکههای خانگی نیز همینطور. این ناهماهنگی دارد به فضای فرهنگی کشور آسیب میزند.
در کشورهایی مثل انگلستان، سازمانهای رسانهای وجود دارند که همه جا را مدیریت میکنند؛ چه فضای مجازی، چه رادیوهای خصوصی، چه شبکههای تلویزیونی. اصلاً هر کسی اجازه ندارد هر چیزی را بگوید یا هر کاری را انجام دهد. اما در ایران، در بهترین حالت، فقط رسانه ملی خط قرمز دارد؛ فضای مجازی رها است و شبکههای خانگی نیز هر چه دلشان میخواهد پخش میکنند.
این آسیبها به خانواده و فرزندان ما وارد میشود. حضرت آقا صراحتاً چندین بار از این موضوع گله کردهاند و مسئولین باید به داد این وضعیت برسند.
یکی از اتفاقات خوب، همین نمایشگاه قرآن است که افراد با سلایق مختلف در آن حضور دارند. در ماه رمضان، گرایش بیشتری به سمت معنویت وجود دارد و همین میتواند منشأیی برای همدلی و همگرایی باشد. امیدوارم این نمایشگاه، مانند سال گذشته، خیر و برکت داشته باشد و مردم از آن بهره ببرند.
گفتوگو از: قربان اسلامی نژاد
نظر شما