به گزارش خبرگزاری حوزه،حجت الاسلام محمد حسین راجی، مدیر اندیشکده راهبردی سُعدا، معتقد است پاسخگویی به شبهات کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، مستلزم ارائه مستندات پیشرفت، تحلیل دقیق مشکلات مصداقی، ارائه راهکارهای انقلابی، و مطالبهگری آگاهانه بدون همراهی با دشمن است.
راهکارهای پاسخگویی به شبهات انقلاب اسلامی
تمام شبهاتی که در حوزه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران از سوی مردم مطرح میشود، در واقع به یک شبهه کلان بازمیگردد و آن نیز پرسش درباره «کارآمدی نظام» است؛ یعنی اینکه این نظام، کارآمد هست یا نیست.
برای تحلیل دقیقتر این مسئله، لازم است که این شبهات را به دو دسته اصلی تقسیم کنیم:
۱. شبهات مربوط به «ناکارآمدی اصل نظام»
۲. شبهات مربوط به «ناکارآمدیهای مصداقی و موردی»
در مواجهه با شبهه نخست، یعنی ناکارآمدی اصل نظام، وظیفه ما این است که با ارائه نمونههای آماری مستند و برگرفته از معتبرترین پایگاههای جهانی، به صورت پیوسته و منظم، شواهدی ارائه دهیم که نشاندهنده کارآمدی نظام و پیشرفت چهلساله آن باشد.
زمانی که این مستندات ارائه شد، ذهن مخاطب بهطور طبیعی از بحث ناکارآمدی ذاتی نظام فاصله گرفته و به ناحیه دوم یعنی ناکارآمدیهای موردی یا اخلاقی وارد میشود.
در این مرحله، مخاطب دیگر نمیگوید «نظام اساساً کارآمد نیست»، بلکه میپرسد: «اگر نظام کارآمد است، پس چرا ارزش پول ملی پایین است؟ چرا فقر وجود دارد؟ چرا بیعدالتی دیده میشود؟» بهعبارتدیگر، اشکالات را بهصورت مصداقی مطرح میکند.
در مواجهه با این دسته از شبهات نیز باید نخست بررسی کنیم که آنها واقعیت دارند یا خیر.
اگر این اشکالات مبتنی بر دروغ باشند، وظیفه ما این است که با نشان دادن تصویر واقعی و ابطال تصویر نادرست، آنها را برطرف کنیم.
برای نمونه، گاهی گفته میشود که «در دوران پهلوی، زمانی که ورزشگاه آزادی ساخته شد، کشور قطر اصلاً در حوزه فوتبال حضور نداشت ولی الان قطر چقدر پیشرفت کرده»، در حالیکه خلاف آن ثابت شده است؛ بهعنوانمثال، پانزده سال پیش از ساخت ورزشگاه آزادی، تیم ملی قطر با حضور بازیکنانی چون پله با تیم برزیل مسابقه برگزار کرده بود. در اینجا، با ارائه سند صحیح، تصویر نادرست ابطال میشود.
اما اگر اشکالات وارده واقعیت داشته باشند، مانند تورم، فقر، کاهش ارزش پول ملی یا برخی مصادیق بیعدالتی، باید وارد مرحلهای عمیقتر شویم که شامل سه گام کلیدی است:
۱. توصیف
۲. تشخیص
۳. تجویز
در گام نخست، یعنی «توصیف»، باید مسئله بهصورت تاریخی و دقیق تبیین شود.
برای مثال، وقتی گفته میشود «ارزش پول ملی پایین است»، باید فرآیند تاریخی کاهش آن را توصیف کرد؛ اینکه این روند از چه دورهای آغاز شده است. در واقع، از دوران قاجار که تعرفه واردات برداشته شد، ارزش پول ملی شروع به کاهش کرد. این کاهش در دورههایی مانند رضاشاه، محمدرضا شاه و سپس در جمهوری اسلامی ادامه یافته است. نظام جمهوری اسلامی نیز اقدامات خاص خود را انجام داده که باید بهطور مشخص بیان شود.
در مرحله دوم، یعنی «تشخیص»، باید ریشه و عامل اصلی این مشکل را شناسایی کرد. در مسئله کاهش ارزش پول ملی، علتی چون «خامفروشی» و «ضعف تولید» از دلایل اصلی تشخیص داده میشوند.
در مرحله سوم، «تجویز» ارائه میشود. در این بخش باید راهحل مشخص برای رفع مشکل بیان گردد.
نکته مهم اینجاست که در دو مرحله اول یعنی توصیف و تشخیص، ممکن است دشمن نیز همراهی ظاهری نشان دهد و بپذیرد که مشکلات وجود دارد. اما در مرحله تجویز، راهحلهایی که تفکر انقلابی ارائه میدهد با راهحلهایی که دشمن مطرح میکند، کاملاً متفاوت است و در بسیاری موارد، تضاد بنیادین دارند.
پس از انجام این سه گام، تازه نوبت به مرحله «مطالبهگری» میرسد. یکی از ایراداتی که گاهی در شیوه مطالبهگری نسلهای جدید دیده میشود این است که بدون طی مراحل قبلی، صرفاً بر مبنای مشاهده یک ایراد، مطالبهگری انجام میشود.
در حالیکه مطالبهگری زمانی مشروع و مؤثر خواهد بود که پس از شناخت دقیق فضا، توصیف مسئله، تشخیص درست بیماری و تجویز راهحل مناسب صورت گیرد.
در چنین شرایطی، مطالبهگری آگاهانه انجام میشود و در مسیر آن، هیچگاه اشتراک یا «مخرج مشترک» با جبهه دشمن شکل نخواهد گرفت.
برای شنیدن صوت و دانلود اینجا را کلیک کنید










نظر شما