به گزارش خبرگزاری حوزه، مینیسریال «نوجوانی»، ورای فهم و درک پیام های مبتنی بر لایه های فرمی و محتوایی اثر، نشان دهنده رویکرد جدید کمپانی های بزرگ فیلمسازی و سریال سازی دنیاست از این حیث که ورود به مقولاتی چون هویت نوجوانانه و مسایل مبتلابه این گروه سنی در شرایط فعلی، اهمیتی غیرقابل کتمان پیدا کرده که به عنوان مثال شبکه جهانی نتفلیکس مُجاب شده تا سرمایه گذاری لازم را بر روی تولید این سریال انگلیسی داشته باشد.
شروعی جذاب برای روایت قصه
سریال البته شروعی طوفانی و میخکوب کننده دارد و در مدت زمانی کمتر از ده دقیقه، همه آنچه را که مخاطب برای دنبال کردن داستان بدان نیاز دارد را برایش روایت کرده و به تصویر می کشد.
در این سریال چهار اپیزودی که از سوی فیلیپ بارانتینی کارگردانی شده و مخاطبان انبوهی نیز در گستره جهانی داشته، با ماجراهایی چند وجهی روبرو هستیم به این معنا که سریال در اپیزود نخست با ماجرای ورود پلیس به خانه جیمی میلر آغاز میشود؛ پسربچه سیزده سالهای که از ترس ورود پلیس به خانهشان، خودش را خیس میکند اما مخاطب کمکم متوجه میشود با یک متهم به قتل روبروست.
این پسربچه به قتل همکلاسیاش «کیتی» متهم شده و پلیس به دنبال آلت قتاله در خانه جیمی است. مخاطب هم مانند والدین جیمی در شوک است که چه چیزی رخ داده و مگر میشود یک دانشآموز، قاتل باشد؟
در عین حال ورود بازپرس پرونده به مدرسه و صحبت با همکلاسیهای جیمی که از همنسلان او هستند، رازهایی از جهان تاریک شبکههای اجتماعی در اینترنت در میان نسل «زد» را برای مخاطبان افشا میکند.
دغدغه های نسل جدید و فضای مجازی
در اینجا باید گفت که کارگردان کوشیده تا دغدغههای این نسل را که غرق در جریانهای عجیب و منحرف فضای مجازی هستند، بدون روتوش و سانسور عیان ساخته و حقایقی از آن را نشان دهد. سریال هر چه پیش میرود و به قسمت پایانی می رسد، مسایلی از جهان تاریک اینترنت در میان نوجوانان را پیش روی خانواده، روانشناس، کارآگاه پرونده و تماشاگران این مینیسریال تکاندهنده میگشاید که در نوع خود از منظر واکاوی پیام های فرامتنی حائز اهمیت است.
به دیگر سخن این سریال قبل از هر چیز با دست گذاشتن روی اصل تعلیق هنری و رسانه ای، مخاطب را شوکه کرده و سپس او را وارد دالانهای پیچ در پیچ تاریکی میکند و واقعیتهایی ناراحتکننده و دردناک را فرارویش قرار می دهد.
نکته حائز اهمیت دیگر این که این اثر به سبک و سیاقِ سکانس- پلان تولید شده و هر چهار اپیزود آن در یک برداشت بلند و پیوسته ضبط شده است یعنی بدون کات و تدوین معمولی. هدف از اجرای این تکنیک در این مینی سریال این بوده که مخاطب در تجربه ای جدید با روایت اثر همراه شده و پیام آن را بهتر و عمیق تر درک کند.
بازی قابل قبول هنرپیشگان
به اذعان کارشناسان و منتقدین، از دیگر نقاط قوت سریال می توان به بازیهای خوب و قابل قبول مجموعه هنرپیشگان اشاره کرد، چه آن که ترکیب بازیگران کهنهکار و استعدادهای تازه باعث شده این اثر بتواند پیچیدگی روانی و عاطفی شخصیتهایش را به شکلی تأثیرگذار به نمایش بگذارد؛ مساله ای که گاه در برخی سریال های پرادعا و پرهزینه به شکلی کلیشه ای و طبعاً کم تأثیر رخ می دهد.
از دیگر نکات حائز اهمیت این که سریال نوجوانی بیش از آن که در پی تبیین چگونگی یک جنایت باشد، دست روی نقطه چرایی یک واقعه هولناک گذاشته و به دنبال واکاوی آن است، ضمن آن که علیرغم روایت تکاندهنده و آزاردهندهای که دارد در زمره آثار هشداردهنده و آگاهکننده برای خانوادهها و جامعه به شمار می رود؛ خانواده هایی که با دنیای نوجوانان امروز و آسیبهای جبرانناپذیری که آنها را تهدید میکند، بیگانه هستند و به دلیل عدم فهم و درک درست نسبت به این قضیه، به کنشگری نادرست در این حوزه دست می زنند.
به تعبیر یکی از منتقدین، هنرمندی سازندگان سریال «نوجوانی» در اینجا مشخص می شود که در قسمت اول به کاشت ذهنی در نزد مخاطب می پردازد. در قسمت دوم انتقاد میکند. در قسمت سوم به اوج میرساند و در قسمت چهارم با همدردی کار را به پایان می رساند، ضمن آن که این محصول فیلمنامهای حساب شده است، هر چند که عاری از نقص و ضعف هم نیست.
این سریال به تعبیری دیگر روایتگر تحقیر نسلی است که روزگار به جهت تفاوت های فعلی آن در حال بلعیدنشان است؛ در عین حال به زعم سازندگان اثر نه میشود پدر را در این قضیه مقصر دانست، نه پلیس و نه حتی معلمان را و شاید یکی از نقاط ضعف سریال به لحاظ محتوایی ناظر به همین قضیه باشد که در این زمینه صراحت و موضع گیری مشخصی ندارد و مخاطب را مخیر به قضاوت شخصی می کند.
سفیدشویی با نشانه شناسی هویتی
از سوی دیگر به زعم برخی کارشناسان، سریال هایی از جنس «نوجوانی» به نوعی میخواهند عمق و خط و ربط این نسل را با شبکههای اجتماعی سفیدشویی نموده و بحران این نسل را به هویتهای جنسیشان و تغییرات بلوغ تقلیل دهند.
همچنین از این نکته مهم نیز نباید غافل شد که برخلاف سریالهای جنایی مرسوم در دنیا که با ایجاد تعلیق و طرح معما، مخاطب را با خود همراه می کند، این سریال تمرکز چندانی بر پرونده جناییِ محوری ندارد، چه آن که در همان اپیزود اول و در دفتر پلیس، فاش میشود که «جیمی» همکلاسی خود را به قتل رسانده است. این افشاسازی نه از طریق کنکاش در لایههای روایی، بلکه صرفاً با نمایش تصاویر دوربین مداربسته، شواهد فیزیکی و بازسازی صحنه جرم انجام میشود. پس از این نقطه عطف، کارگردان در اپیزودهای بعدی با رویکردی اجتماعی، به بررسی و تحلیل ریشههای این جنایت می پردازد.
هر چند که برخی از منتقدین نسبت به پاره ای از دیالوگ ها و نیز ریتم اثر در برخی سکانس ها انتقاداتی داشته اند اما به هر حال نمی توان از این مساله غافل شد که سریال «نوجوانی» از آن دسته آثاری است که راجع به مسایل و موضوعات این نسل حرف برای گفتن دارد و اتفاقاً باید به طور جدی به نقد و تحلیل پیام صادره از سوی آن همت گماشت؛ اینجاست که می توان به طور نسبی مدعی شد که تلفیق بُعد سرگرمی با مقوله اطلاع رسانی با بهره گیری درست از فرم و تکنیک جواب می دهد.
سید محمدمهدی موسوی










نظر شما